شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

شاعر اندوه و فقدان


شاعر اندوه و فقدان

فیلم شناسی آندره تارکوفسکی

آندره تارکوفسکی ۴ آوریل ۱۹۳۷ در روستایی در استان کوستروما به دنیا آمد و کودکی‌اش را در منطقه ایوانوونای شوروی گذراند. پدرش شاعر برجسته آرسنی تارکوفسکی و مادرش ماریا ایوانووا ویشنیاکووا بود. پیش از نام نویسی در مدرسه فیلم در دو رشته موسیقی و عربی تحصیل می‌کرد. او دانش‌آموخته مدرسه سینمایی مسکو (VGIK) است و در هنگام تحصیل دو فیلم کوتاه ساخت: امروز مرخصی در کار نیست (۱۹۵۹) و غلتک و ویولن (۱۹۶۰). این آخری، که در جشنواره فیلم نیویورک برنده جایزه‌یی شد، درباره رفاقتی است که میان یک راننده غلتک خشن و پسربچه ویولونیست نحیفی ایجاد می‌شود که پسرک را از دنیای کوچک، راحت ولی خفقان‌آورش به دنیایی وسیع‌تر و پرمشقت رهنمون می‌شود. او طی زندگی خود تنها هفت فیلم ساخت: کودکی ایوان (۱۹۶۲)، آندری روبلف (۱۹۶۶)، سولاریس (۱۹۷۲)، آینه (۱۹۷۴)، استاکر (۱۹۷۹)، نوستالژیا (۱۹۸۳) و ایثار (۱۹۸۶). شایان ذکر است که تارکوفسکی بعد از اینکه دولت شوروی اجازه ساخت نوستالژیا را نداد به ایتالیا رفت و پناهندگی سیاسی گرفت و در اروپا ماند. به همین علت دو فیلم آخر کارنامه او در خارج از شوروری ساخته شدند: نوستالژیا در ایتالیا و ایثار در جزیره گوتلند سوئد.

تارکوفسکی در سال۱۹۶۰ دانش‌آموخته شد و به استخدام مس فیلم درآمد. کودکی ایوان نخستین فیلم بلند اوست که درباره کودکی است که در جنگ جهانی دوم در عملیاتی چریکی شرکت می‌کند. از همان نخستین فیلم لحن شاعرانه و دیدگاه فلسفی‌اش شکل گرفت و به خاطر همین فیلم هم شیر طلای جشنواره ونیز و جایزه بزرگ جشنواره سانفرانسیسکو را دریافت کرد.

فیلم بعدی او آندری روبلف، درباره راهبی در قرون وسطی بود که به بزرگ‌ترین شمایل نگار تمام دوران‌ها بدل شد. تارکوفسکی فیلمنامه را با همکاری میخالکف- کونچالفسکی نوشت و به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری کرد، به جز فصلی که در آن شمایل‌های روبلف با تمام غنای بصری‌شان به نمایش در‌می‌آید. فیلم که در سال ۱۹۶۶ تکمیل شد و در جشنواره سال ۱۹۶۹ کن به نمایش درآمد، تا سال ۱۹۷۱ در روسیه اکران نشد و تا آن موقع شهرت زیرزمینی فراوانی به دست آورده بود. هنوز معلوم نشده که چرا فیلم را این همه مدت توقیف کردند- شاید موضوع مذهبی- فلسفی فیلم اداره سانسور روسیه را نگران کرده بود که این مورد دست نخورده باقی ماند، در حالی که این انتقاد که« فیلم با واقعیت تاریخی مطابقت ندارد» (که باعث شد فیلم را در جشنواره بلگراد ۱۹۷۱ نپذیرند) قانع‌کننده نیست، چرا که از زندگی آندری روبلف واقعی تقریبا هیچ چیز نمی‌دانیم. اما والتر گودمن اشاره کرده که:

«نشریه سازمان جوانان کمونیست از تارکوفسکی، که یک مسیحی معتقد بود، انتقاد کرد که به جای آنکه روبلف را که راهبی قرن پانزدهمی بوده، به صورتی نابغه‌یی ذاتی نشان دهد که در آخرین دهه‌های سلطه مغول‌ها و تاتارها به رنسانسی روسی در کشور کمک کرد، به او چهره یک هنرمند رنج کشیده درگیر دغدغه‌های درونی داده است.»

فیلم تشکیل شده از ۱۰ اپیزود نه چندان متصل به هم، که دوران پربار زندگی این نقاش را در فاصله ۱۴۰۰-۱۴۲۵ تصویر می‌کند. روسیه هنوز از یوغ تاتارها آزاد نشده بود و جهانی که روبلف می‌شناخت دنیای وحشی بود با خشونت فئودالی و بی‌رحمی زنجیره‌یی. خود کلیسا نیز درگیر مبارزه با بقایای الحاد بود. فیلم کشمکش میان هنرمند و هراس و همدلی‌اش از مصیبت‌های دوروبرش را دراماتیزه می‌کند.

فیلمنامه تارکوفسکی برای سولاریس (۱۹۷۱) بر اساس رمان علمی خیالی از نویسنده لهستانی استانیسلاو لم نوشته شده بود - رمانی که به جای تکنولوژی بر روانشناسی متمرکز است. دانشمندان یک ایستگاه فضایی که در مدار یک سیاره دوردست قرار دارد، دچار مشکلی عذاب‌آور می‌شوند، چرا که اقیانوس عجیب آن سیاره با جسمیت بخشیدن به بخش‌هایی ازگذشته کسانی که به فضای سیاره نزدیک شده‌اند، آنها را مجازات می‌کند و کاری می‌کند که دردناک‌ترین اشتباه‌ها و گناهان زندگی‌شان را از نو تجربه کنند. پنه لوپه هیوستون این‌گونه فیلم را توصیف کرد: « پاسخ روسیه به ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی، به لحاظ نمایش تجهیزات سینمایی بلکه به لحاظ کیفیت تئوریک ایده‌هایش. » و گاوین میلار فیلم را به دلیل« جست‌وجوی جذاب ریشه‌های عشق و ارتباطش با زمان، خاطره و هویت» ستود. این فیلم بسیار زیبا و اسرارآمیز برنده جایزه ویژه هیات داوران جشنواره کن شد.

آینه شخصی‌ترین فیلم آندری تارکوفسکی است. اتوپیاگرافی شاعرانه‌یی که مراحل زندگی شخصی خود کارگردان را به صورتی غیرخطی روایت می‌کرد و بیشتر بر نوجوانی این هنرمند تاکید داشت. نوجوانی که در دوران وحشت استالینیستی گذشت.

استاکر فیلم بعدی تارکوفسکی یکی از بهترین فیلم‌های کارنامه اوست. اثری که بر اساس داستان علمی - تخیلی پیک نیک کنار جاده نوشته آرکادی و بورس استروگاتسکی ساخته شد. استاکر مایه‌های خیالی کتاب را کمرنگ کرد و فیلمی عمیقا فلسفی درباره آرزوهای سرکوب شده انسان و زوال ایمان در جهان معاصر ساخت که تا به امروز جزو شاهکارهای تاریخ سینما شناخته می‌شود. نخستین فیلمی که تارکوفسکی به کلی خارج از اتحاد شوروی ساخت نوستالگیا بود. فیلمی که آن را در حوالی حمام‌های آب گرم وینونی در تپه‌های توسکانی فیلمبرداری کردند، درباره تبعید مردی روس است که به ایتالیا می‌رود تا درباره زندگی یک آهنگساز روسی در سده هفدهم تحقیق کند.

فیلم آخرش ایثار در جزیره گوتلند به مدیریت سوون نیک ویست فیلمبرداری شد.

ایثار، داستان خانواده‌یی است که در جزیره‌یی دورافتاده ساکنند. لوکیشن این فیلم جزیره «گوتلند» در دریای بالتیک در میانه سوئد و شوروی است. جزیره‌یی آرام که حس زندگی و مرگ را توامان در انسان به وجود می‌آورد. اتفاقات فیلم به ژوئن ۱۹۸۵ برمی‌گردد و احتمال بروز جنگ اتمی در نوزدهم ژوئن وجود دارد. جنگی که در صورت وقوع همه‌چیز را ویران خواهد کرد و از نسل بشر چیزی باقی نخواهد گذاشت. در این بین کسی باید دست به اقدامی بزند اقدامی بی‌باکانه که به قیمتی گزاف تمام خواهد شد. بهایی به‌اندازه متهم شدن به جنون و طردشدن از جامعه‌یی که در پی نجاتش بوده است. ایثار در واقع وصیتنامه تارکوفسکی است. نگاه تلخ او به مقوله فقدان ایمان در جهان معاصر در این فیلم به حد اعلایش می‌رسد و باز مانند استاکر معجزه‌یی رخ می‌دهد. ایثار جایزه ویژه هیات منتقدان جشنواره کن را دریافت کرد. اما در آن زمان حال جسمی تارکوفسکی به خاطر سرطلان ریه نامساعد بود و پسرش به جای او جایزه را دریافت کرد. آندره تارکوفسکی که یکی از بزرگ‌ترین هنرمندان تاریخ سینماست، در تاریخ ۲۹ دسامبر ۱۹۸۶ در اثر سرطان ریه در پاریس درگذشت.