چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

انسان نگاه می کند


انسان نگاه می کند

درباره مجموعه داستان «زیرخاکی»

در مردادماه ۱۳۶۷، درست چندی پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، محمود دولت‌آبادی در مقاله‌یی با عنوان «صلح و جنگ؛ پایان کابوس»، پس از شرحی که پیرامون «درد و رنج و بقای» مردمان وطنش داد، در پاسخ به این پرسش که «می‌توانی به داستانی فکر کنی که قهرمانش موشک باشد؟» نوشت: «نه نمی‌توانم. از آنچه ضد انسان است فقط می‌توان نفرت داشت، فقط نفرت. دلم می‌خواهد به داستانی فکر کنم که قهرمان‌هایش دو سرباز ایرانی و عراقی باشند. دو سربازی که در صحنه پایانی یکدیگر را از غرقاب خلیج[فارس] نجات بدهند. و از خود می‌پرسم: همین حالا یک نویسنده عراقی، آن نفرین شده دیگر به چه فکر می‌کند؟ آیا نه به یک شاخه زیتون؟» باری، بی‌شک جنگ پدیده‌یی ضدانسانی است که هر انسانی خاصه نویسنده‌یی که در ساحت ادبیات فعالیت می‌کند، از آن بیزار است. اما در دل همین درد و رنج و کشتار، سویه‌هایی از زندگی را می‌توان یافت که بیش از هر چیز التیامی هستند بر زخم‌های حاصل از جنگ و در حکم امیدی برای آرامش و صلحی که روزی باز خواهد گشت.

اما با یک نگاه اجمالی به آثار منتشر شده در زمینه ادبیات جنگ در ایران، درمی‌یابیم که غالب این آثار روایتگر صحنه‌های نبرد و موشک و بمبارانند تا پرداختن به آن لایه‌های زیرینی از زندگی که در این میان جریان داشته است. بی‌شک مجید قیصری را می‌توان از معدود نویسندگانی دانست که به چیزی بیش از گلوله و کشتار می‌اندیشد و در آثارش به دنبال نشان دادن تبعات جنگ و نیز بیان لایه‌های زندگی مردمان درگیر جنگ است. نوع نگاه او به جنگ و زبان، بیان، فرم و تکنیک او در پردازش آثارش، او را از دیگر نویسندگان این حوزه متمایز کرده است. قیصری که خود تجربه حضور در جنگ را دارد، در سال‌های اخیر نویسنده پرکاری بوده است که آثارش مورد توجه منتقدان و جوایز ادبی نیز قرار گرفته است. او برخلاف اکثر داستان‌های سفارشی که در حوزه ادبیات جنگ در ایران نوشته می‌شوند، بیش از آنکه در پی بیان پیام و شعاری خاص و ایدئولوژیک در آثارش باشد به دنبال خلق حس و حال زندگی آن دوران و فضا‌سازی آن وضعیتی است که از قضا خود نیز به گونه‌یی مستقیم آن را تجربه کرده است. او به تازگی مجموعه داستانی با نام «زیرخاکی» را توسط نشر افق منتشر ساخته که درکنار دو اثر دیگر او یعنی «سه دختر گلفروش» و «گوساله سرگردان»، سومین اثر داستانی او در قالب داستان کوتاه درباره جنگ است.

«زیرخاکی» شامل هشت داستان کوتاه است که هرچند موضوعات تمام آنها از هم متفاوت است و حتی در چند سال و در بازه‌های زمانی مختلفی نوشته شده‌اند، اما جنگ ایران و عراق و وضع انسان‌های درگیر آن جنگ، نقطه اشتراک و در واقع رابطه این داستان‌ها با هم هستند. در داستان اول با نام «پاپوش»، تبعات جنگ از نگاه زنی که زندگی با یک مجروح شیمیایی را تجربه و تحمل می‌کند تصویر شده است. در داستان دوم با نام «زیرخاکی»، سهراب شخصیت داستان، با پنهان کردن ناموسش در زیر خاک، عشق به خاک و ناموس را به تصویر می‌کشد. تصویری که البته در سال‌های پس از آن واقعه، توسط گفتمان غالب و رسانه آن، به صورتی دل‌بخواهی و همخوان با آن گفتمان روایت شده است. سال‌ها پس از آن اتفاق، یک روزنامه گزارشی ساختگی از آن روز منتشر می‌کند و وقعی هم به اعتراض راویان زنده آن نمی‌نهد: «اول به روزنامه زنگ زدیم. گفتیم شرط ادب است که اول به خودشان بگوییم. اگر ترتیب اثر ندادند بعد کار خودمان را می‌کنیم.

گفتند مصلحت نیست حرفمان را عوض کنیم. هرچی که دلشان خواست پشت تلفن گفتند، روحیه حماسی و سلحشوری را باید تقویت کرد. از همین چیز‌ها که لقلقه زبان شده، اما کسی به آن باور ندارد. » «بلابل» به داستان اسیری پرداخته که او را به شکل بلبل درمی‌آورند و هر روز به شکلی رنگش می‌کنند. این داستان بر اساس اتفاقی واقعی نوشته شده و نویسنده آن را از خاطرات یک اسیر برداشت کرده است. در داستان «نیسان» و «درخت کلاغ»، به زندگی انسان‌هایی غیرنظامی و معمولی که جنگ ناخواسته وارد زندگی‌شان شده پرداخته شده است. «درخت کلاغ» نیز بر اساس اتفاقی حقیقی مربوط به بمباران یک مدرسه دخترانه درشهر میانه نوشته شده است. در داستان «باغبان» سربازی که عاشق طبیعت است در میانه جنگ در پی آباد کردن یک باغ متروکه است و در «جیرجیرک»، نویسنده باز هم به تبعات جنگ پرداخته است. اما داستان پایانی کتاب با نام «ایستگاه هفت»، روایت عشق در درون یک داستان مربوط به جنگ است. از قرار دو صفحه از این داستان در زمان انتشار حذف شده است که این حذف متن داستان را با یک سکته آشکار مواجه کرده است.

«زیرخاکی»، مجموعه‌یی از داستان‌هایی است که ساده ، سرراست و بدون پیچیدگی‌های زبانی نوشته شده‌اند و از این رو می‌تواند مخاطبی عام را جذب کند، درعین حال این اثر قیصری نسبت به آثار قبلی او پخته‌تر و دارای ساختاری محکم‌تر است. قیصری در این کتاب نیز جنگ را از زاویه‌یی انسانی و نه ایدئولوژیک تصویر کرده است و از زاویه‌هایی به آن نگریسته که کمتر در ادبیات ایران سابقه دارد. این مجموعه داستان، کتابی کم‌حجم است که برخی از داستان‌های آن پیش از انتشار این کتاب در برخی نشریات منتشر شده بودند.

پیام حیدرقزوینی