چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
۱۷ سالگی
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز یابد روزگار وصل خویش
چند روزی است که قسمت سوم از انیمیشن محبوب «داستان اسباب بازی» رکورد بیشترین فروش یک انیمیشن را در سینما به نام خود ثبت کرده است. این رکورد را پیش از این «شرک ۲» محصول مشترک پارامونت و دریم ورکس با فروشی معادل ۸/۹۱۹ میلیوندلار به دست آورده بود. در این انیمیشن که به صورت سه بعدی تولید شده است صداپیشگانی چون تام هنکس، تیم آلن و جان کیوساک حضور دارند. همانطور که در دو قسمت قبلی آن حضور داشتند.
داستان این انیمیشن نیز در زمانی است که اندی، صاحب اسباب بازیها دیگر بزرگ شده و در ۱۷ سالگی قرار است به دانشگاه برود. او تصمیم میگیرد تا اسباب بازیهایش را در انبار خانه بگذارد اما با اشتباه مادرش اسباب بازیها به یک مهد کودک برده میشوند و اسیر چند اسباب بازی شرور و خودخواه میشوند و حالا وودی، کابوی دوست داشتنی دو قسمت قبل به همراه باز لایت یر، آدم فضایی پر ادعا اما مهربان، باید دوستانشان را از دست این اسباب بازیهای شرور نجات دهند و به انبار خانه اندی برگردانند.
اما احتمالا دلیل اصلی رکورد شکنی داستان اسباب بازی ۳ خاطره خوشی است که مردم از قسمتهای یک و دو آن دارند. داستان اسباب بازی ۳ به اندازه قسمت اول آن خوب نیست، اما فیلم خوب و سرحالی است. با این حال هنر اصلی سازندگان این انیمیشن فقط به تولید آن برنمیگردد که به زمان تولید آن نیز برمی گردد. سینمای آمریکا سالهاست که نشان داده این هنر را دارد . اینکه چه اثری را چه زمانی بسازد. «تایتانیک»، «آواتار»، «داستان اسباب بازی۳ ». فروشهای نجومی این فیلمها به هیچ وجه اتفاقی نیست.
«تایتانیک» اگر الان ساخته میشد، حتی سه بعدی و با کیفیت و جلوههای ویژه خیره کنندهتر و به روزتر، امکان نداشت که به اندازه سال اصلی اکرانش مردم را به سینماها بکشاند. «داستان اسباب بازی ۳ »نیز همینطور. نوجوان ۱۵ سالهای که عاشق داستان اسباب بازی ۱ شده بود، حالا ۳۰ سال دارد و میتواند با همسر و حتی فرزندش به تماشای این فیلم برود و از خاطراتش بگوید. و این راز اصلی فروش داستان اسباب بازی ۳ است. «داستان اسباب بازی ۱ » در زمان خودش اولین انیمیشن با این سبک و سیاق کامپیوتری بود. یک شگفتی به تمام معنا که البته داستانی بکر و جذاب نیز داشت. این اولین برگ برنده پیکسار بود. اما دومین برگ برنده پیکسار خیلی زیرکانه تر از برگ اولش است. اینکه حالا وقت آن است که تمام آن خاطرهها را برای تماشاگر سال ۲۰۱۰ زنده کنیم.
اما این انیمیشن فقط برای پانزده سالههای سال ۱۹۹۵ جذاب نیست و قابلیت این را دارد که هر کسی را حتی اگر قسمتهای قبلی این انیمیشن را ندیده است، سرگرم کند. «داستان اسباببازی ۳» با یک شروع عالی به سبک فیلمهای نئوکلاسیک آغاز میشود. شروعی جذاب، خلاقانه و مهم از نظر شیوه ارائه اطلاعات اصلی داستان. شروع فیلم همانند دو قسمت قبل با تاکید بر اهمیت تخیل دنبال میشود. همانطور که در آغاز قسمت اول، اسباب بازیها با یک عملیات پیچیده سعی میکردند تا از کادوهای تولد اندی مطلع شوند، در قسمت سوم نیز با همین جنس شروع سر و کار داریم. و مخاطب پس از آن سریعا با یک دیالوگ سر اصل مطلب میرود. جایی که وودی به سایر اسباب بازیها میگوید:« اندی دیگه ۱۷ سالشه، با ما بازی نمیکنه. همین جمله کافی است تا بیننده بفهمد دیگر قرار نیست اسباب بازیها بجنگند تا اهمیت خودشان را نزد اندی بیشتر کنند و محبوب وی شوند. موضوع چیز دیگری است. »
داستان از این نظر خیلی سرراست و منظم طراحی شده است. نه گزافهگویی میکند و نه به حاشیه میزند و مشکل میانه که در اکثر انیمیشنهای حتی خوب آمریکایی وجود دارد را ندارد.
یکی از مشکلاتی که همیشه گریبانگیر این انیمیشنها بوده این است که در میانه خود به شدت خستهکننده هستند و فقط برای به حد نصاب رساندن زمان استاندارد فیلم کش آمدهاند.
این موضوع را حتی در انیمیشنهای ماندگار و بینظیری چون بالا و یا والای نیز میتوان دید. اما با جرات میتوان گفت هر سه قسمت داستان اسباب بازی در میانه خود به هیچ وجه خسته کننده نیستند و از ریتم مناسبی برخوردارند. نه فقط به نمایش تعقیب و گریز و زد و خورد میپردازند، نه ریتمشان کند و خستهکننده میشود، نه کاراکترهای غیر ضروری وارد داستانشان میشوند و نه برای رسیدن به زمان مورد نظر کش میآیند. بهطور خلاصه میتوان گفت که میانه در قسمتهای داستان اسباب بازی به گونهای است که بعد از مدتها هم در ذهن تماشاگر میماند. اما میانه در اکثر انیمیشنهای پیکسار حتی اگر دارای ظرایف خوبی باشند خیلی در ذهن تماشاگر باقی نمیمانند. به عنوان مثال شروع و پایان «وال ای» به هیچ وجه قابل قیاس با میانه آن نیست.
پیکسار همواره نشان داده است که سال به سال طنز آثارش ظریفتر، ارجاعاتش سینماییتر و داستانهایش پیچیدهتر و جهان شمولتر میشود و حالا در «داستان اسباب بازی ۳» میتوانیم تمام این پیشرفتها را ببینیم. اگرچه خیلی نمیتوان در این حوزه مانور داد اما در هر سه قسمت از این انیمیشن، از مسئله هویت خیلی حساب شده استفاده شده است و اشارات فراوانی را در این خصوص میبینیم. به هویت، به بازگشت به جایگاه و مقام در خور آن، به دور ماندن از اصل خویش و سختیهای یک سیر و سلوک برای رسیدن به مقصود. البته این موارد نه به شکل فلسفی و عمیق خود که به شکلی همه فهم و ساده در فیلم گنجانده شدهاند. آنچنان که در قامت یک انیمیشن پرطرفدار و جذاب به عنوان یک پاشنه آشیل مطرح نباشند.
حسین گودرزی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست