شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ریشه های ظاهر گرایی در فهم قرآن


ریشه های ظاهر گرایی در فهم قرآن

در این نوشتار به علل شكل دهنده این گرایش عقیدتی خواهیم پرداخت و بر آنیم تا ریشه های این درخت پیر را در عمق تاریخ باورهای دینی, فرهنگی, اجتماعی و سیاسی مورد مطالعه قرار دهیم

در این نوشتار به علل شكل دهنده این گرایش عقیدتی خواهیم پرداخت و بر آنیم تا ریشه های این درخت پیر را در عمق تاریخ باورهای دینی, فرهنگی, اجتماعی و سیاسی مورد مطالعه قرار دهیم.

پس از غروب مهر نبوی از گستره افق اسلام, با محرومیت مسلمانان از رهنمودهای مستقیم و پیاپی وحی و بروز اختلافات سیاسی ـ اجتماعی, برداشتهای دینی نیز دستخوش اختلاف و گسستگی شد. تفسیرهای مختلف از دین وكتاب الهی شكل گرفت و تفكرات گوناگون و گاه متضاد از میان جامع ه اسلامی سربرآورد.

برخی دوامی نیاورد و بزودی به بوته فراموشی سپرده شد و فرقه هایی هم اگر چه توانستند مدتی به زندگی خویش ادامه دهند, ولی آنها نیز سرانجام رنگ باختند و رو به اضمحلال نهاده, از خاطره ها محو گردیدند وهم اكنون فقط در لابه لای كتابهای تاریخی باید سراغ آنها را گرف ت. مانند فرقه های انشعاب یافته از خوارج ـ كه جز اندكی ازآنان مانند فرقه اباضیه كه طرفدارانی درعمان و برخی از كشورهای افریقایی دارد ـ از بسیاری ازآنان نام و نشانی باقی نمانده است.

دراین میان, فرقه ها و نحله ها و اندیشه هایی هم دوام یافتند و به شكلی حضور خود را در میان برخی فرقه ها و گرایشها حفظ كردند.

یكی از این جریانهای فكری, ظاهرگرایی و عقل گریزی در رویارویی با قرآن است.

ما در این نوشتار به علل شكل دهنده این گرایش عقیدتی خواهیم پرداخت و بر آنیم تا ریشه های این درخت پیر را در عمق تاریخ باورهای دینی, فرهنگی, اجتماعی و سیاسی مورد مطالعه قرار دهیم.

● ظاهرگرایی در فهم و تفسیر قرآن

مراد از ظاهرگرایی, عقل گریزی در رویارویی با قرآن كریم است وچنانكه از اظهارات ظاهرگرایان ـ چه شیعه, چه سنی ـ استفاده می شود, می توان روش آنان را به گونه های ذیل تقسیم كرد:

الف) تلاوت

برخی از اخباریان امامی, قائلند كه وظیفه ما نسبت به قرآن, فقط تلاوت آن است و چنانچه روایتی ذیل آیه ای نیامده باشد, باید به تلاوت تنها بسنده كرد وهمت خود را درفهم عقلی یا دلالتهای لفظی آیه, مصروف نداشت!

ب) معنای ظاهری لفظ

گروهی دیگر از اخباریان امامی, اندكی جلوتر رفته و پرداختن به معنای تحت اللفظی آیات را مجاز دانسته اند.

ج) فرقه ای دیگر, مانند حنبلیان درمیان اهل سنت, صفاتی كه درظواهر آیات به خداوند متعال نسبت داده شده را به ظاهر آن اخذ نموده و قائل به تجسیم و تشبیه درمورد خداوند شده اند و مستندشان ظواهر روایاتی است كه دراین زمینه رسیده است.

د) برخی دیگر از حدیث گرایان اعتدال درمیان اهل سنت, ضمن انتساب این صفات به خداوند, دربیان كیفیت این انتساب گفته اند كه انسان عاجز از درك این كیفیت است.

● ظاهرگرایی درمیان اهل سنت

چنانكه به اجمال یاد شد, جریان ظاهرگرایی درفهم قرآن, هم درمیان اهل سنت به صورت دیرپای وجود داشته و دارد, و هم درمیان امامیه. اما ازآنجا كه این گرایش درمیان عامه ازگستردگی و حضور بیش تری برخوردار بوده است وهم اكنون طیف عظیمی ازجهان اسلام, به شكلی به این دیدگاه گرایش دارند, به پی جویی این مقوله در تفكر عامه می پردازیم و بررسی موضوع در میان امامیه را به مجال دیگری وا می نهیم.

