سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

خاتمی یا خاتمیسم


خاتمی یا خاتمیسم

دوم خردادی ها این روزها پی در پی خود را آسیب شناسی می کنند اینکه چرا به جای شعار مردم گرایی به گرایشهای افراطی و بحثهای روشنفکری روی آوردند, یا چرا شخص پرستی و گرایش کاریزماتیک به رهبران و شخصیتهای دوم خردادی جای گرایش به کارکردگرایی و خصلتهای عملی برای حل مشکلات جامعه و انقلاب را در این جریان گرفته است, برای چه به جای استدلال گرایی و برنامه محوری به سخنرانی های روشنفکرانه روی آورده اند و چرا گروه گرایی, انحصارطلبی و توجه به منافع شخصی حرف اول را در بین گروههای دوم خردادی می زند و صدها چرای دیگر که حاصل تجربه شکستهای مکرر آنان در سالهای اخیر است

۱) ماراتن زود هنگام انتخابات ریاست جمهوری این بار با سوت دوم خردادی ها آغاز شده است. این بازی غیر واقعی بیش از آنکه بازتاب رقابتهای سیاسی در کشور باشد ترفندی نخ نما برای فرار به جلو، فرافکنی مشکلات داخلی جریان دوم خرداد و تفرقه افکنی بین اصولگرایان است.

با گذشت بیش از ده سال از انتخابات ریاست جمهوری هفتم، اردوگاه دوم خرداد با یک سوال جدی روبرو است . آیا این جریان از چند هویتی رنج می برد و یا اینکه تبدیل به یک توده سیاسی بی هویت شده است؟ بحث “خاتمی نه، خاتمیسم آری”(۱) و اینکه اصلاح طلبان به رهبر سیاسی احتیاج دارند یا رئیس جمهور! پرسش بی جوابی است که معادلات سیاسی گروه های دوم خردادی را در سالهای اخیر پیچیده کرده است. عناوینی چون چپ گرایی، اصلاح طلبی، دوم خردادی و... هیچ یک قادر نیست تعریف قانع کننده ای برای این جریان در دهه ۸۰ به دست دهد. توقف در ایستگاه خاتمی یعنی بازگشت به دهه ۷۰ در حالی که هیچ کس نمی تواند موتور لوکوموتیو فرهنگ سیاسی کشور را با گازوئیل ده سال پیش روشن کند.

۲) دوم خردادی ها این روزها پی در پی خود را آسیب شناسی می کنند. اینکه چرا به جای شعار مردم گرایی به گرایشهای افراطی و بحثهای روشنفکری روی آوردند، یا چرا شخص پرستی و گرایش کاریزماتیک به رهبران و شخصیتهای دوم خردادی جای گرایش به کارکردگرایی و خصلتهای عملی برای حل مشکلات جامعه و انقلاب را در این جریان گرفته است، برای چه به جای استدلال گرایی و برنامه محوری به سخنرانی های روشنفکرانه روی آورده اند و چرا گروه گرایی، انحصارطلبی و توجه به منافع شخصی حرف اول را در بین گروههای دوم خردادی می زند و صدها چرای دیگر که حاصل تجربه شکستهای مکرر آنان در سالهای اخیر است.

برخی چهره های دوم خردادی نیز دراصل آمدن خاتمی تردید ندارند بلکه روی چگونه آمدن وی بحث می کنند. اینکه این بار چه شعاری باید داد تا به تعبیر آنها آرای خاموش به میدان بیاید و سرنوشت کشور را به دست دوم خردادی ها بسپارد.

راهبرد تاکتیکی آسیب شناسی دوم خردادی ها برای انتخابات ۸۸ در تقابل با جریان نیرومند اصولگرا “تکثر سیاسی نه، پلورالیسم دینی آری” است. دوم خردادی ها هر دفتری را با قرائتهای مختلف می خوانند به جز دفتر سیاست. آنها حتی صحیفه نوررا نیز با این عینک می خوانند اما در سیاست تنها راه پیش روی کشور را دوقطبی شدن انتخابات می دانند.

۳) ترفند جریان رسانه ای دوم خرداد حول این استراتژی، تفرق اصولگرایان و تمرکز دوم خردادی ها بر گزینه واحد است. آنها با طراحی این سوال انحرافی که “احمدی نژاد آری یا نه؟” اصولگرایان را وارد یک بازی غیر واقعی می کنند که هر جوابی به آن انعکاس مسائل مبتلابه کشور نیست. امروز در اتاق فکر اصولگرایان مسئله اصلی، تامین معیشت مردم و پاسخ به مطالبات عمومی است. برنامه اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم مورد اقبال عمومی قرار گرفته و رسالت اصلی آنها اجرای دقیق و کامل این برنامه است تا بلکه بخشی از مشکلات کشور کاسته شود. حتی وقتی به احمدی نژاد که امروز در اتاق تحولات اقتصادی کشور نشسته درباره خطر ریزشهای پایگاه اجتماعی با اجرای تحولات اقتصادی تذکر می دهند وی خود را موظف به اجرای برنامه توسعه کشور می داند و رسالت خود را دفاع از اصولگرایی برای پیشرفت کشور و خدمت به مردم عنوان می کند نه اندازه گیری پایگاه اجتماعی اصولگرایان. مضاف بر اینکه نه تنها هنوز فضای کشور انتخاباتی نیست بلکه آغاز زودهنگام آن نیز توسط دوم خردادی ها یک تاکتیک انتخاباتی برای تفرقه افکنی بین اصولگرایان است. جریان اصولگرا شاید در نیمه دوم امسال وارد بحث تعیین مصادیق برای ریاست جمهوری شود و امروز تمام التفات خود را به اجرای برنامه های اعلامی معطوف کرده است.

صالح اسکندری

پی نوشت:

-۱ شهروند امروز، خاتمی نه، خاتمیسم آری، محمد قوچانی،صص۸ و۹