جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
اخلاق در پژوهش
دین مبین اسلام بسان شجره طیبهای است که آموزههای اعتقادی به منزله ریشه، احکام و موازین فقهی به مثابه شاخ و برگ و اخلاق به منزله میوه آن است. اینکه در ارتباط با خدا، افراد جامعه، طبیعت و دیگر پدیدههای عالم هستی چگونه باید فکر و عمل کرد، از جمله مباحثی است که اخلاق را در جایگاه مهمترین امور زندگی بشری قرار میدهد. روایت معروف نبوی "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق"(۱) حکایت از اهمیت اخلاق در جهتگیری دعوت انبیاء دارد. آنچه در این نوشتار مورد توجه قرار گرفته، مسئله "اخلاق در پژوهش" است.
● مفهوم شناسی بحث
۱) اخلاق
اخلاق در لغت، جمع "خُلق" یا "خُلُق" است(۲) که با خَلق از نظر ماده یکی است ولی در معنا با یکدیگر متفاوتند، زیرا خُلق به قوا و سجایایی که با بصیرت درک میشوند اختصاص دارد، ولی خَلق به هیئت و اشکال و صوری که با چشم قابل رؤیت و درک هستند اطلاق میشود(۳). برخی تفاوت میان "خَلق" و "خُلق" را این گونه بیان کردهاند که خَلق به معنای "خلیقه" یعنی طبیعت انسان است ولی خُلق، همان "سجیه" و خوی است(۴). غزالی در تفاوت آن دو مینویسد: "خَلق قابل تغییر نیست، ولی خُلق قابل تغییر است و انبیاء آمدند که خُلق را عوض کنند"(۵). طریحی لغت شناس معروف قرآن معنای لغوی اخلاق را به گونهای ذکر کرده که با بسیاری از تعاریفی که در اصطلاح آورده شده، مشابهت دارد. او در این زمینه مینویسد: والخلق کیفیه نفسانیه تصدر عنها الافعال بسهوله" یعنی: خُلق یک صفت روحی است که با وجود آن آدمی کارها را به مقتضای آن به آسانی انجام می دهد(۶). با توجه به آنچه ذکر شد، روشن میشود که در مفهوم لغوی "اخلاق" اختلاف چندانی وجود ندارد. "سرشت"، "سجیه" یا "طبیعت"، همگی حکایت از یک امر نفسانی در انسان میکند که بر آن "خُلق" اطلاق میشود.
درباره معنای اصطلاحی "اخلاق"، بسیاری از دانشمندان اسلامی مانند ابن مسکویه (۷)، خواجه نصیرالدین طوسی (۸)، فیض کاشانی (۹)، غزالی (۱۰)، مجلسی (۱۱) معتقدند که اخلاق، حال یا ملکهای برای نفس است که با داشتن آن، رفتار بدون فکر و اندیشه و با سهولت و آسانی از طرف کسی که دارای این هیئت نفسانی باشد، صادر میشود و لذا اگر به ندرت افعالی صادر شود که با افعال معمولی او تفاوت داشته باشد و نادرالوقوع باشد، بر آن اخلاق اطلاق نمیشود، زیرا چنین فعلی حکایت از صورت باطن و حالت نفسانی او نمیکند.
در توضیح مطلب فوق باید گفت: افعالی که از انسان صادر میشود به چند دسته قابل تقسیماند. دستهای از افعال که از انسان ظهور میکند تصنعی بوده و انسان به خاطر شرایط زمانه و زندگی اجتماعی، خود را به این افعال ملزم کرده و آن را انجام میدهد، ولی در حقیقت هیچ اعتقاد و باوری نسبت به آنها نداشته و فقط به خاطر وجود آن شرایط خارجی است که پایبند به آن افعال است و هیچ انگیزه درونی و حالت باطنی سبب بروز آن فعل نشده است. دسته دوم از افعالی که توسط انسان انجام میگیرد با انگیزه درونی و منشاء باطنی است و در حقیقت آن ملکات نفسانی باعث بروز چنین افعال و رفتاری از این انسان میگردد حال این افعال و رفتار متصف به وصف نیکی باشد و یا از وصف زشت و نازیبا برخوردار باشد(۱۲). دسته سوم افعالی است که انسان نه به خاطر انگیزه بیرونی بلکه بهواسطه باور درونی به چنین رفتاری روی میآورد، منتهی انجام آن به آسانی و بدون فکر نیست بلکه با تکلف و زحمت است و در حقیقت انسان در حال تمرین و ممارست میباشد و با استمرار آن را ملکه خود قرار میدهد، مانند کسی که در حال تمرین کردن ملکه سخاوت است.
بیشک بر دسته اول از افعال انسان، "اخلاق" اطلاق نمیشود، گرچه از تعاریفی که برخی از دانشمندان غربی نسبت به علم اخلاق داشتهاند استفاده میشود که اخلاق از نظر آنها رفتاری است که از انسان سرمیزند و لازم نیست منشاء باطنی و نفسانی داشته باشد، زیرا به نظر آنها علم اخلاق "تحقیق در رفتار آدمی است بدان گونه که باید باشد"(۱۳). درباره دسته دوم هیچ اختلافی میان دانشمندان اسلامی وجود ندارد، زیرا همه آنها بر اخلاقی بودن آنچه که از ملکات نفسانی نشأت گرفته فتوا میدهند اما در خصوص دسته سوم اختلاف وجود دارد.