در نیمه اول قرن دوم, برخی از مسلمانان به بحث و جدل درباره باورهای دینی علاقه نشان دادند و مباحثات عقیدتی و كلامی شدت یافت و دراین میان دو جریان عمده شكل گرفت:

الف) اهل حدیث كه به ظواهر آیات و روایات, بدون كنكاش درمفاهیم یا اسناد آنها, تعبد داشتند واكثریت مسلمانان را تشكیل می دادند و از جمله نتایج ظاهرگرایی آنان, اعتقاد به شباهت خداوند به انسان, حجیت پروردگار و اثبات جهت, انتقال, حركت و اعضاء برای خداوند بود! و البته این فهمهای نارسا ونامتعادل, به وسیله القائات یهود و نصارا رسوخ و دوام بیش تری می یافت.

این گروه درمیان اهل سنت, اشاعره نام گرفتند و درمقابل آنان, معتزله بودند كه عقل را بر نقل ترجیح می دادند وهرگاه نقل را مخالف عقل می یافتند, نقل را فرونهاده, عقل را مقدم می داشتند.

اختلاف و ناهمسازی میان این دو گرایش همچنان تاكنون پابرجاست.۱

پیدایش چنین تفكری برخاسته از عوامل چندی است كه در پی خواهد آمد, ولی تنها از باب اشارت می توان گفت, پس از رحلت رسول خدا و در عصر خلیفه دوم با این پندار كه برای دستیابی به معارف حقه, متن قرآن كافی است و نیز با این دغدغه كه ثبت روایات, ممكن است از توجه به ق رآن بكاهد ویا آیات و روایات را با هم در آمیزد! با ثبت و نشر احادیث نبوی به شدت مخالفت شد و خلیفه به اطراف ممالك اسلامی نوشت:

(هركس حدیثی نوشته باید آن را محو نماید.) ۲

و حتی قبل از وی, خلیفه اول نیز, پانصد حدیثی را كه از پیامبر(ص) نوشته بود, سوزاند۳ و بعدها معاویه هم به پیروی از این روش, ضمن ایراد خطبه ای گفت:

(ای مردم, روایت از رسول خدا(ص) را كم كنید. اگر حدیثی می گویید از احادیثی باشد كه زمان عمر به آن حدیث می شده است.)۴

این عوامل سبب شد تا ثبت و نقل احادیث رسول گرامی(ص) اسلام متوقف شود و بسیاری از صحابه و تابعان از بازگویی آن خودداری كنند. واین منع تا زمان عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی(۹۹ ـ ۱۰۱هـ) ادامه یافت. واو به بكربن حزم درمدینه نوشت:

(نگاه كن آنچه حدیث از رسول خدا(ص) برجای مانده بنویس!) ۵

ولی همچنان خودداری از نشر احادیث نبوی(ص) تا زمان منصور خلیفه عباسی ادامه یافت. وازاواخر نیمه اول قرن دوم هجری, مسلمین شروع به تدوین حدیث نمودند. ۶

منع تدوین حدیث, دو تأثیر عمده را در جامعه صدراسلام و به دنبال آن درتاریخ تفكر اسلامی برجای گذاشت. نخستین تأثیر این بود كه مسلمانان و دانشمندان در فهم قرآن, تنها به ذهن و فكر و درك خود تكیه كردند و تفسیر به رأی شدت یافت و چون گروهی این تفاسیر ذهنی و سلیقه ای را مایه ویرانی اندیشه های قرآنی و دینی یافتند, ازهرگونه تفسیر و توجیه و تاویل منع كردند وبه فهم ظاهر قرآن بسنده نمودند واین واكنشی بود در برابر افراط رأی گرایان و نبود احادیث صحیح و شناخته شده برای تفسیر قرآن.

دومین مشكلی كه منع تدوین حدیث پدید آورد, این بود كه تأخیر ثبت احادیث, ازیك سو ولع و اشتیاق شدیدی را در ثبت و نقل حدیث پدید آورد و زمینه شد تا عده ای بدون آن كه درایت حدیث داشته باشند, تنها با شنیدن قال رسول اللّه(ص)… هر نقلی را حدیث مسلّم شمارند و عده ای هم ازاین فرصت, سوء استفاده كرده و به جعل حدیث بپردازند و چون دراین غوغای حدیث گویی و حدیث نویسی, جمع كردن میان احادیث نا همساز و تجزیه و تحلیل و نسبت سنجی میان آنها كاری آسان نبود و تلاشی علمی برای شناخت صحیح از سقیم صورت نگرفته بود, گروهی برآن شدند تا بازهم به فهم ظاهر احادیث بسنده كنند و زحمت درك مفهوم و تحقیق اسناد را نكشند!

