پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
سوسیالیسم بازار سیستمی منحصر به چین یا یک استراتژی برای توسعه
● سخن آغازین
کشور چین امروزه با داشتن سیستم اقتصادی جدیدی تحت عنوان سیستم سوسیالیسم بازار ادعای تبدیل شدن به بزرگترین قدرت اقتصادی جهان را دارد؛ به گونهای که در گزارش سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی آمده است که چین تا سال ۲۰۲۰ میلادی به بزرگترین اقتصاد جهانی تبدیل میشود.
همچنین در گزارش بانک بینالمللی بازسازی و توسعه پیشبینی شده است تولید ناخالص داخلی چین تا ۲۵ سال آینده بسیار بیشتر از ایالات متحده خواهد شد.
چین این وضعیت امروزی خود را مدیون اصلاحات اقتصادی دنگ ژیائوپنگ است. قبل از انجام اصلاحات اقتصادی در چین این کشور به شدت عقب مانده بود و به دلیل وجود نظام ارباب-رعیتی و کمبود سرمایهگذاریهای تولیدی، بازده تولید در سطح پایینی بود و به شدت از کمبود سرمایه رنج میبرد. این مشکلات درخصوص کارآیی پایین اقتصادی و نبود ساختار انگیزشی، چین را به سوی تلفیق دو سیستم اقتصادی یعنی سوسیالیسم و سرمایهداری هدایت نمود.
دنگ ژیائوپنگ(Deng Xiaoping ۱۹۰۴-۱۹۹۷) پنجمین دبیر کل حزب کمونیست چین بود که در دوره رهبری او اصلاحات معروف اقتصادی و سیاست درهای باز به اجرا درآمد که چین را تحت عنوان سیستم سوسیالیسم بازار به سوی اقتصاد بازار هدایت نمود. مدرنیزه کردن کشاورزی، صنعت، علم و تکنولوژی و ارتش و همچنین حرکت صحیح این کشور به سوی توسعهیافتگی که تا آن زمان امکانپذیر نبود، از دستاوردهای دوران حکمرانی او به شمار میرود.
سیاستهای اقتصادی او در تضاد با سیاستها و ایدئولوژی مائو به شمار میرفت. او انقلاب فرهنگی مائو را رد کرد و بر خلاف مائو اقتصاد را در رأس همه امور قرار داد و به این ترتیب باعث شروع رشد و توسعه اقتصادی در این کشور گردید؛ به طوری که همگان پیشرفت امروز اقتصاد چین را نتیجه سیاستهای او میدانند. از آنجا که او سوسیالیسم را با خصوصیات چینی درهمآمیخت و توسعه بخشید و سیستم جدید سوسیالیسم بازار را پایهگذاری کرد، او را به عنوان معمار جدید تفکر سوسیالیسم میشناسند. دنگ چین را به سوی بازار جهانی و سرمایهگذاری خارجی باز کرد و رقابت خصوصی محدود را ایجاد نمود. سیاستهای او باعث شد که چین دارای یکی از سریعترین رشدهای اقتصادی در جهان برای بیش از ۳۰ سال باشد و استاندارد زندگی صدها میلیون چینی را بهبود بخشد.
● اصلاحات اقتصادی
در سال ۱۹۷۹ با انجام اصلاحات اقتصادی در چین در حالی که هنوز سیستم و سبک قدیمی کمونیسم بر روی کار بود، حرکت به سوی سرمایهداری شتاب گرفت، سیستم اشتراکی به تدریج کنار گذاشته شد و به کشاورزان آزادی بیشتری برای مدیریت زمینی که بر روی آن کشت میکردند و همچنین فروش محصولاتشان در بازار داده شد. در همین زمان اقتصاد چین بر روی تجارت خارجی باز شد و در یکم ژانویه همان سال ایالات متحده آمریکا از لحاظ سیاسی، جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت و به این ترتیب تجارت بین چین و دنیای غرب شروع به رشد نمود. در اواخر سال ۱۹۷۸ شرکت هواپیماسازی بوئنگ فروش ۷۴۷ هواپیما را به جمهوری خلق چین اعلام کرد و شرکت نوشابه سازی کوکاکولا قصدش را برای باز کردن یک کارخانه تولیدی در شانگهای علنی ساخت. در اوایل سال ۱۹۷۹ دنگ در یک سفر رسمی به ایالات متحده از مرکز فضایی جانسون در هیوستن و ادارات مرکزی کوکا کولا و بوئنگ در آتلانتا و سیاتل بازدید کرد و با این کار به روشنی اعلام کرد که اولویت رژیم جدید چین توسعه اقتصادی و تکنولوژیکی است. در رابطه با حرکت چین به سوی اقتصاد بازار و استفاده از ابزارهای سیستم سرمایهداری، این جمله دنگ بسیار معروف و جنجالی بود که «مهم نیست گربه سیاه باشد یا سفید، آنچه که اهمیت دارد این است که بتواند موش بگیرد». او پس از بازپسگیری هنگ کنگ و ماکائو از انگلیس و پرتغال بر اساس توافق «یک کشور، دو سیستم» سیستم اقتصاد بازار را در آنها پیاده ساخت. پس از انتخاب دوباره او به ریاست حزب، به توسعه اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز به عنوان سیاست اصلی ادامه داد و سه هدف عمده را به عنوان استراتژی توسعه چین در ۷۰ سال تعیین نمود: ۱- دوبرابر کردن تولید ناخالص ملی چین در سال ۱۹۸۰ که در اواخر دهه ۱۹۸۰ تحقق یافت. ۲- چهار برابر کردن تولید ناخالص ملی چین در سال ۱۹۸۰ تا اواخر قرن بیستم که زودتر از موعد برنامه ریزی شده یعنی در سال ۱۹۹۵ تحقق یافت. ۳- افزایش تولید ناخالص ملی سرانه تا سطح کشورهای توسعهیافته متوسط تا سال ۲۰۵۰ میلادی.
پس از انجام اصلاحات اقتصادی مبتنی بر بازار در سال ۱۹۷۹ تولید ناخالص داخلی چین رشدی فزاینده را دارا بوده است. اهداف اصلاحات اقتصادی دنگ در «مدرنیزه کردن چهارگانه» یعنی کشاورزی، صنعت، علم و تکنولوژی و ارتش خلاصه میشد. استراتژی دستیابی به این اهداف و تبدیل شدن به یک کشور مدرن و صنعتی، اقتصاد سوسیالیسم بازار بود. او استدلال کرد که چین در مراحل اولیه سوسیالیسم است و لازم است که آن را «سوسیالیسم با خصوصیات چینی» بنامیم و حقیقت را در تجارب بجوییم (اشاره به مورد عدم موفقیت سیستم کمونیستی شوروی). توجیهات نظری او در رابطه با وارد کردن نیروهای بازار به سوسیالیسم به این صورت بود که: «برنامهریزی و نیروهای بازار ضرورتا وجه اختلاف بین سوسیالیسم و سرمایهداری نیست؛ اقتصاد برنامهریزی شده تعریف سوسیالیسم نمیباشد زیرا برنامهریزی تحت سرمایهداری نیز وجود دارد. اقتصاد بازار تحت سوسیالیسم نیز میتواند تحقق یابد؛ برنامه ریزی و نیروهای بازار هر دو روشهای کنترل فعالیتهای اقتصادی هستند». این تفاسیر دنگ، نقش ایدئولوژی را در تصمیم گیریهای اقتصادی کاهش داد. او نه با سیاستهایی که شبیه ملل سرمایهداری بود و نه با سیاستهایی که در ارتباط با مائو و کمونیسم بود، مخالفت نمیکرد بلکه نتیجه سیاستها را در نظر میگرفت.
این انعطافپذیری و عدم تعصب او در اتخاذ سیاستها بود که موجب موفقیت سیستم او گردید. او در این مورد میگوید: «ما نباید از اتخاذ و کاربرد روشهای مدیریتی پیشرفته در کشورهای سرمایهداری بترسیم... ماهیت سوسیالیسم، آزادی و توسعه سیستمهای مولد است... سوسیالسم و اقتصاد بازار با هم ناسازگار نیستند...». بسیاری از اصلاحات اقتصادی انجام شده در دوره دنگ نه توسط خود او بلکه ابتدا به وسیله رهبران محلی معرفی و آزمایش میشد و سپس در صورت موفقیت آنها، در مقیاس وسیعتر اتخاذ میگردید، برخلاف الگوی پرسترویکا در زمان گورباچف، که بیشتر اصلاحات آن از خود او سرچشمه میگرفت. اصلاحات دنگ در واقع معرفی مدیریت مرکزی و برنامهریزی شده اقتصاد کلان از طریق ماموران دولتی متخصص از لحاظ تکنیکی و رها کردن سبک و روش اقدامات مائو بود؛ البته برخلاف مدل شوروی، مدیریت به صورت غیرمستقیم تحت تاثیر نیروهای بازار بود.
