چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آموزش زندگی اجتماعی در صد دقیقه


آموزش زندگی اجتماعی در صد دقیقه

نگاهی به فیلم «چک» آخرین ساخته کاظم راست گفتار که به تازگی روی پرده سینماها رفته است

● خلاصه داستان

چهار نفر آدم کاملا غریبه با هم به دلیل مالکیت مشترک بر سر یک چک به‌رغم دیدگاه‌های اعتقادی کاملا مغایر ناگزیرند که دو شب و یک روز کامل باهم باشند، حضور آنها در کنار هم در ابتدا به جمع اضدادی شبیه است که تفاوت هایشان حتی در نوع خوابیدن آنها نیز مشهود است! اما بعد یک شناخت مختصر از یکدیگر و کنار گذاشتن مطلق اندیشی (که فقط آنچه من می گویم، حقیقت است) به تدریج شکاف میان آنها پر شده و موفق به پذیرش تفاوت های یکدیگر می شوند.

فیلمنامه «چک» که براساس داستانی از فریدون گله نوشته شده است (که سال ۱۳۵۶ فیلم «جمعه» کامران قدکچیان از روی آن ساخته شد) قصه همراهی ۴ کاراکتر با خاستگاه‌های متفاوت اعتقادی و اجتماعی بر سر تصاحب سهمی برابر از یک چک ۴۰ میلیون تومانی است که تفاوت‌های آنها در نیمه ابتدایی فیلم مانع اعتمادشان به همدیگر است، اما در نیمه دوم فیلم، همین افراد بعد از اینکه یک روز را با هم می‌گذرانند و با هم زیستن را در کنار پذیرش تفاوت‌ها تجربه می‌کنند، به تدریج به هم نزدیک شده، به درک واقعی از زندگی اجتماعی می‌رسند و در می‌یابند که زندگی اجتماعی تنها به این معنا نیست که گروهی از انسان‌ها در کنار یکدیگر و در یک منطقه زیست کنند و تحقق آن جز با تعامل و تقسیم کار در داخل یک سلسله سنن و نظامات میسّر نیست.

«چک» در کنار «گشت ارشاد» هردو از آثار متوسط امسال سینمای ایران‌ هستند که سازندگان آنها شناخت خوبی از وضعیت اجتماعی ایران امروز داشته‌اند و با دو نگاه متفاوت به شکاف‌های موجود در جامعه پرداخته‌اند و همین آگاهی نقطه قوت این دو فیلم را (که خلق شخصیت‌های باورپذیر و ملموس امروز است) رقم می‌زند. اگر سهیلی در «گشت ارشاد» شکاف اقتصادی و عدالت اجتماعی را دستمایه ساخت فیلمش قرار داده و پیام «گرگ باشید، ولی هیچ وقت گوسفند نباشید» را به مخاطب منتقل می‌کند، راست گفتار در «چک» به شکاف موجود در نگرش افراد و تفاوت‌های اعتقادی مردم جامعه می‌پردازد (که این مسئله در بحث‌های سیاسی افراد که از بودن یا نبودن ماهواره در خانه تا مطالبات دانشجویان و نسل جوان را شامل می‌شود، به خوبی آشکار است) چک چهل میلیونی در فیلم می‌‌تواند همان منافع ملی باشد که هر حکومت و دولتی در تلاش است تا سهم بیشتری از آن را به جامعه خود اختصاص دهد و مردم نیز هر کدام به سهم خود تلاش می‌کنند سهم بیشتری را به خود اختصاص دهند و همانطور که در فیلم می بینیم برای تحقق این امر راهی جز همکاری و تعامل همه سلایق مختلف وجود ندارد. حال این تکه کاغذ باارزش را بگذارید کنار تابلوی کائنات پولاد کیمیایی در «گشت ارشاد» که می توانست تصویری شفاف از سقف آرزوهای هر فرد در جامعه باشد که با این ترتیب «چک» روی دیگری از «گشت ارشاد» است که حرف آن را کامل کرده و تصویری بدون رتوش از جامعه‌ای را ارائه می‌کند که مردم آن به گفته سرهنگ (با بازی همایون ارشادی) از سر اجبار هم که شده باید هوای یکدیگر را داشته باشند.

