جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

همه برای یکی, یکی برای همه


همه برای یکی, یکی برای همه

نگاهی به نمایش ”رینارد روباهه” به کارگردانی ”عبدالله آتشانی”

تاثیرگذاری تئاتر بر روی کودکان و نوجوانان را نمیتوان انکارکرد. حتی وقتی که از نمایشی که می بینند در آن سن و سال سر در نیاورند، اما بعدها به جد می توان گفت تئاتری که دیدند را هرچند مختصر به خاطر خواهند آورد و همین تئاتر دیدن ها بر زندگی آینده آنها تاثیر خواهد گذاشت.

با این وجود در ایران تئاتر ویژه کودکان آنطور که باید نیست، نه به این معنی که این پتانسیل وجود ندارد، که دارد، اما علت های دیگری مانند کمبود سالن ویژه کودکان ونوجوانان، کمبود امکانات تبلیغات، هزینه ها و غیره، گروه ها را از کار کردن در این زمینه باز می دارد و یا کمتر کار می کنند.

یکی از سالن هایی که به تئاترهای کودکان و نوجوانان تعلق دارد، تالار هنر است که این روزها نمایش «رینارد روباهه» به کارگردانی «عبدالله آتشانی» در آن به اجرا در می آید. متن اصلی این نمایش از نمایشنامه‌ای از «آرتور فاکویز» است مریم سلطانیان آن را ترجمه کرده است. این نمایش برگزیده یک قرن نمایش‌های کودک و نوجوان است که «حسین فدایی حسین» جمع آوری اش کرده است.

یکی از سختی های کارهایی که براساس ترجمه به اجرا در می آید، هماهنگ کردن داستان و شخصیت ها برای برقراری ارتباط بهتر با مخاطب ایرانی است. به خصوص اگر این مخاطب، کودک و نوجوان باشد حساسیت این کار بالا می رود. به عنوان مثال در این نمایش اسامی طوری است که در آن زمان کوتاه به یاد بچه ها نمی ماند و ممکن است تنها به گرگ و روباه و خرس بودنشان بسنده کنند و شاید هم بتوان گفت در مقایسه با آموزه هایی که نمایش برای آنها دارد، چه اهمیتی دارد یادشان بماند اسامی واقعی آنها که در متن اصلی بوده چه بوده است.

رینارد روباهه نمایشی به ظاهر ساده است، داستانی که در جنگل اتفاق می افتد و کاراکترهای آن حیوانات جنگل هستند و رینارد در این میان روباهی است که شخصیت محوری داستان را دارد. اما می توان با قاطعیت گفت که متن اصلی، متنی کاملا هوشمندانه و سمبلیک است که رویکرد اجتماعی دارد. شخصیت پردازی های نمایش هم همراه با جزئیات بسیار است. با این که این نمایش برای کودکان و نوجوانان طراحی شده، اما هم چنان رگه‌هایی از نگاه اجتماعی و آموزش غیرمستقیم واقعیت -که حتما با درایت کارگردان و گروه بوده- دیده می شود، حتی اگر برای مخاطب کودک و نوجوان قابل درک نباشد. البته به این موارد شوخی هایی که در نمایش دیده می شود و مخاطب بزرگسال را به خنده می اندازد را هم اضافه کنید.

داستان ریتم تندی دارد و اتفاقات پشت سر هم می افتد و این از نکاتی است که باید برای نمایش کودکان در نظر گرفت، چراکه نمایش اگر طولانی شود، جذابیت اش را برای آنها از دست می دهد. اما همین سریع رد شدن از اتفاقات و کوتاه کردن نمایشنامه اصلی در بعضی قسمت های نمایش اینطور به نظر مخاطب بزرگسال می رسد که گویی سریع از اتفاقات رد می شود و یا به عنوان مثال مقدمه داستان برای کودکان کوتاه است و به آنها زمان مناسب برای وارد شدن به فضای داستانی داده نمی شود.

اما نباید از این مساله هم غافل بود که کار کردن برای کودکان سخت است. حتی سخت تر از کار کردن برای بزرگسالان. به دلیل تمام حساسیت ها و نکاتی که باید برای این دست مخاطب در نظر گرفته شود و محدودیت هایی که وجود دارد، با این حال بازی های روان و با احساس بازیگران نشان از ارتباط آنها با نمایش و مخاطب و جدی انگاشتن این کار است. عبدالله آتشانی کارگردان نمایش که سالهاست در حوزه تئاتر کودک و نوجوان فعالیت می کند، علاوه بر کارگردانی و بازیگری تئاتر در حوزه آهنگسازی و موسیقی تهم فعال است و انتخاب موسیقی و آهنگسازی بعضی قطعات این نمایش بر عهده خود او است. موسیقی از المان های نمایش کودک و نوجوان است که اگر به جا انتخاب شود، تاثیر بسزایی بر جذابیت نمایش خواهد گذاشت که این مساله در نمایش «رینارد روباهه» پررنگ دیده می شود. علاوه بر موسیقی، طراحی صحنه، لباس و گریم ساده، اما صحیح و کاربردی نمایش از نقاط قوت کار به حساب می آید.

صمد بهرنگی، داستان نویس که داستان های زیادی در حوزه کودکان و نوجوانان نوشته در بخشی از مقدمه کتاب قصه های بهرنگ می گوید: " در ادبیات کودکان به دو نکته باید توجه کرد، اول اینکه، ادبیات کودکان باید پلی باشد بین دنیای رنگین بی خبری و در رویا و خیالهای شیرین کودکی و دنیای تاریک و آگاه غرقه در واقعیت های تلخ و درد آور و سرسخت محیط اجتماعی بزرگترها. کودک باید از این پل بگذرد و آگاهانه و مسلح و چراغ به دست به دنیای تاریک بزرگترها برسد. و نکته دوم اینکه باید جهان بینی دقیقی به بچه ها داد، معیاری به او داد که بتواند مسائل گوناگون اخلاقی و اجتماعی را در شرایط و موقعیت های دگرگون شونده و گوناگون اجتماعی ارزیابی کرد."

نمایش «رینارد روباهه» مخاطب را وادار به قضاوت می کند، بی آنکه بخواهد آموزه های اخلاقی را با صدای بلند بیان کند. به ظاهر کودکان با نمایش درگیر می شوند، مشارکت می کنند، شادی می کنند و این امر را می توان به وضوح در صحنه هایی که کودکان از جایشان بلند می شوند و به جلوی سن می روند و نظرشان را بیان می کنند می توان دید. این یعنی این که کودکان نمایش را باور کرده اند. هرچند در فرهنگ های مختلف، حیوانات کاراکترهای متفاوتی دارند و به عنوان مثال ما روباه را به مکار بودن می شناسیم، اما در نهایت این نمایش مخاطب را وادار به تفکر برای تشخیص خوب و بد می کند، بی آنکه از حیوانات- که خود سمبل طبقات مختلف اجتماع چه بورژوا و چه به نقل از خود نمایش حیوانات طبقه پایین است- دفاع کند یا آنها را متهم کند و یا بخواهد قهرمان بسازد. در نهایت این اتحاد است که به یاد کودکان می ماند، اتحاد میان حیوانات مقابل شکارچی ها یا همان پیام همه برای یکی، یکی برای همه.

فرناز فرضی