یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نقش ورزش درسلامتی


نقش ورزش درسلامتی

بعضاً دیده می شود که آنقدر به بعد جسمانی و فیزیکی ورزش توجه می شود و آنچنان به پیروزی و شکست و برد و باخت دقت می کنند که هدف اصلی ورزش از یاد می رود اعتماد به نفس , نیک خواهی و سالم اندیشی افراد است که باعث می شود دیگران شیفته آنها شوند و روی آنها حساب جدی و مهمی باز کنند

بمنظور بررسی نقش ورزش در پیشبرد صنعت در ابتدا لازم می دانم که به این مسئله توجه شود که هدف از ورزش کردن چیست ؟

بعضاً دیده می شود که آنقدر به بعد جسمانی و فیزیکی ورزش توجه می شود و آنچنان به پیروزی و شکست و برد و باخت دقت می کنند که هدف اصلی ورزش از یاد می رود . اعتماد به نفس ، نیک خواهی و سالم اندیشی افراد است که باعث می شود دیگران شیفته آنها شوند و روی آنها حساب جدی و مهمی باز کنند. ورزش های هماهنگ کننده جسم و ذهن با تکیه بر قسمت عرفانی آن می تواند این ویژگی را بوجود آورد که در پی آن روحیه فعال ، پاک ، صمیمی و خلاق گروه سبب رشد و پیشرفت جامعه می شود. بر اساس این روش عملکرد انسانها از حالت خشک و ماشینی رفتار کردن با همدیگر دور شده و جو معنوی سالمی بر محیط حاکم می شود.

طبیعتاً لازم است که ورزش در دو بعد جسم و ذهن پیش رود وگرنه پیشرفت در یکی و کم توجهی به دیگری باعث ایجاد اختلال در وجود فرد می شود. سیستم خلقت بر اساس تعادل شکل گرفته است ( یین و یانگ ). بر این اساس می توان جسم و ذهن را همانند دو اسب درنظر گرفت که با تقویت هردوی آنها می توان درشکه ای را با قدرت و سلامت در هر لحظه مقتدرانه پیش برد و یا با فعال کردن و رسیدگی به یکی از آنها و و عدم توجه به دیگری سبب انهدام آن شد. بنابراین بمنظور ایجاد تعادل در اهداف ورزشی کشور از آنجاییکه پیشتر به جنبه های جسمانی و ارزشی ورزش از دیدگاه قهرمانی توجه شده ، این متن به بررسی نقش ورزش در ایجاد روحیه پهلوانی تمرکز دارد تا در پی فرهنگ سازی روحیه ورزشکارانه و سالم اندیشی به اثرات مثبت انجام این تمرینات در ایجاد جامعه ای سالم تر ، بانشاط تر و با روحیه بالاتری توجه شود . این جامعه می تواند بعنوان یک کارخانه ، کارگاه و یا هرگونه محیط صنعتی دیگر در نظر گرفته شود و در وسعتی بالاتر بعنوان مردم جامعه در یک کشور و در جهان مد نظر باشد زیراکه هم اکنون کل جهان ، جهان صنعتی شده است و از افراد شاغل در محیط صنعتی ، مردم به دور ازصنعت نیز دچار رفتار خشک و خشن برخی از مبتلایان به این حالت شده اند. هدف اصلی ایجاد روحیه پهلوانی است سپس روحیه قهرمانی.

۱) ورزش جسم و ذهن :

راهکاری موثر در رفع افسردگی در کشور ما روحیه افسرده و مضطرب به وفور دیده می شود . برخی ازمردم از روحیه افسرده شان آگاه و برخی از آنها ناآگاه اند.

گروه ناآگاه از دید خود زندگی می کنند در صورتیکه در زمان آگاه شدنشان نسبت به سلامت زیستن در سطحی برتر ، دوران پیش از آگاهی شان را دوران خودکشی تدریجی می خوانند.

یکی از عواملی که می تواند مردم جامعه صنعتی را چه در محیط کارخانه ها و چه در شرکتها و محیط های صنعتی سالم نگاه دارد ورزش کردن است. بدنبال سلامتی افراد ، ارتقاء سطح بهره وری ایجاد خواهد شد که پیشرفت کمی و کیفی کار بدلیل بهبود وضعیت روحی افراد و ارتقاء سطح توانمندی آنها حادث می شود. مدی تیشن ورزش هماهنگ کننده ذهن و جسم یکی از ابزارهای بسیار مهم برای دستیابی به سلامتی برتر است :

مدی تیشن یا مراقبه یا مراقبت که استاد شاعر ارجمندمان سعدی شیرازی راجع به آن در کتاب زیبای گلستان سعدی فرموده :

یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده ، حالی که از این معامله باز آمد یکی از دوستان گفت در این بوستان که بودی ما را چه تحفه کرامت کردی ؟ گفت در نظر داشتم چون به درخت گل رسم دامنی پرکنم هدیه اصحاب را ، چون به درخت گل رسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت. راهکاری موثر برای رسیدن به اهداف مورد نظر بوده و در سبک های Passive و Active و Dynamic و No Dimension و Kundalini و ... همچنین ورزش هایی مثل Taichiتاثیرهایی عالی دارد ، که قبل از بررسی آنها و اثراتشان به نقش ورزش های شناخته شده عادی می پردازیم و سپس این مدل ورزش ها را نیز بررسی می کنیم و به اثرات معنوی آنها می پردازیم هنری دیوید تورو می گوید : گمان می کنم که نمی توانم سلامت و روحیه ام را حفظ کنم ، مگر آنکه حداقل روزانه چهار ساعت در دشت و صحرا ، فارغ از تمام مشغولیات دنیایی ، گردش کنم.

دکتر روبرت اس براون می گوید : توصیه می کنیم هرنوع رژیم درمانی مؤثر و مطمئن که برای افسردگی تجویز می شود ، حتماً تمرین های ورزشی را شامل شود. در بیانیه های اجماعی انستیتو ملی بهداشت روانی ، انجمن بین المللی روان شناسی ورزش و سایر صاحبنظران در مورد اثرات روان درمانی مثبت ورزش اتفاق نظر وجود دارد. پژوهش های متعددی نشان داده اند که فعالیت جسمی مداوم و شدید (ورزش های هوازی (آیروبیک)) در مقابل پدیده های منفی مثل ترس ، نگرانی و فشارهای عصبی ( که در محیط های صنعتی بیشتر بوجود می آید) اثر دافعه دارد. اگر ورزش بطور منظم انجام شودسبب بهتر شدن خودشناسی ، اعتمادبه نفس بیشتر ، عصبانیت کمتر ، بهتر شدن عملکرد ذهنی ، آرامش بیشتر تحت شرایط و فشارهای عصبی و کاهش افسردگی می گردد. حداقل در یک دوجین از مطالعات ، نشان داده شده است که در افسردگی خفیف تا متوسط ورزش های آیروبیک اثری مشابه سایر درمان های ضد افسردگی داشته اند. بمنظور ایجاد اعتقاد بیشتر به نقش ورزش در ارتقاء سطح توانمندی افراد و افزایش میزان بهره وری از نیروی فردی و گروهی آنها در صنعت لازم است که از تحقیقات مربوط به عوامل ضد افسردگی ، آگاهی بیشتری پیدا کنیم. برای ایجاد روحیه شاداب تر روشهای شناخت درمانی و تمرینات ورزشی می توانند موثر باشند . بمنظور بررسی میزان اثربخشی آنها و مقایسه آندو و پی بردن به نقش ورزش در برابر شناخت درمانی به مطالعه زیر توجه می کنیم :

در یک مطالعه ، ورزش های آیروبیک با شناخت درمانی مقایسه شده بودند. شناخت درمانی عبارتند از یک دوره کوتاه روان درمانی که اثر آن مشابه داروهای ضد افسردگی است. ۵۴ بیمار دچار افسردگی خفیف تا متوسط عمدتاً شامل خانم هایی که بی حرکت بودند.( شغل های اداری و پشت میز نشینی و مشابه آنها ) انتخاب شدند. این ۵۴ بیمار بطور تصادفی به دو گروه (مساوی) تقسیم شدند.

▪ گروه اول : هفته ای ۳ روز و هر بار به مدت ۲۰ دقیقه ورزش می کردندکه شامل قدم زدن ، تند راه رفتن و دویدن بود.

▪ برای گروه دوم : شناخت درمانی هفتگی انجام می شد. بعد از ۴ هفته اغلب ۲۷ بیماری که در گروه اول (دوندگان) بودندبهتر شدند یا کاملاً بهبود یافتند. فقط ۲ نفر از گروه مطالعه خارج شدند. در انتهای مطالعه ۱۰ هفته ای در ۱۱ نفر افسردگی تقریباً یا کاملاً از بین رفته بود. اغلب این افراد ماهها بعدنیز برای پیشگیری از افسردگی دویدن را ادامه دادند. ورزش حتی در بهبود افسردگی اساسی و شدید مفید است. در یکی از چندین مطالعه انجام شده هم ورزش های آیروبیک و هم ورزش های غیر هوازی در بیماران افسرده بستری ، سبب کاهش افسردگی شدند. در یک مطالعه دیگر ، ورزش های آیروبیک و هم ورزش های غیر هوازی در بیماران افسرده بستری سبب کاهش افسردگی شدند. در یک مطالعه دیگر ، ورزشهای آیروبیک به تنهایی در مورد بسیاری از خانم هایی که دچار افسردگی شدید بودند ، کافی بوده است.

● ورزش های آیروبیک واقعاً چیست ؟

این نوع ورزش فعالیتی است که سبب می شود بدن ضمن مصرف اکسیژن هوا ( آیروبیک به معنی ” با اکسیژن “ است) آن را بین عضلات فعال ، توزیع کند . ( اگر ورزش سبب سریع و عمیق شدن تنفستان گردد که از نفس بیافتید این ورزش غیر آیروبیک است و باعث سوخت و ساز بی هوازی می شود.)

● انواع ورزش های آیروبیک

صاحبنظران معتقدند همه ورزش های آیروبیک ( و حتی ورزشهای غیر آیروبیک ) می توانند سبب رفع افسردگی شوند. دویدن آهسته وتند که در بررسی های بالینی بکار رفته اند ، مثل راه رفتن بر افسردگی تاثیر دارند. موثر ترین ورزشهای آیروبیک عبارتند از اسکی کردن ، تند دویدن ، آهسته دویدن ، تند راه رفتن ، کوهنوردی ، رقصیدن آیروبیک ، دوچرخه سواری ، پاروزدن ، قایق رانی ، بوکس ، طناب بازی ، فعالیتهای تکراری که با جابجایی بدن همراه اند – به این شرط که چندین دقیقه طول بکشند - اسکواش ، هند بال ، راکت بال ، فوتبال ، بسکتبال ، ترامبولینگ ، دوچرخه ثابت یا دستگاه پاروزدن. فعالیتهای سبک تر مثل پاتیناژ یا اسکیت ، قدم زدن ، باغبانی و اغلب رقص های رایج موثراند. فعالیتهایی مثل والیبال ، تنیس ، بدمینتون ، اسکیت ( در فاصله های کوتاه ) نیز که در آنها شخص بطور متناوب ساکن و فعال است ، برای داشتن تاثیر مشابه با ورزش های گروه اول باید مدت طولانی تری انجام شود. فعالیتهای آیروبیک مختلف هم مانند افرادیکه به این فعالیتها اشتغال دارند ، ویژگی های خاص خود را دارند. این ویژگی ها روی فواید روان درمانی این فعالیتها تاثیر می گذارد . برای مثال دویدن آهسته برای خویشتن نگری بسیار مفید است. رقص فعالیتی است اجتماعی همراه با ابراز احساسات و عواطف که مثل ورزش هایی رقابتی همچون راکت بال شما را از نگرانی هایتان دور می کند. هنگامی که می خواهید نوعی ورزش آیروبیک را انتخاب کنید نکات روان درمانی زیر را در نظر بگیرید :

۱) بسیاری از فعالیتهای آیروبیک باعث می شوند تا با افراد دیگر در تماس و ارتباط باشیم

۲) اغلب این فعالیتها باعث می شوند تا شما در یک زمینه بهتر و بهتر شوید ، که این ( خویشتن (Ego) ) شما را تقویت می کند

۳) بسیاری از این فعالیتها جنبه بازی دارد ، شما را خوشحال می کند و با (کودک درونتان ) مرتبط می سازد.

۴) با بسیاری از این فعالیتها احساسات درونی ظهور می کند . مثلاً شما می توانید گرگم به هوا بازی کنید ( تعقیب کردن و فرار کردن) یا برای بیان احساساتتان ، بدنتان را حرکت دهید ( رقصیدن) .

۵) بعضی از این فعالیتها مثل باغبانی یا کار خانه پر بارند و شما با کامل کردن آن احساس رضایت می کنید.

۶) بعضی فعالیتها یکنواخت اند ( دویدن آهسته ، قدم زدن ، پارو زدن ) که در این مدت ذهن شما آزاد است تا به کارهایی مثل مراقبه ، موسیقی درمانی و کارهای مشابه بپردازید.

۷) طی بعضی فعالیتها صحنه فعالیت مرتب تغییر می کند. مثل قدم زدن در پارک ، شنا در دریاچه و دوچرخه سواری .

● نکات ایمنی که لازمست در ورزش کردن بدانیم

ورزش ممکن است حادثه آفرین باشد. اگر مشکلات طبی خاصی داشته باشید ( بیماری های قلبی – عروقی ، آسم کنترل نشده یا بیماری قند ) یا عولمل خطر سازی وجود داشته باشند (مثل مصرف دخانیات یا بعضی از داروها از جمله داروهای ضد افسردگی ) (لازم به ذکر اینکه مصرف منیزیم می تواند از بروز واکنش های قلبی ناخواسته حاصل از ورزش پیشگیری کند) ورزش کردن ممکنست خطرناک باشد. اگر دچار حملات هراس هستید ، ورزش شدید می تواند سبب بروز حمله هراس شود. اگر سن تان بیش از ۳۵ سال است ، حتی اگر سالم اید ، بر اساس پیشنهاد کالج طب ورزشی آمریکا قبل از اقدام به هر نوع برنامه ورزشی ، باید با پزشکتان مشورت کنید. قانون طلایی برای ایمنی در ورزش این است : آن را آسان بگیرید و بیش از حد انجام ندهید .

انجام ندادن تمرینهای سبک برای چند دقیقه قبل از ورزش و چند دقیقه بعد از تمرینهای ورزشی ، سبب درد ، خستگی عضلانی ، تحوع ، سرگیجه ، غش ، آسیب های جسمی و حتی اختلالات خطرناک ریتم قلب می شود. انجام دادن تمرین های ورزشی به رغم وجود علایم مشکوک مثل درد قفسه سینه ، غش و رنگ پریدگی می تواند زندگی تان را به خطر بیاندازد . انجام تمرینات ورزشی بسیار دشوار ، بسیار طولانی و تکرار بیش از حد آنها ، نه تنها سبب آسیب های جسمانی می شود ، بلکه خود سبب ( خستگی ، اضطراب و افسردگی ) می شود.

● سرخوشی دوندگان:

سرخوشی دوندگان، حالتی است که دراغلب ورزشکاران بعد از ۳۵ تا ۴۵ دقیقه کار ورزشی شدید ایجاد می شود. شاید تعجب کنید که ( سرخوشی دوندگان) با اثر ضد افسردگی ورزش ارتباطی داشته باشد. بعضی افرادبا ادامه ورزش به مدت ۲۰ تا ۴۵ دقیقه بیشتر دچار نوعی آرامش معنوی می شوند. هیچ مدرکی دال بر اینکه ورزش می تواندانسانها را از افسردگی کاملاً خارج کند وجودندارد. انجام حدمتوسط حرکات ورزشی می تواند سبب بهبود افسردگی شود، اما باعث (سرخوشی دوندگان) نمی شود.در ضمن ورزش دراین حد سبب بروز اعتیاد به (سرخوشی دوندگان ) نمی شود؛ اعتیادی که مشکلات مخصوص به خودرا به دنبال می آورد.

● ضد افسردگی غیرآئروبیک؟

فعالیتهای غیر آئروبیک، فعالیتهایی هستند که یا آن قدر سبکندکه اثر تمرینهای آئروبیک راندارند(مثل بولینگ،یوگا)یا این قدرشدیدندکه از حد تمرینهای آئروبیک فراترند(مثل وزنه برداری). این نوع فعالیتها برای بدن سازی وتقویت عضلات (وزنه برداری)، سرعت (دوکوتاه و تند)، هماهنگی (تردستی)، انعطاف پذیری(یوگا) یا سایرتوانایی های خاص به کار می روند. این فعالیتها روی دستگاه تنفسی وقلب وعروق تأثیر کمی دارندواثرات ورزشهای آئروبیک راروی سلامتی بدن ندارند. اما به نظر می رسدازنظر روانی مفید باشد.تعداد مطالعات انجام شده کم است، ولی برطبق همین پژوهشها، ورزشهای غیرآئروبیک و احتمالا ًسایرفعالیتهای غیر ورزشی غیر آئروبیک اثرضد افسردگیشان با ورزشهای آئروبیک قابل مقایسه است. بااین وجود، برای حفظ سلامتی بدن، درهر برنامه ورزشی که برای افسردگی تنظیم می شود، حداقل نوعی ورزش آئروبیک باید گنجانده شود.

● آگاهی عرفانی :‍

اکنون به نقش تمرینات ورزشی هماهنگ بین جسم وذهن با تاکید بر بعد معنوی و رفتاری آن می پردازیم . بدین منظور با ابعاد عرفانی ورزشهایی مثل مراقبه و تای چی بطور عمیق تری آشنا می شویم: اهداف (( مراقبه )) در مذاهب مختلف با پی بردن فردی که به مراقبه می پردازد به سرشت اصلی خود و نیز با حقیقت غائی , با اتصال به خدا یا وجود مطلق ( باز هم همان حقیقت غائی ) , با حالاتی از آگاهی ورای شناخت , - - مانند خواب بی رؤیا , خواب با رؤیا و آگاهی معمولی از زمان بیداری - ملازمه دارد . روی هم رفته ، اکنون هزاران سال است که (( مراقبه )) بعنوان روشی برای متجلی کردن (( آگاهی عرفانی )) بکار می رود .

اینکه می گوییم برای متجلی کردن آگاهی عرفانی به این دلیل است که سنن عظیم عرفانی , جملگی در این امر اتفاق دارند که (( هستی ناب )) در همه موجودات بالذات موجود است و فقط جهل توهم است که مانع از درک آنها می شود . دیدن واقعیت و اینکه ما چیستیم و کیستیم , باعث تحول آزادی و ورود ما به وادی (( بیرنگی )) میشود . این حالت را هندوها (( موکشا )) , تائویست ها زندگی هماهنگ با (( تائو )) , بودائیان (( نیروانا )) , صوفیان (( انسان کامل )) و مسیحیان (( حیات وحدانی )) می نامند . (( عرفان )) از آن کلماتی است که به یک تعریف همه کس پسند تن نمی دهد . تعریف زیر که (( اولاف استپلتون )) ارائه داده , از بسیاری تعاریف دیگر سرراست تر و جامع تر است : (( کلمه عرفان )) در تعریف دقیقترش به نوعی تجربه مخصوص و غیر عقلانی اطلاق و ادعا می شود که در آن شخص به درجه ای از روشنایی و بصیرت می رسد . که با آن قادر است درون معمولاّ پنهان حقیقت را ببیند . این بصیرت تنها گونه ای از شناخت نیست , بلکه توفیقی است متعالی در دانستن , حس کردن و اهتمام ورزیدن , که جملگی در حرکتی واحد و فراگیرمتجلی می شوند .

گفته می شود که جنبه شناختی آن مانند علوم ذهنی، انتزاعی نیست بلکه برعکس واقعی است و به تجربه حسی می ماند .در حقیقت ,تاآنجاکه به این حالت (( دانش )) اطلاق می شود , آنرا آشنایی بی واسطه با جوهر پنهان (( حقیقت )) می دانیم که گفته می شود تمام تجارب معمولی و وهمی ما در نهان خود واجد آن هستند .

تجربه عرفانی در مشرق زمین به طور کلی به عنوان حقیقت (( نهایی )) شناخته می شود . ولی در غرب , بسیاری نسبت به این طرز تلقی ناراحت و ظنین اند . در غرب (( عرفان )) به طور وسیعی مورد سؤ تفاهم واقع شده است لیکن مقدار زیادی از این سؤتفاهم , هنگامی که ویژگی اصلی عرفان را مورد توجه قرارمی دهند,از میان می رود.غالبا به غلط عرفان را حالتی اسرارآمیز و راز گونه می پندارد و شاید این تؤهم از شباهتی که بین این دو کلمه(mysterious و mystical ) وجود دارد,ریشه گرفته باشد .هنگامی که گلچین آثار عرفای فرهنگ های مختلف را مطالعه می کنیم مانند آثارفلوطین,شانک گارا,سنت جان صلیبی,سنت ترزا اویلا,مایستراکهارت,لائوتزو,رومیونظائرآنهاملاحظه می کنیم که حتی ازدیدگاه منفی وبدبینانه آنها نوشته های عرفانی سهم بزرگی رادرادبیات جهان به خوداختصاص داده است.این نوشته هادرکشف قلمرو(( آگاهی )) انسان و همچنین به کوشش او جهت متنزع ساختن درونی ترین اسرار جهان کمک شایانی کرده است .

کتاب پروفسور (( والتر . ت . استیس ))تحت عنوان (( تعالیم عارفان )) چنین گلچینی است و به مقدمه بسیار ارزشمندی به قلم خود پروفسور درباره اینکه (( عرفان چیست )) مزین است .رویکرد او دراین کتاب رویکردی جانبدارانه است . در ضمن اینکه جانب ((خردگرایی))و((روشن بینی منطقی))را نیز فرونگذاشته است.مجموعه مزبور نشان میدهد که عارفان شرق وغرب بر سر عناصر اصلی مربوط به((تجربه آگاهی عارفانه))توافق دارند.اینکه چنین تجاربی دربسیاری ازفرهنگها ودر تمام قرون شناخته شده است قابل انکار نیست.لکن ما باید بین نفس تجربه وتعبیر وتفسیر آن تمیز قائل شویم .ممکن است فردمسیحی آگاهی عارفانه را برحسب اقانیم سه گانه ( اب-ابن-روح القدس)تعبیر کند (گر چه((مایستراکهارت)),هنگامی که از ((خدایی مافوق خدا))صحبت می کندعملآ با مکاتب فلسفی شرق توافق دارد.)،وبودائی بگوید که ((ذهن بودا))یا ((خلو))رایافته است ویا هندو از این صحبت کند که ((من))یا((خود))همان برهمن وروح جهانی است ونظایر آن.(اینها همه تعابیر مختلف از یک تجربه است.) دشوار است که بتوان با استفاده از کلام تجربه عرفانی را با ((عقل سازگار )) کرد،انسان می تواند نور را بر حسب تاریکی شرح دهد ، بلندی را بر حسب کوتاهی و گرمی را برحسب سردی . ولی نمی توان تجربه عرفانی را هم به این روش بیان کند زیرا در مقابل آن هیچ متضادی وجود ندارد که با این منظور جوردربیاید . کنار هم چیدن کیفیات که اساس و پایه زبان را تشکیل می دهد در بیان عرفانی نمی گنجد و عرفا طبیعتآ به مفاهیمی روی می آورند ، که در مذاهب و فرهنگ های خودشان وضع شده است ، چیزی که ویلیام جیمز به حق آن را ((فوق اعتقاد عرفا )) نامیده است .

ویلیام جیمز در کتاب خود تحت عنوان ((انواع تجارب مذهبی )) می نویسد : ((حقیقت این است که احساسات عارفانة بسط، وحدت و رستگاری هیچ گونه محتوای ذهنی مستقلی ندارند .این احساسات تنها می تواند با موادی که فلسفه های مختلف والهیات برایشان تدارکات دیده اند بیامیزند مشروط بر اینکه بتوانند در چارچوب ها ی عقیدتی خود برای حالات احساسی ویژه ای که دارند مکان خاصی بیابند. پروفسور استیس در کتاب خود تحت عنوان تعالیم عارفان خاطر نشان می سازد که تجربه عرفانی ، نوعی اتحاد ناگسستنی را متجلی می سازد مضافاً اینکه در این اتحاد ناگسستنی هیچ عنصر مذهبی وجود ندارد . اگر اینطور است پس چرا تجربه عرفانی تقریباً همیشه با مذهب قرین بوده است ؟ پروفسور استیس در پاسخ می گوید اول برای اینکه تجربه عرفانی از جمله تجارب گذرا است و به وجود نامتناهی می پیوندد . دوم اینکه در این قبیل تجارب ، حسی در انسان پدیدار می شود که انگار دارد از مرز زمان و مکان فراتر می رود و بالاخره اینکه بین آگاهی عرفانی ومذهب احساسات تعالی یافته وجد ، سکون و جذبه موج می زند. پروفسور استیس سپس می گوید بدین ترتیب می بینیم عرفان طبیعتاً اگر نه لزوماً با فرهنگ مذهب جامعه خود امتزاج می یابد لکن توجه به این مطلب نیز مهم است که عرفان به نفع هیچ مذهب خاصی موضع گیری نمی کند. عارفانی وجود دارند مانند ریچارد جفرنر که خارج از چهارچوب هرگونه عقاید مذهبی قرار می گیرد . هرچند ممکنست این موضوع جای بحث داشته باشد که تمام تجارب عرفانی در جامع ترین تعریف خود مذهبی محسوب می شود.

● ورزشهای عرفانی چگونه می توانند آگاهی افراد و اثربخشی آنها را بطور فردی و گروهی ارتقاء دهند ؟

نویسندگان متعددی که درباره تجربه عرفانی مطالعاتی انجام داده اند کوشیده اند که تمامی ویژگی های تجربه عرفانی را شرح دهند. پروفسور بن آمی شارفشتاین در کتاب تجربه عرفانی از ۱۱ ویژگی نام می برد که عبارتند از :

این همانی ، جدایی ، وحدت ، اشتمال ، بیگانگی از خانواده ، کاستی ، تهاجم ، وجدان ، واژگونی تصویر در ذهن ، شوخ طبعی ، حقیقتتهاجم ویژگی شگفت آوری است که به مبارزه سالک با نفس خود و بیرون گذاشتن دنیا از عرصه آگاهی اشاره دارد . شوخ طبعی به نظر من ویژگی به حساب نمی آید ولی در هرحال بصورت خنده های از ته دل در آیین ذن و در بعضی از حکایات اخلاقی صوفیانه بخصوص حکایاتی که به شخصیت فکاهی ملانصرالدین منصوب است ، مشاهده می شود. پروفسور شارفشتاین اذعان دارد که بین ویژگی هایی که بر شمرده است بعضی زیر مجموعه بعضی دیگرند لذا بسیاری از نویسندگان جدید هروقت که از نظر جا دچار مضیقه می شوند ترجیح می دهند که به همان ۴ ویژگی که ویلیام جیمز برشمرده است اکتفا کنند. انفعال که چهارمین ویژگی بر شمرده شده توسط اوست نقش مهمی در حالتی که در آن به مراقبه می پردازیم دارد. تمرین مراقبه موقعی که آگاهی انفعالی وجود داشته باشد خیلی موثرتر است.

● ۴ ویژگی که ویلیام جیمز برشمرده از این قرار است :

۱) وصف ناپذیری : سالک در تشریح دقیق تجارب خود از مراقبه به نحوی که دیگران بتوانند در ذهن خویش تصویری از آنرا بازسازی کنند ناتوان است.

همانطورکه در بالا به آن اشاره کردم زبان بر پایه تضاد در کیفیاتی که کلمات بر آنها دلالت دارد مثل گرم و سرد ، بنا شده است ولی آگاهی عرفانی از این تضادها فراتر می رود. این حالت عرفانی را بایستی شخصاً تجربه کرد. جیمز می گوید حالات عرفانی از این نظر بیشتر به حالات احساسی شباهت دارد تا ذهنی و تعقلی . هیچکس نمی تواند برای دیگری کیفیت ارزش احساس خاصی را که او تجربه نکرده است بیان کند.

۲) کیفیات فکری : هرچند در تجارب عرفانی گونه ای عنصر شناختی وجود دارد لیکن این شناخت بر اثر قیاسات عقلی از مرز دانسته های گرد آمده فراتر می رود . در سنن عرفانی صحبت از بصیرت و روشن بینی یا اشراق است . اشراق از یقین و قطعیت برخوردار است . پروفسور جیمز حس نیرومند وحدت و اتحاد را از قلم انداخته است. حسی که مستقیم و بی واسطه ظاهر می شود ، بطوریکه سالک احساس می کند که حجاب جهل را دریده و به حقیقت ناب واصل شده است. چنین است عظمت قدرت تجارب عرفانی که سالک را از چنان عجب و حیرتی سرشار می کند که به آسانی به اعتقاد و احساس مذهبی منتهی می گردد.

