یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

برزخ میان کودکی و جوانی


برزخ میان کودکی و جوانی

از پنجره به بیرون نگاه می کنی, از سرویس مدرسه پیاده می شود و در حیاط را باز می کند زیپ کاپشنش مثل روزهای قبل​با وجود تاکید هر روز صبح تو باز است و کلاهش را دستش گرفته است بدون عجله و آرام آرام قدم برمی دارد چند وقتی است رفتارش تغییر کرده و همین نگرانت می کند

از پنجره به بیرون نگاه می‌کنی، از سرویس مدرسه پیاده می‌شود و در حیاط را باز می‌کند. زیپ کاپشنش مثل روزهای قبل​با وجود تاکید هر روز صبح تو باز است و کلاهش را دستش گرفته است. بدون عجله و آرام آرام قدم برمی‌دارد. چند وقتی است رفتارش تغییر کرده و همین نگرانت می‌کند.

هر چه فکر می‌کنی به یاد نمی‌آوری​ چند ماه پیش یا پارسال همین موقع یا...؟ به ذهنت فشار می‌آوری که از چه زمانی رفتار فرزندت تغییر کرده؟ اما تلاشت بیهوده است چون خوب می‌دانی این تغییر در یک شب اتفاق نیفتاده. فقط به خودت آمدی و دیدی که دیگر وقتی از در خانه وارد می‌شود خودش را در آغوشت نمی‌اندازد.

دیگر سیر تا پیاز اتفاقات مدرسه را برایت نمی‌گوید. گاهی در خودش فرو می‌رود و ترجیح می‌دهد بیشتر وقتش را با دوستانش بگذراند. گاهی از لباس پوشیدنت، غذا خوردنت و رفتارهای اجتماعی‌ات ایراد می‌گیرد.

هنوز مرد نشده، اما احساس می‌کنی آن پسر بچه دیروز نیست. تاریخ تولدش را مرور می‌کنی و یادت می‌آید او مدتی است وارد نوجوانی شده و یاد حرف‌های استادت می‌افتی: «بلوغ روزگار، برزخ است!» اما با خودت می‌گویی: «برزخی برای او یا برزخی برای من؟»

صدای در آسانسور می‌آید، پسرت به طبقه پنجم رسیده و تو مثل هر روز در را به رویش باز می‌کنی و مرد کوچکی را نگاه می‌کنی که دارد بزرگ می‌شود.

بلوغ، دورانی است که گذر از آن برای دختران و پسران با مسائل خاصی همراه است که گاهی همین مسائل، روزهای برزخی را برای نوجوان و والدین او می‌سازد، اما گذر از این مرحله برای رسیدن به بزرگسالی اجتناب‌ناپذیر است و یک عبور آرام و حل منطقی مشکلات این دوران می‌تواند به داشتن دوران جوانی موفق و شاد کمک کند، اما چگونه می‌توانیم به فرزندمان کمک کنیم تا بی‌دغدغه از این روزها بگذرد؟

در قدم اول باید شناخت بیشتری از ویژگی‌های این روزها داشته باشید. یادتان هست وقتی متوجه شدید قرار است صاحب فرزند شوید، یکی از کارهایی که انجام دادید این بود که کتابی مخصوص تغذیه در دوران بارداری و همچنین ویژگی‌های جنین در هر مرحله خریداری کردید و خواندید. دوران بلوغ از دوران جنینی ناشناخته‌تر است و این شما را نیازمند مطالعه و مشاوره با افراد صاحب‌نظر می‌کند.

این دوران، زمانی است که فرزندان‌تان مثل کودکی‌شان رفتار نمی‌کنند، شاید فکر کنید که از شما فاصله گرفته‌اند و شاید این تغییر رفتار برایتان سخت باشد اما گذر از کودکی و وارد شدن به دنیای بزرگسالان کار چندان ساده‌ای نیست.

به گفته یکی از دانشمندان،‌ بلوغ یک تولد مجدد است چرا که در هر حال، این مرحله با مجموعه‌ای از تغییرات در جسم و روح و روان ظهور می‌کند و فرد را، نه می‌توان کودک دانست و نه در طبقه بزرگسال جای داد. بنابر​این مرحله بلوغ خود سر آغازی است برای زندگی نوین.

این تعریف یک چشم‌انداز کامل از بلوغ است و معنی دیگر آن این است که جای نگرانی نخواهد بود، اما به شرط آن‌که شما بعد از شناخت ویژگی‌های این دوران در گام‌های بعد​ در کنار او باشید و به او کمک کنید.

این تغییرات، ناگهانی است و بخش فیزیکی آن کاملا مشهود است. آنقدر که برای خود نوجوان هم کمی عجیب خواهد بود و مخصوصا بلوغ جنسی که شما (والد همجنس) باید اطلاعات کافی را به او بدهید، در غیر این صورت منابعی چون گروه همسال به کمک او می‌آیند که چندان خوشایند نیست.

تغییرات فیزیکی فرزند شما بسته به این‌که دختر یا پسر باشد متفاوت است، اما مشکل اصلی تغییرات روحی و تلاطم درونی نوجوان است که چون ظاهرا دیده نمی‌شود، ممکن است به آن توجه کافی نداشته باشید.

دوران بلوغ، روزگار سوال‌های مهمی است که خیلی از آنها را نوجوان​تان مطرح نمی‌کند و برخی از آنها را می‌گوید و در چنین مواقعی عکس‌العمل شما بسیار مهم خواهد بود.

بپذیرید که او دیگر چون کودکی، فکر و اعتقاد شما را نمی‌پذیرد و دوست دارد مقابل خیلی از مسائلی که تا دیروز برایش قابل قبول بود، یک علامت سوال بزرگ بگذارد. می‌خواهد با منابع قدرت در خانه و مدرسه مقابله کند و شاید رفتارهایی از او سر بزند که باعث نگرانی‌تان شود، اما باید بدانید و درک کنید که او در حال پاسخگویی به مهم‌ترین سوالات زندگی‌اش است.

پایان دوران بلوغ، وقتی او وارد جوانی بشود باید به یک هویت مستقل دست پیدا کند و این اتفاق نمی‌افتد مگر آن‌که بتواند برای سوالاتی چون: از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود؟ پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای بیابد.

فرزند شما گاهی عصبانی و گاهی بی‌حوصله خواهد بود. شاید تنهایی را ترجیح دهد و شاید بیش از حد به دوستانش وابسته باشد، مهم این است که شما به‌عنوان خانواده او، صبور باشید، غوغای درونی‌اش را بشنوید و با رفتارهای درست خود، این تولد دوباره را در کنار او تجربه کنید.

ندا داودی