شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

منتقدان دولت و لزوم واقع گرایی


منتقدان دولت و لزوم واقع گرایی

دولت حسن روحانی از ابتدای تشکیل شدن پیوسته مورد هجمه های گوناگون قرار گرفته است و هرچه بیشتر به انتخابات ٩٦ نزدیک تر می شویم هجمه ها تنوع و شدت بیشتری پیدا می کنند

به طور ساده و کلی، منتقدان آقای روحانی و دولت ایشان را می توان به دو گروه دسته بندی کرد؛ دسته اول؛ منتقدان مخالف دولت؛ مخالفان دولت به چند نکته که موجب ناکارآمدی و به حاشیه رفتن آنها از صحنه سیاست ورزی می شود، توجه ندارند، وظیفه ذاتی سیاست مداران ارائه راهکارهای کاربردی و عملی برای حل وفصل مشکلات گوناگون شهروندان است. اینکه برای ماندن و ایفای نقش در عرصه سیاسی الزامی و ضروری است تا همراه با شرایط و مقتضیات عینی زمانه تحول و تکامل یابند. نظر شهروندان که از صندوق های رأی بیرون می آید، معیاری برای اعتبار و کارآمدبودن اندیشه ها، راهکارها، طرح ها و راهبردهای سیاست ورزان است.

نظر شهروندان که از صندوق های رأی بیرون می آید یگانه و معتبر ترین سنگ محک برای درستی یا نادرستی اندیشه ها، طرح ها، راهکارها و راهبردهای سیاست ورزان است. زمانی که شهروندان با رأی خود عدم رضایت خود را درباره برخی اندیشه ها، رویه ها، راهکارها و راهبرد ها سیاسی اعلام کردند، منطقی ترین واکنش این است که سیاست ورزانی که شهروندان از آنها روبرگردان اند، اندیشه ها، طرح ها، راهکارها و راهبردهای خود را بازبینی و آنها را مطابق نیازها، خواسته ها و تمایلات شهروندان تغییر دهند.

دسته دوم سیاست ورزانی هستند که با وجود عدم اقبال شهروندان به آنها، با اصرار به اندیشه ها، راهبردها و راهکارهای خود دل بستگی نشان می دهند و فقط یک معنی دارد؛ اینکه این بزرگواران توانایی، اراده، خواست، علم، آینده نگری و واقع بینی الزامی برای تحول و تکامل اندیشه ها، راهکارها و طرح های خود را مطابق با شرایط عینی جامعه و شهروندان ندارند.

این بزرگواران، بنابر جبر منطق، محکوم به کنار رفتن از صحنه سیاست ورزی کشور هستند. البته، سرتاسر تاریخ بشر گواه این واقعیت است که این گروه از سیاست ورزان نمی توانند و نمی خواهند از عرصه سیاست ورزی کنار بکشند؛ ازاین رو، با اصرار بر ماندن در عرصه سیاست ورزی، صرفا سبب آسیب رساندن به نظام، مدیریت، منافع و توسعه ملی می شوند. نتیجه جانبی اصرار بر ماندن این دسته از سیاست ورزان با وجود ناکارآمدی آشکار، ازدست دادن پایگاه اجتماعی و دورشدن شهروندان از این دسته از سیاست ورزان خواهد بود.

منتقدان حامی دولت؛ منتقدان حامی دولت باور دارند دولت در مسیر صحیح حرکت می کند، اما در برخی امور اقتصادی، فرهنگی و ... عملکردی ضعیف داشته و معتقدند این کاستی ها می بایست سریع تر برطرف شوند. نکته ای که منتقدان حامی دولت ضرورتا باید توجه کنند، اینکه داشتن اراده و صداقت برای حل وفصل مشکلات کافی نیست. روحانی پیوسته با خواسته ها، انتظارات، تمایلات و اراده های متنفذ گوناگون و بعضا متضاد روبه رو است؛ بنابراین، میزان دستاوردهای دولت آن چیزی نیست که آقای روحانی و تیم تحت فرمانشان می خواهند، بلکه مطلوب و ممکن ترین دستاوردهایی است که در داد و ستد های سیاسی با نیروها، اراده ها، انتظارات و خواسته های گوناگون و بعضا متناقض به دست می آید. شاید مطلوب و کاربردی ترین راهکار و راهبردی که همه حامیان (با انتظارات و اندیشه های گوناگون) آقای روحانی و دولت می توانند اتخاذ کنند این است که با حمایت بی چون و چرا، یکپارچه و منسجم از دولت، قدرت چانه زنی آقای روحانی در داد و ستد های سیاسی با آنانی را که اهداف و دغدغه ای جز امنیت و منافع ملی دارند، افزایش دهند. حمایت از روحانی در انتخابات، یعنی حمایت از یک راهبرد، از یک فضای فعالیت مولد که قابلیت تحقق اهداف و منافع ملی را دارد؛ چراکه تحقق اهداف، اندیشه ها، طرح های سیاسی در یک فضا یا میدانِ مناسب، مهیا می شوند. با درنظرگرفتن ابعاد گوناگون شرایط موجود، راهبرد آقای روحانی مناسب ترین فضا یا میدان برای تحقق اهداف، اندیشه ها و طرح های ملی است.

دولت حسن روحانی با درنظرگرفتن مجموع شرایط داخلی، منطقه ای و جهانی بسیار کارآمد، واقع بینانه، منطقی و به بهترین شکل حافظ امنیت، منافع و توسعه ملی است؛ ازاین رو، حمایت از دولت (راهبرد) آقای روحانی در انتخابات یک وظیفه ملی، اخلاقی و دینی برای همه خردمندانی است که هدف و آرزویی جزء رفاه، سربلندی، آسایش، عزت، توسعه و اقتدار ایران زمین در ذهن ندارند.

پربیراه نیست اگر گفته شود انتخابات، میدان تقابل خرد جمعی با خرد فردی، منافع جمعی و ملی با منافع فردی و گروهی، تقابل آگاهی و جهل، آینده نگری با کوته بینی، علم و دانش با بی سوادی و گمراهی و اراده جمعی با اراده فردی/گروهی خواهد بود.

کوروش الماسی