چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

واگویه ای از سینما و گلشیفته اش


واگویه ای از سینما و گلشیفته اش

دختر نوجوان ۱۴ ساله ای که در درخت گلابی مهرجویی ایفاگر شخصیت میم بود و با همین نقش سیمرغ بلورین بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر را گرفت، هرچه زمان به جلوتر آمد پخته تر و بهتر در …

دختر نوجوان ۱۴ ساله ای که در درخت گلابی مهرجویی ایفاگر شخصیت میم بود و با همین نقش سیمرغ بلورین بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر را گرفت، هرچه زمان به جلوتر آمد پخته تر و بهتر در قالب نقش ها فرو رفت و در دهه ۸۰ سیر صعودی خود را در آثاری طی کرد که هنوز هم تصاویر ماندگاری را در ذهن مخاطب منقش ساخته اند.

اما دختر پر جنب و جوش سینمای ایران در دهه ۸۰ به نظر می رسد که این روزها در تنه غفلت و ناآگاهی از جریان ها فرو رفته باشد و به همین علت شاید روز به روز از آن تصویر زیبای هنرش فاصله گرفته واینکه بخواهی میم درخت گلابی، اتی بوتیک،سپیده میم مثل مادر، سپیده درباره الی، هانیه سنتوری را از حافظه ذهنیت پاک کنی و به نقش آفرینی های فعلیش در سینمای جهان نظری اندازی خیلی سخت است.

واقعا علت های افول این ستاره بازیگری دهه ۸۰ چیست؟ آیا نگاه محدودگرانه حاکم بر عرصه فرهنگی دلیل خوبی بر این کجروی است؟! آیا نگاه متفاوت این بازیگر به جریانهای فرهنگی سیاسی وی را به یک سفر خودخواسته رسانده یا پشت پرده این جریان باید در تندروی و افراط گروهی از بدنه حاکمه رهگیری شود.

جریان اعتقاد دینی آیا رویه کنونی در عرصه فرهنگ و سینمای کشوری اسلامی چون ایران را تائید می کند و آیا مشکل همانگونه که برخی از نیروهای ارزشی این سینما همچون فرج الله سلحشور می گویند به لابی اکثریت هنرمندان این کشور با جریان های ضد فرهنگی غربی و درهم تنیدگی آمال آنها و گروههای معاند نظام جمهوری اسلامی ایران خلاصه می شود؟

اساسا علت شکل گیری این تعارض در دیدگاه سینماگران نسبت به هم و نسبت به تحولات سیاسی چیست؟ آیا دولت اصولگرا در برقراری رابطه با سینماگران مرتکب خطا شده است یا جریانی بیرون از نهاد ریاست جمهوری بر ناسالمی و بی ارزشی فضای سینما و فرهنگ ایرانی تاثیر داشته است؟

در پاسخ به این سوالات باید گفت که سینمای ما مشکل بزرگی چون دوری دلها از یکدیگر را تجربه می کند و امروز این سینما نه دلخوش به جوایز جهانی است، نه دغدغه خروج گلشیفته فراهانی از کشور را دارد و نه معضل قراردادها و دستمزدهای کلان هنرمندان چندان جلوه ای دارد، مشکل در بی تدبیری و دور شدن از حقیقت است و همین مساله نوعی مواجهه منفی با هر آنچه به اصول گرایی مرتبط است پدید آورده و در پرتو چنین شرایطی است که از یک مساله ساده چون بازی فراهانی در مجموعه دروغ ها اثر ریدلی اسکات معضلی بزرگ ساختیم و با برخوردهای غیرمنطقی یکی از بازیگران خوب سینمای ایران را از جریان اصیل خارج کردیم .

بی شک گناه مسیر حرکتی نه چندان زیبنده این بازیگر در سینمای جهان بر گردن مدیریت فرهنگی است و آنهایی که با نامه های شتابزده به مدیران کن اساس فرهنگی نظام اسلامی ایران را زیر سوال می برند، امروزه بیش از دیگران در اتفاق تلج جدایی ستاره بازیگری زن دهه ۸۰ سهیم هستند. گلشیفته فراهانی هرکه بوده و هر کاری که انجام داده باید با نگاهی محترم رفتارها و گفتارهای وی را به بررسی نشست و اگر خطا یا اشتباهی صورت داده است نه به عنوان یک گناهکار بلکه در مقام بازیگری که حق انتخاب مسیر حرفه ایش را دارد با او برخورد کرد که بی شک چنین رفتاری زیبنده مدیران فرهنگی ایران است و اگر کسی از این الگو تبعیت نکند جایی در قلب و ذهن ایرانیان مسلمان نخواهد داشت.

نیما بهدادی مهر