چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نماز شیطان و نماز جماعت سیاه


نماز شیطان و نماز جماعت سیاه

در گذشته کیش شیطان پرستی در ایران نیز وجود داشت که توسط عده ای انگلیسی تبار فرماسون در زمان قاجاریه وارد ایران شد «و هنوز در قسمتهایی ما بین ایران و عراق مردمی هستند که به این ایدئولوژی ها اعتقاد دارند» این فرقه را یزیدیان می نامند

در گذشته کیش شیطان پرستی در ایران نیز وجود داشت که توسط عده ای انگلیسی تبار فرماسون در زمان قاجاریه وارد ایران شد «و هنوز در قسمتهایی ما بین ایران و عراق مردمی هستند که به این ایدئولوژی ها اعتقاد دارند» این فرقه را یزیدیان می نامند که از فرقه های تصوف در کردستان ایران و عراق است.

یزیدیان شیطان را مورد پرستش قرار داده اند و به او لقب ملک طاوس داده اند. این ایدئولوژی در دوران قاجار در میان درباریان قاجار به حدی پیش رفت که مراسم نماز سیاه و قربانی کردن کودکان نیز اجرا شد.

در اروپا گروهی بودند که وقتی از پرستش مظاهر خوبی و نیکی نتیجه ای نمیگرفتند به پرستش مظاهر بدی میپرداختند. جادوگران با تکیه بر خود نیازی به این کار نمیدیدند. وقتی کار مسیحیت بالا گرفت و روحانیون پیوسته به جای وعده این دنیا وعده آن دنیا را میدادند گروهی از مردم نیز در صدد برآمدند به کشیشی روی آورند که برای آنها در همین دنیا مؤثر باشد و چون جادوگری واجد شرایط بود در سلک جادوگران درآمدند.

به موازات این جریانات شیطان پرستان شروع به تخطئه مسیحیت کردند و مسیح را به مضحکه گرفتند و کارهایی درست بر خلاف مراسم مسیحیان و دستورات مسیح انجام میدادند.

علت این کار نیز این بود که شیطان پرستان اعتقاد داشتند که مراسم مسیحیت موجب قدرت است منتهی این قدرت از آنها بیرون میرود و حال آنکه با معکوس کردن این مراسم قدرت به درون آنها راه خواهد یافت. گفته میشود که وقتی جادوگران مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند به نماز سیاه روی آوردند. این اتهام صحت ندارد و «نماز جماعت سیاه» هیچ گونه ارتباطی با جادوگری ندارد .

● نماز جماعت سیاه چیست؟

این نماز جماعت عبارت است از مراسمی شبیه به نماز جماعت مسیحیان با این اختلاف که همه کارها به صورت معکوس انجام میشود و صلیب وارانه آویخته می شود روی محراب به جای پارچه سپید پارچه سیاه انداخته میشود و شمع سیاه سوزانده میشود کشیش و حاظران برهنه مراسم را اجرا میکنند و وقتی که نام خدا یا مسیح آورده میشود همگی حرکاتی کفر آمیز انجام میدهند.

علاوه بر آن دعاها و سرودهای مذهبی وارانه خوانده میشود یعنی جاهایی که سخن بهشت و زیبایست سخن از زشتی پلیدی به میان می آید در آغاز اعمال جنسی در این مراسم وجود نداشت و فقط مسیحیت و اعمال آنها مورد مضحکه و تمسخر قرار میگرفت ولی بعد از چندی این اعمال نیز با این مراسم در هم آمیخت.

نماز سیاه در گذشته به مقتضای نیازی که پیش می آمد انجام میشد همانند مراسمی که «کاترین دمدیچی» همسر شاه فرانسه برای همسرش به راه انداخت به طوری که حتی کودکی در آن قربانی شد و با این وجود پادشاه فرانسه که در بستر بیماری بود درگذشت. کشتن کودکان و ریختن خون معصومان و باکره ها جزو آدابی بود که در اواخر قرون وسطی به نماز جماعت سیاه افزوده شد. گاهی هم حیوانات قربانی می شدند.

این حرکات از اعتقادات پاره ای از شیطان پرستان مایه میگرفت که اعتقاد داشتند که باید بدی را به خاطر نفس بدی انجام داد زیرا این تنها راه رستگاریست به این ترتیب شیطان پرستی در قرون وسطی بر این پایه استوار بود که شیطان وجود دارد و بهتر است به جای مبارزه با آن به او گروید. چون شیطان پرستان درست در جهت مخالف تعالیم مسیحیت گام بر میدارند و هرچه در دین مسیحیت منع شده است انجام میدهند و به نوعی به انواع زشتی ها تن در میدهند.

آنها در روابط جنسی زشت ترین و مشمئز ترین حالت را بر میگزینند. آنان به لذات مادی و به قول مسلمانان دنیوی بیشتر ارزش میدهند و به طور خلاصه هیچ کاری زشت و خلاف اخلاق نیست که با حرص و ولع تمام انجام ندهند.

آنها از جهنم نمی ترسند زیرا که خود را هم اکنون در دوزخی در بند می بینند ... در اواخر قرون هجدهم عده ای از نجیب زادگان فراماسون انگلیسی که از زندگی پر تجمل و یک نواخت خود خسته شده بودند در صدد بر آمدند تا هیجانات تازه ای برای خود بی آفرینند. آنها از طریق کتب قدیمی به این نتیجه رسیدند که شاید شیطان پرستی نظر آنها را تأمین کند.

باشگاه های آتش دوزخ که در این دوران تأسیس شد اصلاً جنبه مذهبی نداشت ولی پاره ای از شیوه های کفر آمیز شیطان پرستان را در بر می گرفت. مثل روابط جنسی آنها که همیشه با لباس راهبه ها و کشیش ها صورت میگرفت و معبدشان نیز تقلیدی از کلیسا بود.

هنوز هم در انگلستان اشخاصی که باید گفت از نظر فکری و روحی دچار بیماری هستند دست به قتل مردم بی گناه میزنند خوشبختانه این مذهب دست ساز بشری آنچنان مورد توجه و اهمیت نیست و تعداد قتل هایی که این انسان های بیمار انجام میدهند آنقدر در مقابل جنایاتی که هر روزه در دنیا رخ میدهند ناچیز است که باعث نگرانی نیست.

در قرون وسطی برای جادوگرانی که جادوی سیاه انجام میدادند کلید یا راهنمایی مخصوص لازم بود این کلید کتابی بود به نام «گیریمویر» که عبارت بود از مجموعه ای از علائم جادوگران یهودی و کلماتی که از منابع کیمیاگری استخراج شده بود و به عبارتی از دعاهای مسیحیان و کلمات عجیبی که به هیچ زبانی مربوط نبود. کلماتی که بیشتر برای احضار اجنه استفاده میشد بیشتر ساختگی بود و مفهوم خاصی نداشت با این کتب امکان داشت انواع اجنه و شیاطین را احضار نمود.

همه مطالب این کتاب در اثر ارزشمندی تحت عنوان «کتاب مراسم جادوگری» نوشته آقای آرتور ادوارد ویت گرد هم آورده شد. شاید علت اینکه در کتاب گیریمویر از چندین زبان و حتی مقدار زیادی لغات بی معنی استفاده شده بود این بود که اشخاص کنجکاو، واقعاً از ماهیت این کتاب مطلع نشوند و کسانی که جادوی سیاه میکردند به هیچ عنوان مایل نبودند که جادوگران دیگر از آنچه که آنها به زبان می آورند مطلع شوند و فقط طوطی وار کلماتی را به سرعت بیان میکردند و فقط دل به نتیجه آن خوش داشتند.

● کلیسای شیطان

پیدایش کلیسای شیطان گروهی از مردم در روستایی واقع در منطقة Friuli (فریولی) در ایتالیای قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی که خود را Benenduntil یا (روندگان خوب) می نامیدند، پیدا شده و مدعی بودند که هر چند وقت یکبار، شبها از بدن خود خارج شده و در مکانی در جنگل با جادوگران بر سر محصولات کشـــاورزی می جنگند، و اگر در این جنگ پیروز شوند، محصول آن سال خوب و اگر مغلوب می شدند، آن سال قحطی می شد.

اینها طبق باورهای خود، شیطان را می پرستیدند و در مراسمی که به Sabbat و یا Sabbath معروف بود، همان شنبه یا یکشنبه یهودیان و مسیحیان به مراسم خاصی می پرداختند ابتدا به رقص و پایکوبی پرداخته و بعد به صلیب و مقدسات دیگر مسیحیان بی احترامی کرده و انواع و اقسام کارهای پلید را انجام می دادند.

گروه دیگری از طرفداران این فرقه که امروزه در اروپا زیاد هستند. معتقدند که آنها نیز خداپرست هستند ولی از طریق شیطان خدا را می پرستند. آنها اعتقاد دارند که شیطان در مقابل آدم سجده نکرد، و گفت من فقط در مقابل معبود خود سجده می کنم و به همین علت از درگاه خدا، رانده شد.

آنها شیطان را به خاطر این کارش پرستش و ستایش کرده و معتقدند از این طریق به خدا نزدیک می شوند. به جهت اینکه رهبران این فرقه مسیحی بوده و این فرقه را در مقابله با کلیسا و علمای مسیحی، ایجاد کرده بودند، فرقه خود را «کلیسای شیطان» نامیدند.

● پاره ای از اعتقادات و نیایش فرقة شیطان

مراسم نیایش این گروه و اعتقادات آنها در مناطق مختلف با همدیگر تفاوت جزئی داشته و با هم فرق می کنند. ولی مشترکات نیایش و اعتقادات آنها که بین همة مناطق مشترک است بدین شرح می باشد:

۱) رهبران این گروه ادعا دارند که شیطان را فراخوانده و با او به گفتگو می پردازند و شیطان همة خواسته های آنان را برآورده می کند.

۲) اعضای این گروه به گورستان رفته و اجساد مردگان را از قبرها بیرون آورده و صلیب شکسته و ستارة شش پر را در بدن اجساد فرو کرده و سپس برای تقرب به شیطان دور آنها می گردند.

۳) یکی از آئین های کلیسای شیطان، قربانی کردن برای شیطان است. قربانی آنها عبارت است از ذبح گربة‌ ماده یا سگ... اینها بعد از کشتن حیوان، خون آن را به صورت ها و دست های خود می مالند و در یک دایره می چرخند تا شیطان از آنها راضی شود. اگر حیوان برای ذبح پیدا نکنند، دست خود را بریده و خون آن را به دست و صورت خود می مالند.

۴) بعد از اتمام قربانی جهت اهانت به قرآن، نسخه ای از قرآن را پاره پاره می کنند و......(شرمنده که نمی توانم ادامه را بنویسم)

۵) نواختن موسیقی مشهور به ارگ و استعمال مواد مخدر و حشیش از دیگر برنامه های این گروه می باشد.

۶) علامت این گروه یا فرقه، عبارت است از دایره ای که درون آن ستاره های وارونه، صلیب شکسته و ستارة‌ داوود قرار دارد.

۷) در اعتقاد این فرقه دختران جوان نقش مهمی دارند. چون یکی از اصول اعتقادی این گروه بر اساس لذت جنسی، استوار است. و در نظر آنها دختران جوان مظهر لذت جنسی هستند و تنها فایدة وجودی آنها، تجاوز و آمیزش قهر آمیز با آنهاست. آنها عقیده دارند که لحظة تجاوز جنسی به دختران جوان، بهترین لحظه مجسم شدن شیطان در درون پیکر انسان است. و مسائل دیگر که قلم از ذکر آنها شرم دارد.

ولی آنچه می توان به طور خلاصه نسبت به فرقة شیطان و کلیسای شیطان ذکر کرد، این است که اساس اعتقاد آنها، ارتکاب پلیدی ها و بدترین و زشت ترین جرائم و اعمال است که در باور آنها،‌ انجام این اعمال موجب تقربشان به شیطان می شود.

البته ذکر این نکته لازم است که این فرقه، با فرقة یزیدیه تفاوت داشته و با آن یکی نیست.

آیا نحله‌های جدید مثل شیطان پرستان احکام فقهی هم برای خود جعل کرده‌اند؟

اصولاً به یک سلسله آداب و رسوم و قوانینی که در راستای اهداف خاصی باشد دین گفته می‌شود و بالطبع تمامی گروههایی که نام دین بر خود دارند برای پیشبرد اهداف خود از یک سلسله دستورالعمل هایی که توسط بانیان آن دین وضع شده، پیروی می‌کنند. دینی همچون شیطان پرستی نیز که در طول سالیان متمادی پیروانی از اقوام و گروههای مختلف داشته اعمال و مراسم در راستای اهداف شیطان دارد و دارای فرقه‌ها و گروههای متنوعی است که بسته به شرایط مکانی و نژادی از آداب و رسوم و قوانین متنوعی نیز برخوردار می¬باشند که در ذیل به اختصار به نمونه‌هایی از آنها اشاره خواهیم کرد.

شیطان پرستان را می‌توان به عناوین مختلف بسته به اعتقاداتشان تقسیم بندی کرد:

الف) شیطان پرستی شرقی (دینی)

ب) شیطان پرستی غربی: اینها نیز به چندین فرقه تقسیم می‌شوند.

۱) شیطان پرستان دینی: این نوع از شیطان پرستان خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهه‌های باستانی بین النهرینی و بعضاً از الهه‌های رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس ـ خدای جنگ) اقتباس کرده‌اند. که در مشرق زمین فعال می‌‌باشند.

۲) شیطان پرستان فلسفی یا لاویی: این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفه آنتوان شزاندر لاوی که در کتاب «انجیل شیطان» و دیگر آثارش آمده است، تأسیس شده است.

۳) شر پرستان: این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند.

«به دلیل جلوگیری از اتلاف وقت خوانندگان عزیز و عدم تکرار برخی مطالب که در مقالات قبلی آمده از ذکر مجدد عقاید این فرقه خودداری می کنم.»

شیطان پرستی جدید یا فلسفی به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی نماد کهن (archetype) می‌داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می‌تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می‌شود.

شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت، طبیعت شهوانی، مرگ، بهترین نشانه قدرت و ضد مذهب بودن است.

این اعتقاد دارای شاخه‌های متعددی است، اما می‌توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر می‌‌باشند:

▪ Atheism: خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.

▪ Not dualistic :روح و جسم غیر قابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.

▪ Auto deists: خودپرستی، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.

▪ Materialistic : اعتقاد به اصالت ماده.

ـ وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است.

ـ ضد مذهب بودن خصوصاً مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.

ـ عدم پرستش شیطان زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد.

ـ اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن زیرا تمام خوشی دنیایی است و این خوشی‌ها خصوصاً لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می‌کنند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است.

شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی‌های موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایش‌های ادیان گذشته اجتناب می‌کنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونه‌ای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی می بینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون ماده گرایی و یا خود محوری و جادو محوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب می‌کنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان می‌دهد.

از جمله این فرقه‌ها یزیدیان هستند که در زمرة شیطان پرستان دینی قرار دارند و معتقدند که «جهان و هر چه در او هست» از چهار عنصر اصلی یعنی آب، باد، خاک و آتش ترکیب یافته است. خداوند به ادعای خود، که در تمام کتابهای مقدس عنوان شده. انسان را از آب و خاک آفرید در حالیکه به باور خود خداوندی خدا فرشتگان درگاه ابدیت همه از جنس آتشند. و آتش به باور آنها بر گل (ممزوج آب و خاک) ارجحیت دارد.

از این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش {از جمله ملک مقرب، طاووس (شیطان)} میخواهد که در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظیم کنند. ملک طاووس از این دستور نابجای ایزدی سر می‌پیچد و از همان زمان سر به شورش میگذارد. شورشی که تا روز حشر ادامه خواهد داشت و یزیدیان آنرا شورشی بر حق میشناسند.

یزیدیان نسبت به خود قوانین و احکام مجزا از شیطان پرستی غربی دارند به عنوان مثال این نوع شیطان پرستان برای خود حج شیطان پرستی دارند؛ در روستای لالش در مرکز کردستان عراق از توابع شهر دهوک پرستشگاهی است که از سه قسمت تشکیل میشود: شبستان، محوطه حیاط و صحن دوزخ جائیکه مراسم حج در آن برگزار میشود. دوزخ چند دخمه غار مانند، تار و تیره با خمره‌های مشکی کنار هم چیده شده برای مرموزتر و ترسناکتر کردن فضا. درهای دخمه آنقدر کوتاه‌اند که باید خمیده از آنها رد شد.

بخش مهم و تعیین کننده این مراسم، جدا از گره زدن به پارچه‌هائی که به ستونهائی می‌بندند (مثل دخیل بستن) یا طواف کردن دور مقبره‌ای که لابد گور یکی از قدیسان یزیدی است، پرتاب دستمال به سنگ برجسته‌ای است که از دیواره غار بیرون زده است. اصلی‌ترین مرحله حاجی شدن این است که شخص با چشمان بسته از فاصله شش هفت متری دستمال سیاهی را که به بزرگی چارقد زنان کرد است به طرف این سنگ پرتاب کند. اگر در سه بار موفق شود دستمال را به برجستگی سنگ گیر بدهد حج‌اش قبول شده است (و ملقب به حاجی فلان کس طاووسی می‌شود) و گرنه باید روز دیگر برگردد و دوباره تلاش کند.

آیا عبادت شیطان در کلیسای شیطان، همانند عبادت خداوند در کلیسای مسیحی است؟

شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی می‌پندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‌دانند.

شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی‌های موجودی مافوق تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایش‌های ادیان گذشته اجتناب می‌کنند و بیشتر گرایشات خود پرستانه دارند.

به طور غیر رسمی و گسترده‌ای شیطان پرستی فلسفی را منتسب به آنتوان شزاندر لاوی میدانند. او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد. (سال ۱۹۶۶ م) در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نیستند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیده‌ ندارند.

به هر حال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیة مذهبی و معنویت نیز نیست. در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخصی خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را خوار میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی می‌نگرند و تنها به یک زندگی عقیم و بر مبنای جهان واقعی اعتقاد دارند.

شیطان پرستی دینی: گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است. شیطانی که در این گروه تعریف شده است، می‌تواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (قبل از مسیح) اقتباس شوند. بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا یا خدایان می‌توانند از انواع مختلفی از معبودها باشند. بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشأت گرفته‌اند. انواع معمول شیطان پرستی خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهه‌های باستانی بین النهرین و بعضاً از الهه‌های رومی و یونانی اقتباس کرده‌اند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند، ولی بیشتر شیطان پرستان می‌گویند خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیاری دارد.

با توجه به بررسی انواع شیطان پرستی که عمدة آنها شیطان پرستی فلسفی و دینی می‌باشد، این مسئله روشن می‌شود که عبادت شیطان پرستان همانند عبادت خداوند در کلیسای مسیحی نمی‌باشد، بلکه غالب آنها گرایشات خود پرستانه دارند و بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی‌های موجودی تمرکز دارد و بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد،‌ خدا یا خدایان می‌توانند از انواع مختلفی از معبودها باشند.

بنابراین مفهوم عبادت در نزد شیطان پرست ما با مفهوم آن در نزد معتقدین به ادیان قائل به خدا متفاوت است و تنها می¬توان آثاری از تقلید از ادیان قدیم و مسیحیت را در نحله‌های مختلف شیطان پرستی مشاهده کرد، که بی¬شباهت به مراسم عبادی و پرستش نیستند.

فرحناز ولی پور

منابع و مآخذ

۱. منبع خبر: برنا

۲. http://۱۴emam.parsiblog.com/-۴۲۲۰۸۹.htm

۳. http://www.rasekhoon.net/Article/Show-۳۰۶۲۳.aspx

۱. http://www.zeitoon.net/۱/d.html

۲. http://www.xanga.com/dariush

۳. کتاب انجیل شیطان پرستان.

۴. پنداره‌ای از شیطان، اثر گوستاو دور.

۵. بهشت گمشده، نوشته جان میلتون.

۶. www.Satanizm.Persianblog.com

۷. www.Dhygb.Perganblog.com

۸. www.Persianblog.Com /user/alibitaraf

۹. www.Anwm.com/f-VAB-F.htm

۱۰. www.soknan.com/cstories.Asp?Id=۳۰۷۳۶



همچنین مشاهده کنید