شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

کفش دوزی، صنعت فراموش شده


کفش دوزی، صنعت فراموش شده

درست یادمه آن روزها که بچه بودیم و تازه مدرسه می رفتیم حدودا ۴۵ سال پیش، در روستایمان (اسفدن) کفش دوز خوش اخلاقی بود که صبح زود همراه شاگردش در مغازه را باز می کرد و پس از آب پاشی …

درست یادمه آن روزها که بچه بودیم و تازه مدرسه می رفتیم حدودا ۴۵ سال پیش، در روستایمان (اسفدن) کفش دوز خوش اخلاقی بود که صبح زود همراه شاگردش در مغازه را باز می کرد و پس از آب پاشی جلوی مغازه و بخشی از کوچه دود اسپند راه می انداخت و با ذکر صلوات به فضای کارش نور، صفا، عطر و مهربانی می بخشید.مرحوم رجب علی رحمانی که قبلا چند سالی در مشهد شاگردی کرده بود به سبب رنجی که از دوری ولایت و مردم روستایش کشیده بود، هر چند وسایل کارگاهی مجهزی در مشهد داشت همه را رها کرده و دوباره کوچه های خاکی و مردم خوش منش روستا را بر غربت و دوری ترجیح داده و به اسفدن برگشته بود تا چند سالی که زنده است به همولایتی هایش خدمت کند و خیالش از مشکلات زندگی و دغدغه های زندگی شهری راحت باشد.

رجب علی با کمک شاگردش هم کفش می دوخت و هم پینه دوزی می کرد، او هر چند مدت یک بار به مشهد می رفت و کیسه هایی از لوله های چرم در رنگ های مختلف با میخ، نخ و سوزن و... می آورد و کار تهیه کفش را از برش تا قالب گیری و دوخت به تنهایی انجام می داد.تا زنده بود عاشق همنشینی با پیرمردها و قدیمی ترها بود و روی همین اصل در داخل و جلوی مغازه اش سکوهایی برای نشستن آماده کرده بود تا دوستانش بیایند و بنشینند، تعریف کنند و بخندند، او هم با نخ و سوزن و درفش درگیر، چشمش به کار و گوش هایش تیز به بحث نقال و راوی داستان باشد.از این رو هرگز تا زمانی که آخرین نفر داخل مغازه نشسته بود، کارش را تعطیل نمی کرد. مشتریانش هم آن قدر بودند که برای جلوگیری از بی نوبتی در دفتر کارش، سفارشات کفش (نوع چرم، رنگ، نوع تخت و شماره کفش) را می نوشت، نه بد قولی می کرد و نه اجحافی در کارش بود، قیمت تمام شده کفش را به مشتری که همه آشنا بودند، می گفت و پرداخت سود را به خودشان واگذار می کرد.

ولی کفشی می ساخت که همولایتی هایش از آن راضی بودند.فکر می کرد «پیاده رفتن به از کفش تنگ» و می گفت خیلی از کمر دردها و بیماری های مفصلی و باریک شدن ناخن های پا ناشی از تنگی کفش چه در عرض و چه در طول یا در بلندی و کوتاهی پاشنه کفش است.بنابراین کفش دست دوز مرحوم رحمانی جدا از همه این خطرات تا مدت ها بیمه بود.یعنی اگر می پوشیدیم و تنگ بود دوباره کفش را در قالب می گذاشت و رفع نقص می کرد و برای این اصلاح ها پول نمی گرفت.کفش های امروزی اگر چه به ظاهر شیک و خوش رنگ و به اصطلاح مد روز هستند ولی بنا به اظهارات پزشکان برای پوشیدن خیلی مناسب نیستند چون در ساخت آن ها شکل و اندازه پا و بلندی و کوتاهی پاشنه و جنس کفش در نظر گرفته نشده است.

اما کفش های رجب علی تا آماده می شد مشتری می آمد و ۲ تا ۳ دفعه آن را می پوشید تا عیب هایش برطرف می شد، او نه قصد پول جمع کردن داشت و نه می خواست مشتریانش را از دست بدهد.رحمانی می گفت: با تجاربی که از اساتیدم به دست آورده ام کفش تنگ حتی به قلب هم ضرر می رساند زیرا پا و به خصوص کف پا ارتباط مستقیمی با قلب دارد بنابراین کفش نباید تنگ یا خیلی پاشنه دار باشد.امروز کسی کفشی را تعمیر نمی کند (چون هم قابل تعمیر و هم مقرون به صرفه نیست) این کفش دوز قدیمی برای رفاه حال مشتریان علاوه بر دوخت کفش نو تعمیرات را هم قبول می کرد، کفش های چرمی را در قدیم به جای واکس، روغن دنبه یا روغن پیه می زدند تا هم نرم و قابل انعطاف بماند و هم این که دیر خراب شود اگر چه خاک روی آن را می گرفت ولی روستاییان از این بابت نگران نبودند.از انواع و اقسام کفش های قدیمی می توان چپت، چبلیت (تابستانی) کفش تخت گیلاسی (لاستیکی) کفش تخت چرمی و... را نام برد که بستگی به پولی که می دادند یا تمام چرم بود (رویه و کفی) یا تمام لاستیک.امروز کفش دوزی در روستا که اصلا و در شهرها نیز به ندرت وجود دارد زیرا کفش های متنوع و چرم های مصنوعی جای چرم های گاومیش را گرفته است.

کفش دوزهای قدیم اگر سوراخ بزرگی در کفش وجود داشت یکی دو سوراخ دیگر هم به آن اضافه و آن را به کفش تابستانی تبدیل می کردند یا قسمت چرمی رویه آن را برای کاسه (فلاخن، کنیک، تیر کمان و پینه کیسه های چرمی یا دیگر کفش ها) به کار می بردند.یادش بخیر و خدا رحمت کند آن رجب علی کفش دوز را .

قلندری