اصلاحات او بیشتر حول افزایش بهرهوری نیروی کار متمرکز بود. در سطح محلی و در اقتصاد روستایی، او با ایجاد انگیزه در نیروی کار از طریق اجازه دادن به کشاورزان برای دستیابی به درآمد اضافی به وسیله فروش محصولات مازاد زمینهای اختصاصی خود در بازار آزاد، موجبات رشد تولیدات کشاورزی و تحقق تولید مازاد را فراهم ساخت. این کار از طریق افزایش مصرف داخلی، توسعه صنعتی را در چین شبیه سازی نمود. در زمینه حرکت به سمت تخصیص بازاری منابع، به شهرها و ایالتها اجازه داد تا در صنایعی که سودآور میبینند سرمایهگذاری کنند که موجب رشد انگیزه سرمایهگذاری در صنایع سبک شد.
محصولات صنایع سبک برای یک کشور در حال توسعه با حجم کم سرمایه حیاتی بود. همچنین بر خلاف دیگر کشورهای کمونیستی مانند یوگسلاوی این سرمایهگذاریها در مالکیت دولت نبود. سرمایه مورد نیاز برای صنایع سنگین بیشتر از سیستم بانکی و سپردههای مردم میآمد. یکی از مهمترین قسمتهای اصلاحات دنگ جلوگیری از تخصیص دوباره به جز از طریق مالیاتها و سیستم بانکی بود بنابراین تخصیص مجدد در صنایع تحت مالکیت دولت به گونهای غیرمستقیم صورت میگرفت که آنها را از دخالت دولت مستقلتر میساخت. در کوتاهمدت اصلاحات اقتصادی دنگ زمینه ساز انقلاب صنعتی در چین شد. این اصلاحات برخلاف سیاستهای مائو یعنی «اقتصاد متکی بر خود» بودند. چین به این ترتیب فرآیند مدرنیزه شدن را از طریق افزایش حجم تجارت خارجی به ویژه خرید ماشینآلات از ژاپن و غرب، شتاب بخشید و توسط اتخاذ راهبرد صادرات مبتنی بر رشد و جذب شرکتهای خارجی به «مناطق ویژه اقتصادی» که در آن مناطق سرمایهگذاری خارجی و حاکمیت اقتصاد بازار تشویق میشد، توانست سرمایه خارجی فراوانی جذب کرده و توسعه اقتصادی را شتاب بخشد.
● سخن پایانی
سوسیالیسم بازار به ویژه در مراحل اولیه دارای ویژگیهای مهمی همچون نقش برجسته کارآفرینان بخش خصوصی، بنانهادن بازارها بر نیروهای طبیعی همچون قیمت به جای برنامه ریزی مرکزی و جذب سرمایهگذاری خارجی از طریق ایجاد مناطق ویژه اقتصادی بود. این ویژگیها بود که چین را همراه با سیستم قبلی خود در مسیر صحیح توسعه یافتگی قرار داد. دنگ سیستم سرمایه داری را به صورت کامل اجرا نکرد و به سیستم سوسیالیستی نیز اکتفا ننمود بلکه از هر کدام از سیستمها آنچه را که برای چین مفید میدید، برداشت نمود. سیستمی مابین سوسیالیسم و سرمایهداری یعنی سوسیالیسم بازار.
سیستمی که میتوان آن را به عنوان یک استراتژی جدید برای توسعه کشورهای درحال توسعه امروزی نگریست. به این گونه که هر کشور به مقتضای اقتصاد و شرایط داخلی خود باید در مورد انتخاب استراتژی توسعه تصمیم گیری کرده و نباید تنها استراتژی توسعه را در اتخاذ سیستم سرمایه داری و اقتصاد باز دید. البته باید توجه داشت که چین در همه مراحل انجام اصلاحات اقتصادی، این کار را به تدریج انجام داد و ابتدا اصلاحات را در سطح محلی و در حومه شهرها آزمایش کرد. تجربه خصوصیسازی در شهرها ابتدا حتی بدون تغییر روابط مالکیت موسسات بزرگ دولتی به اجرا درآمد. حتی در زمینه جذب سرمایهگذاری خارجی نیز ابتدا آن را با ایجاد مناطق ویژه اقتصادی در چند منطقه و شهر ساحلی محدود، مورد آزمایش قرار داد و سپس مناطق ویژه را گسترش بخشید. به عبارت دیگر اصلاحات تدریجی و استفاده از روش منطقی و عقلایی رمز موفقیت چین بود.
مختار قادری
کارشناس ارشد توسعه اقتصادی و برنامهریزی از دانشگاه علامه طباطبایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست