چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

تبعید ظلم ستیز


تبعید ظلم ستیز

به میزانی كه انسان های پارسا و فرهیخته در وادی ظلم ستیزی تأثیرگذار بوده اند حساسیت ستمگران و تبهكاران نسبت به آنها بیشتر شده و مقابله با آنها جدی تر گشته است

به میزانی كه انسان‌های پارسا و فرهیخته در وادی ظلم‌ستیزی تأثیرگذار بوده‌اند حساسیت ستمگران و تبهكاران نسبت به آنها بیشتر شده و مقابله با آنها جدی‌تر گشته است.

در طول تاریخ دو خط ستمگری و ظلم‌ستیزی همواره وجود داشته است. ظلم صفتی زشت است كه با فطرت انسانی و سرشت بشری تطابق ندارد. برعكس ظلم‌ستیزی خصلتی ارزشی و متعالی است. ارزش افراد به میزان پایبندی آنها به موازین است. هر انسان بالنده به میزانی كه با قانونگریزان و قانونگریزی درافتاده‌اند مطلوب مردم متعادل بوده‌اند. مردم، افراد ظلم‌ستیز را با هر خاستگاه فكری كه داشته باشند می‌ستایند. این خود دلیل محكم و پایداری بر فطری بودن عدالت و قسط است. بدیهی است جهانخواران و ستمكاران كه منافع نامشروعشان در نادیده گرفتن حقوق دیگران است در این وادی گمراهی پیش می‌روند. ادامه این راه، ایجاد سیستم‌های نابرابر و ظلم و جور است. تاریخ شاهدی بر تبهكاری‌های گمراهان و قتل و كشتار مردم بیگناه توسط ایادی ظالمان است. اما دولت ظالمان هرگز پایدار و مستمر نبوده است. مردم در برابر مطامع جهانخواران ایستادگی كرده و خواب راحت آنها را پریشان ساخته‌اند.

●جنگ حق و باطل

مبارزات خونبار و دائمی مظلومان تاریخ در برابر بیدادگران، همواره وجود داشته است. تاریخ هیچ مقطعی را سراغ ندارد كه مردم تسلیم مطامع زورمندان شده باشند. تا ظلم هست مبارزه هم به عنوان عنصر بیداری و هشیاری و فرهیختگی جوامع مطرح بوده است.

پرچم مبارزه هرگز بر زمین نیفتاده است و مشعل فروزان ظلم‌ستیزی بر بلندای تاریخ همواره فروزان بوده است. این خود افتخار تاریخ بشریت است.

انبیاء در طول تاریخ، پرچمدار نهضت ظلم‌ستیزی بوده‌اند. اطرافیان پیامبران را همیشه گروهی مظلوم، كم‌توقع، بیدار، شجاع، موقع‌شناس... تشكیل می‌دادند. همانهایی كه از مظالم بیداد، محرومیت‌ها كشیده و ناراحتی‌های زیادی چشیده‌اند. اتفاقاً موضوعی كه رسالت پیامبران را تسهیل كرده است همین موضوع بوده است. چه، موضوع شرك و توحید برخاسته از همین تفكر است. یعنی ستمكاران توحید را با مطامع خود در تضاد یافتند و با آن به مبارزه برخاستند. انبیاء برای بسیج مردم در آغاز، بر محرومیت مردم كه حاصل مظالم ستمكاران بوده است تأكید كرده‌اند. قرآن كریم می‌فرماید:

فَلْیَعْبَدُوا رَبَّ هذا الْبَیْتِ اَلذّی اَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ[۱]

به خدای این خانه (كعبه) ایمان بیاورید و او را اطاعت كنید و عبادتش نمایید. خدایی كه شما را از گرسنگی رهایی داد و ترس شما را برطرف نمود.

این موضوع بسیار مهم است كه پروردگار سبحان بر طبیعی‌ترین و ملموس‌ترین دستاوردهای بعثت پیامبر اسلام صلوات‌الله علیه و آله تأكید می‌فرماید: ۱. رفع گرسنگی ۲. ایجاد امنیت راستی اگر در جامعه‌ای امنیت نباشد هیچگونه آسایشی وجود ندارد. امنیت ظرف پروژه‌های رفاهی است. و اگر فقر بر شهری حاكم شود دین و همه اعتقادات و باورها هم از بین می‌رود امیرالمؤمنین می‌فرمایند: اَلْفَقْرُ مَوْتُ الْاَكْبَرُ فقر و ناداری مرگ بزرگ است.

●مخاصمه ظالم و مظلوم

جامعه‌شناسان و روانشناسان و محققان عمدتاً بر این باورند كه ظالمان و بیدادگران در طول تاریخ همواره برای تأمین منافع خود، حقوق مردم را نادیده گرفته‌اند و به تاراج ثروت‌های مردم پرداخته‌اند. مردم دربادی امر به دلایل مختلف در برابر مطامع ستمگران عقب‌نشینی كرده‌اند ولی پس از تجدید قوا و تجهیز نیرو به نبرد با تبهكاران پرداخته‌اند و این یعنی نبرد طولانی و وقفه‌ناپذیر ظالم با مظلوم و مظلوم با ظالم. اما اسلام دیدگاه دیگری دارد.

قرآن كریم می‌فرماید بعثت انبیاء برای هدایت مردم و رهایی آنها از انحرافات و اعوجاج است. راستی آیا انحرافی بالاتر از غرق شدن انسان در فرهنگ ظالمان و محیطی كه تبهكاران ایجاد كرده‌اند وجود دارد؟ و آیا هدایتی بالاتر از این مقدور است كه انسان در پرتو توحید به ظلم‌ستیزی بپردازد.

دعوت انبیاء به توحید همه عناصر عدالتخواهی و ظلم‌ستیزی را در پی دارد. اتفاقاً علت‌العلل مقاومت و مخالفت ظالمان با دعوت انبیاء در همین هدف پیامبران نهفته است. قرآن این دو گرایش را به زیبایی به تصویر می‌كشد:

در آن هنگام كه پیامبری مبعوث می‌شد و مردم مظلوم‌گِرد وی جمع می‌شدند ستمكاران به مردم می‌گفتند: وَ قالَ الظّالِمُونَ اَنْ تَتبِعُون اِلاّ رَجُلاً مَسْحُوراً.[۲]

شمادارید از فردی تبعیت می‌كنید كه عقل درستی ندارد و فاقد شعور لازم است.

راستی از دیدگاه ستمگران، ظلم‌ستیزان فاقد عقل و درك لازم‌اند. درست آنگونه كه از وارثان ظالمان قدیم و تبهكاران جدید می‌شنویم كه عقلای عالم را كه با آنها مخالفند دیوانه و مبارزان را تروریست می‌خوانند. پس دعوت انبیاء به خداشناسی دعوت به ظلم‌ستیزی هم هست مگر نه قرآن كریم می‌فرماید: وَالْكافِروُنَ هُمُ الظّالِموُنَ كافران همان ظالمان هستند. یعنی ممكن نیست یك شخص خداشناس و موحّد ستمكار شود. ظلم مشخصه واضح كافر است.

ظالمان مردم را از مسیر توحید خارج می‌كنند سپس بر آنها تسلط می‌یابند و به سوءاستفاده از مردم می‌پردازند. ظلم و ظلمات هم ریشه‌اند و ظلمات یعنی سلطه سنگین كافران و ستمگران. تبعاً نور یعنی توحید و یكتاپرستی و ظلم‌ستیزی و درشتی با ظالم. ببینید قرآن چه می‌گوید. در این مورد و برای اثبات ادعای خود چند آیه را می‌آوریم.

كِتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَیْك لِیُخْرِجَ النّاس مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النور.[۳]

این كتابی است كه بر تو فروفرستاده شده است كه با دستورالعمل آن، مردم را از تاریكی نجات دهی و به سوی روشنایی ببری.

ظلم‌ستیزی جز در سایه توحید میسور و مقدور نیست. بسیاری از انقلابیون عالم و انقلابی‌نماها كه یا بویی از اسلام نبرده بودند و توحید در آنها نهادینه نشده بود پس از رسیدن به قدرت ستمكار شدند. رژیم‌های تبهكار حاكم بر بعضی از كشورهای كمونیستی و یا كمونیست‌های مسلط بر كشورهای اسلامی از نمونه‌های آشكار این مدعاست. فقط و فقط در سایه خدامحوری است كه ستم‌سوزی مقدور است زیرا خدا فرمانروا و حاكم و دوستدار مؤمنان است كه دستور ظلم‌ستیزی می‌دهد:

اَللهُ وَلِیُّ‌الذَّینَ امَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ.[۴]

این خداست كه ظلم و ظالمان را دوست ندارد.

اِنَّهُ لایُحِبُّ الظّالِمینَ[۵]

و آنها را هدایت نمی‌كند.

وَاللهُ لایَهْدیَ الْقَوْمَ الظّالِمینَ[۶]

اِنَّ الله لایَهْدیَ الْقَوْمَ الظّالِمینَ[۷]

خسران و بدبختی هم متعلق به ظالمان است.

اصولاً ستمگران در گمراهی هستند همانهایی كه مردم زیادی را منحرف كرده‌اند.

قَدْ اَضَلُّوا كَثیراً وَ لاتَزِدِ الظّالِمینَ اِلاّ ضَلالاً.[۸]

خلاصه اینكه عذاب دردناك در انتظار آنهاست كه رهایی آنها مقدور نیست.

اِنَّ الظّالمینَ لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ[۹]

اِنّا اَعْتَدْنا لِلظّالِمینَ ناراً اَحاطَ بِهِمْ سَرادِقُها[۱۰]و اینكه عذاب آنها پایدار و همیشگی است.

الا اِنَّ الظّالمینَ فی عَذابٍ مقیم[۱۱]

از این آیات و بخصوص از آیه آخر بخوبی انعطاف‌ناپذیری اسلام را در برابر تمام‌خواهی ظالمان و جنگ طولانی با ستمگران و سرانجام پیروزی مؤمنان و نابودی ظالمان فهمیده می‌شود.

ستم‌سوزی و ظلم‌ستیزی یك وظیفه اسلامی

●ممكن نیست شخصی با مبانی اسلامی آشنا باشد و ستم‌سوز نباشد. امكان ندارد كسی خود را آشنا با اصول اسلام بداند و لحظه‌ای از مبارزه دست بردارد. و قابل قبول نیست كه یك مسلمان از مبارزه یك عنصر مسلمان كه جان بر كف در برابر ستمگران ایستادگی كرده است حمایت نكند.

پیروان واقعی انبیاء حتماً اهل مبارزه‌اند. پیامبر اسلام لحظه‌ای از مبارزه بر علیه مشركین اسلام‌ستیز دست نكشیدند. كارنامه خونین ائمه اطهار مشحون از مبارزه بی‌امان با حكام جور است. امام حسین علیه‌السلام می‌فرمایند:

اِنّی لا اَرَی الْمَوْتَ اِلاّ السَّعادَهَٔ وَ الْحیاهَٔ مَعَ الظالمینَ اِلاّ بَرَما.[۱۲]

من كشته شدن در راه مبارزه با ظالمان را سعادت می‌دانم و زندگی با آنان را زشت و ننگ می‌بینم.

باز می‌فرمایند: اگر در سراسر دنیا هیچگونه جایگاهی برای زندگی برایم باقی نماند هرگز با ستمگران كنار نخواهم آمد.[۱۳]

●خط امام حسین و راه امام حسین

خط امام حسین خط مبارزه رو در و جدی و روشن با ستمگری‌های معاویه و یزید است. همان تبهكارانی كه به تبعیت از پدران خود قصد بازگرداندن فرهنگ بت‌پرستی و ستمكاری را داشتند. اما راه امام حسین، راه مبارزه جدی و همیشگی با ظالمان در طول تاریخ است كه خود می‌فرمایند یزید فردی فاسق است و شرابخواری و قتل مرتكب می‌شود و هرگز كسی مانند من با یك چنین فردی بیعت نمی‌كند. جان كلام در همین است كه امام حسین می‌فرمایند: هرگز كسی مانند من با یك چنین فردی بیعت نخواهد كرد.

●امام خمینی پیرو راستین راه امام حسین

بیاییم از دید حضرت اباعبدالله الحسین امام خمینی را بهتر بشناسیم. امام خمینی همان انسان موحد، پارسا، پاكدامن، پرهیزكار، متعهد و بیدار و هشیاری است كه همهٔ عناصر یك مسلمان حقیقی را داشتند. آن مرد بزرگ و الهی با آگاهی كامل از دستورات حیاتبخش اسلام در ستم‌سوزی و ظلم‌ستیزی از همان آغاز درصدد براندازی رژیم سلطنتی برآمدند. رژیمی كه تمامی عوامل بدبختی و بیچارگی مردم مظلوم كشورمان را بهمراه داشت. در رأس این عوامل تأمین منافع نامشروع استكبار جهانی و حمایت همه‌جانبه استكبار از رژیم شاه بود.

●چه باید كرد؟

حضرت امام خمینی در برابر رژیم سفّاك و جنایتكار پهلوی چه موضعی باید می‌گرفتند. در مقدمه دیدیم كه پروردگار سبحان و انبیاء و اولیاء و بزرگان یك لحظه در برخورد با ستمكاران تردید نكردند. امام خمینی هم به عنوان یك پیرو اندیشه‌مند و صادق آن بزرگان و بزرگواران باید مسیر مبارزه را در پیش می‌گرفتند و جبهه جدی جدیدی را می‌گشودند.

برای رسیدن به این مهم مقدماتی چند لازم بود. امام خمینی به عنوان یك اندیشه‌مند دقیق و یك مسلمان خدامحور لاجرم نخست به تهیه مقدمات پرداختند. این مقدمات عبارت بود از:

۱. بیدار كردن مردم

۲. تشریح سیاست‌های كوتاه‌مدت

۳. تبیین هدف نهایی

گستاخی‌های رژیم تبهكار پهلوی كه پس از كودتای آمریكایی مرداد ۱۳۳۲ آغاز شده بود هر روز ابعاد بیشتری پیدا می‌كرد.قحط و خشكسالی و فقر و بیماری مزید بر علت شده بود. انعقاد قراردادهای اسارتبار با امپریالیست‌ها و صهیونیست‌ها، مشكلات بسیاری را فراهم كرده بود.

سكوت نسبی حاكم بر حوزه‌های علمیه، رژیم را در براندازی فرهنگ اسلام حنیف جدی‌تر و بی‌پرواتر ساخته بود.

آمریكا سرمست از سلطه بر بخش اعظم جهان و بخصوص بر خاورمیانه آنها را در ادامه برنامه‌های سخیف اسلام‌زدایی گستاخ كرده بود. مشكلات عدیده‌ای كه مردم منطقه از جمله مردم تركیه، مصر، سوریه، هند، پاكستان، عراق، سوریه، عربستان وبخصوص كشور ما به آن دچار شده بود بیسابقه بود. بی‌كفایتی شاه و بی‌آبرویی درباریان و وابستگی دولت و مجلس به بیگانگان، جز از دست رفتن فرصت‌ها و فقر و فساد و بیماری و بیسوادی حاصلی برای مردم و كشور نداشت. جان. اف كندی بر كاخ سفید حكومت می‌راند و شاه را مانند یك سگ دست‌آموز درآورده بود. دربار، چشم و گوش بسته، تمامی نقشه‌ها و طرح‌های كاخ سفید را به اجرا درمی‌آورد و تنها چیزی كه برای شاه مطرح نبود، مردم و استقلال كشور بود. محمدرضا عنصری بی‌كفایت و غربزده و بی‌شخصیّت بود. در این مورد به ارائه یك سند اشاره می‌كنیم:

محمدرضا چون در غرب تحصیل كرده و پرورش یافته بود، تربیت و خلق و خوی غربی داشت. در آن موقع، غربی‌ها به ملل شرق به دیده تحقیر نگاه می‌كردند. متأسفانه محمدرضا تحت تربیت مربیان غربی رشد یافته بود و اخلاق را از آنها به ارث برده بود و مردم را تحقیر می‌كرد. جان كلام این كه افراد مقابل خود را فاقد شخصیت می‌خواست. اگر كسی در برابر او خودی نشان می‌داد در جا كنار گذاشته می‌شد.[۱۴]

چنین عنصر بی‌شخصیت و زبونی باید علاوه بر وابستگی مطلق خود به بیگانگان با برنامه‌ریزی‌های آنان كشور را به سوی وابستگی بیشتر پیش ببرد. عنصری كه به قول مادر خانمش به درد هنرپیشگی می‌خورد. ببینید:

«شاه بارها به من می‌گفت اگر شاه نشده بود ترجیح می‌داد هنرپیشه فیلم‌های وسترن!!؟ و یا یك مزرعه‌دار بزرگ در آمریكا شود.»[۱۵] وی در ادامه می‌نویسد:

شاه فیلم‌های «یول براینر» را دوست داشت و شاید بیش از پنجاه بار یك فیلم او را دیده بود.[۱۶]

هندرسون سفیر اسبق آمریكا در ایران ضمن ارسال گزارش تحلیل‌گونه خود از مسایل ایران می‌نویسد: «من می‌خواهم اینجا یك واقعیت بزرگ را شجاعانه و بی‌پروا افشا نمایم. محمدرضا برای توده‌های مردم اهمیتی قایل نیست او می‌گوید: توده‌های مردم مثل مواد خام هستند كه حكومت می‌تواند هر طور خواست آنها را شكل دهد.»[۱۷]

دربار پهلوی اصولاً لیاقت و صلاحیت اداره یك روستا را نداشت. یعنی به لحاظ مدیریتی فاقد توانمندی لازم در اداره كشور بودند.[۱۸]

با چنین زمامداری پرواضح است كه وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی،آموزشی... كشور به كجا می‌رود و چه شرایطی پیدا می‌كند.

علیمحمد بشارتی

پی‌نوشت‌ها:

[۱] . قرآن كریم، سوره قریش، آیات ۳ ـ ۵.

[۲] . سوره فرقان، آیه ۸.

[۳] . سوره بقره، آیه ۲۵۷.

[۴] . سوره بقره آیه ۲۵۷.

[۵] . سوره شوری، آیه ۴۰.

[۶] . سوره جمعه، آیه ۵.

[۷] . سوره قصص، آیه ۵۰.

[۸] . سوره نوح آیه ۲۴.

[۹] . سوره ابراهیم، آیه ۲۲.

[۱۰] . سوره كهف، آیه ۲۹.

[۱۱] . سوره شوری، آیه ۴۵.

[۱۲] . موسوعه كلمات الامام الحسین، معهد تحقیقات باقرالعلوم، ص ۳۶۰.

[۱۳] . الفتوح، ابن اعثم كوفی، جلد ۵، ص ۲۳ و بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۷.

[۱۴] . كتاب دخترم فرح اثر فریده دیبا، ص ۳۰۹.

[۱۵] . دخترم فرح، ص ۴۵۹.

[۱۶] . دخترم فرح، ص ۹۶.

[۱۷]. اسناد لانه، جلدی ۷، ص ۲۶۴.

[۱۸] . ۵۷ سال اسارت، ج ۱، ص ۲۸۵.

[۱۹] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۲۴.

[۲۰] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۳۰، ۱۵ خرداد ۱۳۳۱.

[۲۱] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۳۲، دیماه ۱۳۳۱.

[۲۲] . اسرائیل چگونه تشكیل شد، ص ۱۹۰.

[۲۳] . رژیم شاه مخالفین خود و مخالفان رژیم صهیونیستی را دارای ارتباط با كشورهایی مانند مصر و عراق می‌كرد.

[۲۴] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۷۷.

[۲۵] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۸۰ و ۸۱، ۲۸ مهر ماه ۱۳۴۱.

[۲۶] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۹۷، آذرماه ۱۳۴۱.

[۲۷] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۴۲.

[۲۸] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۵۸ ـ ۱۵۹.

[۲۹] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۷۸.

[۳۰] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۲۸۵ ـ ۳۰۸.

[۳۱] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۸.

[۳۲] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۱۹.

[۳۳] . صحیفه امام، ج ۱، ص ۴۱۹.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.