پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

زندگی شما چقدر می ارزد


زندگی شما چقدر می ارزد

محاسبه ارزش زندگی در سیاست گذاری

وقتی از عمارت باشکوه دوپونت بازدید می‌کردم، خیلی تصادفی صحبت یکی از باغبانان را شنیدم که می‌گفت: «معلومه که چرا این مردم اینقدر جون عزیز بوده‌اند!» می‌دانستم منظور او چیست.

زندگی ارزشمند است، اما اگر ثروتمند باشید ارزشمندتر هم می‌شود.

شما الان از مادر و پدر بزرگ تان ثروتمندترید، پس زندگی شما ارزشش بیشتر از مال آنهاست. به خاطر همین هم جهان شما امن‌تر از آنهاست. هرچه زندگی ارزشمندتر می‌شود، ما تلاش بیشتری برای حفظ آن می‌کنیم.

اما چه معنی می‌دهد که بگوییم زندگی یکی از دیگری ارزشمندتر است؟ آیا همه جان‌ها بی‌نهایت ارزش ندارند؟ خب، باید بگویم که نه! حداقل تا آن حد که مربوط به سیاست گذاری و تصمیم‌گیری در مورد مسائل مثل ایمنی در محیط کار یا دسترسی به امکانات پزشکی می‌شود. اقتصاددانان ارزش یک زندگی را با تمایل صاحب آن به پرداخت هزینه‌های امنیتی می‌سنجند. فرض کنید که شما حاضر می‌شوید ۵۰ هزار‌دلار- و نه بیشتر – برای اینکه شانس کشته شدن تان در یک سانحه رانندگی یک‌درصد کاهش یابد، بپردازید. در آن صورت (با برخی جزئیات تکنیکی که وارد آنها نمی‌شوم) می‌توانیم نتیجه بگیریم که ارزش زندگی شما صد برابر این پنجاه هزار یا به عبارتی ۵‌میلیون‌دلار است.

این محاسبه سودمند است، چون مستقیما به تصمیم‌گیری‌ها یاری می‌رساند. مخارج ایمنی در برابر حریق را در نظر بگیرید. آیا ارزشش را دارد که شهرستانی با ۱۰۰ نفر جمعیت، ۶‌میلیون خرج تجهیزاتی کند که در بلندمدت امید می‌رود زندگی یک نفر را نجات دهد؟ اگر هر زندگی ۵‌میلیون ارزش داشته باشد، ارزشش را ندارد. خرید این تجهیزات به آن معنا است که هر مالیات دهنده به طور متوسط ۶۰ هزار‌دلار برای وسایلی می‌پردازد که برای او تنها ۵۰ هزار ارزش دارد.

اقتصاددانان این استدلال را چنین خلاصه می‌کنند: «وقتی جان شخصی ۵‌میلیون‌دلار می‌ارزد ارزشش را ندارد که شش‌میلیون صرف هزینه مراقبت از آن کنیم.» معنی واقعی این حرف این است: «مردم را مجبور نکنیم بیش از آنچه که نیاز دارند ایمنی بخرند.»

چطور بفهمیم که یک زندگی واقعا چقدر می‌ارزد؟ یکی از بهترین راه‌ها این است که ببینیم افراد برای قبول یک شغل خطرناک چقدر دستمزد اضافه طلب می‌کنند. اگر رام‌کنندگان شیر و فیل مهارت‌های یکسان داشته باشند و شرایط کاری شان نیز مشابه باشد، اما رام‌کننده شیر سالی ۲۰‌هزار‌دلار بیشتر از رام‌کننده فیل بگیرد، احتمالا همین پاداش پذیرش خطر خورده شدن توسط شیر است و اگر این ریسک مثلا شانس کشته شدن را نیم‌درصد افزایش بدهد، بنابراین ارزش یک‌درصد از زندگی فرد ۴۰ هزار‌دلار است که در نتیجه ارزش کل زندگی او می‌شود ۴‌میلیون‌دلار.

اکنون باید پرسید وقتی چنین روشی را اجرا کنیم، ارزش یک زندگی معمولی چقدر می‌شود؟ دو استاد اقتصاد از دانشگاه MIT به نام‌های دورسا کوستا و ماتیو کان معتقدند پاسخ این پرسش بستگی دارد که کی آن را بپرسید. با افزایش درآمدها ارزش زندگی هم افزایش یافته است. این افزایش به هیچ وجه جزئی نیست: ۱۰‌درصد افزایش درآمد به طور معمول معادل است با ۱۵‌درصد افزایش در ارزش زندگی. طبق یافته‌های کوستا و کان بین ۱۹۴۰ تا ۱۹۸۰ ارزش زندگی از حدود یک‌میلیون‌دلار به نزدیک ۴ تا ۵‌میلیون‌دلار رسیده است. (سایر محققان از جمله کیپ ویسکوزی از دانشگاه‌ هاروارد به ارقام بالاتری هم رسیده‌اند. ویسکوزی معتقد است که حتی در ۱۹۷۰ ارزش زندگی از ۸‌میلیون‌دلار هم بالاتر بوده است.)

این روند رو به رشد غافلگیر‌کننده نیست. برای مثال همین که ما اکنون ثروتمندتریم به آن معنی است که می‌توانیم از عهده بسیاری مخارج برآییم، از جمله اینکه پول بیشتری صرف امنیت و ایمنی مان نماییم. علاوه بر این، دلایل بسیاری هست که ارزش زندگی کنونی را از گذشته بیشتر بدانیم. در دنیایی که تهویه مطبوع، اینترنت پر سرعت و مراقبت‌های پزشکی پیشرفته دارد ارزش زندگی کردن بیشتر است. امید به زندگی از سال ۱۹۴۰ تاکنون ۱۰ سال افزایش یافته است.

یک فرد پنجاه ساله امروزی که احتمال سی سال دیگر هم پیش رویش دارد، باقیمانده زندگی اش را حتی از پنجاه سال گذشته هم پر ارزش‌تر می‌داند، چون سختی‌ها را گذرانده و اکنون زمان راحتی او است.

مهم‌ترین نکته چنین مشاهداتی این است: درست همانطور که زندگی شما از اجدادتان ارزشمندتر است، زندگی فرزندانتان هم احتمالا از شما ارزشمندتر خواهد بود. بنابراین وقتی که ما می‌خواهیم مثلا در مورد سرمایه‌گذاری در تحقیقات پزشکی تصمیم بگیریم باید این نکته را هم در نظر داشته باشیم که ارزش حیات آیندگان بیشتر از ما است.

حتی اگر زندگی دردناک شما ارزشش را نداشته باشد که ۷‌میلیون‌دلار صرف محافظتش کنید، ممکن است زندگی نوه‌تان این ارزش را داشته باشد.

استیون لندزبرگ

مترجم: دومان بهرامی راد