پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

موجودات زنده در آسمان ها


موجودات زنده در آسمان ها

انسانها بر اساس هیئت بطلمیوسی قرن ها فكر می كردند كه ستارگان میخ های كوبیده بر سقف آسمان هستند ۹ ولی پس از پیدایش هیئت جدید كپرنیكی و كشفیات تازه در پهنه آسمان به فكر وجود موجودات عاقل و متفكر در كرات دیگر افتادند و در این مورد به تفكر و جستجو پرداختند و قسمتی از تلاش بشر برای صعود به آسمانها در پی همین جستجوگری بوده است

آسمان یكی از شورانگیزترین موضوعات فكری بشر بوده است و این فكر كه آیا در آسمان موجودات زنده یا عاقل دیگری وجود دارد یا ندارد یكی از دغدغه‌های بشر است . برخی آیات قرآن به وجود موجوداتی زنده در آسمان اشاره دارد. مفسران و صاحب‌نظران در این مورد به این آیات استدلال كرده‌اند:

« و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیها من دابهٔ و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر»[۱]

« و از نشانه‌های [قدرت] اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از [انواع] جنبنده در میان آن دو پراكنده است و او هر گاه بخواهد برگرد آوردن آنان تواناست.»

« یسئله من فی السموات و الارض كل یوم هو فی شأن»[۲]

« هر كه در آسمان‌ها و زمین است از او درخواست می‌كند؛ هر زمان، او در كاری است.»

و نیز آیاتی دیگر كه تعبیر « من فی السموات» : رعد/ ۱۵ ـ اسراء /۵۵ ـ مریم / ۹۳ ـ انبیاء / ۱۹.

« ولله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابهٔ و الملائكهٔ‌ و هم لایستكبرون»[۳]

« و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است، برای خدا سجده می‌كنند و تكبر نمی‌ورزند»

« تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن»[۴]

« آسمانهای هفتگانه و زمین و هر كس كه در آنهاست او را تسبیح می‌گویند.»

« الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن ...»[۵]

« خدا همان كسی است كه هفت آسمان و همانند آنها ( هفت ) زمین آفرید.»

« قال ربی یعلم القول فی السماء و الارض » [۶]

« [پیامبر ] گفت: پروردگارم [هر] گفتار[ی] را در آسمان و زمین می‌داند»

« انا زینا السماء‌الدنیا بزینهٔ‌الكواكب و حفظاً من كل شیطان مارد لایسمعون الی الملا الاعلی و یقذفون من كل جانب » [۷]

« ما آسمان دنیا را به آرایش ستارگان درخشنده بیاراستیم و آن را از هر شیطنت كار تجاوزگری محفوظ داشتیم به طوری كه نمی‌توانند به سوی مردم بالاتر گوش فرا دارند و اگر بخواهند تجاوز نمایند از هر طرف تیرباران می‌شوند.»[۸]

و نیز آیاتی كه تعبیر « مشارق و مغارب» دارد (معارج/۴۰ ـ صافات /۵ ـ اعراف /۱۳۷). و نیز كلمه « العالمین» (جهان‌ها) كه هفتاد و سه بار در قرآن تكرار شده است.

● تاریخچه:

انسانها بر اساس هیئت بطلمیوسی قرن‌ها فكر می‌كردند كه ستارگان میخ‌های كوبیده بر سقف آسمان هستند[۹] ولی پس از پیدایش هیئت جدید كپرنیكی و كشفیات تازه در پهنه آسمان به فكر وجود موجودات عاقل و متفكر در كرات دیگر افتادند و در این مورد به تفكر و جستجو پرداختند و قسمتی از تلاش بشر برای صعود به آسمانها در پی همین جستجوگری بوده است.

ایزاك آسیموف در كتاب اكتشافات قرن بیستم می‌نویسد:

« بخاطر نتایج و داده‌های صحیح سفر فضایی، باید به ستارگان دست یابیم، ما باید سیاراتی نظیر زمین را كه دور آنها می‌چرخند و بر روی خود دوست و دشمن. ابر مردها و هیولاها را حمل می‌كنند، پیدا كنیم.»[۱۰]

هنگامی كه اولین انسان یعنی « آرمسترانگ » در ژولای سال ۱۹۶۹ میلادی پا به سطح ماه گذاشت این عطش شدیدتر شد. در این مورد مطالعات گسترده دانشمندان حاكی از آن است كه : تنها در كهكشان ما (راه شیری)۶۰۰ كره مسكونی وجود دارد و در این ستارگان تمدنی شبیه تمدن زمین دیده می‌شود. و بر طبق حسابی در عالم هستی ۶۰۰ میلیون كره مسكونی وجود دارد.[۱۱] و در تحقیق كه با همكاری یكی از دانشمندان فضایی شوروی و آمریكا تحت عنوان « ما تنها نیستیم» منتشر شد، اعلام گردید كه : در كهكشان ما دست كم ۱۰۰۰ میلیون كره قابل زندگی موجود است.[۱۲]

جمعی از دانشمندان اخترشناس كه « هرثل » از جمله آنهاست معتقدند كه مجموع ستارگان ثابت و سیار مسكون می‌باشند و تجلیات اسرارآمیز حیات هرگز منحصر به زمین نیست. منتهی شرایط حیات بر حسب انواع جاندارانی كه در هر یك از كرات آسانی زندگی می‌كنند متفاوت است.[۱۳]

عبدالرزاق نوفل نیز گزارشات متعددی از دانشمندان نقل می‌كند كه حاكی از وجود حیات و موجودات زنده در كرات دیگر است.[۱۴] و سپس از قول برخی دانشمندان نقل می‌كند كه : تاكنون وجود موجودات زنده عاقل در غیر زمین اثبات نشده است ولی با تفكر و شواهد علمی می‌توان گفت كه در كرات دیگر حیات وجود دارد پس معقول نیست كه بگوییم ما تنها ساكنان این جهان بزرگ هستیم.[۱۵]

عبدالغنی الخطیب طی یك بحث مفصل، موضوع وجود زندگی در كرات دیگر را از سه جهت (عقلی ـ علمی ـ قرآنی) مورد بررسی قرار داده است.

از جهت عقلی استدلال می‌كند كه : اگر در فضای كرات به وسعت آسمانها، آفریده‌ای نباشد بر حكمت خدا شایسته نیست كه آنها را خالی بگذارد... عقل تیزبین این امر را بعید می‌داند و معتقد است كه در فضای هستی آفریدگان دیگر هستند كه مانند موجودات زمینی زندگی می‌كنند.[۱۶] و از نظر علمی استدلال می‌كند كه : سراسر جهان هستی از حیث تركیب و ساختمان و نظم شبیه به هم هستند واین نشان می‌دهد كه ایجاد كننده آنها یكی است و ماده آنها همانند است و موجودات آنها همانند موجودات زمین‌اند... اگر دانشمندان نتوانسته‌اند این موجودات زنده را ببینند و به آن یقین حاصل كنند به این معنا نیست كه منكر وجود هستی در ستارگان باشند ممكن است دانشمدان دیگر بتوانند با وسایل خود این مجهول را كشف كنند و به وجود زندگی در كرات دیگر یقین آورند.[۱۷]

● اسرار علمی:

در اینجا آیات را به صورت جداگانه می‌آوریم نظرات مفسران و صاحب‌نظران را در مورد آنها مرور می‌كنیم:

الف)

« و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیهما من دابهٔ‌» [۱۸]

« و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها خلق كرده است و منتشر نموده است»

علامه طباطبائی(ره) در ذیل آیه فوق می‌فرماید:

« ظاهر آیه این است كه در آسمانها خلقی از جنبندگان (دواب) مثل روی زمین وجود دارد و اگر كسی بگوید كه منظور از جنبندگان آسمان ملائكه هستند مردود است چرا كه كلمه «دواب» بر ملائكه اطلاق نشده است.»[۱۹]

و صاحب تفسیر نمونه می‌نویسد:

« كلمه « دابهٔ » شامل موجودات ذره‌بینی تا حیوانات غول پیكر می‌شود... و این آیه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمان‌ها دارد اگر چه هنوز دانشمندان به صورت قاطعی در این زمینه قضاوت نمی‌كنند و سربسته می‌گویند در میان كواكب آسمان به احتمال قوی ستارگان (سیاره‌های ) زیادی هستند كه دارای موجودات زنده‌اند ولی قرآن با صراحت این حقیقت را بیان می‌دارد كه در پهنه آسمان نیز جنبندگان زنده، فراوان وجود دارد.» [۲۰]

در حدیثی از حضرت علی(ع)‌آمده است:

« هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطهٔ كل مدینهٔ الی عمود من نور.»[۲۱]

« این ستارگانی كه در آسمان است شهرهایی همچون شهرهای زمین هستند، هر شهری با شهر دیگر (هر ستاره‌ای با ستاره دیگر) با ستونی از نور مربوط است»

عبدالرزاق نوفل پس از ذكر یك مقدمه طولانی و نقل و قول‌های مختل فاز دانشمندان در مورد وجود حیات در سیارات دیگر می‌نویسد:

قرآن كریم ده‌ها قرن قبل خبر از وجود حیات و جنبندگان در آسمان‌ها می‌دهد همانگونه كه در زمین هستند و سپس به آیاتی از جمله، آیه ۲۹ سوره شوری استشهاد می‌كند و از آن نتیجه می‌گیرد كه خداوند می‌تواند اهل آسمان‌ها و زمین را در یك جا جمع كند.[۲۲]

عبدالغنی الخطیب نیز با استدلال به آیه فوق در مورد وجود موجودات در كرات دیگر به نقل قول از دیگران می‌پردازد و می‌نویسد[۲۳]:

زمخشری در تفسیر خود می‌گوید:

بعید نیست در آسمان‌ها حیواناتی كه بر روی زمین راه می‌روند آفریده شده باشد.[۲۴]

و ابوالسعود در تفسیر خود می‌گوید: یا در آسمان حیوانی آفریده شده باشد كه در آنجا مانند انسان در زمین راه برود.

فخر رازی هم بعید نمی‌داند كه : خدا در آسمانها انواعی از حیوانات را آفریده باشد كه مانند مردمان روی زمین (در آسمان‌ها ) راه بروند.[۲۵]

آیهٔ الله حسین نوری با ذكر این نكته كه اخیرا برخی از دانشمندان فضایی شوروی اعلام كردند كه در كهكشان ما دست كم ۱۰۰۰ میلیون كره قابل زندگی وجود دارد، می‌نویسد:

« جالب اینكه از این موضوع مهم در حدود چهارده قرن قبل قرآن مجید با صراحت خبر می‌دهد»

و سپس به آیه فوق (شوری/۲۹) استدلال كرده و دو نكته از آن برداشت می‌كند:

۱) در آسمان‌ها نیز مانند زمین موجودات زنده وجود دارد.

۲) هر موقع كه مشیت خدا اقتضا كند سكنه كرات آسمانی و زمین با یك دیگر ملاقات خواهند كرد.[۲۶]

و نیز در مقدمه كتاب اعجاز قرآن كه منسوب به علامه طباطبائی (ره) است، به همین آیه (شوری/۲۹) در مورد وجود موجودات زنده در جهان بالا استدلال شده است.[۲۷]

یكی از نویسندگان نیز با ذكر آیات فوق (شوری /۲۹ ـ نحل /۵۳ ـ نور /۴۵) در مورد وجود جانوران در آسمان و حتی وجود گیاهان و خانه‌سازی (بروج/۲) استدلال كرده است. [۲۸]

ـ بررسی :

در مورد انطباق ایه فوق ( شوری / ۲۹) با وجود حیات و موجودات زنده در كرات دیگر تذكر چند نكته لازم است:

۱) واژه «سماء» و «سموات» در قرآن به چند معنا به كار می‌رود: جهت بالاـ كرات آسمانی ـ جو زمین و ....[۲۹]

تفسیر آیه فوق به وجود موجودات زنده در كرات دیگر وقتی صحیح است كه ثابت كنیم كلمه « سموات » در آیه مورد بحث به معنای كرات آسمانی می‌آید.

در حالی كه ممكن است كسی احتمال دهد كه « سموات » در آیه فوق طبقات جو اطراف زمین است و مرد از دابهٔ موجودات ریز ذره‌بینی (مثل ویروسها و ...) و درشت (مثل پرندگان) است كه در فضای اطراف ما پراكنده‌اند. اما با این حال می‌توان گفت كه ممكن است مراد از آیه هر دو تفسیر ( كرات آسمانی و طبقات جو زمین ) باشد.

۲) با توجه به اینكه هنوز وجود موجودات زنده در كرات دیگر از لحاظ علمی اثبات نشده و به صورت یك احتمال قوی از آن یاد می‌شود لذا نمی‌توان به صورت قطعی، تفسیر اول (وجود موجودات زنده در كرات دیگر ) را به قرآن نسبت داد و این تفسیر احتمالی هم اعجاز علمی قرآن را اثبات نمی‌كند.

۳) اگر احتمال دوم(وجود موجودات ریز و درشت در جو اطراف زمین ) را بپذیریم آیه فوق در قسمت حیوانات درشت (مثل پرندگان ) بیان یك واقعیت خارجی است كه همه بتوانند در فضا پرواز كنند اما در قسمت موجودات ریز ذره‌بینی با توجه به عدم اطلاع مردم عرب صدر اسلام از آنها می‌توان گفت كه نوعی رازگویی علمی است كه علوم جدید بدان دست یافته است.

ولی با توجه به احتمالی بودن تفسیر فوق و اینكه این مطلب از نوع یافتن مصداق جدید برای كلمه « دابهٔ » است نمی‌توان آن تفسیر و معنا را در شمار اعجاز علمی قرآن به حساب آورد.

ب) آیاتی كه تعبیر « مشارق و مغارب » و « العالمین» دارد:

برخی از صاحب‌نظران از تعبیر « مشارق ومغارب» (معارج / ۴۰ - صافات /۵) در قرآن و نیز از كلمه « العالمین» (جهانها) كه هفتاد و سه مرتبه در قرآن آمده است، خواسته‌اند استفاده كنند كه :

« قرآن مجید با صراحت اعلام می‌كند كه خدا پروردگار چندین جهان است. و اینكه خورشیدهای فراوان دیگری وجود دارد كه آنها هم نورافشانی می‌كنند و مشرق و مغرب دارند.»[۳۰]

ایشان می‌نویسند:

« باری كلمات مشارق، مغارب و العالمین، به خوبی ما را روشن می‌گرداند كه تعداد فراوانی خورشید و جهان وجود دارد كه همانطوری كه ما تحت پرورش و ربوبیت خداود قرار داریم آنها نیز مشمول عنایت و ربوبیت خدا هستند اما هنوز بشر نتوانسته است حقایق آن عوالم را درك كند و به همنوعان خود عرضه كند و با تمدن‌های دیگر مقایسه و ارزیابی نماید.»[۳۱]

ـ بررسی:

۱) كلمه « العالمین » جمع عالم و از ریشه « العلم» به معنی اثر و نشانه است و لذا به نشانه‌های راهها و پرچمها سپاه نیز علم گویند. اما در مورد اینكه به جهان « عالم » گویند و در قرآن تعبیر « عالمین» آمده چند احتمال وجود دارد.

▪ اول : اینكه عالم نام تمام انسانها و موجودات جهان باشد چرا كه نشانه‌هایی است كه دانسته می‌شود و بوسیله آن خدا شناخته می‌شود (جهان‌ها).

▪ دوم : مقصود عالم جن، عالم انسان، عالم آب و ... باشد(جهانیان).

▪ سوم: مقصود انسانهای عالم و فاضل باشد(جهانیان).[۳۲]

برخی از مفسران نیز در مورد كلمه « العالمین » می‌نویسند: « مجموعه‌ای از موجودات مختلف كه دارای صفات مشترك و یا زمان و مكان مشترك هستند مثلاً می‌گوییم عالم انسان و عالم حیوان و عالم گیاه و یا می‌گوییم عالم شرق و عالم غرب و عالم امروز و عالم دیروز... و هنگامی كه عالم جمع بسته می‌شود اشاره به تمام مجموعه‌هٔای این جهان است.»[۳۳]

صاحب تفسیر المنار، عالمین را تنها شامل انسانها می‌داند واین مطلب را از امام صادق(ع) نقل می كند.[۳۴]

با توجه به مطالب فوق نمی‌توان به صورت قطعی ادعا كرد كه مراد از « عالمین » همان « جهان‌ها» باشد كه هر جهان شامل خورشید، زمین و موجوداتی مثل انسان باشد چرا كه این مطلب از كلمه « عالیمن » در نمی‌آید ( هر چند كه ممكن است در جای خود مطلب درستی باشد). بلی می توان یك مطلب را به صورت یك احتمال در كلمه « عالمین » مطرح كرد.

۲)در مورد تعبیر « مشارق و مغارب» هم با توجه به گردش زمین به دور خورشید و این كه از نظر علمی هر لحظه مشرق و مغرب جدیدی داریم، چند احتمال وجود دارد:

الف) به تعداد روزها مشرق و مغرب داریم و روایتی از علی (ع) نیز این معنا را تأیید می‌كند.

