چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مشارکت مردم، رکن اصلی دموکراسی
یکی از اساسی ترین پایههای ثبات و استواری هر نظام سیاسی، مشارکت مردم و حضور آنها در عرصه های مختلف اداره جامعه است. حضور و مشارکت مردم هم در اصل تاسیس و پیدایش نظام سیاسی موثر است و هم در تداوم و استمرار آن. تفکیک نظامهای سیاسی حاکم بر جوامع بشری به "دموکراتیک" و "غیر دموکراتیک" بر اساس میزان مشارکت و نقش مردم در حکومت و امور جامعه قابل ارزیابی است.
از منظر جامعه شناسی سیاسی مشارکت سیاسی از مشخصههای بارز جوامع دموکراتیک به معنای واقعی کلمه به شمار میآید. دموکراسی از زمانی که در کنار دیگر حکومتها به عنوان شکلی از حکومت مطرح شده است، تا به امروز معانی متفاوتی را به خود گرفته و به تعبیر کوهن، نوعی آشفتگی لفظی و فکری را در مورد دموکراسی پدید آورده است. دموکراسی در آغاز شکلگیری خود در یونان باستان به صورت مشارکت مستقیم مردم در امور عمومی بود، اما در دوران جدید و با گستردهتر شدن جوامع، مشارکت غیرمستقیم مردم مطرح گردید و بدین ترتیب دموکراسی مستقیم یونانی جای خود را به دموکراسی نمایندگی داد. در این نوع از دموکراسی، مردم با انتخاب نمایندگانی برای اخذ تصمیمات عمومی و اجرای آنها حاکمیت خود را اعمال میکنند.
بنابراین از لحاظ شکل حکومت، برخی از دموکراسیها مبتنی بر دخالت مستقیم مردم در فرایند تصمیمگیری سیاسی هستند (دموکراسی یونان باستان و دموکراسی روسویی) و برخی مبتنی بر انتخاب نمایندگان توسط مردم میباشند (دموکراسی نمایندگی). جوهره دموکراسی و اصل اساسی آن "اصل حاکمیت مردم" است. حاکمیت مردم با دو مؤلفه "جمعی بودن اقتدار" و "مشارکت سیاسی" نمود مییابد. بدین معنا که قدرت و اقتدار در دموکراسی از ماهیت جمعی برخوردار است، نه فردی یا گروهی. همچنین در این نوع از حکومت، مردم نظام سیاسی را شکل داده و با مشارکت خود آن‑را اداره میکنند. بنابراین همه نظریات دموکراسی الگوی مورد نظر خود برای اداره جامعه را بر رأی و مشارکت مردم در سیاست مبتنی کردهاند و مداخله مردم را به عنوان پایه شکلگیری و مشروعیت حکومت در نظر گرفتهاند؛ هرچند که گستره اختیارات مردم در نظریات مختلف دموکراسی متفاوت است.
همچنین همه نظریههای دموکراسی این ایده را رد میکنند که یک یا چند نفر دارای حق پیشینی برای فرمانروایی بر دیگران باشند. همه امور در حکومت دموکراسی باید بر طبق رضایت و توافق مردم باشد و لذا هرگونه منبعی غیر از اراده مردم و رضایت آنان نمیتواند مستقلا نوع حکومت، شرایط حاکمان آن و شیوه تصمیمگیری در آن را معین کند. بنابراین قوام دموکراسی به اصل حاکمیت مردم است و هر جا این اصل نفی شود، اصلیترین پایه دموکراسی که قدر متیقن همه دموکراسیهاست از میان رفته و دیگر دموکراسی وجود نخواهد داشت. از همین روی دموکراسی را به "حکومت مردم" تعریف نمودهاند.
اهمیت این اصل به گونهای است که سایر مؤلفههای دموکراسی در طول آن قرار گرفته و از لوازم آن محسوب میشوند. اگر اصل حاکمیت مردم نفی شود دیگر جایی برای اصولی مانند برابری سیاسی، آزادی، نظارت همگانی، اصالت قانون و... نخواهد ماند. آنچه اهمیت جایگاه این اصل در دموکراسیها را بیشتر روشن میسازد این است که این اصل در دموکراسیهای قدیمی و جاافتاده جزئی از ناخودآگاه نظام سیاسی است و هیچ منازعهای در اصل لزوم آن وجود ندارد. تنها در جوامع در حال گذار به دموکراسی است که بحث از تقابل حاکمیت مردم با سنتها، حاکمان سنتی و قوانین مذهبی وجود دارد.
مصطفی یاسینی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رئیس جمهور شهدای خدمت سقوط بالگرد رئیسی شهید جمهور ابراهیم رئیسی رئیسی سیدابراهیم رئیسی شهادت ایران سید ابراهیم رئیسی سقوط بالگرد بالگرد
هواشناسی پیام تسلیت امتحانات نهایی تهران کنکور شهرداری تهران هلال احمر سانحه بالگرد رئیسی بارش باران سیل قوه قضاییه پلیس
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو قیمت طلا بورس بازار خودرو یارانه دلار یارانه نقدی حقوق بازنشستگان سایپا بازنشستگان
سینمای ایران سینما ژیلا صادقی تلویزیون جشنواره کن ازدواج آیت الله سید ابراهیم رئیسی هنرمندان شعر رسانه ملی لیلا حاتمی سریال
کنکور ۱۴۰۳ دانش بنیان
رژیم صهیونیستی روسیه اسرائیل غزه امیرعبداللهیان فلسطین ترکیه جنگ غزه آمریکا چین ولادیمیر پوتین اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر والیبال لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس فدراسیون فوتبال لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال منچسترسیتی
هوش مصنوعی اپل مایکروسافت گوگل سامسونگ ناسا تبلیغات موبایل آیفون
سلامت سرطان مغز کاهش وزن سلامت روان آلزایمر طول عمر افسردگی مغز انسان دیابت فشار خون