پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
گراهام گرین
● نگاهی مختصر به زندگی وآثار گراهام گرین
گراهام گرین در دوم اكتبر ۱۹۰۴ به دنیا آمد. او چهارمین فرزند از شش فرزندی بودكه «چارلز هنری» و «ماریون» گرین داشتند. پدر وی چارلز هنری گرین رئیس مدرسه «برك همستند»[۱] بود. برادرش «هیو» تا مدیر كلی شبكهٔبیبیسی ترقی كرد. برادر دیگرش «ریموند» یكی از كوهنوردان مشهوری بود كه توانست در سال ۱۹۳۳ قلهٔ اورست را فتح كند.
گرین در مدرسهٔ پدرش و سپس در آكسفورد تحصیل كرد. وی نوشتن را از مجلات دانشآموزی آغاز كرد. اولین مجموعهٔ شعر وی به نام «آوریل سرایی»[۲] در سال آخر حضورش در آكسفورد به چاپ رسید پس از فارغالتحصیل شدن مدتی را در روزنامهٔ ناتینگهام كار كرد. سپس به عنوان معاون و سردبیر روزنامهٔ تایمز لندن مشغول به كار شد.
در اكتبر سال ۱۹۲۷ با «ویوین داریل برونینگ»[۳] ازدواج كرد. اولین رمان وی كه در سال ۱۹۲۹ انتشار یافت «مرد وسط» نام داشت. به خاطر انعقاد قرارداد مناسب برای ۳ رمان بعدی خود از روزنامهٔ تایمز بیرون آمد و وقت بیشتری را به نگارش داستانهایش صرف كرد. دو كتاب بعدی وی «نام عملیات»[۵] و «شایعه در شب»[۶] چندان خوب از آب در نیامد. در سال ۱۹۳۱ به «كاتس وردز» مهاجرت كرد و در آنجا كتاب ترن استانبول را نوشت كه او را به عنوان چهرهٔ شاخص ادبی معروف كرد و موفقیت مالی خوبی داشت.
در همین زمان شروع به نوشتن مقالهٔ انتقادی از فیلمهای آن روزگار در روزنامهٔ تایمز كرد و به یكی از بهترین منتقدین سینمایی در آمد.
در سال ۱۹۳۳ دخترش به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۶ نیز پسرش «فرانسیس» به دنیا آمد. مسافرت گرین از سال ۱۹۳۴ و با سفر كوتاه به كشورهایی چون آلمان، لیتوانی، استوانی شروع شد كتابهای «انگلستان مرا ساخت» و «تفنگی برای فروش» را در طول سالهای ۱۹۳۶ و ۱۹۳۷ به رشته تحریر در آورد. سپس در ۱۹۳۸ به مكزیك سفر كرد. نتیجهٔ این سفر ۲ كتاب به نامهای «جادههای بیقانون»[۷] در سال ۱۹۳۹ و «قدرت و شكوه»[۸] بود كه از بهترین كتابهای وی به شمار میرود. واژه «گریلند» به خاطر فضای داستانهای گراهام گرین در زمانی بر سر زبانها افتاد كه وی اولین جایزه مهم ادبی خود را از «هاوتورن دن»[۹] دریافت كرد.
گرین با شروع جنگ جهانی دوم در وزارت اطلاعات مشغول به كار شد. پس از آن به عنوان داوطلب در جوخهٔ پدافند هوایی خدمت كرد. داستانهای چهارگانه خود را در همین زمان نوشت و این كتابها پس از جنگ به چاپ رسیدند. رمان «مأمور سری»[۱۰] در سال ۱۹۳۹ به چاپ رسید.
در ماه اوت ۱۹۴۱ به خدمت سرویس اطلاعاتی SIS انگلیس درآمد و در شهر «فری تاون» سیرالئون گمارده شد. در سال ۱۹۴۳ به لندن بازگشت و به عنوان مسئول ضد اطلاعاتی در امور پرتغال در آمد و با «كیم فیلبی» مسؤول اطلاعات منطقه دوست شد. گرین در مقدمهٔ كتاب «جنگ خاموش من»[۱۱] از وی یاد كرده است.
نتیجهٔ كار وی در سرویس SIS كتاب داستان «گارسیا» بود. این كتاب به شرح حال یك جاسوس دو جانبه در لیبون پرتغال میپردازد. جاسوسی كه از آلمانها پول میگرفت و اینگونه وانمود میكرد كه كنترل شبكهٔ جاسوسی در سراسر انگلستان را در دست دارد. این مأمور در كنار این كارها جنبشهای مسلحانه و طراحی عملیات را بر عهده دارد و از رمان گارسیا به عنوان الهام بخش شخصیت داستان «مردان ما در هاوانا»[۱۲] نام برده میشود.
در سال ۱۹۴۴ خدمت در نظام را كنار گذاشت. پس از جنگ برای نگارش رمان «مرد سوم»[۱۳] كه داستانی است ماهرانه از قاچاق مواد مخدر، با «كارول رید»[۱۴] همكاری كرد. فیلم آن توانست در سال ۱۹۴۹ جایزهٔ اول جشنوارهٔ كن را از آن خود كند.
گرین در سال ۱۹۵۰ برای دریافت بهترین فیلم نامه به خاطر كتاب «بت شكسته» [۱۵]نامزد شد.
گراهام گرین در سال ۱۹۹۱ در سن ۸۷ سالگی در منزلش در منطقه «ویوی» كشور سوئیس بدورود حیات گفت.
● مكانهای «آمریكای آرام» Quiet American
كسانی كه میخواهند از ویتنام دیدن كنند بهتر است كتاب آمریكای آرام گراهام گرین را مطالعه كنند. این كتاب كه نمایش دهنده روزهای پایانی دوران حاكمیت استعمار فرانسه در این كشور است به مدت ۴۰ سال مورد توجهٔ منتقدان قرار گرفت. این كتاب هنوز به عنوان كتاب قابل توجه و كاملی برای ارایه تقابل جهل اخلاقی و ساده لوحی محضی است كه این كشور استوایی را برای چندین دهه گرفتار بلا كرد.
از زمان مرگ گراهام گرین در سال ۱۹۹۱ بیوگرافیهای فراوانی نوشته شد كه هر یك بر جهان واقعیای كه نویسندهٔ به تحریر در آورده بود تأكید دارد. البته با در نظر گرفتن این موضوع كه ویتنام ۲۰ سال جنگ و ۲۱ سال انزوای سیاسی را پشت سر گذاشته است نباید چندان به ماندگاری سفرنامهٔ گرین امیدورا بود. اما بسیاری از توصیفات گرین همچنان به حالت قبلی باقی مانده است. در ویتنام امروز نیز تكامل زوالجهان اعتیاد زده دیده میشود.
اگر بخواهید با سفر گراهام گرین به شهر «هوشی مینه» همراه شوید باید از «روكاتنیان»كه اكنون «دونگ خوی» نام دارد آغاز كنید. شاید اسم تغییر كرده باشد اما حتماً خیابانها را پیدا خواهید كرد. وقتی به «سایگون ریور» برسید خیابانی میبینید كه نام «كاتینانت فشن»[۱۶] نگاه را به خود جلب میكند و سپس ساختمان مجلل به سبك فرانسوی میبینید كه لباس فروشی شیكی زیر آن قرار دارد. رنگ كرم رنگ آن به این هتل مجلل، شكوه و زیبایی لازم را میدهد. به هر حال گرین این هتل را به هتل «كانتیننتال»[۱۷] كه معمولاً توسط خبرنگاران مورد استفاده قرار میگرفت، ترجیح داد.
