شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
مجله ویستا

نشانه هایی از نشان های کام یابی و ناکامی , بر پیشانی ِ شاگردان ِ حجازی


نشانه هایی از نشان های کام یابی و ناکامی , بر پیشانی ِ شاگردان ِ حجازی

مردان ِ ناصرخان ِ حجازی, در بازی با مردان ِ محمود خان ِ یاوری, چهره ای سراسر دوگانه داشتند

مردان ِ ناصرخان ِ حجازی، در بازی با مردان ِ محمود خان ِ یاوری، چهره‌ای سراسر دوگانه داشتند. شاگردان ِ حجازی، در نیمه‌ی نخست ِ بازی، همان بودند که در برابر سایپا بودند (بلکه بدتر از آن!): سخت سردرگم و نگران و خشم‌گین و بی‌برنامه! ولی در نیمه‌ی دوم ِ نبرد با شیرازی‌ها، روشن نیست ناصرخان بین دو نیمه چه گفت و چه کرد که مردانش، البته کم و بیش، از این رو به آن رو شدند (هرچند اگر یاران ِ یاوری، کم نمی‌آوردند، روشن نبود که سرانجام ِ بازی چه می‌شد؟!)! مردان ِ حجازی در نیمه‌ی دوم ِ بازی، گویی بر آن شدند که مردانی دیگرگونه‌ باشند. دیگر، در آنان، آن شتاب و سرگردانی و سردرگمی و بی‌برنامگی، کم‌تر دیده ‌شد. و شاید این گمانه و امید را در دل ِ دوست‌داران ِ استقلال، کمی پررنگ کرد که حجازی و مردانش، انگار دارند پوست می‌‌اندازند! و شاید حجازی بر آن است که راهی را که هم‌دوره‌ی هم‌ترازش، علی پروین رفت، نرود!... اما پروین مگر چه کرد؟! مگر چه راهی رفت؟! و سرانجام، چه سرانجامی یافت؟!... بد نیست برای این‌که درسی باشد برای حجازی و هواخواخان ِ استقلال، گذری کوتاه به پروین و سرنوشتش داشته باشیم.

پروین، سه، چهار سال ِ پیش، در فضای نیمه مدرن ِ لیگ ِ نیمه‌حرفه‌ای، بر آن شد که در پرسپولیس، درست، همان راهی را برود که سال‌های سال، در فضای سراسر سنتی ِ فوتبال ِ کشور رفته بود! او در این فضای نیمه‌مدرن، خواست همان ترفندهای سنتی را به‌کار ببرد که سال‌های سال، آن‌ها را (البته در فضای سنتی) آزموده بود و پاسخ، گرفته بود. البته و صد البته، راه ِ سراسر سنتی ِ پروین، راهی نبود که، به‌خودی ِ خود، نادرست باشد. راه ِ کهن ِ پروین، راهی سراسر سنتی بود و در همان فضای ِ سنتی ِ کهن، بسیار کارآمد بود و سودمند. برای همین بود که پروین، سال‌های سال، کام‌یاب بود و کام‌روا. اما و صد اما، آن‌گاه که او بر آن شد که این راه ِ سنتی ِ درست و کارآمد را در فضایی نیمه‌مدرن، که فضایی دیگر بود، بپیماید، با همه‌ی توانایی‌‌های بالایش، سخت به زمین خورد و ناکام، از چرخش ِ گردان ِ فوتبال، کنار زده شد! لغزش ِ پروین این نبود که بر راه ِ خود می‌رفت. راه ِ او که، به‌خودی ِ خود، نادرست نبود. لغزش و گناه ِ پروین، این بود که همان راه ِ کهنی را پیمود که دیگر با فضای تازه، سازگار نبود. به سخنی دیگر، پروین ِ سرتا پا سنتی، با همان اخلاق و روش و ابزار ِ سراسر سنتی، گام بر میدان ِ مدرنیته نهاد؛ میدانی که ابزار و اخلاق و روش ِ ویژه‌ی خود را داشت!! و در چنین فضایی، پُر پیدا بود که پروین ِ بزرگ، جز شکست، سرنوشت ِ دیگری نخواهد داشت.

اکنون، این حجازی است که با "گذشته"‌ای کهن، به "اکنون"ی تازه گام نهاده است. هستند کسانی که بر آنند او همان پروین است، اما در سیمایی خوش‌نماتر! و هستند کسانی که می‌گویند حجازی، مرد ِ کهنی است که در جهان ِ تازه، پوست انداخته است و تازه شده است! و این نوشته، اما، بر آن است که کم و بیش، نشانه‌هایی از هردو دیدگاه، هم‌چنان نمایان است. حجازی و شاگردانش، در نیمه‌ی نخست ِ بازی با شیرازی‌ها، همان بودند که نباید باشند؛ همان بودند که پروین و شاگردانش در سه، چهار سال ِ پیش، در پرسپولیس بودند؛ و همان بودند که در بازی ِ هفته‌ی پیش با سایپا بودند: نگران و دست‌پاچه؛ سرگردان و خشم‌گین؛ بی‌برنامه و بی تاکتیک!... اما در نیمه‌ی دوم، کم و بیش، نشان دادند که می‌توانند از پهنه‌ی بی‌پایان ِ "پراکندگی"، به دایره‌ی آشنای "یگانگی" کوچ کنند. آری؛ شاگردان ِ حجازی، در نیمه‌ی نخست، چندگانه بودند و ناآرام؛ و در نیمه‌ی دوم، یگانه بودند و آرام. و این دو کالای گران‌بهای "یگانگی" و "آرامش" را چه کسانی بر جان و روح و روان ِ بازیکنان دمیدند؟ جز کادر فنی؟!