۳) ناپایداری : تجربه عرفانی معمولاً زود گذر است

۴) انفعال : ویلیام جیمز می نویسد : اگر چه رسیدن به حالت عرفانی با اقدامات ارادی اولیه ای همچون تمرکز ، پرداختن به بعضی حرکات بدنی ، یا طرق دیگری که دستورالعملهای عرفانی تجویز می کنند امکان پذیر می شود ،‌معذالک هنگامیکه حالت خاص آگاهی بر سالک عارض می شود احساس می کند که یک نیروی برتر او را در اختیار خود گرفته است. ویژگی دیگر تجربه عرفانی که باید ذکر شود این است که زندگی یک سالک معمولاً استحاله یافته عاری از منیت و آکنده از عشق و مسرت می گردد.

● عطش بیکران جوئی عاملی دیگر در ایجاد روحیه گروهی کار کردن :

اکنون هزاران سال است که عطش بیکران جوئی و نیل به معرفت آفاق و انفس ، برای اتصال به خدا یا وجود مطلق ، اذهان بسیاری را تسخیر کرده است . بعضی از این اشخاص در کسوت زهاد. بعضی دیگر در لباس مصلحان بشریت ، پاره ای دیگر به عنوان مؤسس یا رهبر مذهبی و بالاخره عده ای به صورت شاعر ، هنر مند و موسیقی دان جایگاه مناسب خود را در داستان زندگی بشر باز کرده اند و خیلی ها هم ناشناخته مانده اند آنها نیز همچون آثار گذشته در جوامع حضور دارند. رای ولین آندرهیل در اثر تحقیقی و جاودانه خود تحت عنوان ” عرفان“ آن را با کلمات زیر وصف کرده است :

توسعه یافته ترین شاخه های جوامع انسانی در یک ویژگی با هم مشترکند. غالب آنها مایلند به رقم شرایط نا مساعد خارجی نوعی شخصیت جالب و برجسته از خود به نمایش بگذارند شخصیتی که حاضر نیست به آنچه که دیگران تجربه اش می نامند قانع شود و آماده است تا به قول دشمنانش از دنیا اعراض کند تا به حقیقت واصل گردد. ما به اینجور افراد هم در شرق برمی خوریم و هم در غرب همچنین در همه قرون و اعصار از عهد باستان تا قرون وسطی و عصر جدید ، یکی از اشتیاقات شورانگیز آنها این است که هدف ناملموس و روحانی معینی را تعقیب کنند تا با تحقق یافتن آن بتوانند به حالت مطلوب خود و ارضاء حس شوق انگیز حقیقت طلبی شان واصل گردند .

مطلوب و معشوق تمام معنای زندگی ایشان را تشکیل می دهد . آنها بدون هیچ تلاشی به هدف خود نائل می آیند و این برای دیگران توفیقی چشمگیر محسوب می شود. توفیق مذبور ، خود گواه غیر مستقیمی است بر اینکه عرفا صرف نظر از مکان و زمان نشو و نمایشان اهداف ، اصول اعتقادی و نیز روش های عملی شان در اساس باهم یکی بوده است. بنابراین ، تجارب آنان مجموعه ای از شواهد را تشکیل می دهد که از جامعیت غریبی برخوردار و اغلب قابل توضیح است. این شواهد باید قبل از اینکه به جمع انرژی ها و قابلیت های روح بشر بپردازیم و با استدلال عقلی به ارتباط آانها با جهان ناشناخته ای که در آنسوی مرزهای احساس قرار گرفته ، اشاره نماییم ، مطمح نظر قرار گیرد . هر خواننده ای که ندای حقیقت مطلق را بصورت آوایی جاودانه می شنود احتیاجی به این ندارد که برای پرداختن به مراقبه تشویق و ترغیب شود . بعلاوه چنین شخصی کوچکترین تردیدی ندارد که چرا باید به مراقبه بپردازد ولی با این همه دلایلی برای پرداختن به مراقبه وجود دارد که کمتر از این مباحث بحث انگیز است .

● نقش مراقبه برای ایجاد سلامتی بهتر ، آرامش روحی و فیزیولوژیکی چیست ؟

از آنجاییکه ارتقاء سطح بهره وری از نیروی انسانی درصنعت بطور فردی و گروهی بستگی به سلامت افراد در زمینه های مذکور دارد ، لذا در این بخش در ارتباط با مراقبه و نقش آن در زمینه های سلامتی برتر ، آرامش روحی و فیزیولوژیکی مواردی را مطرح می نماییم:

هرکس که به هریک از طروق مذکور بطور منظم و به مدت چند ماه به مراقبه پرداخته باشد ، احتمالاً به اثر آرامش بخش آن بر بدن و ذهن خود برخورده و آنرا به گرمی پذیرا شده است . یقیناً دستگاه عصبی او ، فشارهای عصبی را رها ساخته و وضع با ثبات تری به خود گرفته است . ظرفیت چنین شخصی برای تحمل فشارهای روانی – عصبی افزایش می یابد. بدن و ذهن او انرژی بیشتری در خود ذخیره کرده و ذهنش بازتر می شود. بر مراقبه از نظر روحی – فیزیولوژیکی تغییرات دیگری نیز مترتب است. کسی که مرتباً به مراقبه بپردازد به خواب کمتری احتیاج دارد ، بدون استفاده از قرص خواب آور به خواب می رود و با طراوت بیشتری از خواب بر می خیزد . در حالی که مدت زمان خوابیدنش نسبت به گذشته تغییری نکرده است.

