شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

در محضر لقمان حکیم


در محضر لقمان حکیم

در قرآن سوره ای بنام لقمان وجود دارد. این نام گذاری بدان جهت انجام گرفته که نام لقمان دوبار در آن سوره آمده است. یکبار در آیه ۱۱ آنجا که خداوند می فرماید ما به لقمان حکمت عطا کردیم …

در قرآن سوره ای بنام لقمان وجود دارد. این نام گذاری بدان جهت انجام گرفته که نام لقمان دوبار در آن سوره آمده است. یکبار در آیه ۱۱ آنجا که خداوند می فرماید ما به لقمان حکمت عطا کردیم و بار دیگر در آیه ۱۲ سوره مذکور آمده است: «و آن هنگام که لقمان به پسرش موعظه می کرد که مبادا به خدا شرک بورزی، چراکه شرک به خدا ظلمی عظیم است». در آیات بعدی بدون اشاره مستقیم به نام لقمان به نصیحت های دیگر آنجناب به فرزندش از جمله لزوم اطاعت از والدین و رفتار نیکو با آنان، اقامه نماز، امر به معروف و نهی از منکر و دوری از فخرفروشی اشاره شده است.

در تفسیر المیزان علامه طباطبایی بنقل از پیامبرگرامی اسلام (ص) آمده است: «لقمان پیامبر نبود ولی بنده ای بود که زیاد فکر می کرد و به خداوند ایمان واقعی داشت. خدا را دوست داشته و خداوند نیز او را دوست می داشت و به او حکمت عطا فرمود.»

لقمان اگر چه کتاب آسمانی نداشت ولی در عوض خداوند حکمت را به او ارزانی نمود. او درعصر حضرت داوود زندگی می کرد و از اقوام ایوب پیامبر بود و خدای متعال عمر طولانی به او اعطا کرده بود.

لقمان حکیم در پاسخ به سوالی که چگونه به این مقام رسیده است، فرمود: به خاطر امانت داری، صداقت و سکوت درباره آنچه به من مربوط نمی شد. (۱) در روایات آمده است، حکمت همچون نوری است که در جان آدمی قرار می گیرد و آثار آن در گفتار و رفتار انسان ظاهر می شود. بنابر احادیث فراوان هر کس چهل شبانه روز کارهایش خالصانه باشد، خداوند چشمه های حکمت را از دل او به زبانش جاری می کند. می توان گفت حکمت پاداش و هدیه الهی است به بندگان مخلص او.

نقل است لقمان در مدتی که برده بود، یکبار مولایش از او می خواهد تا بهترین عضو گوسفند را برایش بیاورد، لقمان زبان و دل گوسفند را تقدیم می کند. روز بعد از او می خواهد تا بدترین عضو آنرا بیاورد. او دوباره دل و زبان گوسفند را می آورد. وقتی دلیل آنرا از او سوال می کند، می فرماید: قلب و زبان اگر پاک باشند از هر چیز بهترند و اگر ناپاک باشند از همه چیز بدترند. در بیان مقام و شان حضرت لقمان حکیم همین کافی است که پروردگار متعال و پیامبرش و ائمه اطهار پندها و نصایح حکیمانه او را برای مردم نقل می کردند. با هم بخشی از پندهای آن حکیم فرزانه رامی خوانیم:

هرگز خدا را فراموش نکن، اما احسانی که به مردم می کنی یابدی که دیگران به تو می کنند را فراموش کن.

فقط از خدا بترس وبه او امیدوار باش. ترس و امیدت نسبت به خدا یکسان باشد.

بر دنیا تکیه نکن و به او دل مبند و او را به منزله پلی در نظر بگیر.

به آنچه در دست مردم است چشم ندوز و باهمه مردم با حسن خلق برخورد کن.

اگر درکودکی خود را ادب کنی، در بزرگ سالی از آن بهره مند خواهی شد.

به سخن کسی که سن او بیشتر از توست، گوش فرا ده.

اگر در نماز بودی، قلبت را و اگر در حال غذا خوردن بودی حلقت راو اگر در میان مردم بودی، زبانت راحفظ کن.

با افراد لجوج، گفتگو و جدال نکن.

با فاسق رفیق نشو و اورا به برادری نگیر و با افراد متهم همنشین نشو.

در قیامت از تو درباره چهار چیز می پرسند، از جوانی ات که آنرا چگونه گذراندی، ازعمرت که درچه فنا کردی و از مالت که از چه راهی بدست آورده ای وآنرا در چه راهی خرج کردی.

ناصر سعد

پی نوشت ها

۱) تفسیر مجمع البیان

۲) تفسیر روح البیان