چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
زندگی در میدان جنگ
پیش از هرچیز باید اعتراف کرد با تماشای «روزهای زندگی» به این نتیجه میرسیم که هنوز روزهای درخشان سینمای جنگ به پایان نرسیده است. مدتها بود که یک فیلم جنگی و اثری قابل توجه در ژانر سینمای دفاع مقدس ندیده بودیم.
پرویز شیخطادی در روزهای زندگی ثابت کرد سینمای دفاع مقدس همچنان واجد قابلیتهای زیاد و کشف نشدهای است که فیلمسازان به سراغ آن نرفتهاند. روزهای زندگی، نه فیلم شعاری و کلیشهای درباره جنگ و آدمهای آن است نه اثری ضدجنگ که قرار است علیه ماهیت درام خود حرف بزند. داستان روزهای زندگی به سال ۱۳۶۷ و روزهای پس از قطعنامه برمیگردد و درباره زوج جراحی است که در یک بیمارستان صحرایی مدتها به مجروحان جنگی رسیدگی میکنند. شناخت و تلقیشان هم از جنگ ناشی از وقایع پیرامون آنها و بیمارانی است که تحت عمل جراحیشان قرار دارند تا اینکه ارتش عراق پس از قطعنامه ۵۹۸ در عملیاتی به جنوب ایران حمله کرده و بیمارستان صحرایی را محاصره میکند. در این موقعیت حساس، این زوج جراح علاوه بر رسیدگی به مجروحان برای حفظ جان خود و آنان ناچار به جدالی رودرو میشوند.
روزهای زندگی، ششمین فیلم بلند پرویز شیخطادی محسوب میشود که البته میتوان آن را بهترین کار او نیز محسوب کرد. انتخاب هوشمندانه شیخطادی در گزینش بازیگران این فیلم کمک زیادی به جذابیت اثر کرده و هنگامه قاضیانی و حمید فرخنژاد یکی از بهترین بازیهای خود را در این فیلم ارائه کردهاند. آنچه از حیث مضمونی در این اثر قابل تامل است حس زندگی، میل و شوق به زیست در دل آتش و خون و مکانی است که جنگ در آن رخ میدهد. نام فیلم نیزخود نشانی از همین معنا و رویکرد است. اما این رویکرد زندگیگرایانه در دل جنگ به پیامی ضد جنگ بدل نشده و اصل ماجرا را زیر سوال نبرده است. برعکس در روزهای زندگی، ارزشهای دفاع مقدس و ایثار و جانبازیهایی که در جنگ تحمیلی صورت گرفته در پس این فضا و موقعیت دشوار برجسته شده و درعین نمایش تخریبهای جنگ و آسیبهایی که در پی دارد ارزش دفاع از میهن و جان و مال و ناموس ملی بدون هیچ گونه سانتی مانتالیسم هیجانی در ذهن مخاطب به مفهومی تاثیرگذار بدل میشود.
بدون شک یکی از امتیازات بزرگ فیلم که کمتر در سینمای دفاع مقدس ما تجربه شده به جلوههای ویژه میدانی و صحنههای عملیات و انفجار است که در یکی دو تا از سکانسهای مربوط به حمله نیروهای عراقی تکاندهنده و عظیم است و فارغ از نسبت دراماتیکش با خط اصلی، داستان، تصویر شفاف و هولناکی از واقعیت جنگ را به نمایش میگذارد. شاید تنها، فیلم دوئل احمدرضا درویش را از این حیث بتوان با روزهای زندگی قیاس کرد. تصویربرداری و رنگ خاکستری فیلم نیز در بازنمایی این موقعیت و القای حس و حال قصه به مخاطب تاثیر زیادی داشته و نامزد شدن این فیلم در بخشهای مختلف فنی و تولید نیز تاکیدی است بر این وجوه مثبت فیلم.
روزهای زندگی در دل همین تصویر هولناک از واقعیت بیرونی جنگ به ظرافتهای انسانی درون این حادثه نقب زده و از طریق مناسبات میان شخصیتهایی که در بیمارستان صحرایی رخ میدهد لایههای عمیقتری از تجربههای انسانی را در جنگ به تصویر میکشد. شاید جراحی قلب مجروح توسط فرخنژاد که بینایی خود را از دست داده کمی اغراق شده به نظر برسد، اما نقطهعطف این نمایش انسانی در موقعیت دشوار جنگ است و به طور کلی این فیلم را میتوان ادای دینی به جامعه پزشکان و عملکرد آنها در دوران جنگ تحمیلی دانست.
اساسا نگاه فیلمساز به قهرمان جنگی در این فیلم با آثار مشابه فرق میکند و او تلاش کرده این قهرمان بودن را در شمایل و موقعیت متفاوتی از آدمهای جنگ به نمایش بگذارد. در اینجا قهرمانهای قصه نه صرفا به خاطر جنگیدن در مقابل دشمن که به دلیل تلاش و جانفشانی برای نجات جان رزمندگان و هموطن خویش تصویرسازی میشوند که باورپذیری آنها از سوی مخاطب را افزایش میدهد. اساسا انتخاب زمان قصه و دوران بعد از قطعنامه نیز امکان تازهای برای روایتی متفاوت از جنگ و واقعیتهای آن ایجاد کرده است. کارگردان هم در دل همین بستر تازه به روایت حقایقی از جنگ میپردازد که کمتر به آن توجه شده است. شاید مهمترین وجه این تمایز در شخصیتپردازی آدمهای قصه است که به نمونههای دیگر این ژانر شباهت کمتری داشته و در واقع یک نوع آشناییزدایی درباره آنها صورت گرفته است.
این آشناییزدایی به معنای تحریف واقعیت نیست، بلکه سویههای تازهای از شخصیتهای انسانی در موقعیت جنگ نمایش میدهد که خوشبختانه به دلیل پرداخت درست، باورپذیر و تاثیرگذار از کاردرآمده و توی ذوق نمیزند. صلابت شخصیت جراح، هم در حمید فرخنژاد و هم در هنگامه قاضیانی موجب شده جذابیتهای دراماتیکی این قصه فارغ از نوع ژانر و گونه فیلم تضمین شود و امکان همذاتپنداری بیشتری با مخاطب پیدا کند. نابینا شدن فرخنژاد و جنس بازی او در این موقعیت یکی از مهمترین وجوه فیلم است که شاید پس از پرویز پرستویی در فیلم «بید مجنون» کمتر تکرار شده است. روزهای زندگی تصویر منطقی از مقاومت و ایثار شخصیتهایی است که هر کدام به نوعی در زمان جنگ سهیم بودند و با ایستادگی در مقابل مرگ، زندگی را به هموطنان خود هدیه کردند. نکته مهم دیگر، هوشمندانه و جذاب بودن نام فیلم است که تم اصلی و درونمایه مفهومی فیلم را بازنمایی میکند. اگر مدتهاست یک فیلم جنگی خوب ندیدهاید تماشای روزهای زندگی را از دست ندهید.
سیدرضا صائمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست