جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

لعنت به هرچه بدعته


لعنت به هرچه بدعته

نقد نمایش «شاخ نبات» نویسنده و کارگردان مهدی شمسایی

نمایش «شاخ نبات» نوشته و کار مهدی شمسایی که در تالار وحدت درحال اجراست. یک کمدی فاخر است.

این نمایش با نگاهی متفاوت به منظومه «موش و گربه» عبید زاکانی نگاشته شده است.

گربه ای عاشق موش می شود و به دفاع از موش ها می پردازد. موش ها او را پادشاه خود می کنند اما این پادشاه نه تنها باری مضاعف بر دوش آنان است بلکه تمامی آنها و حتی عشق خود را هم می بلعد.

در نهایت شاخ نبات گلگونه که نوعی نوشابه مخصوص و سمی است را خورده و از پای درمی آید.

پس از آن ما شاهد رویش نسل بعدی هستیم که به سوی نور می رود. حالا این واقعه برای این نسل عبرتی شده است و به نوعی دانایی رسیده اند. این کل داستان است.

نمایش نثری مسجع دارد و با دقت و وسواس نگاشته شده و برخلاف سایر نمایش های عاشقانه، به نقد عشق می پردازد.

می توان گفت موش ها و گربه ها به نوعی بخش حیوانیت انسان را باز می نمایند. گربه چنان عشقش بالا می گیرد که تو گویی عشقی آسمانی و عرفانی است. اما در مواقعی چنان این عشق مادی می شود که به درجات پست و حضیض ذلت سقوط می کند. در واقع از هر دو طرف بام می افتد نه به آن شوری شور نه این تلخی تلخ. علاوه بر عشق، قدرت و سلطه نیز در این نمایش به چالش کشیده می شود. سلطه کشورهای استعمارگری چون آمریکا و...که با هزار ترفند حتی با سوء استفاده از عشق بر مردمان چیره شده و به نوعی خرد آنان را به یغما می برند.

آنقدر از طرق مختلف بر آنان تسلط پیدا می کنند که ابتدا اموال و دارایی ها و منابع مادی و سپس خود آنان را می بلعند. در میان مردمان نفوذ می کنند و برای از هم پاشیدن اتحاد آنان شروع به

بدعت آفرینی می کنند. درجایی از نمایش موش ها به این امر پی می برند و می گویند (لعنت به هرچی بدعت) و این جمله به نوعی می تواند عصاره نمایش باشد، بدعت؛ بدعتی که بدون شناخت و تنها از روی عوام فریبی و تحریک احساسات، جوامع را روبه نابودی می کشاند. این بخش از نمایش آدم را یاد آیاتی از قرآن کریم و خطبه ۵۰۰ نهج البلاغه می اندازد که درخصوص مزمت بدعت و بانیان آن است. می توان گفت به نوعی نویسنده با الهام از این آیات و این خطبه نمایش را نگاشته است. سران سلطه همواره بدنبال ایجاد بدعت هستند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند. ما بارها در کشور خودمان و در طی سالهای اخیر شاهد این بدعت ها بوده و هستیم.

تا جایی که نزدیک بود مسئله ای بزرگ بر سر راه انقلاب و نظام ایجاد شود که خوشبختانه با تیزهوشی و هدایت های به موقع رهبر فرزانه انقلاب با شکست مواجه شدند.

بدعت ها و عشق های کاذب از یک جنس و دارای ارتباطی متقابل هستند.

البته کسانی اسیر این بدعت ها و این عشق ها و این دسیسه ها می شوند و فریب قدرت های سلطه گر را می خورند که از تفکر و اندیشه بدورند. مانند موش های این داستان که منزلشان در کتابخانه ای متروک است کتاب ها برای آنان چیزی جز وسایل و لوازم نیستند.

یادمان باشد این کتابخانه غبار گرفته مربوط به آدم هاست. در واقع این آدمها هستند که کتاب را به طریق اولی اندیشه و اندیشیدن و تفکر را فراموش کرده اند. و آیا مگر قرآن و نهج البلاغه کتاب نیستند؟ و به زعم نمایش باید این دو کتاب را نیز غبار روبی کنیم.

نمایش مفاهیم و زیرمتن های متعددی دارد که البته باید درخصوص آنها اندیشید. اما از متن که بگذریم به اجرا می رسیم. اجرا به لحاظ زمان طولانی است و باید فکری به حالش شود. بازی ها در جاهایی ضعیف است. بازیگر نقش شاخ نبات گویی تنها متن را حفظ کرده است. تفاوت بازی گربه ابلق با او کاملا واضح است و به اصطلاح بیرون می زند. بازیگر نقش چاقول در جاهایی زیاد غلو می کند یادمان باشد این نمایش یک کمدی فاخر است. بازیگر نقش کوچول در جاهایی بیش از حد احساسی بازی می کند. بیان بازیگران بجز دوسه بازیگر مابقی با اشکال روبرو است. این ضعف ها شاید بیشتر به خود بازیگران برگردد تا کارگردانی. چون به قول معروف هرکسی ظرفی و اندازه ای دارد و برای بعضی از بازیگران این نمایش تالار وحدت ظرفی بزرگتر از مظروف است. اما طراحی صحنه و لباس با هوشمندی صورت پذیرفته و با منطق و کاربرد دراماتیک همراه است. آهنگسازی و موسیقی کار نیز فاخر بوده و لحظات را به خوبی تصویر می کنند. باید گفت در مجموع نمایش شاخ نبات نمایش موفقی است.

باید از این گروه ها و این نمایش ها حمایت های لازم را بعمل آورید تا شعار تئاتر برای همه و تئاتر فاخر و تأثیرگذار جامه عمل بپوشاند و فرمایش مقام معظم رهبری درخصوص هنر فاخر اسلامی ایرانی تحقق پیدا کند ان شاءالله به مهدی شمسایی و گروهش خسته نباشید می گویم.

سیدعلی ارجمندی