شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

واقعیت های پیش روی ایران


واقعیت های پیش روی ایران

یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ پیش روی نظام جمهوری اسلامی بسیار مطرح بوده, موضوع توانایی ها و چالشهایی است که پیش روی ایران است

یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ پیش روی نظام جمهوری اسلامی بسیار مطرح بوده، موضوع توانایی ها و چالشهایی است که پیش روی ایران است. توجه به توانایی ها و چالشها فرصت این را می دهد تا با برنامه ریزی هدفمند، تمام پتانسیل ها به خوبی به کار گرفته شود و راهنمای سیاستمداران داخلی قرار گیرد. توجه به این توانایی ها و ضعف ها را می توان در قالب واقعیتهای نظام جمهوری اسلامی ایران به خوبی مورد توجه قرار داد. واقعیت ها مجموعه ای از توانایی ها و تهدیدهایی هستند که در درون و پیرامون ایران موجود هستند و عدم توجه به آن ها نگاه به ظرفیتهای داخلی را دچار فرسایش می کند.

در زیر تلاش خواهیم کرد تا به برخی از واقعیتهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران توجه کرده و توضیحاتی را پیرامون هر یک برشمریم.

مواجهه با زورآزمایی مستکبرین؛ طنز تلخ تاریخ روابط بین الملل در قرون نوزده، بیست و بیست و یکم، سیطره چند دولت بر گستره جهان بوده است. قرن نوزدهم، انگلیس، فرانسه، هلند و ...، قرن بیستم انگلیس و امریکا و شوروی و قرن بیست و یکم آمریکا و اتحادیه اروپا. تمام این سه قرن را که مرور کنیم، نوعی استعمار و استثمار بین المللی توسط این کشورها علیه دیگر کشورها را مشاهده می کنیم. نظام بین الملل با واژه »سلطه« به خوبی آشنا شد و حتی برای آن نظریه پرورش داد، گفتمان ساخت و اندیشکده ها برای قوام و دوام آن راه اندازی شد.

باب کردن فضایی به نام «سلطه مبتنی بر هژمونی» در جهان که هر منطقه در جهان بخواهد ثبات داشته باشد، می بایستی با سیطره هژمون به نظم برسد یکی از مخرج مشترک های این سلطه بوده است. اخیرا هم ادعای برخی کارشناسان غربی مبنی بر اینکه تحولات سوریه هم می بایستی همان چیزی باشد که آمریکا می خواهد موید همین فرضیه هژمونیک است.

با این حال شکل گیری گفتمان جدید انقلاب اسلامی در نظام بین الملل و شروع فصل جدیدی از تصمیم گیری ها در نظام بین الملل که از اتاق فرمان جهان بیرون بود، نشان داد که کشورها به طور مستقل هم می توانند رفتار کند و این فقط هژمون نیست که نظم جهان را شکل می دهد. همان طور که در مورد بسیاری از خرده نظم های موجود در مناطق مختلف دنیا در دو دهه اخیر دیده می شود، مشاهده می شود که حتی خلاف آنچه غرب به دنبال آن بوده در پیگیری مسیر جمهوری اسلامی متحقق شده است. نمونه های آن نیز مشخص است. نبرد سی و سه روزه حزب الله لبنان با اسرائیل نبرد یک جنبش نبود، نبرد ایران با غرب و ایادی آن بود. که در آن ثابت شد که اینک نظام بین الملل در حال پوسیدن است. و کشورهای مستقل در حال عرض اندام و رخ نمایی در این گستره هستند. نمونه دیگر این قضیه سوریه است. سوریه علی رغم فشار غرب ۱۸ ماه ایستادگی کرده و مقاومتی در مقابل تمام بلوک سلطه داشته است.

سوای از همه اقدامات استقلال محوری که توسط ایران و به رهبری این کشور نسبت به «نظام سلطه» و غرب صورت داده است، بایستی اشاره کرد که این واقعیت پیش روی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که نظام سلطه وجود دارد و این نظام از ابزار فشار و زور برای تحت تأثیر قرار دادن استقلال و رفتار ایران استفاده می کند و البته خواهد کرد.

جنگ با غرب؛ یکی دیگر از واقعیتهایی که پیش روی ایران قرار دارد مسأله دشمنی غرب و به خصوص آمریکا با اصل انقلاب است. مسأله صرفا به مسأله هسته ای و مناقشه ایران و آژانس ختم نمی شود. برای غرب این واقعیت موجود است که ایران تمام شیرازه های قلعه دیکتاتوری آن را به زیر سؤال برده و البته می برد. نظام بین الملل موجود را نظامی جعلی و نامتناسب می داند. ایران بن مایه های تفکر غرب را به زیر سوال برده و همین منجر به بحران مشروعیت این نظام سلطه گر در سطح بین الملل و در میان مردم جهان شده است. لهذا آن چه برای غرب در مواجهه با ایران وجود دارد مسأله هسته ای و ... نیست. مساله دشمنی با اصل نظام است. توجه به این مقوله می تواند راهنمای سیاست داخلی و خارجی ایران باشد. بایستی اشاره کرد که آمریکا برای رسیدن به این مهم از هیچ اقدامی فروگذار نمی شود و تمام توان خود را به کار می گیرد. همان طور که به کار برده است.

از جنگ نظامی گرفته تا جنگ نرم. جنگ نظامی و نیابتی این کشور علیه ایران در ۸ سال مبارزه با ایران برای نابود کردن دستاورد مردم (که در مبارزه با دیکتاتوری داخلی و خارجی شکل گرفته بود)، که البته با عزم و اراده و توان مردم ایران از بین رفت، از یک سو و طراحی جنگی نرم و روانی علیه مردم ایران، فرهنگ ایران، جامعه ایران، خانواده، سیاستمداران و ... از دیگر سو. استفاده از هر دو این حربه ها توسط ایران نشان از این دارد که هدف آمریکا به اصطلاح تعدیل رفتار ایران در عرصه خارجی نیست، بلکه هدف غایی تغییر ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است.

ایران و عبور از گردنه های سخت و پیچ های مهم تاریخی؛ علی رغم دشمنی ذاتی نظام سلطه با ایران بایستی اشاره کرد که جمهوری اسلامی از تمام این دشمنی ها و ستیز های غرب با سرافرازی و سربلندی بیرون آمده است. بدون اینکه به آرمانهایی که داشته خدشه ای وارد شود. سی و سه سال مبارزه با تحریم و تهدید ماحصل سیاست های مدبرانه رهبران جمهوری اسلامی ایران است. رهبرانی که آرمانهای ایشان، برگرفته از مکتب مبارزه است. به راحتی میتوان این ادعا را مطرح کرد که تا کنون هیچ کشوری با این هجمه از فشارهای نظامی و روانی مواجه نشده است که ایران مواجه شده است. و همچنین می توان این ادعا را به اثبات رساند که ایران با موفقیت از این همه تهدید عبور کرده و نهایت به جایگاهی رسیده که اینک به آن رسیده است.

پیشرفت در شرائط تحریم و تهدید؛ بی تردید هر کشوری غیر از ایران و در شرایط ایران قرار می گرفت از پیشرفت متوقف می شد. اما بخوبی قابل مشاهده است که جمهوری اسلامی ایران در شرایط تحریم های سی و اندی ساله نه تنها متوقف نشده است، بلکه کما فی السابق به راه و آرمان خود ادامه می دهد. این ادامه توام با پیشرفت بوده است. نگاهی به دستاوردهای ایران در حوزه های مختلف علمی، فناوری، پزشکی، هسته ای، نانوتکنولوژی، اتمی، آزمایشگاه، دانشگاهی، صنعتی، دیجیتالی و ... نشانگر گستره پیشرفت ایران است. در حوزه هوافضا ایران به دستاوردهایی رسیده است که کمتر کشور در حال توسعه ای به آن نائل آمده است. شاید بتوان به صراحت گفت که این پیشرفتها نتیجه تحریم بوده است. شاید اگر در چند سال اخیر ایران به شدت از طرف نظام سلطه مورد تحریم قرار نمی گرفت، به سمت پیشرفت دانش و صنعت نمی رفت.

همه مسائلی که گفته شد نشانگر این است که نظام سیاسی داخلی، اقتصاد داخلی، سیاست خارجی و ... در گلاویز شدن با نظام سلطه و فشارهای آن قوی شده و این گلاویز شدن مخرج مشترکی با عنوان عادی شدن فشار برای ایران داشته است. همان طور که اشاره شد پیشرفت ایران در حوزه های مختلف نتیجه تحریم ها بوده است. گو اینکه اگر این تحریم ها و فشارها علیه ایران شکل نمی گرفت چنین دستاوردهایی هم اینک موجود نبود.

ضعف غرب؛ موضوع دیگری که بایستی به آن اشاره کرد این است که جبهه مقابل ایران در چند سال اخیر دچار زوال شده است. به عبارتی این نبوده که فشار بر ایران عامل پیشرفتهای متوالی آمریکا، رژیم جعلی اسرائیل و ... شده باشد، بلکه این فشارها عامل انزوای بیشتر و بیشتر نظام سلطه شده است.

همانطور که رهبر فرزانه انقلاب فرمودند؛ »اگر ما دو نماد اصلی این جبهه را آمریکا و رژیم صهیونیستی بدانیم، و غرب را دنبال سر اینها بدانیم، واضح است که اینها ضعیف تر شده اند. امروز رژیم صهیونیستی بمراتب ضعیف تر از بیست سال قبل و سی سال قبل است. بعد از حوادث شمال آفریقا و مسئله ی مصر، رژیم صهیونیستی بشدت تضعیف شده است؛ هم از درون دچار مشکل است، هم از بیرون مشکلات بی نهایتی دارد. آمریکای امروز هم آمریکای زمان ریگان نیست؛ اینها به مراتب عقب رفتند. در عراق وضعشان آن جوری شد؛ در افغانستان روزبه روز وضعشان بدتر شده است؛ در سیاستهای خاورمیانه ای شان شکست خوردند؛ در جنگ سی وسه روزه، عاملشان که رژیم صهیونیستی است، شکست خورد؛ در جنگ بیست و دو روزه، عاملشان که رژیم صهیونیستی است، نتوانست در مقابل یک میلیون و اندی انسان بی دفاع کاری از پیش ببرد. اینها واقعیتهای خیلی مهمی است. بنابراین اینها ضعیف شده اند. اینها نسبت به بیست سال قبل و سی سال قبل به مراتب ضعیف ترند. این هم یک واقعیت دیگر است . »(۱)

خیابانی شدن درگیری های نظام سلطه با مردم کشورهای خود، یکی از واقعیتهایی است که حتی رسانه های وابسته و جیره خوار این مستکبران نیز آن را انکار نکرده اند. اروپا طی دو سه سال اخیر دچار به گل نشستن اقتصاد خود شده است و آمریکا در مقابله با جنبش ۹۹ درصدی قرار گرفته است. بحران هویت شکل گرفته در این کشورها که منبعث از نوع برخورد ابزاری با فرهنگ، فرد و جامعه توسط سرمایه داری و سرمایه داران است، خود موید این قضیه است که غرب در حال از دست دادن مشروعیت خود و شروع فصل جدیدی از بحران در مشروعیت خود شده است. نگاهی به تاریخ تحولات نظام های غربی نشان دهنده و موید این است که در هیچ برهه از تاریخ اقتصاد و سیاست و حتی فرهنگ این کشورها به لجام گسیختگی شرایط فعلی نبوده است.

«همین چند دولت غربی، خودشان و اطرافیانشان دچار بحرانند. با این بحران اقتصادی ای که در اروپا وجود دارد، اتحاد اروپا جداً در تهدید است، یورو جداً مورد تهدید است. آمریکا هم به نحو دیگری؛ کسری بودجه ی فراوان، قرض فراوان، فشار مردم، حرکت ضد وال استریت، حرکت - به قول خودشان - نود و نه درصدی. اینها حوادث مهمی است. البته وضع اروپا از آمریکا بدتر است؛ چند دولتشان سقوط کردند. الان در چندین کشور اروپائی بی ثباتی وجود دارد . » (۲)

رهبر معظم انقلاب در تفاوت بین مشکلاتی که کشورهای غربی را در برگرفته و مشکلاتی که در ایران وجود دارد تاکید کردند که؛ «مشکلات آنها با مشکلات ما فرق هم میکند. مشکلات اقتصادی و بحران اقتصادی اروپا با مشکلات اقتصادی ای که ما احیاناً دچارش می شویم، متفاوت است. مشکلات ما مثل مشکلات یک گروه کوهنورد است که دارد در راهی حرکت میکند. راه سختی است و البته مشکلاتی دارد؛ گاهی آب می خواهند، گاهی غذا می خواهند، گاهی مشکلات دارند، گاهی به یک مانعی برخورد می کنند؛ اما دارند طرف بالا می روند. مشکلات ما از این قبیل است. مشکلات اروپائی ها مثل اتوبوسی است که زیر بهمن گیر کرده. سالها خود آنها بدون اینکه بدانند، مقدمات این مشکل را فراهم کردند. این فاصله های طبقاتی، این غلبه ی سازوکار ربا در مسائل مادی، این تقویت زورمندان مادی، این نفوذپذیری از صهیونیستهای پول پرست و مال پرست، آنها را دچار مشکلاتی کرده؛ این بهمنی است که روی سرشان افتاده. بنابراین مشکلات آنها با مشکلات ما خیلی متفاوت است. این هم یک واقعیت است . » (۳)

تحولات و بیداری اسلامی؛ مقاومتی که توسط نظام جمهوری اسلامی ایران در مقابل استکبار و نظام سلطه شروع شده است، با احتساب نتیجه ای که طراحی کرده است، موید موفقیتهای منطقه ای و بین المللی برای این کشور بوده و هست. یکی از این موفقیتها در شروع بیداری در ملتهای کشورهای اسلامی است. مصر، اردن، تونس، عربستان، بحرین و ... کشورهایی هستند که در آن ها بیداری شکل گرفته است. اطلاق عنوان جعلی بهار عربی به انقلاب های کشورهای اسلامی نه تنها اجحاف در مورد مبارزه ملتهای این کشورها محسوب می شود، بلکه منبعث از شیطنت شاخه رسانه ای نظام سلطه برای دور کردن آنها از جمهوری اسلامی نیز محسوب می شود. اقدامی که به هیچ وجه غیرقابل انکار نیست. البته که اسلامی بودن این انقلاب ها نیز قابل انکار نبوده و نیست. روی کار آمدن اخوان المسلمین بر صدر حکومت در مصر و تلاشهای شیعیان در عربستان و بحرین را چگونه می توان ناشی از خیزش ملی گرایی و شوونیزم عرب دانست؟

همه این گزاره ها موید توان تأثیر گذاری جمهوری اسلامی ایران به عنوان واقعیت موجود در جهان و منطقه است. ایران کشوری با پتانسیل بسیار وسیع بوده که این توانایی ها به صورت دومینو کشورهای منطقه را بیدار کرده و برای تحقق مطالبات مغفول مانده والبته اسلامی خود دست به مخالفت با نظام سیاسی مستقر بر کشور خود زده و انقلاب هایی را به انجام رسانده اند که به صورت پتانسیلی برای این کشور محسوب می شود.

توجه به دستاوردها و ضعف ها؛ با توجه به همه موارد فوق، نتیجه گرفته می شود که توان تاثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران به سبب دستاوردهایی که این کشور در طول سی واندی سال به دست آورده است بسیار بالا است. اما این به این معنا نیست که وضعیت فعلی کشور، وضعیت مطلوب باشد، بلکه برای رسیدن به آرمان های انقلاب اسلامی ایران و هدفهای جمهوری اسلامی که در ۱۴۰۴ محقق خواهد شد و قدرت اول منطقه شدن به لحاظ اقتصادی بایستی تلاش های زیادی کرد. لذا رسیدن به این مهم محقق نخواهد شد جز با وحدت در عرصه داخلی و ایمان و باور به آرمانهای رهبران نظام اسلامی.

داشتن اعتماد به نفس ملی یکی از مهم ترین دستاوردهایی است که ایران برای داشتن کشوری الگو می تواند آن را کانالیزه کرده و برای رسیدن به آن توان ملی را به کار برد.

پی نوشتها در دفتر روزنامه محفوظ است .

یاسر فروغی