جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

برف بی پایان


برف بی پایان

مروری بر آثار نوری بیلگه جیلان

نوری بیلگه جیلان قبل از آنکه سینماگری برجسته باشد، عکاسی است توانا. او هنر عکاسی را در نوجوانی آموخته و تا به امروز موفق به خلق مجموعه‌های

منحصر به فردی چون «سینما اسکوپ ترکی» شده است. وی در دانشگاه، ابتدا در رشته برق تحصیل می‌کند و بعد از آنکه خدمت سربازی‌اش به اتمام می‌رسد، به تحصیل در رشته سینما می‌پردازد. در سال ۱۹۹۵ فیلم کوتاهی فاقدِ دیالوگ به نام «پیله» می‌سازد و سه سال بعد از آن، اولین فیلم بلند خود، یعنی «قصبه» را ارایه می‌دهد. فیلمی که نمای آغازگر آن منظره‌ای است که برف سفید پوشش کرده و هنوز هم در حال باریدن است. برف پدیده مورد علاقه جیلان است و از این جهت این عنصر در فیلم‌هایش حضوری چشمگیر دارد. او فیلمنامه این فیلم را براساس داستانی از پدرش نگاشته، همچنین تهیه‌کنندگی، فیلمبرداری و کارگردانی فیلم نیز بر عهده خود اوست (روندی که در سه فیلم اول ادامه می‌یابد). جیلان روایت را در روستایی کوچک و با تمرکز بر خانواده‌ای که بزرگ‌شان، مادر و پدر واقعی خود او هستند، پیش می‌برد. فیلم با تاثیرپذیری واضح از سینمای آندری تارکوفسکی، نماهای چشم‌نواز و به یاد ماندنی خلق می‌کند که از همین ابتدا نوید فیلمسازی خوش‌ذوق را می‌دهد.

«قصبه» به نوعی‌ اتوبیوگرافی کارگردان محسوب می‌شود و در انتها به پدر و مادر جیلان تقدیم شده است. فیلم بعدی یعنی «ابرهای ماه می» با ساختار فیلم در فیلم ساخته شده. مظفر به روستای زادگاهش می‌آید تا با کمک مادر، پدر و چند نفر از دوستان و فامیل فیلمی بسازد. در واقع به نوعی فیلمی که مظفر قصد ساختش را دارد همان «قصبه» است. مظفر به شخصیتی که اِمین توپارک نقشش را ایفا می‌کند، قول می‌دهد که بعد از یاری او برای ساخت فیلم، برایش شغلی در استانبول پیدا کند. نتیجه فیلمی است پر دیالوگ، کمی خسته‌کننده و طولانی که تقدیم شده به آنتوان چخوف. میزان استفاده از موسیقی (موسیقیدانان بزرگی همچون باخ، هندل و شوبرت) در این فیلم نسبت به آثار دیگر جیلان بارزتر است، روایت این فیلم نیز با غالب بازیگران فیلم اول و حضور پررنگ مادر و پدر کارگردان، پیش می‌رود.

فیلم سوم جیلان «دوردست» نام دارد. این بار نیز فیلم با نمایی از منظره‌ای برفی در روستا شروع می‌شود، ولی در شهر استانبول است که ادامه می‌یابد، شهری که شخصیتی که در فیلم اول و دوم جیلان نقشش را اِمین توپارک بازی می‌کرد، در انتظار عزیمت به جایی همچون آن بود و در این فیلم او برای یافتن شغلی به آنجا سفر کرده است. در واقع می‌توان گفت این فیلم به لحاظ روایت به نوعی از پی دو فیلم قبل آمده. شخصیت اصلی دیگر فیلم، ماحموت نیز عکاسی است که روزی سودای ساخت فیلم‌هایی شبیه به آثار تارکوفسکی را در سر داشته و امروز، تنها می‌تواند به فیلم‌های او در قاب تلویزیون خیره بماند. در خانه‌اش نیز عکس‌هایی متعلق به مجموعه‌هایی از جیلان به دیوارها آویخته شده و در کنار آنها می‌شود پوستر فیلم کوتاه «پیله» را مشاهده کرد (باز هم جنبه‌های اتوبیوگرافی مولف بارز است.) در انتها، فیلم به اِبرو تقدیم می‌شود، همسر کارگردان که در این فیلم هم نقش کوتاهی را ایفا می‌کند و هم کارگردان هنری است. این همکاری در فیلم‌های بعدی جیلان ادامه پیدا می‌کند. سه فیلم اول جیلان را می‌توان از لحاظ محتوا که وابسته به زندگی شخصی وی است، دوره اول فیلمسازی او نامید.

«اقلیم‌ها» فیلم بعدی جیلان، با نقش‌آفرینی خود او به همراه همسرش، به پسرشان تقدیم شده است. روایت به بن‌بست رسیدن رابطه زوجی که جیلان و همسرش، شخصیت‌هایش را بازی می‌کنند. فیلمی عمیقا احساسی که کند‌وکاوی است در روابط انسانی. کارگردان با میزانسنی دقیق، موفق به خلق شاعرانه رخدادها می‌شود. فیلم پنجم جیلان یعنی «سه میمون» از هر لحاظ نقطه عطف سینمای اوست. بازیگری‌های گیرا، فیلمبرداری و نورپردازی شگفت‌انگیز، روایتی سرشار از لحظات غافلگیرکننده و کارگردانی تاثیرگذار، فیلم را به اثری ماندگار بدل کرده است. او امسال نیز فیلمی به نام «روزی روزگاری در آناتولی» ساخته که موفقیت‌های بسیار زیادی برایش به همراه داشته است.

سینمای نوری بیلگه جیلان متکی بر میزانسن، برداشت‌های بلند و قاب‌بندی‌های ایستاست. فیلم‌هایش به شدت شخصی‌ هستند و غالبا به اعضای خانواده وی تقدیم شده‌اند. دغدغه‌های محتوایی فیلم‌های او را نیز به شکلی تکرار شونده می‌توان در آثارش جست. درماندگی، ناامیدی و تنهایی انسان، زوج‌هایی که رابطه‌شان به بن‌بست رسیده و در ایجاد پیوندی دیگر بار سعی عبث می‌کنند. فیلم‌های او از لحاظ بصری، بسیار غنی و گاهی تکان دهنده‌اند. کافی است، سکانس کابوس بچه در «قصبه» و ظاهر شدن‌های کودک مرده در «سه میمون» را به یاد بیاوریم، تصاویر شگفت‌انگیزی که لحن شاعرانه آنها تاثیری عمیق بر بیننده می‌گذارند. جیلان با تسلط در خور توجهی که به فیلمبرداری دارد، توانسته چه آنجایی که خود پشت ویزور دوربین قرار گرفته و چه در کنار فیلمبردارش، تصاویری زیبا و گیرا بیافریند.

فیلم‌های نوری بیلگه جیلان از آن دست آثار مستقلی هستند که با حضور خود او در مقام نویسنده، تهیه‌کننده، تدوینگر، فیلمبردار و کارگردان به همراهی همسرش به عنوان نویسنده، بازیگر و کارگردان هنری ساخته شده‌اند و تجربه‌ای شگرف را برای مخاطب رقم می‌زنند و امید آن می‌رود که هر اثر وی، مسبب تجربه سینمایی لذت‌‌بخش باشد.

بابک کریمی