هتل مجلل (مجستیك) كه در سال ۱۹۲۸ ساخته شده بود به زندگی دلخواه گرین به عنوان یكی از نویسندگان ثروتمند و مشهور آن زمان سازگارتر بود تا محل سكونت «تام فولر» قهرمان داستان آمریكایی آرام كه اتاقی رنگ و رو رفته در خیابان پشتی بود. شاید تمایل گرین به هتل مجستیك بیشتر به این خاطر بود كه او را از خطراتی كه در كوچه و خیابان وجود داشت، دور میكرد.
از بام هتل، منظره زیبایی از بالا و پایین رودخانه قابل مشاهده است. جایی كه میتوان از مكانی امن در مورد رنگ و طعم و تركیب غریب فرهنگی ویتنام اندیشه كرد.
گرین دستكم در ۲ مكان مختلف در ریوكاتینات زندگی كرد و پس در جایی شبیه آپارتمان محل اقامت فولر قهرمان داستان «آمریكایی آرام» زندگی كرد. از آنجایی كه هتل مجستیك در گوشه دیگر از خیابان قرار دادشت گرین از مكان قهرمان داستانش دور نبود. در زندگینامه «نرمن شری» عكسی وجود دارد كه این ساختمان را كه اكنون ساختمان «گراند هتل» جای آن را گرفته است، نشان میدهد.
گرین مدتی را نیز در آپارتمان شماره ۱۰۹ كه ساختمان كوچكی در بالای ریوكاتینات است زندگی كرد. اكنون این ساختمان به هتلی به نام «موندیال» تبدیل شده است.
آخرین محل اقامت گرین در ویتنام هتل كانتنیتال بود كه برای چندین دهه محل تجمع روزنامهنگاران خارجی در محل مباحث سیاسی بود. این هتل پیش از دیگر هتلها در منطقهٔ ریوكاتینات ساخته شد. این هتل شكل و شمایلی ویتنامی و سنتی دارد حال آنكه هتل مجستیك و گراند هتل به سبك فرانسوی ساخته شده است. در كتاب آمریكایی آرام و در سالن مبلهٔ هتل یعنی جایی كه میتواند محل دیدار دوستان باشد، شخصیت داستان آمریكایی آرم به مأموریت سری منصوب میشود.
خلاصه آنكه ما به تصویر كشیده شدن جزئیات بیشتر و مقایسه آنها شباهتهای ویتنام آن زمان و ویتنام كنونی تعجبانگیز خواهد بود.
به عنوان مثال گرین در این كتاب به مكانی اشاره میكند كه «خانه ۵۰۰ دختر» نام دارد فرانسویها این مكان را «پارك اوبوفلز» مینامند. اكنون نیز این ساختمان وجود دارد و كازینوی آن به یك مركز آموزش هنری تبدیل شده است.
پل «داكو» یعنی جایی كه مأمور سری آمریكا به خاطر اشتباهاتش توسط نیروهای مقاومت كشته میشود، اكنون وجود ندارد. ساختمان قدیمی پل برداشته شده و پل جدیدی در حال ساخت است. بسیاری از ساختمانهای دیگر از جمله دفتر مركزی پست، ساختمان بانك چین كه اكنون بانك ملی ویتنام است و دیگر مراكز هنوز در منطقه ریوكاتینات یا همان «دونگ خوی» دیده میشوند. در حقیقت گرین در آمریكایی آرام به توصیف كامل بافت ویتنام و بخصوص دونگ خوی یا بهتر بگوییم مریوكاتینات پرداخت است.
۱. Berckhamsted
۲. Babbling April
۳. Vivienne Dayrell-Browning
۴.The man within
۵.he name of action
۶.Rumour at night fall
۷. Lawless roads
۸.The power and The Glory
۹.Hawthorden
۱۰. Confidential Agent
۱۱. My Silent war
۱۲. Our man in Havana
۱۳. Third man
۱۴. Carol Reed
۱۵. Catinant Fashions
۱۶. Continental Hotel
۱۷. Parc au Buffles
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست