سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سیاست خارجی باید ازسیاست حزبی جدا باشد


«مادلین آلبرایت» در سال ۱۹۳۷ در «پراگ» به دنیا آمد پس از اشغال خاك چكسلواكی توسط ارتش آلمان نازی, خانواده او به «لندن» و سپس به ایالات متحده مهاجرت كردند «جوزف كوربل» پدر مادلین, دیپلماتی كاركشته و استاد رشته علوم سیاسی در دانشگاه «دنور» بود از میان دانشجویان كوربل می توان به «كاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه كنونی آمریكا اشاره كرد

مادلین آلبرایت تا سال ۱۹۹۶ نمی دانست كه از خانواده ای یهودی تبار است و پدر و مادربزرگش به دست آلمانها در «آشوویتس» به قتل رسیده اند.در دولت «بیل كلینتون» او ابتدا سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد بود و در ۱۹۹۷ به عنوان نخستین زن در تاریخ آمریكا به سمت وزارت امور خارجه این كشور رسید. وی هم اكنون مشاور امور سیاسی دموكراتهاست. او در گفت و گو با مجله آلمانی «اشترن» سیاست خارجی «جورج بوش» را به باد انتقاد گرفته و یك جانبه گرایی كشورش را محكوم كرده است. وی همچنین پیرامون پرونده هسته ای ایران و كره شمالی به اظهار نظر پرداخته است. این مصاحبه در ذیل از نظر خوانندگان گرامی می گذرد.

* خانم آلبرایت، آخرین بار كه با كاندولیزا رایس صحبت كردید، چه زمانی بود؟

- پیش از تصدی وزارت خارجه توسط رایس، یك شب شام را با هم خوردیم. آشنایی ما به سالها قبل و زمان پدرم باز می گردد. رایس در دانشگاه دنور دانشجوی پدرم بود.

* درسهای پدر شما ظاهراً برای رایس خیلی جالب و جذاب بود كه او تحصیل در رشته موسیقی را رها و خود را وقف مسائل شوروی كرد؟

- مدت زیادی از آن زمان گذشته است، اما هنوز خوب به خاطر دارم كه وقتی پدرم در سال ۱۹۷۷ درگذشت، همه جا پر از دسته گل و پیام تسلیت بود. در بین آنها، یك گلدان سرامیكی به شكل پیانو با چند شاخه گل خودنمایی می كرد. از مادرم پرسیدم كه این پیانو از كجا آمده است. او گفت از طرف دانشجوی محبوب پدرت، كاندولیزا رایس.

* آیا شما رابطه تان را حفظ كردید؟

- ۱۰ سال پس از این ماجرا، من دنبال یك مشاور سیاست خارجی برای مبارزه انتخاباتی «مایكل دوكاكیس» نامزد ریاست جمهوری می گشتم و به رایس تلفن زدم. او گفت: «باید اعتراف كنم كه من جمهوریخواه هستم.» بسیار ناراحت شدم و گفتم: «چطور چنین چیزی ممكن است؟ ما كه به اصطلاح از یك پدریم.» البته بعدها به این موضوع می خندیدم.

* شما چه توصیه ای به جانشین تان كردید؟

- به او گفتم كه بهترین شغل جهان را دارد. گفتم كه سیاست خارجی باید از سیاستهای حزبی جدا باشد. ضمن آن كه یكی از مزیتهای این شغل، زن بودن است.

* مگر چه مزیتی دارد؟

- شاید عجیب باشد، اما خوشامدگویی به یك وزیر خارجه زن راحت تر است. دسته های بزرگ گل به دست آدم می دهند. در برخورد با یك زن، ادب، نزاكت و صمیمیت واقعی حاكم است. همچنین رودربایستی ها زودتر رنگ می بازند. اما وقتی پشت میز مذاكره می نشینی، دیگر فرقی نمی كند كه زن هستی یا مرد.

* در دور دوم ریاست جمهوری جورج بوش، جهان چگونه باید با او مواجه شود؟

- در حال حاضر، تنها می توان گمانه زنی كرد، اما سخنرانی بوش به مناسبت آغاز دور دوم ریاست جمهوری اش بسیار بسیار مهم بود. معلوم بود كه مدت زیادی روی آن كار كرده بود.

* او گفته كه صلح و دموكراسی را در جهان برقرار كرده است و به استبداد پایان خواهد داد...

- بله، او همچنان نماینده این نوع اندیشه و نقش ویژه ایالات متحده خواهد بود. این سخنان بسیار آرمانی هستند. اما اینكه آیا با عمل همراه خواهند بود، جای بحث دارد. زیرا واقعیات موجود، اغلب گونه ای دیگر به نظر می رسند.

* این صحبتها برای ما بیشتر تداوم همان اصل شناخته شده «نفوذ آمریكا، تهدید صریح و تغییر رژیم» را تداعی می كنند...

- دموكراسی را نمی توان تحمیل كرد. این مسأله با مفهوم مردم سالاری تناقض دارد. دموكراسی را تنها می توان عرضه كرد. البته بوش و دار و دسته اش در ۴ سال گذشته چیزهای زیادی آموخته اند و به طور قطع، یكی از تجربه ها نیز این بوده است كه باید با مردم رفتاری متفاوت از آنچه تاكنون داشته اند، داشته باشند. روش تغییر می كند، اما اصل همچنان یك چیز است.

* روش ممكن است تغییر كند، اما آیا به تبع آن، ماهیت نیز تغییر خواهد كرد؟ دیك چنی به طور رسمی نسبت به حمله نظامی اسرائیل به ایران ابراز امیدواری كرده است.

- من دستپاچگی و تردید اروپاییان را به خوبی درك می كنم. البته كاخ سفید علایم ضد و نقیضی ارسال می كند. از طرفی، از رایس می شنویم كه فعلاً گزینه حمله نظامی مد نظر نیست. بنابراین من تصور نمی كنم كه جنگی در كار باشد.

* چه چیزی شما را این قدر مطمئن می كند؟

- به احتمال زیاد، بوش فهمیده است كه ادعای یكجانبه گرایی حد و اندازه ای دارد. نمی توان همه كارها را به تنهایی انجام داد، حتی آمریكا نیز نمی تواند. پس ما هم به كمك نیاز داریم. این واقعیت كه ایران ممكن است آمادگی لازم برای ساخت بمب اتم را داشته باشد، تنها مشكل ایالات متحده نیست. این مسأله اروپا نیز هست. بلندپروازی هسته ای ایران باید متوقف شود و این تنها به كمك همكاریهای واقعی اروپا و آمریكا میسر می شود. همین حالا ایرانیها می كوشند در بین این دوستی و شراكت دیرینه شكاف ایجاد كنند و حداكثر استفاده را از زمان ببرند.

* كشور شما نمی خواهد برای یك بار هم كه شده، در مذاكرات شركت كند؟ با این وصف، آیا همكاری واقعی امكانپذیر است؟

- باید نوعی تغییر نقش صورت گیرد. ایالات متحده باید روراست تر بشود و دورنمایی را به ایران نشان دهد، یعنی بگوید اگر ایران از برنامه هسته ای خود دست بردارد، ما حاضریم با این كشور وارد گفت و گو و مذاكره شویم. در همین حال، اروپاییها نیز باید برخوردی تندتر داشته باشند.

* منظورتان از «برخورد تندتر» چیست؟

- اروپاییان باید به خوبی درك كنند كه در صورت كوتاه نیامدن ایران، پیامدهای سیاسی و اقتصادی جدی و سختی در انتظار این كشور خواهد بود. اروپا باید آمادگی لازم برای اعمال اقدامات سخت تر و تهدید را داشته باشد، مثل محدود كردن روابط تجاری.

* یا ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد؟

- بله. ایالات متحده از مدتها پیش این را می خواهد. ایرانیها دارند وقت كشی می كنند. ما در شرایط بسیار سختی قرار داریم و باید با هم تعامل كنیم. ما امكان دیگری نداریم. ایران به عنوان قدرت اتمی یك تهدید باورنكردنی است.

* عراق هم یك تهدید باورنكردنی است و حالا دولت بوش برگزاری اولین انتخابات آزاد در این كشور را جشن گرفته است، اما این دلیلی برای اشغال نبود.

- درست است. مسأله این نیست كه آدمهایی در عراق یك كار سترگ انجام دادند. ضمن آنكه هیچ كس برای صدام حسین یك قطره اشك هم نریخت. اما فراموش نكنیم كه در روز رأی گیری در سراسر عراق، كارها خوابیده بود. عملاً همه جا تعطیل بود. داستان یك عراق دموكراتیك تازه شروع شده است. مهم نیست كه مردم درباره این جنگ و یا بوش چطور فكر می كنند. همه ما می توانیم امیدوار باشیم كه عراق خود را با معیارهای دموكراتیك وفق خواهد داد.

* خود شما گفتید كه اوضاع عراق به مراتب بدتر از زمان جنگ در ویتنام است.

- جنگ اخیر، اوضاع عراق و كل منطقه را آشفته كرده است. گسترش جنگ در آنجا می تواند كل خاورمیانه را بی ثبات كند. ایالات متحده این جنگ را آغاز كرده است. این یك تصمیم داوطلبانه بود. ما نباید وارد جنگ می شدیم. حالا اما راه دیگری نداریم. پس باید از عراق یك الگوی موفق بسازیم و برای این كار به كمك اروپاییان بویژه آلمانها نیازمندیم.

* اما آلمانها چه كار می توانند بكنند؟

- بیشتر از آنچه تاكنون انجام داده اند. آنها می توانند در عرصه های اقتصادی و بازسازی به عراق كمك كنند. مهمتر از این، مشاركتی به مراتب پررنگ تر در آموزش ارتش و نیروهای امنیتی عراق داشته باشند. باید به این مسأله سرعت داد. در حال حاضر، تنها ارتش آمریكا امنیت عراق را تأمین می كند.