بنابر این اهل حدیث را می توان عمده ترین جریان ظاهرگرا در تاریخ اسلام در میان اهل سنت به شمار آورد.۷

● اهل حدیث و قرآن

سرسلسله این طیف, احمد بن محمد بن حنبل ابوعبداللّه شیبانی (۱۶۴ ـ ۲۴۱ هـ) است. ۸

او در رساله كوچكی كه در بیان عقیده اهل حدیث نگاشته, پس از مقدمه می نویسد:

(این روش اهل علم و نویسندگان واهل سنت است, آنان كه به ریسمان سنت چنگ انداخته و دراین راه شناخته شده اند, از میان اصحاب رسول(ص) تا امروز ودراین بین, عالمان چندی از حجاز و شام و… رادرك كردم و ازآنها حدیث شنیدم, پس آن كس كه كم ترین مخالفت یا نقدی براین روش داشته باشد, یا نقل حدیثی را عیب گیرد, مخالف و بدعت گذار خواهد بود.)

همو پس از ذكر جمله ای از مسائل اعتقادی می نویسد:

(وهو علی العرش فوق السماء السابعهٔ و عنده حجب من نار و نور و ظلمهٔ وماء وهو أعلم بها.) ۹

خداوند بر عرش, فراتر از آسمان هفتم است و نزد او حجابهایی از آتش ونور و ظلمت و آب است واو خود بهتر می داند كه اینها یعنی چه و چیست؟

مرجع اصلی برای تفسیر قرآن درنظر آنان ظواهر روایات است, تاجایی كه گفته اند:

(قرآن نمی تواند سنت را نسخ كند, ولی سنت, توان نسخ قرآن را دارد) ۱۰ویا (نیاز قرآن به سنت, بیش از احتیاج سنت به قرآن است) ۱۱و اظهار داشته اند: (عرضه داشتن احادیث برقرآن, خطایی است كه زنادقه آن را ساخته اند.)۱۲

اینان تفسیر قرآن را بدون استناد به روایات جایز ندانسته اند:

(… وگفته اند برای هیچ كس تفسیر قرآن مطلقاً جایز نیست, اگر چه وی دانشمندی ادیب و دارای اطلاعاتی گسترده در ادله, فقه, نحو, اخبار و آثار باشد و فقط می تواند به روایات پیامبر, صحابه و تابعین استناد جوید.)۱۳

وبا مراجعه به كتاب (السنهٔ) كه حاوی روایاتی است كه پسر احمد بن حنبل (عبداللّه بن احمد بن حنبل ۲۱۳ ـ ۲۹۰ هـ) از پدرش روایت كرده, می توان به شدّت جمود وی بر روایات تفسیری ـ كه برای خداوند, خنده, انگشت, دست , صورت و… قائل شده ـ پی برد. وازآنجا كه هدف ما ازای ن قسمت, یادكردی تاریخی از ظاهرگرایان اهل سنت است, از ذكر تفصیلی ادله اهل حدیث و نقد آن خودداری می كنیم.۱۴

اینك به فرقه هایی انشعاب یافته از اهل احدیث اشاره می كنیم كه جمودگرایی و عقل گریزی در رویارویی با قرآن را شعار خویش ساخته و افق فكری خویش را محدود به سنت ـ آن هم به مجرد انتسابش به پیامبر(ص) دانسته اند! وچون در فهم صحیح و شناخت اسناد آن دقت را لازم ندانس ته اند, به باورهایی سخیف كشیده شده اند.

● فرقه های ظاهرگرا در نگاهی گذرا

۱) جحمیّه

بنیادگذار این فرقه جهم بن صفوان سمرقندی (م ۱۲۸ هـ) است. ذهبی درباره وی می نویسد:

(جهم بن صفوان ابومحرز سمرقندی, رئیس جحمیه, بدعتگذار گمراهی است. در آخر زمان تابعین هلاك شد. از او روایتی نمی دانم و لیكن شرّ بزرگی را كاشت.)۱۵

۲) ظاهریه

ظاهریه مسلكی است فقهی كه منسوب به داود بن علی اصفهانی ظاهری (۲۰۰ ـ ۲۷۰ هـ) است, ولی ازآنجا كه آنان نیز همانند اهل حدیث عقل و تفكر را از ساحت علم طرد می كنند, در شمار ظاهرگرایان خواهند بود. این مذهب همزمان با سایر مكتبهای كلامی ظاهر شد كه همگی در ا فراشته داشتن عَلَم عقل ستیزی سهیم بودند.۱۶

۳) كرّامیه

نسبت این طایفه به محمد بن كرّام سجستانی (م ۲۵۵) می رسد. ذهبی در معرفی وی می نویسد:

(با بدعتی كه گذارد, حدیث را به سقوط كشید, و از احمد جویباری و محمد بن تمیم سعدی كه هر دو از كذابین بودند, زیاد حدیث كرد… پست شد, تا آنجا كه روشهای بی ارزش و روایات بی اساس را درهم آمیخت.)۱۷

۴) اشاعره

بنیانگذار این مذهب (ابوالحسن اشعری) است كه نسبتش به (ابوموسی اشعری) معروف می رسد:

(ابوالحسن علی بن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبداللّه بن موسی بن بلال بن ابی بردهٔ بن ابی موسی اشعری… شهرتش به اشعری به لحاظ جد بزرگش (ابوموسی) است كه او نیز این عنوان را از اجداد دیگرش به ارث برده است.)۱۸

(شرح حال نویسان درتاریخ ولادت و وفاتش اختلاف كرده اند. برخی در ولادتش سال ۲۷۰ و بعضی ۲۶۰ و در وفاتش نیز بعضی سال ۳۲۴ و برخی ۳۳۰ را گفته اند.)۱۹

ابوالحسن اشعری درسلك اهل حدیث و حنابله درآمده به طرفداری این مذهب پرداخت. وازآنجا كه اهل حدیث درجمود بر احادیث, راه افراط را پیموده به هر روایت ضعیفی عمل می كردند. دارای سخیف ترین باورها درمورد خداوند متعال گردیدند, تا جایی كه چون خلیفه عباسی المعتصم بال لّه (م ۲۲۷ هـ) در بغداد برمسند خلافت نشست, دستور داد احمد بن حنبل را به جهت اعتقادش به قدیم بودن قرآن, سخت تازیانه زدند.۲۰

عقیده اشعری گری همان اعتدال یافته عقیده حنبلی است, با تصرف و دگرگونی در برخی از چیزهایی كه در عقیده حنبلی سازگاری با عقل داشت.۲۱

از روایاتی كه احمد بن حنبل (۱۶۴ ـ ۲۴۱ هـ) در السنهٔ وابن خزیمهٔ (۲۲۳ ـ ۳۱۱ هـ) در التوحید در ارتباط با تفسیر برخی ازآیات شریفه قرآن مورد استناد قرار داده اند, هم ظاهرگرایی در حدیث مشهود است وهم ظاهرگرایی در فهم قرآن!

جمودگرایان بر ظواهر احادیث وآیات, و حنابله, قائل به جسمیت خداوند عزوجل می باشند و برای او صورت, دست, نشستن بر عرش و اعضا و صفاتی همانند آنچه به انسان نسبت داده می شود قائلند, وازآنجا كه هر انسان عاقلی بااندكی تفكر به بی ارزشی این اوهام و تخیلات پی می برد , ابوالحسن اشعری به گونه ای كمر به حذف آنها از بستر اعتقادات اهل حدیث بست.

امام اشعری در الابانهٔ می نویسد:

(ان للّه سبحانه وجهاً بلا كیف, كما قال: (ویبقی وجه ربّك ذوالجلال و الاكرام) (الرحمن/ ۲۷) وان له یدین بلا كیف, كما قال: (خلقته بیدیّ) (ص/ ۷۵).)

حاصل این نظریه این است كه برای خداوند سبحان این حقائق موجود است, ولی نه آن چنان كه برای بشر است. او دست و چشم دارد, اما نه مانند دستها و چشمهای ما.

اشعری به گمان خویش با این توجیه, موفق به جمع بین ظواهر نصوص و تنزیه حق تعالی شده است.۲۲

البته واضح است كه با این توجیه نمی توان از ورطه تشبیه گریخت, هرچند برای زدودن زنگار تجسیم از آیینه اعتقادات, كافی باشد. وناگفته پیدا است اشكال اصلی كه همان بی فروغ داشتن خورشید عقل در افق اذهان است, همچنان به قوت خود باقی است وتا چنان مانعی باشد نمی توان در صراط مستقیم گام برداشت وبه توحید واقعی رسید.

ظاهر گرایی در فهم آیات مربوط به فعل و صفات خداوند, در آثار ابوحنیفه (۸۰ ـ ۱۵۰ هـ) و شافعی (۱۵۰ ـ ۲۰۴ هـ) و دیگران از متقدّمان و متأخران از اهل سنت نیز نقل دیده می شود.۲۳

۱. سبحانی, جعفر, الملل والنحل, مركز مدیریت قم, ۲/۷.

۲. احمد بن حنبل, مسند احمد, ۳/۱۲ و ۱۴.

۳. متقی هندی, كنزالعمال, موسسهٔ الرسالهٔ, بیروت, ۱۰/ ۲۳۷ـ ۲۳۹.

۴. همان, ۱۰/ ۲۹۵.

۵. بخاری, صحیح بخاری, ۱/۲۷.

۶. سیوطی, جلال الدین, تاریخ الخلفاء, بیروت, دارالفكر, ۲۶۱.

۷. سبحانی, جعفر, الملل والنحل, ۳/۷.

۸. فضایی, یوسف, مذاهب اهل سنت, ۱۲۳.

۹. سبحانی, جعفر, الملل والنحل, ۱/ ۱۶۳.

۱۰. اشعری, ابوالحسن, مقالات الاسلامیین واختلاف المصلّین, ۲/۲۵۱.

۱۱. خطیب بغدادی, جامع بیان العلم, ۲/ ۲۳۴.

۱۲. عون المعبود فی شرح سنن ابی داود, ۴/ ۴۲۹.

۱۳. ذهبی, محمد حسین, التفسیر والمفسرون, ۱/ ۲۵۶, به نقل از: معتزلی, قاضی عبدالجبار, المطاعن, ۴۲۲ ـ ۴۲۳.

۱۴. همان, ۱/ ۲۵۶ ـ ۲۶۱.

۱۵. ذهبی, میزان الاعتدال, ۱/ ۴۲۶.

۱۶. سبحانی, جعفر, الملل والنحل, ۳/ ۱۵۳.

۱۷. ذهبی, میزان الاعتدال, ۴/ ۲۱.

۱۸. سبحانی, جعفر, الملل و النحل, ۲/ ۹.

۱۹. ابن خلكان, وفیات الاعیان, ۳/۲۸۴. به نقل از ابن الهمدانی در ذیل تاریخ طبری.

۲۰. مناقب الامام احمد بن حنبل, چاپ مصر, ۲۴۷.

۲۱. بحوث مع اهل السنهٔ, ۱۵۷.

۲۲. حسن محمد مكی العاملی, الالهیات علی هدی الكتاب والسنهٔ والعقل, ۳۱۹.

۲۳. فضائی, یوسف, مذاهب اهل سنت, ۳۹ و ۱۰۵.

۲۴. سبحانی, جعفر, الملل والنحل, ۳/۹ و ۱۳ و ۱۴.

۲۵. همو, الوهابیهٔ فی المیزان, ۴۶.

۲۶. ابن تیمیّه, مجموعهٔ الرسائل الكبری لابن تیمیّه, العقیدهٔ الواسطیه, ۴۰۱.

۲۷. همان, ۳۰۹.

۲۸. سید علوی, سید ابراهیم, تاریخچه نقد و بررسی وهابی ها, تهران, انتشارات امیركبیر, ۱۳۵.

۲۹. سبحانی, جعفر, الملل والنحل, ۱/ ۳۲۸.

۳۰. رضا نعسان معطی, كتابی پیرامون صفات خبریه درمكه مكرمه با نام (علاقهٔ الاثبات والتفویض بصفات ربّ العالمین) نگاشته و درآن اصرار دارد كه این صفات با مفهوم لغوی شان بدون تعبیر و تصرف درباره خداوند صادق هستند.

۳۱. صنعانی, محمد بن اسماعیل, تطهیرالاعتقاد, ۱۹.

۳۲. محمد بن عبداللطیف, الهدیه السنیهٔ, اواخر رساله پنجم.

۳۳. البوطی, محمد سعید رمضان, سلفیه بدعت یا مذهب, ترجمه حسین صابری, ۲۶۲.

۳۴. سید علوی, سید ابراهیم, تاریخچه نقد و بررسی وهابی ها, ۴/ ۴۶۸.

۳۵. سبحانی, جعفر, الملل والنحل, ۱/ ۳۳۰.

۳۶. القضاعی المصری, الفرقان, ۷۲ ـ ۷۶. چاپ شده همراه با كتاب (الاسماء والصفات) بیهقی.

۳۷. متقی هندی, كنزالعمّال, ۱۰/۲۳۷ , ۲۳۹.

۳۸. احمد بن حنبل, مسند احمد, ۳/ ۱۲ و ۱۴.

۳۹. بخاری, صحیح بخاری, ۱/ ۲۷.

۴۰. سیوطی, جلال الدین, تاریخ الخلفا, ۲۶۱.

۴۱. ابن خلدون, مقدمه ۴۳۹; رشید رضا, محمد, تفسیرالمنار, ۳/ ۵۴۵; سید مرتضی, الامالی, ۱/ ۱۲۷; ذهبی, میزان الاعتدال, ۱/ ۵۹۳.

۴۲. البوطی, محمد سعید رمضان, سلفیه بدعت یا مذهب, ۶۶.

۴۳. قسطلانی, ارشاد الساری, ۱/ ۲۸; ابن جوزی, صفهٔ الصفوهٔ, ۴/ ۱۴۳.

۴۴. ذهبی, طبقات, ۹/ ۱۷.

۴۵. ر.ك: السنهٔ لعبد الله بن احمد بن حنبل, ۵۴ و: التوحید واثبات صفات الرّب لمحمد بن السحاق بن خزیمه, ۲۳۵.

۴۶. بیهقی و ترمذی این حدیث را به همین ترتیب ازابن مسعود روایت كرده اند, و مسلم نیز آن را با همین مضمون از عایشه نقل كرده است.

۴۷. سبحانی, جعفر, الملل والنحل, ۷/ ۲.

۴۸. معتزلی, قاضی عبدالجبار, المطاعن, ۴۲۲ ـ ۴۲۳ به نقل از التفسیر والمفسرون, ۱/ ۲۵۶.

۴۹. ترمذی, الجامع الصحیح, ۲/ ۱۵۷.

۵۰. همان.

۵۱. ذهبی, محمد حسین, التفسیروالمفسرون, ۱/ ۲۵۶ ـ ۲۶۱.

۵۲. زحیلی, وهبه, التفسیر المنیر, ۸/ ۲۳۲ ـ ۲۳۳.

۵۳. مراغی, احمد مصطفی, تفسیرالمراغی, ۸/ ۱۷۳.

۵۴. السعدی, عبدالرحمن بن ناصر, تیسیرالكریم الرحمن فی تفسیرالكلام المنان, ۳/ ۳۸.

۵۵. حجازی, محمد محمود, التفسیر الواضح, دارالجیل, بیروت, ۸/ ۶۳.

۵۶. سعید حوّی نیزهمین رأی را پذیرفته است: الاساس فی التفسیر, ۷/ ۳۳۴۶.

۵۷. طه الدرهٔ, محمد علی, تفسیرالقرآن الكریم, منشورات دارالحكمهٔ, بیروت , ۴/ ۴۳۸.

۵۸. سید قطب, فی ظلال القرآن, ۳/ ۱۲۹۶

۵۹. فخررازی, محمود بن عمر, التفسیرالكبیر, ۱۴/ ۱۰۰ ـ ۱۱۵.

۶۰. قنوجی, حسن بن علی, فتح البیان فی مقاصد القرآن, ۱۴/ ۴۴۴.

۶۱. مراغی, تفسیرالمراغی, ۲۹/ ۱۵۳.

۶۲. قاسمی, تفسیرالقاسمی, ۱۶/۳۵۶.

۶۳. فخررازی, التفسیرالكبیر, ۳۰/۲۲۶ ـ ۲۲۹.

۶۴. قرطبی, محمود بن عمر, الجامع لاحكام القرآن, ۱۹/۱۰۷.

۶۵. عزهٔ دروزهٔ, محمد , التفسیرالحدیث, جلد ۲ ذیل آیه ۲۳ قیامت.

۶۶. طباطبایی, محمد حسین, المیزان, ۲۰/ ۱۱۲.

۶۷. البوطی, محمد سعید رمضان, سلفیه بدعت یا مذهب, ۲۴۸; محمد حسین, الاتجاهات الوطنیهٔ فی الادب المعاصر, ۱/ ۳۰۰.

منبع:فصلنامه پژوهش‌های قرآنی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.