سه شنبه, ۲۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 18 June, 2024
مجله ویستا

گفت و گو با موسوی خوئینی ها در مورد تسخیر لانه جاسوسی


گفت و گو با موسوی خوئینی ها در مورد تسخیر لانه جاسوسی

ظهر روز ۱۳ آبان ۵۸ محمدموسوی خوئینی ها با دفتر امام تماس می گیرد و در مذاكره ای تلفنی با مرحوم سیداحمد خمینی, وی را در جریان حركت دانشجویان قرار می دهد و نظر امام را در این خصوص جویا می شود پس از مدت كوتاهی, از او پاسخ می شنود كه امام فرموده اند خوب جایی را گرفتید, محكم آن را نگه دارید

صبح روز سیزدهم آبان ۵۸ دانشجویان منتخب از دانشگاههای شریف و پلی تكنیك و ملی گردهم آمدند و دانشگاه تهرانی‌ها نیز همزمان در دانشگاه خود حاضر شدند تا در یك حركت هماهنگ به سوی ساختمانی كه تا آن روز سفارت آمریكا خوانده می‌شد حركت كنند. عده‌ای باید پس از ورود به ساختمان سریعاً مراجعه و گفت‌وگو با ارگانهای مربوطه را آغاز می‌كردند، برخی باید ورود موسویخوئینی‌ها را تدارك می‌دیدند و گروهی نیز باید امر تبلیغات را برعهده می‌گرفتند. دختران دانشجو نیز باید آهن‌برهایی كه برای بریدن قفل و زنجیرها در سفارت تهیه شده بود را زیر چادرهایشان حمل می كردند. همه چیز آماده بود تا ابهت پوشالی آمریكا فروریزد.

ساعت۱۰ صبح ۱۳ آبان ۵۸ دانشجویان انقلابی با سر دادن شعار الله اكبر به طرف سفارتخانه حركت كردند و قفل و زنجیرهای در را با آهن‌بر بریدند. دانشجویان انقلابی با شكستن در به راحتی در اصلی را پشت سر گذاشتند اگر چه بعدها به واسطه اینكه چند نفر در عكس‌های گرفته‌شده، در بالای دیوار سفارت دیده می شدند همگی بالاروندگان از دیوار سفارت نامیده شدند.

ظهر روز ۱۳ آبان ۵۸ محمدموسوی خوئینی‌ها با دفتر امام تماس می‌گیرد و در مذاكره‌ای تلفنی با مرحوم سیداحمد خمینی، وی را در جریان حركت دانشجویان قرار می‌دهد و نظر امام را در این خصوص جویا می‌شود. پس از مدت كوتاهی، از او پاسخ می‌شنود كه امام فرموده‌اند خوب جایی را گرفتید، محكم آن را نگه دارید.

با فرا رسیدن ظهر، دانشجویان خط امامی، محمد موسوی‌خوئینی‌ها را نیز به میان خود آوردند. با شنیدن خبر موافقت امام جوش و خروشی دیگر در آنها پدید می‌آید و تماس‌ها با نهادها و سازمان‌های مربوط جهت مطلع كردن آنها آغاز شد. یكی باید شورای انقلاب را در جریان می گذاشت و دیگری مجلس خبرگان قانون اساسی را. دانشجویان خط امامی اگرچه می‌گفتند كه فقط برای چند روز می‌خواستند لانه جاسوسی را به اشغال خود درآورند، اما دیگر ادامه كار از دست آنها خارج شده بود. مردم از یك سو خواهان ادامه مبارزه ضد استكباری آنها بودند و اسناد موجود در سفارت نیز از سوی دیگر آنها را به ماندن وامی‌داشت. دانشجویان اكنون به نظر می‌رسید كه باید خود را برای یك دوره استقرار طولانی در داخل لانه جاسوسی آماده می‌كردند. استقراری كه در نهایت ۴۴۴ روز به طول انجامید.

اكنون ۲۶ سال پس از تسخیر لانه جاسوسی، موسوی خوئینی‌ها در گفت‌وگو با ایسنا به خاطرات روزهای همراهی با دانشجویان برمی‌گردد، روزهایی كه به گفته خودش تكرارناپذیرند.

▪قصد ما از این مصاحبه، مروری مجدد بر وقایع تاریخی گذشته و بیان جزییات بیشتر است. آقای خویینی‌ها! شما در حادثه ۱۳ آبان و ارتباط آنها با امام خمینی (ره) نقش مهمی را بر عهده داشتید. شرایط آن مقطع زمانی یعنی سالهای ۵۸ و ۵۹ را چگونه تحلیل می‌كنید؟

موسوی خوئینی‌ها: زمانی بعد از وقوع حادثه و پس از گذشت سال‌ها از این واقعه، ماجرا را تحلیل می‌كنیم كه مدت‌ها گذشته است و آثارش نیز مشهود است. بنا به همین شرایط، نتایج مثبت و منفی آن را ارزیابی می‌كنیم و در مجموع مشخص می‌شود كه این حركت صحیح بوده است یا خیر. زمانی دیگر سعی می‌شود این تحلیل از نگاه كسانی باشد كه تصمیم گرفتند این حركت را انجام دهند، طبعا آنها با توجه به شرایط زمان خویش و اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان این اقدام را انجام دادند و آن هنگام این حركت به نظرشان نتیجه مثبت داشته است. من آن شرایط را بیشتر از زاویه نگاه دوم توضیح می‌دهم.

در این مورد باید حوادث قبل از ۱۳ آبان مورد بررسی قرار گیرد؛ در یك توضیح خلاصه باید گفت كه انقلاب اسلامی مردم در ابعادی پیروز شده بود اما این پیروزی كامل نبود. یعنی توانسته بودیم از سویی رژیم شاه را ساقط كنیم و با انجام همه‌پرسی، نظام جمهوری اسلامی را تاسیس كنیم؛ از سوی دیگر بعد از انقلاب تقریبا تمام كسانی كه مدیریت امور را در دست داشتند تجربه كافی نداشتند. فرماندهان نهادهای نظامی تازه تاسیس هم كه مورد اعتماد مردم بودند مثل كمیته‌های انقلاب یا سپاه پاسداران تجربه‌ لازم را نداشتند. در مجموع آن زمان شاهد كشوری بودیم كه تقریبا نظام اداری‌اش از هم گسیخته شده بود.

▪فضای آن روز جامعه از نظر تسلط نظام بر امور چگونه بود؟

موسوی خوئینی‌ها: طبیعی است با سقوط رژیم شاه و از هم پاشیدن آن، شیرازه ارتش و سایر قوای امنیتی از هم گسسته شود. طبعا در آن شرایط، عناصر وابسته به رژیم سابق هنوز هم در داخل كشور بودند و می‌توانستند عملیات تخریبی انجام دهند. همین‌طور هم بود و به طور فعال اهداف خود را پی‌گیری می‌كردند. از طرفی مستشاران آمریكایی نیز بر حسب سلطه‌ای كه در زمان شاه بر ارتش داشتند، هنوز در كشور حضور داشتند و غیر از آنها، عناصر وابسته به آمریكا در میان اقشار مختلف نفوذ كرده بودند. همه آنها توانایی تخریب و بر هم زدن اوضاع را داشتند و همان‌طور كه گفته شد یك مدیریت كم‌تجربه قرار بود با همه این عناصر برخورد كند. جدا از همه اینها، تقریبا به طور مستمر در استان‌هایی مثل خوزستان، كردستان، گلستان (گنبد) همواره زمینه‌هایی برای آشوبگری وجود داشت كه این جریانات نیز بر نگرانی‌ها می‌افزود. علاوه بر این معضلات، باید ترور مسوولان نظام از بالاترین تا پایین‌ترین سطوح را اضافه كرد؛ به طوری كه حتی جوان‌هایی كه تنها به صرف علاقه‌شان به انقلاب یك تفنگ به دست گرفته بودند و شب‌ها در كمیته‌ها و خیابان‌ها مراقب امنیت عمومی شهر بودند، ناگهان مورد حمله نیروهای ضد انقلاب قرار می‌گرفتند و ترور می‌شدند. در مجموع باید گفت شرایط آن زمان به هیچ عنوان مساعد نبود و اوضاع كاملا نگران‌كننده بود.

▪موضع‌گیری‌ها و اقدامات دولت موقت در برخورد با این مشكلات و معضلات چگونه بود؟

موسوی خوئینی‌ها: علی‌رغم همه حمایت‌های حضرت امام (ره) و مردم از دولت، افرادی در دولت موقت در راس امور بودند كه با اوضاع انقلابی آن زمان همراه نبودند؛ بخصوص نخست‌وزیر، مرحوم مهندس بازرگان. مرحوم بازرگان می‌گفت من مثل یك ماشین سواری بنز هستم كه باید در یك خیابان آسفالته و هموار حركت كنم، من بولدوزر نیستم. همان‌طور كه در پاسخ قبل گفته شد، شرایط آن زمان هموار و معمولی نبود و انقلاب در هر لحظه با ناهمواری‌ها و مشكلاتی كه شرح داده شد روبرو بود. طبیعتا اتومبیل سواری‌ای كه فقط در یك جاده صاف و همواره می‌تواند حركت كند، برای آن اوضاع و احوال كه مملو از دست‌انداز و سنگ و موانع مختلف بود، مناسب نبود و با مشكل مواجه می‌شد. لذا دولت موقت با توجه به همین مسائل، توان لازم جهت رویارویی با این آشوب‌ها و بلواها را نداشت و با توجه به بعضی از دیدگاه‌هایش، قاطعیت لازم جهت برخورد با عناصر ضد انقلاب را هم نداشت. البته توجه داشته باشید این تحلیل را از نگاه انقلابیون و بخشی از نیروهایی كه به تسخیر لانه جاسوسی دست زدند می‌گویم؛ چرا كه خود افرادی مثل مرحوم بازرگان یا همفكرانش این تعابیر را قبول نداشتند و ندارند. اما به تعبیر من آنها قاطعیت لازم در برخورد با نیروهای ضد انقلاب را نداشتند. به عنوان مثال دولت موقت و شخص آقای بازرگان تشخیص می‌دادند كه یكی از روسای ساواك در زمان شاه باز هم بیاید و سازمان اطلاعاتی در نظام جمهوری اسلامی را بازسازی و راه‌اندازی كند.

▪در این موارد چه دلایلی را عنوان می‌كردند؟

موسوی خوئینی‌ها: توجیه آنان این بود كه این افراد در زمان شاه فقط فرمانبردار بودند و بر محور آن رژیم فعالیت می‌كردند، حالا كه آن محور عوض شده است طبق خواسته ما عمل می‌كنند. بنابراین می‌توان كسی را كه مامور امنیت رژیم سابق بوده است، مجددا در سازمان اطلاعاتی جمهوری اسلامی به كار گرفت. در صورتی كه اگر به سابقه برخی از عناصر سابق ساواك مثل مقدم كه رییس سازمان امنیت بود توجه می‌شد، می‌فهمیدند كه تا آخر عمر رژیم سابق علیه انقلاب و در حفاظت از نظام شاه فعالیت می‌كرد كه در خاطرات افرادی همچون قره‌باغی نیز آمده است. طبعا این نگاه سبب می‌شد دولت موقت دست به اقدامات نگران‌كننده‌ای بزند، هرچند كه نیروهای انقلابی نگذاشتند و جلوی این اقدامات را گرفتند. دولت موقت در مورد وزارتخانه‌ها نیز همین نگاه را داشت. در مجموع به نظر بنده رفتار دولت موقت در میدان دادن به عناصری كه در رژیم شاه افراد موثری بودند مناسب و منطقی نبود، بخصوص آنكه بسیاری از آنها در دوران انقلاب هیچ نوع همراهی نداشتند و خود به خود هیچ وابستگی‌ای به انقلاب اسلامی حس نمی‌كردند.

