چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

آماده قربانی الله شدن


آماده قربانی الله شدن

نگاهی به ۷۲ رباعی عاشورایی سروده امیر حسین الهیاری

در تاریخ ادبیات و فرهنگ اسلامی تنها شیعیان نبوده‌اند که در سوگ سیدالشهدا حسین ابن علی سخن گفته یا شعری سروده‌اند، امام محمد غزالی که از بزرگان اهل سنت بوده است در اوایل «کیمیای سعادت» سخنی در اشاره به حضرت سیدالشهدا(ع) دارد که این‌گونه آورده است:

«و ابن عباس یک راه از خواب در آمد، پیش از آن که حسین را بکشتند، گفت: انالله و اناالیه راجعون، گفتند: چه افتاد؟ گفت: حسین را بکشتند، گفتند: تو چه دانی؟ گفت: رسول‌الله را (در خواب) به‌دیدم با وی آبگینه‌ای پر خون و گفت: نبینی امت من پس از من چه کردند و فرزند من حسین را بکشتند و این خون وی است و اصحاب وی است، به تظلم پیش خدای تعالی می‌برم. پس از ۲۴ روز خبر آمد که وی را بکشتند.»

واقعیت این است که سوگ سروده‌ها و نوشته‌های عاشورایی در زبان و ادبیات فارسی از عهد ناصر خسرو و کسایی مروزی گرفته تا به امروز همواره شاخه‌ای تناور و سترگ را به خود اختصاص داده‌اند که بیشتر آن در قالب‌های غزل، قصیده و ترکیب‌بند بوده است و شاید به واسطه توفیق و اقبال عمومی که ترکیب بند معروف محتشم کاشانی «باز این چه شورش است...» برای شاعرش به ارمغان آورده در روزگار ما هم بسیاری از شاعران سنتی و به عبارتی کلاسیک‌سرا پنداشتند که قالب‌هایی چون ترکیب‌بند یا قصیده می‌تواند فرصت و مجالی مناسب برای بیان شاعرانه واقعه عاشورا و به تصویر کشیدن عمق زیبایی آنچه که در کربلا رخ داد، باشد.

اما با پیروزی انقلاب اسلامی نسلی از شاعران جوان قد کشیدند که ضمن این که در محتوا به سنت‌ها و ارزش‌های ایرانی و اسلامی رجعت کردند به دنبال این هم بودند که در فرم و قالب هم بتوانند برخی قالب‌های فراموش شده و کلاسیک را بازآفرینی و احیا کنند و این قالب‌ها را در خدمت مضامین دینی قرار دهند که از آن میان می‌توان به دوبیتی و رباعی اشاره کرد:

آن نخل به خون تپیده را می‌بوسید

آن مشک ز هم دریده را می‌بوسید

خورشید، کنار علقمه خم شده بود

دستان ز تن بریده را می‌بوسید! (سیدحسن حسینی)‌

اما بهانه ورود ما به بحث رباعی عاشورایی کتابی است با عنوان «آن حرف دگر» سروده شاعر جوان روزگارمان امیرحسین الهیاری که او در این مجموعه ۷۲ رباعی عاشورایی را منتشر کرده است.پیش از آن که بخواهم درباره رباعی‌های الهیاری نکاتی را بنویسم باید به برخی ویژگی‌های این قالب اشاره کنم: رباعی کوتاه‌ترین قالب شعر فارسی است که قدمتی هزار ساله و بلکه بیشتر دارد و در طول تاریخ ادبی، دارای فراز و نشیبی پیچیده و عجیب بوده است و در دوره‌هایی کلا متروک و فراموش هم شده است، اما از مسیر حرکتی‌اش از سبک خراسانی و عراقی و سپس دوران کم‌رونق و مشتری‌اش در سبک هندی و دوره بازگشت و معاصر، اتفاقات متعددی از سر گذرانده است اما درچند دهه اخیر همان‌طور که اشاره شد از نو جانی تازه یافته است. رباعی همچنین وزن بسیار خوبی دارد که بحر هزج نزدیک‌ترین بحر به زبان گفتار مردم فارسی زبان محسوب می‌شود که از ویژگی‌های مثبت و مهم رباعی است و حتی افسانه ابداع این وزن هم حکایت از روان بودن آن در زبان مردم و حتی بچه‌ها و کودکان دارد.

از سوی دیگر رباعی تنوع وزنی بسیار جالبی دارد، ۱۸ و حتی ۲۴ وزن مختلف دارد که شاعر مجاز است در هر مصراع از هر کدام که خواست استفاده ببرد. قالبی کوتاه و به اصطلاح مینی‌مال است، به راحتی حفظ می‌شود و در حافظه‌ها می‌ماند. به نوعی شعر فارسی را در جهان با این قالب و با خیام می‌شناسند و بیشترین شناخت را مردم جهان از شعر فارسی به واسطه شعر خیام و رباعی دارند و قرن‌ها رسانه اجتماعی و قدرتمند مردم کوچه و بازار بوده است.

همچنین رباعی می‌تواند ظرف محدودی باشد؛ ظرفی که امیرحسین الهیاری آن را انتخاب کرده است تا با آن حرف‌های بزرگ و مضامین متعالی را بیان کند اگرچه گاهی ظرفیت و حجم اندیشه در یک رباعی آنقدر زیاد می‌شود که شاید در برخورد نخست به نظر برسد که شاعر نتوانسته منظور و مقصود خود را به درستی و به کمال بیان کند و شاید از همین‌روست که در ابتدای این یادداشت اشاره کردم بسیاری از شاعران کمتر برای مباحث آیینی به سمت رباعی رفته‌اند و بیشتر نگاهی تفننی به رباعی داشته‌اند.

هر سو تنی از سری سوا می‌بینم

هر سمت هزار ناروا می‌بینم

هیهات چه شد ‌های چه شد وای چه شد

ای بر تو چه‌ها رفته چه‌ها می‌بینم

یا:

نکته: رباعی الهیاری اغلب ظرف مفاهیم کلی بوده و کمتر درگیر جزئیات زندگی بشر یا به‌روز‌رسانی یک حماسه تاریخی شده است

فریاد کشید و خواب‌ها خسته شدند

آن حرف منم کتاب‌ها بسته شدند

آن حرف تویی هزار تکبیر تو را

آه از تو چه نیزه‌ها که گلدسته شدند

در نمونه‌های بالا، رباعی قالبی چموش و مهار نشدنی برای شاعر بوده است و الهیاری کمتر توانسته میان مضمون، زبان و نگاه شاعرانه‌اش ارتباطی منطقی (منطق از نوع شاعرانه‌اش) برقرار کند تا بعد بتواند مخاطب را هم با خود همراه سازد.

به بیان دیگر برای تبیین نسبت میان اندیشه و شعر، دو بال پرنده‌ای را متصور شوید که یکی جنبه‌های هنری و فنی شعر و زیبایی، بلاغت و جاذبه هنری را در برمی‌گیرد و بال دیگر قدرت اندیشه‌ای شعر است.

پرواز، با سلامت و قدرت هر دو بال اتفاق می‌افتد. هنر شاعر، برخوردی عاطفی با اندیشه حاکم بر شعر خود می‌باشد و در واقع، فرم ذهنی یا درونی شعر، چیزی نیست جز پیوند منظم و خوش ترکیب میان اجزای شعر که به یک کل منسجم یا وحدت ارگانیکی می انجامد.

یکی از انتقاداتی که من به رباعی‌های الهیاری دارم نگاه کلی و انتزاعی او به مفاهیم است حال حتی اگر این مفاهیم به واقعه عاشورا بازگردد باز هم شاعر و هنرمند می‌تواند با زبانی ساده و با عینیت بخشیدن به مفاهیم، زمینه برقراری ارتباط مخاطب با اثر را بیشتر فراهم کند مانند نمونه‌ای که در بالا از روانشاد سیدحسن حسینی آوردم.

رباعی الهیاری را من بیشتر شبیه به رباعی سنتی و قدیم فارسی می‌دانم که اغلب ظرف مفاهیم کلی بوده و کمتر درگیر جزئیات زندگی بشر شده است؛ مفاهیمی مثل مرگ، زندگی، عشق، ازل و ابد، هستی و نیستی، چون و چراهای فلسفی و... کلیاتی هستند که در رباعی فارسی مفصل به آنها پرداخته شده است و الهیاری برخوردی که با عاشورا دارد از جنس همین کلی‌گویی‌ها است؛ برخوردی که گویا عاشورا هیچ پیام و درسی برای امروز ما نداشته است و بیشتر شبیه مجالس سنتی سوگواری اباعبدالله است که غایت نهایی‌اش پی بردن به مظلومیت حسین و یارانش و ددمنشی یزیدیان است و به عبارتی به روزرسانی یک رخداد تاریخی و حماسی همراه با خلاقیت و نوآوری شاعرانه حلقه مفقوده رباعی‌های عاشورایی الهیاری است.

البته در برخی از رباعی‌های این کتاب با نوعی طربناکی حزن‌انگیز مواجه می‌شویم که در نوع خود جالب توجه است و این پارادوکس در این رباعی‌ها بسیار خوش نشسته است و چهره دیگری از توانمندی‌های شاعر را به نمایش می‌گذارد:

فانوس کجا و غیرت ماه شدن

من گاه شبی تشنه بیگاه شدن

گهواره هفتاد و دو اسماعیلم

آماده قربانی ‌الله شدن

این رباعی نمونه بسیار خوبی است تا توانمندی شاعر را در استفاده از ظرفیت‌های قافیه همراه با نوآوری در موسیقی و فرم و البته بهره‌مندی از یک روایت و فرامتن تاریخی مورد بررسی قرار دهیم.

الهیاری توانسته ضمن استفاده از زبانی امروزین و ترکیب سازی‌های مدرن ۲ فرامتن و کلان روایت تاریخی را ادغام کند و رباعی ماندگاری بسراید که ای کاش تعداد این رباعی ها در کتاب بیشتر می بود.

سینا علی‌محمدی