* آیا اروپاییان باید مسؤولیت نظامی نیز بر عهده بگیرند. برای مثال، در چارچوب ناتو؟

- در مورد عراق به استفاده از نیروهای ناتو اعتقاد ندارم. حضور هر قدرت نظامی بیگانه در این كشور حكم اشغالگر را دارد، درست مثل سربازان آمریكایی.

* آتش بس میان اسرائیل و فلسطینی ها چه تأثیری می تواند بر كل منطقه داشته باشد؟

- می دانید ما درست ۴ سال پیش چقدر آمادگی داشتیم؟ در آن زمان، ما درباره یك صلح واقعی مذاكره می كردیم.

* گویا مذاكرات كمپ دیوید نقطه اوج دوره ریاست جمهوری بیل كلینتون و وزارت شما بود؟

- من دو هفته تمام در زیر باران می دویدم. آن موقع، ما در آستانه یك موافقتنامه صلح بودیم. حالا از آتش بس استقبال می كنیم. این مهم است، اما تنها یك گام كوتاه است. مردم عراق و فلسطین باید لمس كنند كه زندگی شان بهتر می شود؛ اینكه چیزی برای خوردن دارند، مدرسه ای هست و محل كسب و كاری.

* نظرتان درباره تروریستهای افراطی چیست؟

- آنها نتیجه و حاصل كار هستند. هم اكنون سلاحهای كشتارجمعی در جهان درست مثل یك بازار توزیع می شود و گروههای تروریستی در این بازار آماده خدمت هستند. در واقع، این بزرگترین چالش فراروی ما است.

* كره شمالی به داشتن بمب اتمی اعتراف كرده است. آیا این به معنی آغاز زورآزمایی بوش و «كیم جونگ ایل» است؟

- كره شمالی امروز خطرناك ترین نقطه جهان است. احتمال می رود این كشور ۶ تا ۸ بمب اتمی یا دست كم توانایی تولید این تعداد بمب را داشته باشد. كره شمالی از عراق یاد گرفته است، زیرا چنین به نظر می رسد كه ما به كشورهای فاقد بمب اتمی حمله می كنیم و آنهایی كه سلاح هسته ای دارند، در حاشیه امن قرار می گیرند. پس چرا به ساخت این تسلیحات در اسرع وقت دست نزنند؟

* پیونگ یانگ سالهای سال جهان را فریب داده است.

- بله، اما آدمی موافقتنامه تسلیحاتی را نه با دوستانش كه با دشمنان امضا می كند. من با كیم جونگ ایل دیدار داشته ام. ما ۱۲ ساعت تمام با هم مذاكره كردیم. یقین دارم كه او نمی خواهد از دموكراسی چیزی بداند، اما دیوانه هم نیست. من به ترتیب، كالین پاول و كاندولیزا رایس را در جریان مذاكرات خود با كیم قرار دادم. با این حال، دولت بوش گفت و گوها را متوقف كرد. همین مسؤولیت ناپذیری، ما را سالها عقب انداخت كه این خطرناك است، زیرا وقتی كسی برای اولین بار صاحب تسلیحات كشتارجمعی می شود، می تواند قطعاتی از آن یا پلوتونیوم مورد نیاز را از بازار سیاه یا تروریستها خریداری كند.

* كره شمالی مایل است تنها به طور مستقیم و بدون حضور چهار كشور دیگر با ایالات متحده مذاكره كند.

- به طور قطع، چین، روسیه و كشورهای دیگر می توانند به پیونگ یانگ فشار بیاورند، اما واشنگتن اجازه ندارد دفع این خطر بزرگ برای امنیت ملی مان را به راحتی به دیگران واگذارد. كره شمالی می خواهد حتماً از سوی آمریكا به رسمیت شناخته شود كه برای این كار باید از تسلیحات هسته ای و برنامه موشكهای دوربرد خود صرف نظر كند. تازه صحت آن هم باید مورد تحقیق قرار گیرد.

* شما زمانی از مردمتان با عنوان «ملت غیر قابل چشم پوشی» یاد كرده بودید. آیا این تعبیر همچنان در مورد ایالات متحده صدق می كند؟

- بدون شك. ما این توانایی را داریم كه از قدرت مان به صورتهای مختلف استفاده كنیم. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید به بقیه جهان علاقه مند باشیم. ما یك كشور ثروتمند و دموكراتیك هستیم و مسؤولیتهایی بر عهده داریم. ما می توانیم به انسانها كمك كنیم و تنها به فكر جنگیدن نباشیم. بله، ما قابل چشم پوشی نیستیم، اما این بدان معنی نیست كه می توانیم به تنهایی عمل كنیم. بله، ما یك كشور استثنایی هستیم، اما نمی توانیم از دیگران بخواهیم كه برایمان استثنا قائل شوند. ما باید به حقوق بین الملل پایبند باشیم. ما اجازه نداریم برای خود ادعای حقوق ویژه كنیم.

* انتشار این مصاحبه با هدف آشنایی خوانندگان گرامی با دیدگاههایی كه توسط دولتمردان و سیاستمداران آمریكایی انجام گرفته است و به معنای تأیید تمام مطالب آن نیست.



همچنین مشاهده کنید