چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

آداب جنگ یا تقوای جنگی در اسلام


مطالعه و دقت در آداب جنگ در اسلام, این حقیقت را آشكار می كند كه آنچه امروزه در نظام حقوق بین المللی مورد تأكید قرار گرفته, چهارده قرن بیشتر در متن تعالیم اسلام وجود داشته است اهمیت این امر مخصوصا از این جهت است كه در آن روزگار نه نامی از حقوق بشردوستانه قواعد مربوط به رعایت حقوق بشر در زمان جنگ در میان بود و نه محتوای آن مورد نظر

با توجه به گستردگی این مقررات و مباحث مرتبط با آن، در این مقاله صرفا به برخی از آداب جنگ در اسلام یا مظاهر تقوای جنگی و مقایسه آنها با قواعد حقوق بشر دوستانه امروز اشاره شده‏است.

كلید واژه‏ها: حقوق بشردوستانه، اعلان جنگ، اسرای جنگی، منّ و فداء، جنایات جنگی.فرهنگ اسلام نخستین مبدأ تدوین قواعد انسان دوستانه بین‏المللی بوده است (محقق‏داماد، ۱۵۲) و اگر بگوییم هر رفتار غیرمشروع علیه زخمی‏ها و مجروحین و كلیه افرادی كه تحت حمایت كنوانسیونهای موضوعه هستند مخالف اسلام است، گزاف نگفته‏ایم (همو، ۱۸۳). این در حالی است كه در ادیان دیگر - كه البته متأسفانه تحریف شده‏اند - نه تنها بر حقوق بشردوستانه تأكید نشده است، بلكه ترغیب و تشویقهای فراوانی جهت سركوب بی‏قید و شرط طرف مقابل صورت گرفته است.در عهد قدیم یهود آمده است كه «اگر وارد شهری شدی، تمام ساكنان آن شهر (از زن و مرد و كودك و پیر) را از دم تیغ می‏گذرانی و حتی چهارپایان آن را نیز از بین می‏بری و سپس تمام اثاثیه شهر را در وسط آن جمع كرده، آتش می‏زنی و در پایان، شهر را نیز به آتش می‏كشی و ویران می‏كنی»(زحیلی، آثارالحرب، ۴۴؛ نواوی، ۱۲۳؛ علی منصور، ۳۳۱، ۳۷۹). پرواضح است وقتی نگرش تئوریك دینی به حقوق بشر اینگونه باشد، كردار رزمندگان چگونه خواهد بود.متأسفانه علی‏رغم اینكه مقررات اصیل مسیحی از هرگونه استفاده از زور به دورمی‏باشد، كشیشان و پاپهای مسیحی برای نشر عقاید و حفظ جایگاه خویش، به ارتكاب فجیع‏ترین جنایات بشری دست زده‏اند و بویژه در قرون وسطی با تشكیل دادگاههای تفتیش عقاید یا انگزیسیون، گرایشات به دور از انصاف خود را به منصّه ظهور رساندند. دكتر گوستاولبون (۳۳۳) در این زمینه می‏نویسد: «فردیناند گر چه در ابتدا در زبان و مذهب به اعراب آزادی داد، ولی در سال ۱۴۹۹م پیمانی را كه در این‏باره با مسلمانان بسته بود، شكست و شروع به تعّدی و آزار آنها نمود كه تا چند قرن ادامه یافت و بالاخره منجر به ریشه‏كن شدن مسلمین و اعراب گشت. نخست مسلمانان را به زور وادار به قبول دین مسیح كردند؛ سپس محكمه‏های تفتیشی آنها حكم به سوزانیدن این مسیحیان تازه داد، به بهانه اینكه واقعا به دین مسیح در نیامده‏اند. و البته این كار به تدریج صورت می‏گرفت، زیرا نمی‏توانستند چندین میلیون عرب و مسلمان را یكباره بسوزانند. از این رو كشیش بزرگ طلیطله كه در ضمن، رئیس محكمه‏های تفتیش نیز بود، دستور داد تمام عربهایی كه دین مسیح را نپذیرفته‏اند، از پیرو جوان و زن و مرد و كوچك و بزرگ، همه را گردن بزنند». این در حالی است كه مسلمانان در برخورد با مسیحیان، بسیار نرمخو و مهربان بودند، به حدی كه بسیاری از مستشرقین مسیحی بدان اذعان كرده‏اند. مثلاً روبرتسون۱ در كتابی كه در تاریخ شارل پنجم نوشته است، می‏گوید: «تنها مسلمانان هستند كه با عقیده محكمی كه به دین خود دارند، یك روح سازش و تسامح نیز به ادیان دیگر در آنها هست؛ اینان با اینكه دین خود را با شمشیر پیشرفت دادند، ولی هر كس در دین آنها رغبتی نداشت او را به حال خود می‏گذاردند تا اگر خواست بپذیرد وگرنه در دین خود بماند»(همو، ۱۴۶). البته معلوم نیست كه چگونه اسلام به وسیله شمشیر فراگیر شد، در حالی كه به اعتراف روبرتسون، آزادی عقیدتی را محترم می‏شمرد. میشود۲ نیز می‏نویسد: «همان قرآنی كه دستور به جهاد داده، نسبت به ادیان دیگر سهل انگاری و مسامحه كرده و كشیشان و رهبانان و خدمتكاران آنان را از دادن جزیه معاف داشته است و پیغمبر اسلام كشتن رهبانان را به خاطر اینكه سرگرم عبادت هستند، قدغن كرد. مسلمانان در زمان عمر بن الخطاب كه بیت المقدس را فتح كردند هیچگونه آزاری به نصاری نرساندند، ولی بر عكس، هنگامی كه نصاری این شهر را گرفتند با كمال بیرحمی، مسلمانان را قتل عام كردند و یهود وقتی بدانجا در آمدند، بی‏باكانه همه را سوزاندند»(همو، ۱۴۷). ملاحظه می‏شود كه خود دانشمندان غربی و مسیحی نیز به این موضوع اعتراف می‏نمایند.

در حقوق بشردوستانه معاصر، قواعدی مشخص برای چگونگی جنگ و مقررات حاكم بر آن معین شده كه برخی آن را در سه قاعده: تفكیك بین نظامیان و غیر نظامیان، حفظ محیط زیست و منع رنج و درد زاید خلاصه نموده‏اند(هنجنی، تقریرات درس متون مخاصمات مسلحانه). اما گروهی دیگر اصل تناسب و حقوق دول بی‏طرف را نیز اضافه نموده‏اند(ممتاز، تقریرات درس دوره عالی تخصصی سیاسی). به هر ترتیب، این قواعد زیر ساختارهای حقوق انسان دوستانه در جنگ را تشكیل می‏دهد كه در مقررات اسلامی نیز به صورت شفاف به این موارد اشاره شده است.

۵۶، ۱۱۹، ۱۲۰؛ الظالمی، ۷۴؛ زحیلی، العلاقات الدولیّة فی‏اسلام، ۶۷؛ مكی، ۲۶۵). حضرت پیامبر اكرم (ص) در این زمینه فرموده‏اند: «اغزوا باسم الله و فی سبیل الله...اغزوا و لا تغلوا و لا تغدروا و لا تمثلوا و لا تقتلوا ولیدا»؛ یعنی «با نام خدا و در راه خدا پیكار نمایید...بجنگید اما غل و غش مورزید و خیانت و غدر مكنید و مثله نكنید و كودكان را نكشید»(عبدالباقی، ۵۳). همچنین می‏فرمودند: «لا تمثلوا حتی بالكلب العقور»؛ یعنی «حتی سگهای هار را مثله نكنید». در حدیث دیگری از پیامبر رحمت (ص) آمده است كه: «لا تغلوا و لا تمثلوا و لا تغدروا و لاتقتلوا شیخا فانیا و لاصبیا و لاامرأة» (طی، ۱۴۶؛ ابواتله، ۱۱۵؛ باناجه، ۱۰۲؛ علی منصور، ۳۱۳)؛ یعنی «غل و غش مورزید و مثله نكنید، غدر مكنید، پیر مرد فرتوت و كودك و زن را مكشید». بنابراین، همه فقیهان، چه شیعه و چه سنی، اتفاق نظر دارند كه در جهاد با كافران، كشتن پیرمردان و پیرزنان و خردسالان و همه آنانی كه از عرصه معركه بر كنار هستند، جایز نیست و مسلمانان حق ندارند آنها را بكشند(اسماعیلی، ۱۰۴، زحیلی، آثارالحرب، ۴۹۷؛ ابویوسف، ۱۹۵). جالب اینكه اسلام اهمیت خاصی به راهبان می‏دهد و تا موقعی كه آنان در عبادتگاههای خود مستقر هستند و در جنگ شركت ندارند، از هر گزندی در امان می‏باشند. همچنین كشاورزان و صنعتگران و پیشه‏وران و سایر افرادی كه دخالتی در جنگ ندارند، از آثار مخرب جنگ در امان هستند (ابواتله، ۱۸۵). همچنین مسلمانان از تخریب اماكن عبادت یهودیان و مسیحیان منع شده‏اند(علی منصور، ۳۲۰). جالب اینكه قرآن یكی از اهداف جنگ را حفظ اماكن عبادت (از جمله محل عبادت مسیحیان و یهودیان) می‏داند(حج، ۴۰).

سخنان حضرت امام علی (ع) نیز در مورد تفكیك بین نظامیان و غیر نظامیان، حكایت از مشی و روش اسلام در این زمینه دارد. در نامه ۱۴ از نهج‏البلاغه (۳۷۳) می‏خوانیم: «فاذا كانت الهزیمة باذن الله فلا تقتلوا مدبرا و لا تصیبوا معورا و لا تجهزوا علی جریح و لا تهیجوا النساء باذی و ان شتمن اعراضكم و سببن امراءكم فانهن ضعیفات القوی و الانفس والعقول. ان كنا لنؤمر بالكف عنهن و انهن لمشركات و ان كان الرجل لیتناول المرأة فی‏الجاهلیة بالفهر او الهراوة فیعیربها و عقبه من بعده»؛ یعنی «چنانچه شكست دشمن با اراده خدا محقق گشت، پس هیچ فرد در حال فرار را نكشید، جان هیچ مجروحی را نستانید، زنان را با آزار و اذیت تهییج نكنید، هر چند كه به ناموس شما دشنام دهند و به فرماندهان شما فحش گویند؛ زیرا آنان از نظر نیرو و جان و عقل ضعیف‏البنیه هستند. ما به روی گرداندن از آنان در حالی امر می‏شدیم كه آنان مشرك بودند و اگر مردی زنی را در جاهلیت اذیت می‏كرد، بدین نحو كه با سنگ كوچكی او را ادب می‏كرد یا با عصای خود به او حمله می‏نمود، تا آخر عمر، خود و خانواده‏اش برای این كار مورد تمسخر قرار می‏گرفت».


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.