اکنون به حجازی، دل‌سوزانه می‌گوییم که راه ِ کام‌یابی ِ تو، راهی است که نباید در آن، چندان نشانه‌ای از خود‌بزرگ‌بینی و خود‌بینی و خودخواهی و یک‌دندگی و دیکتاتوری و تک‌نگاهی باشد. راه ِ کام‌یابی تو این است که هم خودت را ببینی و هم دیگری را؛ هم خودت را بخواهی و هم دیگری را؛ هم استوار در سخنت باشی و هم پذیرنده‌ی سخن ِ درست ِ دیگری. راه ِ کام‌یابی ِ تو این است که مدرن باشی؛ در تن و جان و روح؛ در تفکر و اندیشه؛ از دید ِ سخت‌افزاری و نرم‌افزاری. و هرگز چنین نیست که برای این‌که تو مدرن باشی، باید، یکسره، دگرگون شوی! نه؛ هرگز! راه ِ کام‌یابی و کام‌روایی ِ تو، این است که خودت باشی! همان حجازی ِ بزرگ و استوار و ستبر و ستزنده؛ اما و هزار اما، کدام خود؟! خودی که خودخواه هست و خود‌بزرگ‌بین و دگرگون‌ناپذیر؟! یا خودی که بزرگ است و بزرگ‌بین و دگرگون‌پذیر؟! خودی که تنها و تنها، به گذشته‌ی درخشانش تکیه داده است یا نگاهی روشن به اکنون و آینده نیز دارد؟!... آری؛ سخن این‌ است که حجازی و پروین و همه‌ی ما آدم‌ها، باید در این جهان ِ مدرن و پیچیده، دوگانه باشیم: هم سنتی، و هم مدرن! آری؛ هم سنتی، و هم مدرن! حجازی‌ها و پروین‌ها، باید، کم و بیش، همان مردان ِ کهن ِ فوتبال ِ ما باشند که بودند؛ بزرگ و درخشان و پرنور؛ اما و دو صد اما، تازه و مدرن و به‌روز شده. سخن، هرگز این نیست که برای مدرن‌شدن، باید سرتا پا، کسی دیگر بود. مدرن‌شدن، هرگز این نیست. حجازی‌ها و پروین‌ها و همه‌ی نوگرایان ِ راستین، باید بی‌گمان، همان باشند که بوده‌اند، اما، به‌روزشده و بازخوانی‌شده. انسان ِ مدرن، انسانی نیست که یکسره، کسی دیگر شود. انسان ِ مدرن، انسانی نیست که سنت‌ها را، یکسره، زیر پا له کند. انسان مدرن، کسی است که از سنت‌های بازخوانی‌شده‌ی خود، بهره ببرد و آن‌ها را نردبان ِ رشد ِ خود کند و با آن‌ها بالا برود و اوج بگیرد و روزبه‌روز، نو و تازه شود. مدرن‌شدن، پشت ِ پازدن به سنت نیست. حجازی‌ها و پروین‌ها و همه‌ی کسانی که می‌خواهند مدرن شوند و مدرن باشند، باید ویژگی‌های سنتی ِ راست و درست ِ خویش را پاس‌بدارند، اما، سخت و موشکافانه، بازخوانی‌شان کنند و روزبه‌روز، نوتر و تازه‌تر شوند. راه ِ مدرن شدن، همین است و بس! آری؛ حجازی‌ها و پروین‌ها، باید، هم سرسخت و استوار و پای‌دار و بُرنده و ستبر و ستیزنده و کوشنده باشند، و هم، فروتنانه، پذیرنده‌ی سخن ِ راست و درست ِ دیگران. حجازی‌ها و پروین‌ها، با آن پیشینه‌ی درخشان، نزد ِ مردم ِ ما، کم و بیش، "پذیرفته‌" هستند؛ "پذیرنده" نیز باید باشند! حجازی‌ها و پروین‌ها، باید روزبه‌روز، بیش‌تر بخوانند و ساعت به ساعت، بیش‌تر یاد بگیرند. در یک کلام، حجازی‌ها و پروین‌ها و همه‌ی ما آدم‌ها، باید هم "بُرنده" در برابر ِ کاستی‌ها باشیم، هم "ستیزنده" با ناراستی‌ها، و هم "پذیرنده"‌ی راستی‌ها‌. و این‌چنین است که همواره، "بَرنده" خواهیم بود...

آری؛ در نیمه‌ی نخست ِ بازی ِ با برق ِ شیراز، نشانه‌هایی بزرگ و نمایان از ناکامی در شاگردان ِ حجازی دیده شد (و این، برای هواداران ِ استقلال، سخت، دردآور است!!). در نیمه‌ی دوم، اما، نشانه‌هایی، هرچند اندک، از نشان‌های شایستگی را بر دوش و پیشانی ِ حجازی و شاگردانش دیدیم. اکنون پرسش این‌جاست که آیا در آینده، بر این اندک‌نشان‌ها و نشانه‌ها، افزوده خواهد شد یا کاسته؟!... پاسخ ِ راست و درست و فرجامین، درهفته‌های آینده، بر همگان آشکار خواهد شد.

سید هادی جعفری