پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

دیپلماسی کلینتون در کانون نقد


دیپلماسی کلینتون در کانون نقد

هیلاری کلینتون ظرف یک ماه اخیر به سفرها و مأموریت های مهمی دست زد و مواضع و تصمیم هایی را در جریان این سفرهای مهم بیان کرد که موجب شد توانایی و قابلیت های او در مدیریت امور سخت سیاست خارجی امریکا به شدت در معرض نقد و ارزیابی رسانه ها قرار گیرد

هیلاری کلینتون ظرف یک ماه اخیر به سفرها و مأموریت‌های مهمی دست زد و مواضع و تصمیم‌هایی را در جریان این سفرهای مهم بیان کرد که موجب شد توانایی و قابلیت‌های او در مدیریت امور سخت سیاست خارجی امریکا به شدت در معرض نقد و ارزیابی رسانه‌ها قرار گیرد. مقصد سفرهای او در این مدت کشورهایی بوده‌اند که امریکایی‌ها آنها را «نقاط داغ» سیاست خارجی‌شان می‌شناسند. اولین مقصد این سفر‌های بحث برانگیز در این مدت روسیه بود که با هدف همفکری در باره موضوع هسته‌ای ایران صورت گرفت.

۱) وزیر امورخارجه امریکا در سفر مهرماه به مسکو با مخالفت روسیه در خصوص اعمال تحریم‌های بیشتر بر ایران مواجه شد تا حدی که حتی مجله‌ امریکایی «نیوزویک» عنوان مأموریت ناکام را برای این سفر برگزید.

آن روز «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه در واکنش به اظهارات کلینتون برای اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران تصریح کرد: تمامی تلاش‌ها باید در حمایت از فرآیند مذاکره متمرکز شود. تهدید‌ها، تحریم‌ها و تهدید‌ به اعمال فشار بر ایران در وضعیت کنونی بی‌فایده خواهد بود. به دنبال اظهارات وزیر خارجه روسیه، چین نیز با گفت‌وگو درباره اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران به مخالفت پرداخت.

تحلیلگران امریکا پس از این اتفاق بر مغایرت خط مشی وزیر خارجه با طرحی که نماینده ویژه اوباما – ویلیام برنز- در قالب مذاکره با تهران پیش می برد انگشت تأکید نهادند. وی در حالی که خود برنز مذاکرات ایران و قدرت‌های ششگانه در اول اکتبر را آغازی سازنده خوانده و تأکید کرده بود که این موضوع باید با گام‌های سازنده‌تر تداوم یابند مواضعی که در یک ماه پس از مذاکرات ژنو از زبان هیلاری بیان شد نشان از نوعی تناقض و دوگانگی در عملکرد وزارت خارجه دارد.

به باور کارشناسان خود امریکا، گذشته از این که سخنان هیلاری انسجام کافی را در باره ایران به ذهن متبادر نمی‌کند ادبیات و لحن او نیز بر خلاف اوباما یا ویلیام برنز تحکم آمیز و بعضی وقت‌ها به تهدید آغشته است به طور مثال او به طور مکرر این عبارات را که ممکن است همه اعضای گروه مذاکره کننده در ژنو را ناامید کند بر زبان می‌آورد که روند تعامل با ایران نمی‌تواند بی انتها باشد. از اظهارات تازه وزیر خارجه که بسیاری آن را حساب نشده خواندند این بود که گفت : ایرانی‌ها هر چند به دنبال انرژی هسته‌‌ای که حق داشتن آن را دارند هستند اما وقتی این کار را می‌کنید و به آنچه «breakout capacity» (قابلیت تکمیل چرخه سوخت) دست می‌یابید، طولی نمی‌کشد که می‌توانید آن کار دیگر (ساخت بمب) را انجام دهید.

چندان بی سبب نیست که شماری از دیپلمات‌ها گفته‌اند که ادبیات هیلاری در مواقع بسیاری مثل موضوع هسته‌ای ایران تکرار و تداوم ادبیات نومحافظه کاران است و تناسبی با تفکر تعامل دولت اوباما ندارد. این قضاوت را بیش از همه دیپلمات‌های ایرانی از جناح‌های مختلف داشتند وقتی که او گفت :

«ایران در صورت استفاده نکردن از این فرصت، با تحریم‌های شدید مواجه شده و در انزوای بیشتری فرو خواهد رفت.» پس از این شماری از تحلیلگران خاورمیانه نیز در باره شکافی که ممکن است مواضع وزیر خارجه برای دولت اوباما به ارمغان آورد هشدار دادند.

تحلیلگر لبنانی در روزنامه الاخبار نوشت، اختلافات در داخل دولت امریکا مذاکرات با ایران درباره امور هسته‌ای را تهدید می کند. مفسر روزنامه الاهرام مصر نیز تأکید کرد: اما مانعی جدی موفقیت این دور از مذاکرات را تهدید می‌کند که این مانع همان ادامه اختلافات میان وزارتخانه‌های خارجه و دفاع امریکا است در خصوص آنچه که نقش ایران در خاورمیانه است.

۲) سفر بعدی کلینتون به جنوب آسیا یعنی مناطق بحران افغانستان و پاکستان و نیز خاورمیانه عربی با وقایعی دردسرسازتر از مسکو مواجه شد. در سفر به پاکستان، کلینتون برخلاف آنچه روش ریچارد هالبروک نماینده ویژه اوباما در این منطقه است دولت و ارتش پاکستان را زیر سؤال برد. او در نشست جنجالی با سران قبایل پاکستان آنها را به پنهان کردن سران القاعده متهم کرد.

نااستواری مواضع کلینتون بلافاصله علائمش را در واکنش سران ارتش و احزاب بزرگ پاکستان نشان داد، آنها وزیر خارجه امریکا را از مداخله در حساس ترین مسائل امنیت ملی این کشور برحذر داشتند. رسانه‌های امریکا نیز برخوردهای هیلاری در اسلام آباد را مصداقی از ناپختگی خوانده و هشدار دادند که در وضع شکننده‌ای که اوباما در این نقطه بحرانی جهان گرفتار است هر گونه اشتباهی از سوی مدیران دیپلماسی او می‌تواند بهایی گزاف در پی داشته باشد.

پس از این قضایا بود که خبر رسید که برخی دیپلمات‌های امریکا نظیر ماتیوهو در اعتراض به استراتژی این کشور در افغانستان استعفا داده‌اند. روزنامه واشنگتن پست که اولین بار این گزارش را مخابره کرد نوشت ماتیو هو دیپلمات ارشد وزارت خارجه امریکا که در استان زابل مستقر بود ماه گذشته طی نامه‌ای نسبت به اهداف امریکا در افغانستان ابراز تردید کرد و استعفا داد. این روزنامه در تفسیر ماجرا تأکید کرده بود که این استعفا ممکن است مقدمه‌ای از اعتراض‌‌های تازه در دپارتمان دیپلماسی امریکا باشد زیرا در شرایطی انجام می‌شود که باراک اوباما رئیس جمهور امریکا در حال بررسی راهبرد جنگ در افغانستان است. بویژه آنکه مقام‌های وزارت خارجه امریکا برای جلوگیری از استعفای ماتیو هو به او پیشنهاد دادند در سفارت امریکا در کابل مشغول به کار شود، اما این اقدام آنها برای جلوگیری از ریزش دیپلمات‌ها در کابل مؤثر واقع نشد. واشنگتن‌پست در اثبات نظریاتش به این گفته ماتیو هو در نامه اش استناد کرد که نوشته است «درک و اعتماد خود نسبت به اهداف استراتژیک حضور امریکا در افغانستان را از دست داده است. من نسبت به راهبرد کنونی و راهبرد طرح‌ریزی شده آینده تردید دارم، اما استعفایم نه بدلیل چگونگی روند جنگ بلکه نسبت به چرایی و اهداف آن است.»

بر این مشکل باید اختلاف‌هایی که میان کادر کاخ سفید مثل کلینتون و جو بایدن معاون اوباما با ژنرال استنلی مک کریستال فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان بروز کرد نیز اضافه نمود آنجا که مک کریستال خواستار حضور ۴۰ هزار نیروی بیشتر در این کشور شد اما هیلاری و بایدن به خواسته او جواب نه گفتند.

۳) ‌عجیب‌ترین موضعگیری را هیلاری کلینتون در سفر به خاورمیانه عربی به نمایش گذاشت. او بی اعتنا به آنچه اعراب تحت عنوان «توازن در نگاه دولت اوباما به اعراب و اسرائیل » انتظار داشتند در مناقشه‌انگیزترین موضوع خاورمیانه یعنی شهرک‌سازی جانب صهیونیستی را گرفت. اعلام این جمله که سیاست نتانیاهو در قضیه شهرک سازی قابل ستایش است از سوی هیلاری کلینتون یک تیر خلاص به سیاست بی‌طرفی اوباما بود.

موضع گیری متفاوت او نسبت به اوباما درقبال شهرک‌سازی‌های اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی خشم اعراب و بویژه فلسطینی‌ها را که به شدت به اوباما و تلاش‌های او دل‌خوش کرده بودند برانگیخت.

رسانه‌های امریکا از این حرکت هیلاری به عنوان گاف بزرگ وزارت خارجه اوباما تعبیرکردند. شوک ناشی از این سیاست چنان بود که حتی محمود عباس در اعتراض به نرم شدن موضع واشنگتن نسبت به شهرک سازی های اسرائیل از حضور در مذاکره سازش اعلام انصراف کرد.

اکنون می‌توان به واقعیت بدبینی که در ابتدای ورود سناتور دیروز نیویورک به وزارت خارجه میان ناظران عربی وجود داشت پی برد. خاورمیانه‌ای‌ها، هیلاری را با اندیشه‌های جانبدارانه او از اسرائیل درایام مبارزه انتخاباتی می‌شناسند.

ایرانی‌ها نیز از یاد نبرده‌اند که وی برای گرفتن حمایت لابی یهودیان گفت: امریکا برای حفظ منافع اسرائیل در قبال ایران تا مرحله برخورد نظامی پیش خواهد رفت.

اغلب سران منطقه پس از پیروزی اوباما این پیام را به کاخ سفید مخابره کردند که شرط اول موفقیت او در پیشبرد سیاست تعامل این است که او دو خط قرمز حکومت‌های این منطقه را ملاحظه کند؛ اول تعادل در برقراری روابط با اسرائیل و اعراب و دوم کنارگذاشتن ادبیات عصر نومحافظه کاران یعنی ادبیات تهدید و تحکم که امروز کلینتون به آن روی آورده است.