تصویری که فیلمساز از جامعه دلخواه خود در «چک» نشان می‌دهد، جامعه‌ای است که اعضای آن در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسه عقاید، ایده‌ها و آرمان‌ها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطه‌ورند و نیازهای مشترک اجتماعی و روابط ویژه زندگی انسان‌ها، آنها را آن‌چنان به‌یکدیگر پیوند می‌زند و زندگی را آن‌چنان وحدت می‌بخشد که افراد را در حکم مسافرانی قرار می‌دهد، که در یک هواپیما و یا اتومبیل سوارند، به‌سوی مقصدی در حرکتند، همه باهم به منزل می‌رسند، از رفتن می‌مانند، دچار خطر می‌گردند و سرنوشت یگانه‌ای پیدا می‌کنند. پس به همین خاطر است که در «چک» این چهار آدم به ظاهر بی ربط، دور یک سفره می نشینند، گردش می روند، با هم به نماز جمعه می روند و در همین مدت کوتاه هر کدام در موقعیتی بحرانی هوای دیگری را دارد (به سکانس افتادن پسر فرهاد آئیش در آب توجه کنید.)

مسئله دیگری که راست گفتار روی آن دست گذاشته روحیه افراط و تفریطی افراد در مواجه با موقعیت‌های گوناگون اجتماعی است که متاسفانه مبتلایان زیادی دارد و کاراکترهای «چک» نیز به تبعیت از همین منش در یک لحظه همدیگر را به به دلایل مختلف متهم کرده، با هم جر و بحث و دعوا می‌کنند و آنی بعد، چنان به یکدیگر محبت می‌کنند که انسان انگشت به دهان می‌ماند! که در میان شخصیت‌های فیلم، بهترین نمونه برای این ادعا کاراکتر حسن شکوهی است که شخصیتش در لحظه دچار نوسان می‌شود، او می‌تواند در یک لحظه جیب کسی را بزند که در روز بعد جان فرزندش را نجات می‌دهد!

«چک» به لحاظ خلق موقعیت، می‌توانست چیزی شبیه موقعیت ابزوردی باشد که کاهانی در «اسب حیوان نجیبی است» به تصویر می‌کشد، و صرفا تصویری سرگردان از آدم‌هایی را به تصویر می‌کشد که با هر گامی که به ظاهر به سمت هدف خود بر می‌دارند نه تنها پیش نمی‌روند، که هر بار به همان نقطه آغازین خود پرتاب می‌شوند. اما راست گفتار فیلمش را متفاوت از کاهانی به پایان می‌رساند و بیشتر از آنچه تلاشش در تکمیل پازلی که منجر به خلق یک موقعیت ابزورد تمام عیار می‌شود، باشد، روی پیام فیلم متمرکز می‌شود که معتقد است همان قدر که برای آزادی خودمان ارزش و اعتبار قائلیم، این حق را نیز به دیگران بدهیم.

جدای داستان امروزی و سرراست و قدرتی که فیلم در برقراری ارتباط با طیف وسیعی از مخاطبان دارد، «چک» تولید فقیری دارد که از این جنبه اثری در حد تله فیلم‌های تلویزیونی است که در آن نه از آب و رنگ فیلم‌های قبلی راست گفتار خبری است و نه از بازیگران مطرحی که در چهار فیلم قبلی راست گفتار حاضر بوده‌اند و سهم زیادی در پرفروش شدن آن فیلم‌ها داشته‌اند و این هم از بد روزگار است که بهترین ساخته کاظم راست‌گفتار بعد از تجریبات سخیفی چون «عروس خوش قدم»، «پسر تهرانی» و «زنان مریخی، مردان ونوسی» بعد از یک هفته از اکران، هنوز نتوانسته به فروش قابل توجهی دست یابد و فروش روزانه آن میانگین حدود ۶ الی ۷ میلیون است و این برای کارگردانی که سه فیلم قبلی او جزو ۱۰ فیلم پرفروش سال بوده‌اند و میلیاردی فروخته‌اند، شکستی غیرقابل پیش بینی در گیشه است.

امیرعباس صباغ



همچنین مشاهده کنید