ب) به تعداد مكانها در زمین مشرق و مغرب داریم.[۳۵]

پس تعبیر مشارق و مغارب قرآن دلیلی بر وجود كرات مسكونی دیگر و موجودذات زنده در آنها نیست.

ج) آیاتی كه تعبیر « من فی السموات » و « ما فی السموات » و امثال آنها دارد:

یكی از صاحب‌نظران می‌نویسد: با وجود این می‌توانیم بگوییم عقل متفكر منحصر به این عالم هستی نیست زیرا موجود شبیه انسان در بعضی از ستارگان (سیارات) دیگر نیز یافت می‌شود در حالی كه تنها در كهكشان ما بر حسب محاسبات ریاضی احتمالی، تعداد ستارگان از دو میلیون كمتر نیست و از نقطه نظر دینی، بدون شك شبیه انسان در غیر زمین وجود دارد به این سخن خداوند متعال توجه بفرمایید:

« قل ربی یعلم القول فی السماء و الارض و هو السمیع العلیم»[۳۶]

« (اما پیامبر) گفت: پروردگار من همه سخنان را چه در آسمان باشد و چه در زمین می‌داند او شنوا و داناست.»

و نیز می‌فرماید:

« یسئله من فی السموات و الارض كل یوم هو فی شان» [۳۷]

« تمام كسانی كه در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا می‌كنند و او هر روز در شأن و كاری است.»[۳۸]

از جمله كسانی كه به این آیات درمورد وجود حیات و موجودات زنده در آسمان‌ها استدلال كرده است عبدالرزاق نوفل است.[۳۹]

عبدالغنی الخطیب نیز به برخی از آیات فوق استدلال كرده است و سپس می‌نویسد:

«پس كلمه (‌ما فی السموات و من فی الارض) به طور كلی و عمومی كلمه، به آفریده‌های دانایی مخصوصا به فرشتگان اشاره می‌كند.»[۴۰]

تذكر: احتمال وجود انسانهایی شبیه ما، در كرات دیگر از نظر علمی قابل توجه است اما آنچه كه ایشان به طور قطعی از این آیات استفاده می‌كند صحیح به نظر نمی‌رسد و حداكثر می‌توان به صورت یك احتمال در كنار احتمالات دیگر ذكر شود و آیاتی كه مورد استشهاد قرار گرفته است بر مطلب ایشان دلالت صریح ندارد بلكه ظهور در آن مطلب هم ندارد چرا كه ممكن است مراد از « من» (كسانی ) و « قول» (سخن) اعم از سخن انسان و غیر انسان باشد یعنی مراد سخن فرشتگان و اجنه و انسان‌ها و سؤال و درخواست آنها از خدا باشد كه انسان‌ها در زمین و بقیه در آسمان‌ها هستند.

د) « لایسمعون الی الملا الاعلی » [۴۱]

یكی از نویسندگان این آیه را اینگونه ترجمه كرده است: « به طوری كه نمی‌توانند به سوی مردم بالاتر گوش فرا دارند»

سپس به این آیه در مورد «وجود موجودات زنده در كرات دیگر» استدلال كرده است و می‌نویسد:

« با وجود اكتشافات علمی متعدد، در مورد وجود زندگی در كرات دیگر شكی باقی نمانده است. در زمان نزول قرآن، دانش بشری تا حدی رسیده بود كه زمین را مركز عالم پنداشته و تمام ستارگان،‌ماه و خورشید را دور زمین در حال گردش می‌پنداشتند. مردم آن زمان،‌ستارگان را میخ‌های نورانی آسمان می‌پنداشتند: در زمان اگر گفته می‌شد در ستارگان دیگر زندگی وجود دارد گوینده را دیوانه می‌انگاشتند. در چنین زمانی این آیات نازل شد و به انسان‌ها اعلام كرد كه در ستارگان و كرات دیگر موجودات زنده، حتی قوی‌تر و پیش‌رفته‌تر از انسان‌های زمین وجود دارد.»[۴۲]

تذكر: در مورد كلمه « الملأ الاعلی » در تفاسیر اینگونه آمده است: « ملأ اعلی به معنی فرشتگان عالم بالاست زیرا « ملأ» در اصل به جماعت و گروهی گفته می‌شود كه بر نظر واحدی اتفاق دارند و چشم دیگران را با این هماهنگی و وحدت پر می‌كنند...

