سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

بیماری نیز بگذرد


بیماری نیز بگذرد

۸ توصیه برای مبارزه با بیماری های سخت

شما می‌توانید به ۶ ماه بعدتان فکر کنید و برایش برنامه‌ریزی کنید ولی خیلی از بیماران نمی‌توانند. کم نیستند بیمارانی که به بیماری‌های صعب‌العلاج دچارند و خیال می‌کنند هیچ کاری از دست‌شان ساخته نیست و باید خودشان را برای خداحافظی آماده کنند. کم نیستند بیمارانی که با وحشت از بیماری و ترس از مرگ، دست‌به‌گریبان‌اند و البته کم نیستند توصیه‌هایی که برای مقابله با این ترس و وحشت از سوی پزشکان ارائه می‌شود. ۸ توصیه زیر، مشتی است نمونه خروار.

۱) همه چیز را به خدا بسپارید: کاهنان به فرعون گفته بودند مردی از دودمان یعقوب که در مصر پراکنده‌اند، سرانجام به سرنوشت تو خاتمه می‌دهد و نابودی قطعی تو به دست اوست. فرعون برای جلوگیری از این خطر، دستور داد مأموران مرد و زن، زنان و خانواده‌های بنی‌اسراییل را که آن روز خداپرستان عصر بودند زیر نظر بگیرند و هرگاه اطلاع یافتند یکی از زنان آنان آبستن است، شکم بدرند و اگر جنین پسر بود به قتل رسانند. مادر موسی هم در آن زمان آبستن موسی بود. مادر موسی از ترس فرعون نوزادش را در صندوقی نهاد و دَرِ آن را بست و از بیم اینکه مبادا تأخیر در کار باعث شود مأموران سر رسند و نوزاد دچار سرنوشت وحشتناکی گردد، صندوق را به رودخانه نیل انداخت و او را به لطف خدا سپرد و به این‌گونه خداوند مهربان دوباره او را به آغوش مادر بازگردانید تا چشم‌اش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده خدا حقیقت دارد ولی اکثر مردم این را نمی‌دانند. شما چرا وقتی دل‌تان از بار غم می‌خواهد از جا کنده شود، غصه‌تان را به خدا نمی‌سپارید و رهایش نمی‌کنید؟

۲) ورزش کنید: ورزش احساس نگرانی را کم می‌کند و انجام تمرینات بدنی هیجانات را کاهش می‌دهد و به قدرت تمرکز شما کمک می‌کند. شاید بگویید من قدرت ورزش ندارم اما باید بدانید منظور ما انجام اعمال سنگین نیست و در این راه می‌توانید با پزشک خود مشورت کنید. پیاده‌روی با سرعت کم، باز و بسته کردن دست‌ها؛ ماساژ دادن پا و در صورت امکان شنا هم ورزش به حساب می‌آید.

۳) مهار تنفس‌تان را به دست بگیرید: با کنترل تنفس هم می‌توان نگرانی و اضطراب روحی را کاهش داد. اگر نفس عمیقی بکشید و بازدم خود را آهسته خارج کنید، احساس آرامش می‌کنید؛ خصوصا وقتی خیلی عصبی و ناراحت هستید.

۴) اخبار بد نشنوید: خیلی از رسانه‌ها پر از اخبار بد هستند و گاهی توسط این خبرهای غم‌انگیز شما را افسرده و غمگین می‌کنند. اگر از شنیدن این اخبار و رویدادها اجتناب نکنید حتما در آینده‌ای نه ‌چندان دور دچار نگرانی و دلشوره می‌شوید.

۵) روابط عاطفی برقرار کنید: با برقراری روابط عاطفی، روحیات انسان‌ها متحول می‌شود زیرا ما موجودات عاطفی هستیم. برای رسیدن به این هدف فرزندان و دیگر عزیزان خویش را در آغوش بگیرید و نسبت به آنها ابراز محبت کنید.

۶) جاهایی که نگران‌تان می‌کند، نروید: هر لحظه که احساس کردید دچار دل‌شوره و یا نگرانی بیش از حد شده‌اید، سعی کنید به نحوی خودتان را از قید آن آزاد کنید. از روی صندلی‌تان بلند شوید، قدم بزنید و یا با دوستی صحبت کنید. از نشستن و ماندن در جایی که شما را نگران می‌کند بپرهیزید. هر قدر به نگرانی و اضطراب، بیشتر اجازه دهید که فکر شما را مشغول کند، سخت‌تر می‌توانید از شر آن خلاص شوید.

۷) گاهی گریه کنید: خودتان را رها کنید و اگر دل‌تان خواست از ته دل گریه کنید. یک گریه به‌موقع تمامی ‌نگرانی‌های شما را از بین می‌برد.

۸) واقعیت را بپذیرید: خیلی از کسانی که با بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند– فرقی هم نمی‌کند این دست و پنجه نرم کردن با یک سرماخوردگی ساده باشد یا یک بیماری‌ حاد و خطرناک- نپذیرفته‌اند شرایط خاصی و محدودیت‌هایی دارند که باید به آنها تن دهند و همین موضوع روند بهبود را کند می‌کند.

● از ماست که برماست

سلول‌های بدن ما به صورت پرده سینما احساسات درونی ما را در خود به نمایش می‌گذارند و تصویرهای ذهنی ما به شکل ناخوشی و یا تندرستی و شادابی در روی آن منعکس می‌شوند. این خود ما هستیم که چرخه این دستگاه را به دست داریم و آن را می‌چرخانیم و از یاد نبریم که طبیعت هستی بر پایه خوش‌بینی و مثبت بودن و شاد و خوش زیستن قرار گرفته است و با آدم‌های منفی هیچ میانه‌ای ندارد. پس زمانی که مریض هستید، به خصوص افکار و اعمال خود را به شدت کنترل کنید، و گرنه ضمیر باطن ناچار همان‌ایده‌هایی را که به سرتان راه داده‌اید به مرحله اجرا در خواهد آورد و به عبارتی آنچه را که آرزو کرده باشید، همان را برآورده خواهد کرد. اگر دایماً درباره بیماری‌های خود سخن بگویید و روز و شب از آنها حرف بزنید، بدیهی است که ضمیر خود را ناگزیر خواهید ساخت تا این نشانه بیماری را در خود حفظ کند. چون او خادم و نوکری است گوش به فرمان که هر چه اربابش اراده کند انجام خواهد داد. پس مواظب کلام و اندیشه خود باشید که خلاف نیات باطنی‌تان گفته‌ای به زبان نیاورید. خواست شما هر چه باشد، خواه منفی یا مثبت عواقبش گریبان‌گیر خودتان خواهد شد.

هرگز نمی‌توانید از شر یک بیماری مهلک خلاص شوید مگر اینکه فکر جدا ساختن آن را از پیکرتان به ضمیر باطن‌تان راه داده باشید. به عبارتی، هنگامی می‌توانید شفا پیدا کنید که آن را اراده کرده باشید. به هر تقدیر تمام سنگینی بار درمان را فقط نباید به عهده پزشک واگذار کرد، که در این صورت اقدامات وی با سرعت و کارایی انجام نخواهد گرفت و بیماری منحصراً با یک دارو معالجه نخواهد شد و در این‌گونه مواقع ما شاهد عود و بازگشت امراضی که فکر می‌کردیم ریشه‌کن شده‌اند می‌شویم. به یاد داشته باشید که امید در توانایی بیمار و خانواده برای اداره و مواجهه با بیماری نقش مهمی را بازی می‌کند. از آنجایی که افراد دارای امید بالا نسبت به توانایی‌های خود در دستیابی به اهداف به صورت مثبت فکر می‌کنند، تندرستی بیشتر و ناراحتی کمتری را تجربه می‌کنند. افراد امیدوار احساس بهتری دارند زیرا آنها راهبردها و روش‌های کنار آمدن با استرس موثرتری را به کار می‌برند و از حمایت اجتماعی بهتری برخوردار هستند. علاوه بر این، افرادی که سطح امیدواری بالایی دارند بر موفقیت‌ها بیشتر تمرکز دارند تا بر شکست‌ها. پژوهش‌های بسیاری نشان داده‌اند که نگرش مثبت به روند بهبود بیماران کمک خواهد کرد. کسانی که نگرش مثبت دارند به میزان بیشتری توانایی حفظ سلامت و پیشگیری از بیماری را داشته و به هنگام ابتلا به بیماری مهلک، بهتر با بیماری کنار می‌آیند و در فرآیند توان‌بخشی، نقشی سازنده‌تری ایفا می‌کنند. علاوه بر این تمایل بیشتری در پیش گرفتن رفتارهایی دارند که موجب پیشگیری از بیماری‌ها و ارتقای سلامت می‌شود. پس فراموش نکنید که بدن شما به نوع تفکر، احساس، عاطفه و عمل شما پاسخ می‌دهد.

● این داستان حقیقت دارد

«شهرزاد آیرام اروح کندی» سرطان داشت؛ سرطان روده پیشرفته. خودش می‌گوید: «شانس زندگی برای من بسیار اندک بود. دکترها معتقد بودند احتمال زنده ماندن و بهبود من بعد از عمل جراحی، خیلی خیلی کم است. می‌ترسیدم. تنها چیزی که هیچ‌وقت از ذهن‌ام پاک نمی‌شود، ترسی است که آن روزها داشتم؛ ترس از مرگ. احساس تنهایی می‌کردم، مثل آدمی ‌بودم که اسلحه روی شقیقه‌اش گذاشته‌اند و ضامن آن را هم کشیده‌اند. فقط منتظر یک حرکت کوچک بودم تا نیست شوم.» اما این اتفاق نیفتاد، چرا که شهرزاد با بیماری‌اش جنگید و موفق شد. چگونه؟ جواب می‌دهد: «از داروها متنفر بودم. قرار بود حال‌ام را بهتر کنند، اما بدتر می‌کردند. عوارض شیمی‌درمانی خیلی زیاد بود، طوری که یک بار از شدت عوارض داروها، کارم به بیمارستان کشید. تا اینکه یک روز صبح تصمیم تازه‌ای گرفتم. به خودم گفتم: شهرزاد! تو از شیمی‌درمانی هیچ آسیبی نمی‌بینی و دچار هیچ عوارضی هم نخواهی شد! اراده کردم و تصمیمم را ملکه‌ ذهن کردم.

مرتب به خودم این را می‌گفتم و تلقین می‌کردم. از آن روز، من دیگر حالت تهوع نداشتم و گرفتار عوارض شیمی‌درمانی هم نشدم. بعد، انگار دنیا برایم عوض شد و به قدرت ذهن خودم پی بردم. بله! دشمن، درون من بود و خودم باید با آن مبارزه می‌کردم. تازه آن موقع بود که از داروها معذرت خواستم؛ گفتم داروهای عزیز! شما برای کمک به تن رنجور من وارد بدنم می‌شوید. آن‌وقت من به شما بد می‌کنم. من از شما عذر می‌خواهم و قول می‌دهم از این پس به جای دشمنی با شما، دوستی کنم و کمک‌ کارتان باشم. به خودم گفتم: «من حتما بهبود پیدا می‌کنم.» شهرزاد خوب شد و الان ۶ سال است که بهبود کامل پیدا کرده و در موسسه‌اش به بیماران سرطانی کمک می‌کند تا باورهای‌شان را تغییر دهند. او می‌گوید: «بیماری، ضرورت زندگی آدم‌ها نیست. این باور غلطی است که زندگی باید تلخی هم داشته باشد. از نگاه من، زندگی می‌تواند سراسر سلامت و شیرینی باشد. زندگی، بیماری را به ما تحمیل نمی‌کند. همگی اینها از طرف خودمان است. چیزی را که بشر ساخته است می‌شود به دست خود او از بین برد.» تصمیم با خودتان است! می‌خواهید بمانید و بجنگید یا میدان را ترک کنید؟ شهرزاد که خواست بماند و ماند.