▪ مناسبات و روابط دولت موقت با سایر نهادهای انقلابی آن زمان چگونه تنظیم شده بود و سطح همكاری‌شان تا چه میزان بود؟

موسوی خوئینی‌ها: دولت موقت، بخصوص نخست‌ وزیر، با نهادهای انقلابی آن زمان رفتار نامهربانانه‌ای داشتند و از همان ابتدا از جانب دولت موقت نسبت به كمیته‌های انقلاب و بعضی نهادهای انقلابی دیگر همچون سپاه پاسداران و جهاد سازندگی و دادگاه‌های انقلاب نگاه مثبتی وجود نداشت. البته ناگفته نماند این نهادها و سازمان‌ها به دلیل نوظهور بودن قطعا دچار اشكالاتی بودند. این دستگاه‌های برخاسته از انقلاب برای حفظ انقلاب بخصوص در آن برهه از تاریخ كاملا ضروری بودند؛ ولی دولت موقت چنین نگاهی به این سازمان‌ها نداشت و به مناسبت‌های مختلف این نهادها را زیر سوال می‌برد و واكنش آنها نیز موضع‌گیری در برابر دولت بود. این مشكلات را نیز باید اضافه كرد به آن عواملی كه پیش از آن تحت عنوان موجبات نگرانی عناصر انقلابی در آن مقطع حساس از انقلاب نام بردم.

▪منظورتان از عناصر انقلابی چه گروهی با چه تفكراتی است؟

موسوی خوئینی‌ها: منظورم از عناصر انقلابی افراد خاصی نیست. همچنین گروه بخصوصی را نیز در بر نمی‌گیرد بلكه منظور نسل آن روز است كه در بحرانی‌ترین دوران انقلاب در صحنه‌های مبارزه حضور داشتند كه خیل عظیمی از افراد جامعه را در بر می‌گرفت. یعنی همه‌ آنهایی كه در عرصه‌های انقلاب حضور داشتند نگران این رفتارها بودند، رفتارهایی كه از یك طرف در جهت رویارویی با نهادهای برخاسته از انقلاب بود و از سوی دیگر بها دادن به برخی عناصر رژیم گذشته و احیای آن نهادها با همان وضعیت قبل از پیروزی انقلاب.

▪از صحبت‌های شما چنین نتیجه می‌گیریم كه استعفای دولت موقت صرفا به خاطر تسخیر لانه جاسوسی نبود و قبل از آن نیز دامنه اختلافات دولت موقت با عناصر انقلابی گسترده بود.

موسوی خوئینی‌ها: بله. باید توجه داشت باشید اختلافات دولت موقت با عناصر انقلابی متاثر از اختلافات دیدگاه‌های آنها بود. از یك طرف دولت موقت به‌ویژه رییس دولت موقت و از جهتی دیگر نیروهای انقلابی و در راس آنان امام خمینی در رابطه با وقایع مختلفی كه حادث می‌شد موضع‌گیری‌های متفاوت و بعضا متقابل هم داشتند. به عنوان مثال نگاه این دو گروه به آمریكا و موضع‌گیری‌هایشان در برابر این مقوله كاملا متفاوت بود. برای اثبات این مدعا می‌توان به ادبیات هركدام از این نیروها در مورد آمریكا توجه كرد، آن‌گاه به راحتی این اختلاف دیدگاه را كه عرض كردم مشاهده می‌كنید. خواه ناخواه این اختلاف نگاه در مسائلی كه بین امام و همه‌ كسانی كه امام را معیار و میزان در حركت‌های انقلابی می‌دانستند و دولت موقت وجود داشت كه مخاطرات بیشتری را به وجود می‌آورد. در ضمن وقتی شما در مسائل سیاسی و تحلیل‌های آن وارد می‌شوید، خود به خود بحث حدس و گمان‌ها نیز پیش می‌آید. آن زمان این گمان وجود داشت كه نكند در پس تمام این قضایا دست آمریكا در كار باشد. در همین ایام نیز شنیده شد یكی از افراد سازمان جاسوسی آمریكا به ایران آمده و وارد سفارت شده است. خبر ورود چنین فردی آن حدس و گمان را تقویت می‌كرد. در آن فضا و شرایط، تحلیل‌های حضرت امام نیز اكثرا بر این محور بود كه چون آمریكا بیشتر از همه از استقلال ایران متضرر شده است، طبیعتا خیلی از مشكلات و معضلات پیش روی ما از آمریكا نشأت می‌گیرد. این تحلیل‌های حضرت امام سبب می‌شد این ذهنیت در نیروهای جوان انقلابی تشدید شود كه هنوز هم فشارها به آمریكا بازمی‌گردد.

منبع: سایت طریق جاوید


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.