ولی هنگامی كه توصیف به « اعلی » می‌شود اشاره به ملائكه كرام و فرشتگان والا مقال حق است.»[۴۳]

ولی نویسنده سطور بالا معلوم نیست كه در ترجمه آیات قرآن به چه منبع لغوی یا تفسیری استناد كرده كه « الملأ الاعلی» را به معنای « مردم بالاتر » آورده است. و لذا هر چند اصل سخن ایشان قابل توجه است اما استناد ایشان به آیه فوق صحیح به نظر نمی‌رسد.

هـ) « الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن»[۴۴]

« خدا همان كسی است كه هفت آسمان و همانند آنها ( هفت ) زمین آفرید. »

دكتر موریس بوكای با استدلال به آیه فوق و آیاتی كه كلمه « العالمین » دارند می‌نویسد:

« بنابراین آسمانها متعددند و زمین‌ها نیز و این یكی از بزرگترین شگفتیهای خواننده جدید قرآن است كه در متنی از آن زمان اعلام این مطلب را بیابد كه زمین‌هایی مانند زمین ما می‌توانند در جهان یافت شوند كه انسان‌ها هنوز در زمان ما نتوانسته‌اند وارسی كنند.»[۴۵]

و سپس با ذكر تعدد جهان‌ها و اینكه در كهكشان ما احتمالاً باید نیمی از صد میلیارد ستاره، مانند خورشید، دارای منظومه سیاره‌ای باشند، می‌نویسد:

« منظومه‌های سیاره‌ای، با وضوح تمام به وفور در جهان پراكنده‌اند منظومه شمسی و زمین یگانه نیست... و در نتیجه زندگی همانند سیاراتی كه به آن پناه می‌دهند در تمام جهان آنجاهایی كه شرایط لازم برای شكفتگی و بسط یافت شود پخش گردیده است.»[۴۶]

ـ بررسی :

در مورد كلمه « مثلهن » ( زمین مثل آسمانها ) مفسران بسیار سخن گفته‌اند كه آیا مراد شباهت در تعداد یا شباهت در تركیب و ... است.[۴۷]

بر فرض كه ثابت شود تعداد هفت زمین ( یا تعداد كثیری زمین ) در جهان وجود دارد این مطلب به صورت قطعی ثابت نمی‌كند كه در آنها هم موجودات عاقلی مثل انسان‌ها وجود داشته باشد و فقط احتمال حیات در آنها تقویت می‌شود.

● جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

با توجه به آیات و تفاسیر و نكات علمی و بررسی كه از هر آیه نمودیم می‌توانیم بگوییم كه :

اولاً در میان آیات مطرح شده فقط آیه اول (شوری/۲۹) و آیاتی كه « العالمین» در آنها آمده است به صورت احتمالی دلالت بر وجود موجودات زنده در كرات دیگر می‌كنند.

اما با توجه به این كه از طرفی احتمالات دیگر در همین آیات وجود دارد و از طرف دیگر وجود موجودات زنده در كره‌ای غیر از زمین هنوز به اثبات نرسیده است پس نمی‌توان به صورت قطعی این تفسیر (وجود موجودات زنده در كرات دیگر) را به آیات فوق نسبت داد.

در نتیجه این آیات بر اساس یك تفسیر احتمالی نوعی رازگویی علمی از آینده است كه هنوز مطلب علمی آن توسط دانشمندان به اثبات نرسیده است پس نمی‌توان گفت كه این ایات دلالت بر اعجاز علمی قرآن دارد. مگر آنكه وجود موجودات زنده ( و بویژه عاقل) در كرات دیگر به صورت قطعی در حوزه علوم تجربی ثابت شود.

منابع و پی‌نوشت‌ها :

[۱]شورا / ۲۹ .

[۲] رحمن /۲۹.

[۳] نحل /۴۹.

[۴] اسراء / ۴۴.

[۵] طلاق /۱۲.

[۶] انبیاء/۴.

[۷] صافات / ۶ـ ۸.

[۸] ترجمه این آیه از : مهندس جعفر رضایی‌فر، قرآن و آخرین پدیده‌های علمی، ص ۱۳۳.

[۹] برای اطلاعات بیشتر از هیئت جدید و قدیم ر.ك: مبحث حركت خورشید در همین نوشتار.

[۱۰] ایزاك آسیموف، اكتشافات قرن بیستم (سیارات)، ص ۶۷ـ۶۸، ترجمه علی رضا توكلی صابری.

[۱۱] استاد حسین نوری، دانش عصر فضل، ص ۱۶۸ به نقل از اطلاعات، ۷/۷/۱۳۴۳.

[۱۲] استاد حسین نوری، دانش عصر فضا، ص ۱۶۸، از دانستنی‌های جهان علم،‌ ۲۲۷ نقل می‌كند.

[۱۳] همان، ص ۱۶۷.

[۱۴] القرآن و العلم الحدیث ، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۴.

[۱۵] همان، ص ۲۰۹.

[۱۶] قرآن و علم امروز، ص ۲۲۱ ـ ۲۲۲ و دراصل عربی كتاب: اضواء من القرآن علی الانسان و نشأهٔ الكون ، مكتبهٔ دارالفتح، دمشق ۱۳۹۰ هـ ، ص ۲۲۸.

[۱۷] همان، ص ۲۲۲ و ۲۲۳.

[۱۸] شوری /۲۹.

[۱۹] برگرفته از المیزان، ج ۱۸، ص ۵۸.

[۲۰] برگرفته از تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۴۳۶ـ۴۳۹.

[۲۱] سفینهٔ البحار. ج ۲، ص ۵۷۴ماده « نجم» از تفسیر علی بن ابراهیم نقل می‌كند.

[۲۲] القرآن و العلم الحدیث ، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۶.

[۲۳] قرآن و علم روز، ص ۲۲۹.

[۲۴] الكشاف ، ج ۴، ص ۲۲۵، المكتب الاعلام الاسلامی، قم ، ۱۴۱۶ ق.

[۲۵] فخر رازی، التفسیر الكبیر، ج ۲۷، ص ۱۷۱، طبع سوم ، بی‌تا، بی‌نا، بی‌جا.

[۲۶] دانش عصر فضا، ص ۱۶۸ـ۱۶۹.

[۲۷] استاد علامه سید محمد حسین طباطبائی، اعجاز قرآن، ص ۱۵، ویراسته علی رضا میرزا محمد.

[۲۸] عباسعلی محمودی، ساكنان آسمان از نظر قرآن ،ص ۹۵ـ۹۹.

[۲۹] ر.ك: تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۶۵ـ۱۶۶.

[۳۰] ر.ك: مصطفی زمانی،‌پیشگویی‌های علمی قرآن، ص ۳۴ـ۳۵، انتشارات پیام اسلام،‌۱۳۵۰ ش.

[۳۱] ر.ك: مصطفی زمانی،‌پیشگویی‌های علمی قرآن، ص ۳۴ـ۳۵، انتشارات پیام اسلام،‌۱۳۵۰ ش.

[۳۲] ر.ك: مفردات راغب اصفهانی، ماده علم.

[۳۳] ر.ك: تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۳۰.

[۳۴] تفسیر المنار، ج ۱، ص ۵۱.

[۳۵] ر.ك: تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۴۵ و نیز اطیب البیان، ج ۱۳، ص ۱۹۸ وتفسیر صافی، ج ۵، ص ۲۲۹ و نورالثقلین،‌ج ۵، ص ۴۲۰.

[۳۶] انبیاء/۴.

[۳۷] رحمن /۲۹.

[۳۸] ر.ك: دكتر محمد جمال الدین الفندی، شگفتیهای اعجاز در قرآن كریم، ترجمه سید حسین میردامادی، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱ ش، ص ۱۳۹ـ۱۴۰.

[۳۹] القرآن و العلم و الحدیث ، ص ۲۱۵.

[۴۰] عبدالغنی الخطیب ، قرآن و علم امروز، ص ۲۲۸ـ۲۳۸، ترجمه دكتر اسدالله مبشری. (عبارت فوق در ص ۲۳۰ است.)

[۴۱] صافات /۸.

[۴۲] مهندس جعفر رضایی فر، قرآن و آخرین پدیده‌های علمی (اعجاز علمی قرآن)، ص ۱۳۳ـ۱۳۵.

[۴۳] تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۱۸.

[۴۴] طلاق /۱۲.

[۴۵] مقایسه آی میان تورات،‌انجیل، قرآن و علم ،‌ص ۱۸۹ـ۱۹۲.

[۴۶] همان، ص ۱۹۸ و ۱۹۹.

[۴۷] ر.ك: تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۳۲۶ و نیز تفسیر اطیب البیان، ذیل آیه طلاق/۱۲. و نیز بحث هفت آسمان در همین نوشتار.