عضلات او از انقباض خود را رها ساخته است و احساس سبکی و بی وزنی – به خصوص بعد از انجام مراقبه در او پدیدار می شود. در مراکز آموزش مراقبه در برمه و تایلند ، راهبان و افراد عادی که بر تنفس و حرکت خود اعمال تمرکز می کنند – یعنی در بیشتر اوقات روز چه در حرکت و چه در حال نشسته به مراقبه مشغولند. متوجه شده اند که در شبانه روز فقط به چهار ساعت خواب احتیاج دارند و تمرکزشان نیز بیشتر شده و بدون فشار آوردن بر ذهن صورت می گیرد. البته توانایی تمرکز بدون تحمل فشار دراین مورد جای تعجب نداردزیرا که طبیعت این گونه مراقبه باصفات : توجه عاری ازفشار وآگاهی عاری ازفشار توصیف می گردد. اینکه انسان باخودودنیای اطرافش راحتتر کنار بیاید باعث می شود ارتباطات شخصی اش نیز آسانتر صورت گیرد. گل محبت وترحم درکسان شکوفا می شود که بتوانند تنش های مخل آسایش را از جا ن بزدایند. زندگی برای این افرادآرامتر وطبیعیترودرعین حال مسرت بخش تر وپربارتر است وطعم فراتر رفتن از مرز خودی رانیز بیشتر می چشد.

ممکن است این قبیل تمرین برای یک فن بسیار ساده ذهنی ، ادعای اغراق آمیز به نظر بیاید، لکن باید توجه داشت که این ادعاها با شواهدی که پزشکان درتحقیقات و آزمایشهای خود ارائه کرده اند، تأیید شده است. تغییرات روحی- فیزیولوژیکی هزاران سال است که برای کسانی که به مراقبه می پردازند، شناخته شده است. چون اغلب تمرینات مراقبه ای در زمینه مذهبی بیشتر ازحیث مفهوم، تاازلحاظ تشکیلاتی صورت می گیرد ومراقبه کنندگان غالباً درغارهاوکلبه های جنگلی ودرانزوابه آن اشتغال می ورزند، لذا تغییرات فوق الذکر به خودی خود از اهمیتشان کاسته می شود، هر چند به عنوان کمک در پیشرفت های روحی از آنها استقبال خوبی به عمل می آید.

در سالهای اخیر بود که تغییرات فیزیولوژیکی وروانشناسی درکسانی که به مراقبه می پردازند با کمک دستگاههای پیچیده الکتریکی مورد آزمایش قرارگرفت واثر تمرین منظم مراقبه روی بدن وذهن اندازه گیری شدونتایج این اندازه گیریها در حالیکه ازملاحظات مذهبی وروحانی تفکیک شده بود، ثبت وضبط گردیدوبه آنها همچون پدیده ای مستقل که سزاوارتوجه ویژه هستندنگریسته شد.برای سالک راه حقیقت اعم از زن یامردچنین حالتی گرچه خوشایند است لکن از نظر اهمیت، دردرجه دوم قرار دارد.ولی برای هزاران نفرغربیانی که امروزه تحت فشارهای عصبی به سر می برند ، اینکه فنونی به سادگی راحت نشستن وتوجه کردن به تنفس ویا تکرارکلمه ای درذهن، برایشان استراحت وطراوتی را به ارمغان می آوردکه از بسیاری جهات برخواب رجحان دارد، خبر خوبی است.

منابع کاربردی :

۱) کتاب درمان طبیعی افسردگی نوشته سید بائومل ترجمه فاطمه شاداب انتشارات ققنوس با نام اصلی :

Naturally Dealing With Depression

۲) برداشت از کتاب مراقبه نوشته جیمز هویت با ترجمه منوچهر شادان انتشارات ققنوس با نام اصلی Meditation

۳) کتاب تکنیکهای بین المللی تای چی چوان نوشته خانم شکوفه دیوانی انتشارات پیام ورزش

۴) کتاب طریقت آلفا نوشته دکتر لوئیس پروتو ترجمه دکتر رضا جمالیان و نرگس اسکندرلو انتشارات اطلاعات

با نام اصلی : The Relaxation in five steps : The alfa plan

۵) کتاب مراقبه ، هنروجد و سرور نوشته اوشو انتشارات فردوس با نام اصلی :

(Meditation (The Art Of Ecstasy


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید