یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

پرونده هسته ای ایران و قدرت های بزرگ


پرونده هسته ای ایران و قدرت های بزرگ

پرونده هسته ای ایران و نقش بازیگران فعال در این عرصه از ابعاد متعددی قابل فحص و بررسی است و پربیراه نیست اگر این مناقشه سیاسی را صحنه نبرد دیپلماتیک بسیاری از قدرت های جهانی از جمله آمریکا , چین , روسیه و اتحادیه اروپا بدانیم

پرونده هسته ای ایران و نقش بازیگران فعال در این عرصه از ابعاد متعددی قابل فحص و بررسی است و پربیراه نیست اگر این مناقشه سیاسی را صحنه نبرد دیپلماتیک بسیاری از قدرت های جهانی از جمله آمریکا ، چین ، روسیه و اتحادیه اروپا بدانیم . در واقع پرونده هسته ای ایران تنها یک مناقشه با محوریت هسته ای ماندن یا نماندن ایران نیست بلکه ساحتی است که در آن قدرتهای جهانی هر کدام به نوبه خود سعی دارند تا در این مجال قدرت و مهارت دیپلماتیک خویش را به رخ دیگران بکشند و منافع حداکثری خویش را تامین کنند.

اما برونداد پرونده هسته ای ایران بیش از آنکه به متغیر های درونی گروه ۵+۱ وابسته باشد به نحوه تصمیم گیری و حرکت های طرف ایرانی مرتبط است . به عنوان مثال زمانی که طرف ایرانی در پرونده هسته ای سیاست های کرنش و عقب نشینی را مد نظر قرار داد و عملا در موضع انفعال قرار گرفت اتحادیه اروپا در کنار ایالات متحده قرار گرفت و عملا گفتمان حاکم بر پرونده هسته ای به نفع کاخ سفید رقم خورد به نحوی که حتی مسکو و پکن نیز مجالی برای عرض اندام در برابر غرب پیدا نکردند و در نهایت ایران در توافقنامه کاخ سعد آباد به کلی قافیه را به کشورهای اروپایی و آمریکایی باخت.

اما با روی کار آمدن دولتی وابسته به اصولگرایان در ایران مواضع سیاست خارجی تهران به شدت تغییر کرد و با یک چرخش ۱۸۰ درجه ای پیکان حرکت در پرونده هسته ای به سمت مواضع غرب نشانه گرفته شد تا اینکه در نهایت اروپا و آمریکا در موضوع مبادله سوخت با تهران سرانجام مشروعیت غنی سازی اورانیوم در ایران را پذیرفتند و به نحوی یک گام از خطوط قرمزشان به عقب نشستند. البته مواضع هجومی دولت ایران در پرونده هسته ای به همینجا ختم نشد بلکه این سیاست ها فضای گسترده ای را نیز برای حرکات دیپلماتیک چین و روسیه پدید آورد تا به نحوی ضمن تاثیر گذاری بر روند پرونده هسته ای ایران برخی از چالش های سیاسی خود با آمریکا را نیز به میدان کشیده و با امتیاز گیری از واشنگتن این چالش ها را به نفع خود ختم کنند.

ضمن آنکه سیاست های فعال ایران در چند ساله اخیر در رابطه با چین و روسیه و حتی اتحادیه اروپا جواب داده است و تهران با برقراری روابط اقتصادی مستحکم با این کشورها و همچنین فعال کردن کلیدهای فشار خود علیه آنان به نحوی توان آمریکا در نبرد دیپلماتیک را کاهش داده است . به عنوان مثال مقامات آمریکایی در وهله کنونی صراحتا بر بی تاثیر بودن تحریم ها علیه ایران اذعان می کنند و این به این دلیل است که روابط اقتصادی ایران با اتحادیه اروپا ، چین و حتی روسیه به قدری حیاتی و مستحکم هست که این کشورها در حین تحریم ها نیز سطح مبادلاتشان را با تهران افزایش دهند.

در بررسی رویکردهای قدرت های جهانی در دوران سیاست های منفعلانه باید گفت ایالات متحده و تروئیکای اروپایی ( انگلیس ، فرانسه و آلمان ) نقش اساسی را بازی می کردند و تقریبا سایر کشورها از جمله چین و روسیه دخالت چندانی در این موضوع نداشتند.

در واقع بازیگر اصلی و آغاز کننده موضوع هسته ای ایران ایالات متحده آمریکا بود. سال پیش، زمانی‎که سیستم اطلاعاتی ایالات متحده با استفاده از ابزار‎های رسانه‎ای، افکار عمومی غرب را متوجه تجهیزات هسته‎ای ایران کرد، چند ماهی از حملات تروریستی به برج‎های دو قلو نمی‎گذشت. همان سال، جرج بوش پسر، رئیس‎جمهوری وقت ایالات متحده، ایران را در کنار کره شمالی و سوریه، محور شرارت نامید و جنجال‎سازی رسانه‎ای غربی‎ها، رسیدگی به وضعیت اتمی ایران را در دستور کار شورای حکام قرار داد. سیاست راهبردی بوش در آن زمان ایجاد جبهه جهانی علیه ایران و ترتیب دادن حمله ای نظامی حداقل به تاسیسات هسته ای ایران بود . حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بهانه خوبی برای کاخ سفید بود تا با مطرح کردن حمایت ایران از تروریسم انتقام حادثه مشکوک ۱۱ سپتامبر را از دولتی بگیرد که مهمترین چالش آمریکا در خاورمیانه بود.البته خود جرج بوش چندی پیش در خاطراتش نیز صراحتا بر قصد آمریکا برای حمله به ایران تاکید می کند . وی می نویسد" من به پنتاگون دستور دادم هر کاری برای حمله [به ایران] نیاز است بررسی و مطالعه کنند" . از این رو می توان گفت اصلی ترین راهبرد سیاسی آمریکا در سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ افزایش جو روانی علیه ایران بوده است. ضمن آنکه در این مقطع آمریکا هادی اصلی مذاکرات ایران و تروئیکای اروپایی بود. کشورهای اروپایی در مذاکرات گسترده ای که باطرف ایرانی داشتند سرانجام توانستند ایران را متقاعد کنند که بخش عمده ای از فعالیت های غنی سازی اورانیوم را تعلیق کنند که بارزترین آن بیانیه سعد آباد بود.. ضمن آنکه در این دوره اعمال فشار بر ایران افزایش یافت . در همین خصوص تونی بلر که در آن زمان سمت نخست‌وزیری وقت انگلیس را به عهده داشت در جلسه‌ای خصوصی به صراحت گفته بود که دست ایرانی‌ها همواره در مذاکرات هسته‌ای خود از پیش باز است و عملاً مذاکره‌کنندگان اروپایی هیچگونه نگرانی و دغدغه‌ای از روند مذاکرات هسته‌ای با طرف ایرانی ندارند و متن‌هایی که قبل از جلسات در مورد موارد مطرح شده در مذاکرات تهیه می‌شود، بدون کم و کاست به تأیید و تصویب طرف‌های ایرانی می‌رسد.

در نهایت ایران با سیاست های انفعالی بخش عمده ای از فعالیت های هسته ای خود را متوقف کرد اما در نهایت نه تنها کشور های غربی در ازای توقف فعالیت ها به ایران پاداشی ندادند بلکه همچنان سایه تهدید نظامی بر سر تهران سنگینی می کرد. در این اثنا همانطور که پیشتر گفته شد روسیه و چین بیش از آنکه تاثیر گذار در روند هسته ای باشند نظاره گر بوده و سهم چندانی در تعیین مسیر موضوع هسته ای نداشته اند.هر چند این دو کشور همواره معتقد بودند که پرونده هسته ای ایران باید در چارچوب آژانس انرژی اتمی حل و فصل شود.

زهرا خسروی