چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

چگونه به جنگ مشكلات برویم


چگونه به جنگ مشكلات برویم

آیا تا به حال با مشكل مواجه شده اید این مشكل تا چه اندازه روند زندگی شما را تحت تأثیر قرار داده است تا چه حد در مقابل آن احساس توانمندی برای مقابله و یا احساس عجز كرده اید آیا مشكل خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اید تا زیربنای آن را بیا بید به نظر شما مشكلتان تا چه اندازه واقعی بوده و چه میزان به نحوه نگرش شما نسبت به آن مربوط بوده است

آیا تا به حال با مشكل مواجه شده اید؟ این مشكل تا چه اندازه روند زندگی شما را تحت تأثیر قرار داده است؟ تا چه حد در مقابل آن احساس توانمندی برای مقابله و یا احساس عجز كرده اید؟ آیا مشكل خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اید تا زیربنای آن را بیا بید؟ به نظر شما مشكلتان تا چه اندازه واقعی بوده و چه میزان به نحوه نگرش شما نسبت به آن مربوط بوده است؟

در پاسخ به این سؤالات و سؤالاتی از این قبیل باید عنوان كرد هر فردی حتماً در برهه ای از زندگی خود دچار ناراحتی شده و تفاوت فقط در تعداد یا میزان مواجهه با مشكلات بوده است.

با این حال بحث بر سر این است كه آیا همه افراد در مقابل موقعیت ها ی مشابه واكنش هایی یكسان نشان می دهند یا نه هر كدام به گونه ای متفاوت از دیگری پاسخ می دهند و دیگر این كه اگر واكنش ها به گونه های متفاوت است نتیجه چیست؟ اینك برای مقابله با مشكلات به نكاتی به شرح زیر اشاره می شود.

●احساسات شما متأثر از افكار شماست؟

ما به این دلیل پیش از صحبت در برابر جمع مضطرب می شویم كه این گونه حرف ها را به خودمان می گوییم. مثلاً به خودمان می گوییم: الف) ممكن است اشتباه كنم و آبرویم جلوی دیگران برود و یا ب ) اگر اشتباه كنم و آبرویم جلوی دیگران برود خیلی بد خواهد شد.

احساس اضطراب ما نیز دقیقاً به خاطر گفتن همین حرف های فاجعه آمیز است. اما اگر به جای جمله (ب) فقط جمله (الف) را به خودمان بگوییم یا جمله دیگری مثل (ج) را به خودمان بگوییم كه اگر اشتباه كنم و آبرویم برود درست است كه ناجور شده اما لزومی ندارد تصور كنم كه خیلی بد شده است، عملاً هرگز مضطرب نخواهیم شد.

●احساس خوب از طریق تفكر صحیح

عملكرد ما به طور همزمان دارای جنبه های مختلفی است ما به طور همزمان ادراك، حركت و تفكر می كنیم و تهییج می شویم. این چهار شیوه اصلی ارتباط ما با دنیا از هم مجزا نیستند و با شروع یكدیگر قطع نمی شوند. آنها با هم همپوشی دارند و هر یك جنبه های مختلفی از زندگی ما را در برمی گیرند. بنابراین تفكر علاوه بر تغییرات زیستی- الكتریكی مغز و یادآوری، یادگیری و حل مسأله، شامل رفتارهای حسی، حركتی و هیجانی هم می شود.

نحوه خلق احساسات و هیجانات

كلمه هیجان به معانی زیر استفاده می شود:

۱) حالت عاطفی درونی كه به واسطه تفسیر ابراز می شود.

۲) كل تغییرات فیزیولوژیك و درونی ما كه به طور آرمانی تعادل ارگانیسم و محیط آن را مجدداً برقرار می كنند.

۳) رفتارهای آشكاری كه محیط محرك آنهاست و تلویحاً به معنای تعامل مستمر با محیط تغییرات فیزیولوژیك و نیز تهییج روانشناختی است.

یك هیجان متشكل از آشفتگی حادی است كه ارتباط نزدیكی با تغییرات آشكار بدنی دارد و كمابیش آن را به شكل احساس تشویش تجربه می كنیم. مابقی ماجرا استنباط ما از وقایع است. بنابراین، هم احساس و هم رفتاری كه از طریق آن ابراز احساس می كنیم و نیز پاسخ های فیزیولوژیك ما به آن وضعیت محرك مجموعه ای پویا و به هم مرتبط را تشكیل می دهند كه تشكیل دهنده هیجان هستند. پس یك هیجان به طور همزمان پدیده ای فیزیولوژیك روانشناختی و اجتماعی است، زیرا اعضای دنیای متمدن ما نیز معمولاً محرك هایی هیجان زا محسوب می شوند.

●به جنگ آشفتگی های هیجانی بروید

افرادی كه رفتارهای روان رنجورانه دارند ظرفیت های بالقوه ای دارند اما نمی دانند رفتارهایشان چطور به آنها لطمه می زند. گاهی هم می دانند اما به دلایلی غیرعادلانه از رفتارهای مخرب خویش دست نمی كشند. از آنجا كه ما معتقدیم این افراد ظرفیت های بالقوه ای دارند و فطرتاً كم هوش نیستند؛ بر این باوریم كه دلیل مشكلات هیجانی آنان ناآگاهی از نحوه تفكر صحیح تر و انجام رفتارهای كمتر مخرب است، گاهی هم از این موضوع با خبرند اما تلاشی در این مورد نمی كنند.

●غم و یأس را از خود دور كنید

هر كسی كه می گوید با پیروی از فلان قاعده می توان همیشه شاد بود، حرف منطقی نزده است. اما می توان این هنر را كه هرگز احساس غم و یأس نكنیم یاد گرفت. البته پیش بینی این كه چه چیزی ما را شدیداً ارضا می كند فقط از طریق بررسی تجارب عملی مان و آزمون آن امكانپذیر است.

احساس بدبختی از دو بخش نسبتاً مجزا تشكیل شده است ۱) تمایل به برخی اهداف و احساس ناامیدی بر اثر تحقق نیافتن آنها ۲) پافشاری برای دستیابی به اهداف و احساس تلخكامی بر اثر تحقق نیافتن این خواسته ها.

خطاكاری یكی از جنبه های ذاتی انسانیت است. این حقیقت كه انسانها خیلی زود اسیر رفتارهای كودكانه می شوند به این معنا نیست كه باید چنین رفتارهایی داشته باشند آنها می توانند خود را افرادی پخته و متفكر جلوه دهند. در چنین حالتی به ندرت به طور كامل شاد یا متأسف و ناامید خواهند شد. پس انسانها می توانند با كار و تلاش زیاد، خود را طوری تربیت كنند كه هرگز دچار افسردگی یا احساس بدبختی طولانی نشوند. آیا چیزی بیش از این می توان خواست؟

●نیاز به تأیید

برخی از باورهای سخت، غیرعاقلانه و غیرمنطقی ما باعث می شود تا نتوانیم زندگی بدون اضطراب و خصومتی داشته باشیم. یكی از این باورها كه ما آن را باور غیرعاقلانه شماره ۱ می نامیم این است كه: «ما باید تأیید و محبت دیگران را جلب كنیم.»

از آنجا كه انسان قادر است بی آن كه بمیرد یا شدیداً ناراحت شود، در انزوا زندگی كند، شاهد هستیم كه برخی از انسانها نیازی به پذیرش دیگران ندارند اما اكثر آنها با وجود آن كه وانمود می كنند نیازی به تأیید ندارند، سخت نیازمند تأیید دیگران هستند. ما با وجود این دوست داریم آرزوهایمان برآورده شوند، عملاً نیازی به آنها نداریم. یك انسان حتی اگر یك نقص ذهنی داشته باشد و هرگز هیچ كاری را به خوبی انجام ندهد فقط ارزش بیرونی ندارد یعنی ممكن است برای دیگران دوست یا كارمند خوبی نباشد اما مثل هر فرد كارآمدی از ارزش درونی زیادی برخوردار است.

●ترس افراطی از شكست

نیاز شدید به عشق به اندازه كافی شما را غمگین خواهد كرد. اما طرز فكر دیگر یعنی باور غیرعاقلانه شماره ۲ این است كه: «همیشه باید ثابت كنم كه آدم با كفایت، شایسته و موفقی هستم» اگر چه موفقیت منافع زیادی برای انسان دارد، اما باید دانست كه پرستش متعصبانه الهه موفقیت هم ناراحتی هایی را به همراه خواهد داشت. اگر معتقد باشید كه باید در تمامی زمینه ها آدم با كفایت و لایقی باشید چاره ای ندارید جز آن كه خودتان را یك انسان بدانید و یا یك آدم حقیر.

دلایل زیادی برای بالا رفتن از رفیع ترین كوهها وجود دارد. مثلاً لذت بردن از كوهنوردی، دست و پنجه نرم كردن با مشكلات كوهنوردی، یا دیدن خودمان بر فراز قله ها. اما برای كوهنوردی دلایل بدی هم می توان آورد: مثل نگاه كردن به مردمانی كه در زیر پای ما قرار دارند.

●دست كشیدن از سرزنش خود

باور غیرمنطقی شماره ۳: «اعتقاد به سرزنش و تنبیه گناهان باعث می شود تا مردم احساس كنند بی ارزش اند.» مردم به خطاكاری فكر كنند. اما مردم هر قدر هم كه اعمال شیطانی داشته باشند، شیطان صفت نیستند. وقتی متوجه شدید عصبانی هستید، اگر از اعمال و رفتار دیگران آزرده و ناراحت هستید، احساساتتان مناسب است و اشكالی ندارد، یعنی ترجیح می دهید آنها رفتارشان را تغییر دهند و وقتی چنین رفتاری نمی كنند احساس ناكامی و ناامیدی می كنید. بدون تفكر هیچ عملی را نادرست یا غیراخلاقی ندانید، بلكه سعی كنید آن عمل را مورد بررسی قرار دهید.

●چگونه افسرده نشویم

طرز فكر غیرعاقلانه ۴: «اگر چه وقتی به خواسته های خود نمی رسید احساس تأسف، نارضایتی یا ناخشنودی می كنید اما لزومی ندارد كه این مسأله را فاجعه آمیز یا وحشتناك بدانید.» روش منحرف كردن حواس یك مسكن موقتی به حساب می آید و راه حل قطعی نیست البته این روش وقتی برای كاهش مشكلات روانشناختی به كار می رود اثرات جانبی نامطلوبی هم دارد. گاهی به جای حمله به افكار غیرعاقلانه اصلی، آنها را تشدید می كنیم. به طور كلی نمی توان راه آسان و پخته ای برای واكنش به ناكامی توصیه كرد. دشوارترین راه، پیروی از فلسفه هایی است كه مروج ترك دنیا هستند. درمان های تخلیه ای هم بی ارزش نیستند و گاهی سودمند هستند، اما دلیل سودمندی آنها این است كه در این درمان ها شاهد روش های قوی شناختی، ابراز وجود، مبارزه با شرم و جنبه های فلسفی دیگری هستیم كه از چشم پیروانش و دور مانده است. پس ابراز و بیان احساسات یكی از بخش های مهم درمان است اما اگر برداشت های پخته نیز چاشنی كار شود، آنگاه می توانیم برخی از این احساسات را تغییر دهیم.

رامین كریمی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.