بسیاری از دانشمندان اسلامی به آن خلق اطلاق نمیکنند، زیرا هنوز به صورت ملکه راسخه در نفس درنیامده است و هر آنچه که از این هیئت نفسانی نشأت نگیرد، نمیتوان به آن خلق اطلاق کرد. اما برخی این قسم را نیز اخلاق میدانند و معتقدند مطلق صفات نفسانی در قلمرو اخلاق قرار میگیرند، خواه به صورت پایدار باشند(ملکه) و یا به صورت ناپایدار(حال). حضرت آیت الله مصباح یزدی در این زمینه مینویسند: "موضوع اخلاق اعم از ملکات نفسانی است که تاکنون فلاسفه اخلاق بر آن تأکید داشتهاند، بلکه اخلاق همه کارهای ارزشی ایشان که متصف به خوب و بد میشوند و میتوانند موجب پیدایش کمال و یا نقصی در نفس شوند، اینها همگی در قلمرو اخلاق قرار میگیرند. در نتیجه، میتوان گفت که اخلاق شامل همه ملکات، حالات نفسانی و افعالی است که رنگ ارزشی دارند"(۱۴).
۲) پژوهش
دانشمندان در ترسیم چیستی تحقیق و پژوهش (Research)، فراوان سخن گفتهاند(۱۵). عدهای تحقیق را مجموع اقداماتی دانستهاند که برای کشف قسمتی از مشخصات جهان حقیقی انجام میگیرد(۱۶). برخی نیز پژوهش را چنین تعریف کردهاند: "فرایند منظم جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات برای اهدافی معین(۱۷). همچنین گفتهاند: "تحقیق فعالیت منظمی است که به یافتن مسائل معین میانجامد؛ اعم از اینکه حاصل آن بنیادی (fundamental) یا کاربردی(applied) باشد. به بیان دیگر، تحقیق و پژوهش فعالیتی منظم و مدون است که به کشف و گسترش دانش و حقیقت میانجامد(۱۸). عدهای تحقیق را بررسی نظامیافته، کنترل شده، تجربی و انتقادی در پدیدارها دانستهاند که روابط احتمالی بین این پدیدهها با نظریه و فرضیه هدایت میشود(۱۹). جان دیویی در مقام ارائه مفهوم کلی و کاملا تعمیم یافته تحقیق که آن را بتوان به صورت منطقی بیان کرد، گوید: "تحقیق عبارت است از تغییر کنترل یا هدایت شده موقعیتی نامعین به صورت موقعیتی که از لحاظ مشخصات و روابط، کاملا معین و ثابت است و در وضعی قرار دارد که عناصر موقعیت اصلی به صورت یک کل متحد تغییر یافته است"(۲۰).
استاد دکتر احد فرامرز قراملکی در تعریف پژوهش چنین بیان میدارند: "پژوهش در درجه نخست یک فرایند ساماندار و نظاممند است که مراحل مختلف و به هم پیوستهای دارد. موفقیت در هر مرحله، منوط به موفقیت در مرحله پیشین است. مهمترین خصلت این فرایند، زایایی، باروری و تولید است. پژوهش، فرایندی است که به نوآوری میانجامد. ملاک نوآوری، گستره و شاخهای از علوم است که پژوهش به آن تعلق دارد. همه عناصر یادشده را میتوان به عنوان ارکان پژوهش و مقومات آن اخذ کرد. بر این اساس میتوان گفت: "پژوهش، پردازش اطلاعات است، با فرایند نظاممند، متعلق به گستره خاصی از علوم، دارای هویت جمعی و متضمن نوآوری"(۲۱). پژوهش بر اساس تعریف یاد شده، یک فرایند است که از اطلاعات آغاز و به یافته جدید، پایان مییابد و عبور از آغاز به پایان، پردازشی است برخوردار از انتظام. با توجه به تعریف فوق میتوان ویژگیهای یک تحقیق و پژوهش را چنین برشمرد:
الف) پژوهش نوعی فرآیند است نه امری دفعی. به عبارت دیگر، فعالیت پژوهشی همانند خط مستمری بوده متشکل از نقاط مرتبط به هم؛ لذا این فرایند باید دارای انتظام خاصی باشد، یعنی ضابطهمند، قانونمند و قاعدهمند باشد.
ب) در پژوهش، پردازش(تجزیه و تحلیل) لازم است و صرف جمعآوری اطلاعات، پژوهش به حساب نمیآید.
ج) دادهها و یافتهها در پژوهش باید صلاحیت و قابلیت پردازش را داشته باشند ؛ لذا واژه "اطلاعات" در تعریف به معنای یافتهها و دادههای قابل پردازش میباشد.
د) از دیگر ویژگیهای پژوهش، تعلق آن به گستره خاصی از علوم با توجه به هویت جمعی آن است. مراد از تعلق به گستره خاص، آن است که هر تحقیق استاندارد به یکی از رشتههای علوم تعلق دارد و عضوی از مجموعه پژوهشهای آن علم میباشد.
یک مطالعه نظاممند در واقع نقطهای است در تاریخ علم معین به گونهای که از تحقیقات پیشین متأثر و بر تحقیقات پسین مؤثر است که این تأثیر و تأثر به خاطر هویت جمعی داشتن آن است.هـ) از ویژگیهای پژوهش، نوآوری است. مراد از نوآوری، تأثیرگذاری در تاریخ آن علم است نه در مقیاس دانستههای خود محقق؛ لذا پژوهش باید با محوریت تولید علم باشد(۲۲).
علی خانی
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست