چهارشنبه, ۱۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 5 June, 2024
مجله ویستا

بررسی عملکرد حزب مردم


بررسی عملکرد حزب مردم

تشکیل احزاب سیاسی در ایران تاریخچه طولانی ندارد مثل سایر ارکان دموکراسی از غرب وارد شده است احزاب سیاسی علیرغم چالش هایی که با نظام سنتی ایران داشتند, توانستند در برخی از مقاطع تاریخ معاصر تا حدودی, جای جایگاه خود را بیابند

«اخیرا به ایجاد یکی از مظاهر دیگر دموکراتیک پرداخته‌ام که تقریبا در کشور ما تازگی دارد و آن مسئله تشکیل احزاب سیاسی است» (محمدرضا پهلوی )

تشکیل احزاب سیاسی در ایران تاریخچه طولانی ندارد؛ مثل سایر ارکان دموکراسی از غرب وارد شده است. احزاب سیاسی علیرغم چالش‌هایی که با نظام سنتی ایران داشتند، توانستند در برخی از مقاطع تاریخ معاصر تا حدودی، جای جایگاه خود را بیابند.

شاید بتوان سه مقطع تاریخی مشروطه، فرار رضا شاه و وقوع انقلاب اسلامی را به عنوان سه رخداد مؤثر در تشکیل احزاب سیاسی ایران قلمداد کرد. البته در برخی مقاطع تاریخی دیگر نظیر دور نخست وزیری علی امینی (۱۳۴۱-۱۳۴۰) زمینه‌های مساعدی برای شکل‌گیری احزاب بوجود آمد. ولی از نظر جامعیت و تأثیرگذاری ، سه مقطع فوق‌الذکر از اهمیت خاصی برخوردارند.

اما در فواصل سه رخداد مذکور، وضعیت به گونه‌ای بود که دولت وقت یا مانع تشکیل احزاب می‌شد و یا خود به تشکیل آن اقدام می‌کرد. بدیهی است که اینگونه احزاب که از بالا (حکومت) تشکیل می‌شدند با احزابی که از پایین (جامعه) بر می‌خواستند تفاوت ماهوی داشتند، این تفاوت‌ها را می‌توان در شکل‌گیری ، ساختار، اهداف و .... دو نوع احزاب بر شمرد.

این مقاله تلاش دارد که به معرفی حزب مردم که یکی از احزاب نوع اول است بپردازد، این حزب به دستور محمدرضا شاه در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۶ تأسیس شد. لازم به ذکر است که این حزب را نباید با احزابی نظیر «حزب مردم» دوره چهاردهم مجلس شورای ملی که موسس آن (محمدصادق طباطبایی) به ریاست مجلس نیز انتخاب شد(۱) و «حزب مردم ایران» یکی از احزاب تشکیل دهنده جبهه ملی که مؤسس آن محمد نخشب بود، اشتباه نمود.

علی‌رغم فعالیت ۱۸ ساله (۱۳۵۳-۱۳۳۶) این حزب در نقش حزب اقلیت، در مقابل احزاب اکثریت ملیون (۱۳۳۹-۱۳۳۶۹ و ایران نوین (۱۳۵۳-۱۳۴۳) و برخورداری آن از افراکسیون پارلمانی در تمام دوره‌های مجلسین شورای ملی و سنا، اهمیت آن از دید پژوهشگران تاریخ معاصر به دور مانده، به طوری که به جرأت می‌توان گفت در پژوهش‌های تاریخ معاصر ایران جای این حزب خالی است، و اشارت مختصری هم که در پاره‌ای از منابع در این زمینه موجود است از جمعیت و دقت لازم برخوردار نمی‌باشد. این مسئله از یک سو بخاطر عدم دسترسی به اسناد و مدارک مربوط به این حزب می‌باشد و از سوی دیگر به خاطر ماهیت (دولتی بودن) آن و تا حدودی عدم تأثیر آن در تحولات سیاسی جامعه مربوط می‌شود.

لذا در این مقاله سعی داشته‌ایم که با استناد به اسناد موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامی وسایر منابع، نظیر خاطرات برخی شخصیت‌های سیاسی دوره پهلوی دوم، ضمن معرفی آن به تحلیلی از چگونگی شکل‌گیری، اهداف، فعالیت ها و انحلال آن بپردازیم.

اندیشه‌های شکل‌گیری این حزب را می‌توان در روند رشد تحزب در دهه ۱۳۲۰ که به عنوان یک دوره مهم از فعالیت‌های سیاسی احزاب و گروه‌های متعدد (با مرام‌ها و مسلک‌های مختلف) محسوب می‌شود، جستجو کرده رشد آگاهی سیاسی بخشی از مردم شهری این دوره را می‌توان در اقتدار جبهه ملی و حزب توده مشاهده کرده این رویکرد عمومی به فعالیت‌های سیاسی متقل نمی‌توانست بعد از موفقیت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از دید محمدرضا شاه پنهان بماند.

شاه به خوبی از پتانسیل نیروهای حزبی جامعه و پیامدهای آزاد شدن این انرژی در دهه ۱۳۲۰، به خصوص در به قدرت رساندن مصدق ( که بحران‌های شدیدی را برای وی به دنبال داشت) آگاهی داشت، لذا بعد از کودتا ضمن کنترل شدید این نیروها، چاره کار را به انحراف کشاندن ماهیتی جریانات سیاسی مذکور می‌دید و به همین منظور با تشکیل احزاب دولتی، بخشی از عناصر سرخورده جریانات سیاسی سابق را در راستای منافع خود جذب کرد. این بود که یک سال بعد از کودتا، ضمن تداوم مقابله با اعضای جبهه ملی، با دستگیری اعضای افسران حزب توده به اهمیت و عمق خطر پی برد، وی از این زمانبه منظور پر کردن خلاء فکری جامعه وبه چاره‌جویی پرداخت و «در سفره‌های خود به چند کشور خارجی در سال ۱۳۳۵ ، یعنی آمریکا و [بعضی کشورهای] اروپا و هند و ترکیه، شخصا به مطالعه درباره نهادهای پارلمانی این کشورها پرداخت(۲). در همین راستا و به تقلید از نظام‌های دو حزبی اکثریت و اقلیت در انگلستان و آمریکا بود که، شاه دو حزب مردم (اقلیت) و ملیون (اکثریت) را تشکیل داد. معموله در عرف سیاسی هم این امر مشهده شده که برای مقابله با هر پدیده‌ای می‌توان با ایجاد بدل آن با ماهیتی متفاوت عمل کرد. این اصل به خصوص در مرد تشکیل احزاب وابسته، در تاریخ معاصر کشور ما، چند مورد مصداق دارد. به طوری که شاید بتوان، تشکیل برخی از احزاب راست و دولتی دوره پهلوی را به منظور مقابله با حزاب چپ، تلقی نمود. احزاب مثل «حزب دموکرات ایران» قوام السلطنه و «حزب اراده ملی» سید ضیاءالدین طباطبایی از این دسته‌اند. این احزاب برای انجام مأموریتی خاص در دوره‌ای خاص پدید آمدند و بعد از ایفای نقش لازم از صحنه فعالیت سیاسی کنار رفتند. اما در سال ۱۳۳۶، با تشکیل احزاب دولتی از سوی رژیم آغاز یک رویکرد جدید و جدی با توجه به تشکیل ساواک در همان سال، می‌توان به عمق ناتوانی رژیم برای مقابله با خطراتی که آن را تهدید می‌کرد می‌برد. می‌توان چنین استنباط کرد که رژیم به کارگیری تدابیر امنیتی شدید، که در زمان رضا شاه نیز آزمایش شده بود عملا ناتوانی خود را در کنترل جریان‌های سیاسی جامعه، احساس می‌کرد، این بود که علاوه بر تشدید تدابیر امنیتی ، اتخاذ یک راهکار سیاسی جدید را برای مقابله با وضع موجود، لازم می‌دید. این راهکار تشکیل احزاب سیاسی بود. محمدرضا شاه در یکی از ملاقات‌های دکتر نصرالله کاسمی (دبیرکل حزب اکثریت ملیون) در آستانه تشکیل حزب مذکور با وی، چنین می‌گوید: «سال‌ها فکر می‌کردم که به چه دلیل نظام مملکت در شهریور سال ۱۳۲۰ طی ۴۸ ساعت طوری متلاشی شد که سربازها با لباس کهنه و پای برهنه ... در کوچه و بازار تقاضای کمک می‌کردند .... بعد دریافتم که در داخل مملکت تشکلات و سازمانی وجود نداشت که پایه و اساس محکمی متکی به افکار مردم داشته باشد که بتواند در روزها یسخت تشکیلات موجود را نگه دارد و نگذارد متلاشی شود.

از این رو به فکر افتادم که باید در مملکت تشکیلات حزبی ایجاد شود تا منظورم عملی شود. قبلا حزبی تشکیل شده (حزب مردم) که حزب اقلیت است، حالا باید حزب اکثریت تشکیل شود و این کار را به عهده شماست».(۳)

به طور کلی در این رویکرد جدید، تلاش رژیم این بود که بتواند علاوه بر سازماندهی گروه‌های وابسته در قالب تشکل‌های حزبی، به احراز وجه دموکراتیک، جلب مشارکت مردمی و کسب مشروعیت نایل آید. وی در سخنرانی خود در اردیبهشت ۱۳۳۶ خطاب به سناتورها می‌گوید: «مفهوم دموکراسی، آزادی مردم در اظهار عقیده و تشکیل احزاب است و حالا که احزاب را تشکیل داده‌ایم، دموکراسی داریم. جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران(۴) و در جای دیگر می‌گوید: «در اجتماع ما که بر اساس رژیم پارلمانی و دموکراتیک اداره می‌شود ... [اساس کار بر محور] سیستم دو حزبی، حزب موافق دولت و حزب مخالفت دولت [قرار دارد]»(۵).

در واقع منظور شاه از احزاب مذکور،‌ دو حزب ملیون و مردم بود. لازم به ذکر است که حزب ملیون که به منظور ایفای نقش اکثریت در دی ماه ۱۳۳۶ به دستور شاه و رهبری منوچهر اقبال (نخست وزیر وقت ۱۳۳۹-۱۳۳۶) و به دبیر کلی نصرالله کاسمی تشکیل شد، در طول سه سال فعالیت، دولت و اکثریت مجلس شورای ملی، عمر دولت اقبال به همراه حزب وی سر آمد و حزب «ایران نوین» (۱۳۵۳-۱۳۴۳) به جای آن به ایفای نقش حزب اکثریت پرداخت.

حزب مردم در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۶ به دستور شاه و به دبیرکلی امیراسدالهل علم تشکیل شد و از تیرماه همین سال شروع به عضوگیری نمود، در منابع این حزب، با عناوین حزب «دستوری» ، «فرمایشی» ، «سه ساخته» ، «دولتی» ، «برنامه‌ای» و «حزب کارگزاران معتمد» به کار رفته است.

تشکیل این حزب بعد از مدت‌ها رایزنی کارگزاران حکومت صورت گرفت . این حزب در طول ۱۸ سال فعالیت با فراز و نشیب‌های زیادی مواجه شد. به طور کلی می‌توان روند فعالیت‌های آن حزب را به سه مرحله تقسیم نمود.

۱)دوره تثبیت: این دوره به دبیرکلی امیراسدالله علم از اردیبهشت ۱۳۳۶ تا شهریور ۱۳۳۹ طول کشید.

۲) دوره تزلزل: این دوره به دبیرکلی پرفسور یحیی عدل، از شهریور ۱۳۳۹ تا اردیبهشت ۱۳۵۰ را شامل می‌شود.

۳)دوره تضعیف و انحلال: این دوره از اردیبهشت ۱۳۵۰ لغایت اواخر سال ۱۳۵۳ را در بر می‌گرفت که به ترتیب با دبیرکلی علینقی کنی (۳/۵/۱۳۵۱ـ۲۸/۲/۱۳۵۰) ، (پرفسور یحیی عدل (دوره دوم ۵/۴/۱۳۵-۴/۵/۱۳۵۱) ، ناصر عامری (۸/۱۰/۱۳۵۲-۶/۴/۱۳۵۲) و محمد فضایلی (؟/۱۲/۱۳۵۳-۲۲/۱۰/۱۳۵۳) تداوم یافت و در نهایت با اعلام رسمی تشکیل حزب واحد رستاخیز ملت ایران در فروردین ۱۳۵۴، این حزب به همراه سایر احزاب رسمی وقت، از طرف حکومت محل اعلام گشت.

به منظور تبیین سیر تاریخی فعالیت‌های حزب مردم، اهم فعالیت‌های مربوط به هر دوره را بطور مختصر تشریح می‌نماییم.

ـ دوره تثبیت: دوره چهار ساله (۱۳۳۹-۱۳۳۶) فعالیت حزب که با دبیرکلی امیراسدالله علم تشکیل و سازماندهی یافت به عنوان درخشان‌ترین دوره فعالیت حزب مردم محسوب می‌شود.

امیراسدالله علم از ملاکان جنوب خراسان و فرزند محمدابراهیم علم معروف به شوکت الملک امیر کائنات که از دیرباز با ایجاد امنیت در منطقه سیستان و بلوچستان روابط نزدیکی با رضا شاه و انگلیسی‌ها بدست آورده بود در مدرسه عالی فلاحت کرج، تحصیلات خود را به پایان رساند و در بیرجند سرپرستی املاک پدرش را به عهده گرفت. وی در کابینه قوام (۱۳۲۶-۱۳۲۴) به عنوان فرماندار کل سیستان و بلوچستان انتخاب شد و بعدها در سال ۱۳۲۸ به سفارش محمدرضا شاه به عنوان وزیر کشاورزی در کابینه ساعد (۱۳۲۹-۱۳۲۷) انتخاب شد. و از این دوره در اکثر کابینه‌های بعدی با سمت وزیر فعالیت می‌کرد. در سال ۱۳۳۱ به عنوان سرپرست املاک و مستغلات پهلوی منصوب شد و در دوره نخست وزیری مصدق (۱۳۳۲-۱۳۳۰) همانند برخی از درباریان، از دربار رانده شد و بر سر املاک خود به بیرجند مراجعت نمود. دنبال موفقیت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مجددا از جانب شاه به سمت قبلی خود یعنی سرپرستی املاک و مستغلات پهلوی منصوب گردید تا اینکه در کابینه حسین علا (۱۵/۱/۱۳۳۶-۱۷/۱/۱۳۳۴) به توصیه شاه به عنوان وزیر کشور انتخاب شد. در این زمان علم به عنوان یکی ا زمحرم‌ترین کسان به شاه و از متنفذترین افراد در کشور محسوب می‌شد، لذا شاه وی را مأمور تشیکل حزب مردم نمود.(۶) علم از همان آغاز برای جذب اشخاص متنفذ جهت عضویت در حزب و حتی ائتلاف با احزاب مهمی چون حزب زحمتکشان مظفر بقایی تلاش‌های زیادی به عمل آورد. (سند شماره ۲) نفوذ اجتماعی علم از یک سو بخاطر وابستگی خاندانش به سلطنت بود و از سوی دیگر با تشکیل جلسات بزم گونه‌ای در منزلش توانست با جذب عده‌ای از شخصیت‌های سیاسی، ادبی و اجتماعی نظیر پرویز نایل خانلری، علینقی کنی، مهندس مهدی شیبانی و جهانگیر تفضلی و حتی اشخاصی با گرایش‌های چپ نظیر محمد معتضد باهری و رسول پرویزی و دیگران در تأسیس حزب بهره بگیرد.(۷) البته علاوه بر اشخاص فوق‌الذکر ، می‌توان از مصطفی صاحب‌دیوانی، دکتر احمد فرهاد، پرفسور یحیی عدل، جمشید اعلم، محسن مظاهر، علی معارفی، دکتر حسن افشار، محمد الهی، دکتر امیر بیرجندی، دکتر علی‌اکبر بینا، دکتر حسن ستوده تهرانی، مهندس قبادظفر و دکتر موسی عمید به عنوان اعضای مؤسسین حزب مردم نام برد.

یکی از نخستین اقدامات علم و گروه همفکرانش تدوین اولین اساسنامه و مرامنامه حزب مردم بر محور این دو استوار بود. اساسنامه حزب که چندین بار در معرض اصلاح قرار گرفت در زمینه‌های چگونگی عضویت افراد (سند شماره ۱) و معرفی سازمان‌های وابسته به حزب بود به طور کلی مسایل داخالی حزب را تبیین می‌کرد.

مرامنامه حزب نیز در خصوص تشریح اصول عقاید سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی حزب بود. «علم هدف حزب را از لحاظ رژیم سیاسی؛ حفظ استقالال و تمامیت ارضی و جغرافیایی سیاسی کشور، حفظ کلیه آزادی‌هایی که قانون اساسی و منشور سازمان ملل متحد و اعلمیه حقوق بشر به همه افراد داده، و از لحاظ سیاست خارجی حفظ و ایجاد رابطه حسنه و حسن تفاهم کامل با کلیه کشورهایی که به استقلال و تمامیت ارضی کشور ما احترام می‌گذارند، اعلام داشت، و از لحاظ رژیم اقتصادی، اصلاحات در امور کشاورزی، صنعتی، بازرگانی و اداری،‌اجتماعی و فرهنگی اعلام کرد»(۸)

یکی دیگر از اقدامات علم، برگزاری اولین کنرگه حزب مردم بود که بر طبق اساسنامه حزب می‌بایست هر دو سال یکبار تشکیل شود. اولین کنگره به مدت سه روز از بیست و ششم تا بیست و نهم دی ماه ۱۳۳۸ در تهران برگزار شد. البته به غیر از این کنگره، کنگره دوم در بیستم اسفند ۱۳۴۰، کنگره سوم در چهارم اسفند ۱۳۴۳ و کنگره چهارم در اسفند ماه ۱۳۵۳ تشکیل گردید. به طور کلی نکات ا صلی و مشترک قطعنامه‌های کنگره‌های مذکور، تأکید بر حکومت مشروطه سلطنتی، اجرای اصول قانون اساسی،‌تأکید بر لزوم بهبود زندگی عمومی مردم، اصلاحات ارضی، توسعه صنعتی کشور، در مداخله بیگانگان در امور داخلی کشور، رسیدگی به وضعیت کارگران، تأکید بر اجرای قانون شاه و ملت (انقلاب سفید، از کنگره دوم به بعد) و ... بود. البته برنامه های آینده حزب، خط مشی،‌ انتخاب اعضای شورای مرکزی و گاهی نیز انتخاب دبیرکل در این کنگره‌ها صورت می‌گرفت.

و اما از مهم‌ترین اقدامات حزب مردم در دوره علم، تلاش برای جذب ناراضیان جامعه در چارچوب حزب رسمی علیه حزب حاکم دولتی اکثریت به منظور کنترل و هدایت این گروه از افراد جامعه و یا ایجاد تعدیل در فعالیت‌های افراطی آنها بود، در همین راستا جذب بخشی از اعضای سابق حزب منحله توده در حزب مردم قابل تأمل است.

از همزمانی تصمیم رژیم به آزادی برخی از زندانیان عضو حزب توده که در سال‌های قبل به اتهام براندازی ژریم دستگیر شده بودند، با تشکیل حزب مردم و به دنبال آن دعوت مسؤولین حزب از عناصر مذکور جهت عضویت در حزب، می‌توان چنین استنباط کرد که این برنامه‌ها، به مثابه سناریویی از پیش نوشته شده بود که رژیم با موفقیت در اجرای آنها از یک طرف با اغماض از عملکرد گذشته مخالفان سیاسی خود بر آنها منت می‌گذاشت، و از طرف دیگر با قبول عضویت آنها در حزب مردم و اجازه انجام فعالیت‌های سیاسی و حزبی ضمن استفاده از تجارب سازماندهی و حزبی آنها، از دشمنان بالقوه خود، دوستان بالفعل می‌ساخت. توفیق رژیم از این جهت قابل تأمل است که برخی از همین اعضای آزاد شده حزب توده از زندان، برای اعلام وفاداری خود به نظام، تقاضای عضویت در حزب مردم را نودند. علم (دبیرکل حزب مردم) ضمن استقبال از این درخواست در سخنرانی خود در جریان میتنیگ حزب مردم در شیراز گفت «جوان‌های روشن‌فکر و تحصیل کرده ما اگر در گذشته ندانسته با پذیرفتن مرام حزب توده و عضویت در آن حزب مرتکب اشتباهاتی شده‌اند اینک می‌توانند به جبران مافات با پذیرفتن عضویت حزب مردم برای فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی، خود را آماده سازند»(۹)

به دنبال ایجاد این شرایط مناسب، برخی از فعالان و اعضای عادی حزب توده به عضویت حزب مردم در آمدند ( سند شماره ۴) و تجارب خود را در سازماندهی و تشکل حزبی در اختیار حزب مردم قرار دادند و همین عناصر در مدت کوتاهی به دستیابی به مناصب مهم حزبی جناح چپ (اقلیت) حزب مردم را به رهبری محمد معتضد باهری تشکیل دادند (سند شماره ۶) این جناح در طول سال‌های اولیه فعالیت حزب مردم، علی‌رغم اتهام وارده از سوی جناح راست (اکثریت) مبنی بر سوابق خیانتکارانه عناصر آن جناح به شاه، و وطن، با حمایت مستقیم علم توانست گام‌های مفیدی در راستای احقاق حقوق انبوه کارگران بردارد.

بسیاری از این کارگران و گروه‌های کارگری که از سال‌های قبل با عضویت در حزب توده (که در سال ۱۳۲۵ از وفاداری ۰۰۰/۳۰۰ کارگر برخوردار بود) و یا سایر تشکل‌های چپ کارگری نظیر شورای متحده به دبیرکلی رضا روستا (که در همین سال دارای ۰۰۰/۴۰۰ عضو کارگر متشکل از اتحادیه و صنوف مختلف کارگری بود) توانستند از آگاهی‌های سیاسی بالایی در مقایسه با سایر طبقات جامعه برخوردار باشند ۳ (برای کسب آگاهی بیشتر می‌توان به بحث «حزب توده و جنبش اتحادیه‌های کارگران» از کتاب جنبش کمونیستی در ایران سپهر ذبیح مراجعه کرد).

هر چند در تحولات سیاسی جامعه در سال‌های بعدی این گروه‌ها و تشکل‌های کارگری با محدودیت‌ها و ممنوعیت فعالیت مواجه شدند ولی برخی از آنها در قالب سازمان‌های پوششی نظیر «جمعیت طرفداران صلح» و مراکز مشابه به دیگر به فعالیت خود ادامه دادند.

تشکل و سازماندهی سریع بسیاری از کارگران کارخانجات و مراکز تولیدی جهت فعالیت، تحت پوشش و نظارت حزب مردم، نشانگر تداوم فعالیت غیر رسمی آنها در سال‌های قبل بود، به تعبیر دیگر بسیاری از این گروه‌ها و صنوف کارگری از مدت‌ها قبل به دنبال مفری برای فعالیت رسمی بودند تا در پوشش قانونی در روند فعالیت‌های خود نظم و سازماندهی به عمل آورند. نکته قابل تأمل اینکه تشکل‌های کارگری مذکور در این دوره از اصرار بر گرایشات ایدئولوژی سوسیالیستی کاسته و معمولا به دنبال کسب منافع صنفی گروه خود بودند تا از این طریق هم بهانه‌ای به دولت و بخصوص مقامات حزب مردم ندهند و هم آزادی فعالیت رسمی خود را جهت احقاق حقوق صنفی خود حفظ کنند، به هر حال جذب کارگران و تشکلات صنفی و کارگری در حزب مردم به حدی افازیش یافت که به دنبال الحاق رسمی «شورای همکاری‌های سندیکای کارگری» به حزب، سخن از تغییر نام حزب مردم به «حزب کارگر» به میان آمد.(۱۰) البته از این نکته نباید غفلت کرد که عامل رویکرد بسیاری از سندیکاهای کارگری به حزب مردم، فعالیت‌های فراکسیون پارلمانی آن حزب در احقاق حقوق کارگران و به خصوص تصویب طرح قانون کار بود.(۱۱) به هر حال با توجه به اهمیت نقش سندیکای کارگری وابسته به حزب مردم ، فهرستی از آنها ارائه می‌دهیم.

۱) سندیکای کارگران راه‌آهن

۲) سندیکای کارگران کارخانه سیمان

۳) شرکت واحد اتوبوسرانی با ۸۰۰ عضو

۴) اتحادیه فروشندگان جراید

۵) سندکای کارگران چاپخانه‌ها

۶) سندیکای رانندگان و کمک رانندگان

۷) کارگران میدان بارفروش‌ها

۸) اتحادیه سمی روزنامه فروش‌ها

۹) اتحادیه رانندگان

۱۰) صنف فخار

۱۱) سندیکای کارگران کارخانجات پلاستیک سازی تهران و حومه

۱۲) سندیکای سیلو

۱۳) کارگران کوره‌پزخانه‌ها

۱۴) سندیکای گرمابه‌داران

۱۵) سندیکای صاحبان کمپرسی تهران و حومه

۱۶) صنف نانوایان

از میان این تشکل‌ها، سندیکای کارگران کارخانه سیمان از لحاظ کثرت عضو و توده‌ای بودن قریب به اتفاق اعضای آن از اهمیت خاصی برخوردار بود.(۱۲)

به طوری‌ که روزانه ۱۰۰ نسخه روزنامه اندیشه مردم (ارگان حزب مردم) در این کارخانه توزیع می‌شد. البته این نکته نیز قبال تذکر است که برخی تشکلات کارگری نظیر «کارگران کارخانجات تهران» که دارای قریب ۱۰۰۰ نفر عضو بود علی‌رغم اعلام پیروی از حزب مردم در امور سیاسی، به خاطر برخی مصالح از عضویت در حزب مردم خودداری می‌نمودند.(۱۳)

این تشکل‌های کارگری عضو در چارچوب ضوابط حزب مردم توانستند به فعالیت‌های خود ادامه دهند و حتی مسئولین حزبی به خاطر کثرت گروه‌های کارگری عضو حزب مردم، «سازمان کارگران حزب مردم» را تأسیس نمودند، در واقع عمده مسایل و مشکلات مطروحه از سوی تشکلات کارگری مذکور در زمینه‌های اخراج کارگران، حقوق و مزایا، ساعت کاری، بیمه کارگران و غیره بود. در همین راستا جلسات تشکیلات کارگری حزب مردم با مسئولیت محمد معتضد باهری و با شرکت دبیران سندیکاهای کارگری حزب در محل «خانه کارگر» جهت حل و فصل مشکلات کارگران تشکیل می‌شد.(۱۴)

برای مثال به دو مورد دیگر از مشکلات دو تشکل کارگری اشاره می‌کنیم: صنف نانوایان به ریاست ارباب جلیل خانلو با عضویت بیش از ۱۰۰۰ نفر از کارگران نانوایی‌‌ها، ضمن پیوستن به حزب مردم، از دست‌اندرکاران حزب در خصوص جلوگیری از تأسیس کارخانه نان‌پزی از طرف دولت در تهران، استمداد طلبید ، زیرا اعضای این صنف معتقد بودند که با عملی شدن تصمیم دولت «نانواها به روز سیاه خواهند نشست».

در مورد دوم وقتی که مسئولین حزب مردم به حمایت از اعتصاب چند روزه رانندگان تاکسی تهران در اوایل ۱۳۳۷ به منظور جلب عضویت آنها در حزب اقدام کردند، به کارشکنی در امور دولت متهم شدند، به ناچار مسئولین حزب به خاطر ناتوانی از مقاومت در مقابل حزب حاکم (ملیون) از دخالت در اعتصاب آنها، خودداری نمودند.

البته به غیر از تشکل‌های کارگری مذکور، برخی گروه‌های سیاسی نظیر جمعیت آزادی به دبیرکلی حسن ارسنجانی، گروه راما، جمعیت برادران متفق و جمعیت گاودارها و ... همچنین انجمن‌های محلی نظیر شروای ملیح کوی افسریه، انجمن محلی جوادیه و ... نیز به حزب مردم پیوستند. همچنین در کردستان، برخی فعالان سیاسی کرد، با عضویت در حزب مردم و در پوشش جلسات حزبی به اشاعه نظریات و برنامه‌های تجزیه‌طلبانه خود می‌پرداختند.(۱۵)

در مورد رابطه روحانیون دولتی با حزب مردم ، باید گفت برخی از روحانیون متنفذ دولتی با این حزب میانه خوبی نداشتند، شاید بتوان نفوذ عناصر توده‌ای را در این راستا مؤثر دانست.

پژوهشگر: رحیم روحبخش

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ ناصر نجمی، بازیگران رضا شاهی محمدرضا شاهی (تهران: انتشارات انیشتن، ۱۳۷۳) ص ۲۵۸

۲ـ پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی (تهران: مؤسسه مطبوعاتی عطائی ، ۱۳۶۸) ج ۳، ص ۷۲

۳ـ محمود تربتی سنجابی ، قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران (تهران: انتشارات آسیا، ۱۳۷۵) ص ۲۹۵

۴ـ قم : دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱) ج ۱، صص ۵۸۷-۵۸۶

۵ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۵۵ ، ص ۲۱

۶ـ محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی (تهران: نشر علم، ۱۳۷۴) ص ۴۵۲-۴۲۲

۷ـ علی بهزادی، شبه خاطرات (تهران: انتشارات زرین، ۱۳۷۵) ص ۱۴۷-۱۴۵

۸ـ محمدعلی سفری، قلم و سیاست (تهران:نشر نامک، ۱۳۷۳) ج ۲، ج ۲۷۱

۹ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ۱۴۰ ص ۳۶

۱۰ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ۱۵۱، ص ۱۵۹

۱۱ـ آرسیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۵۶، ص ۱۶

۱۲ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ۱۵۶، ص ۸۸

۱۳ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۳۵، ص ۳۴

۱۴ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۵۶، ص ۱۲۶

۱۵ـ همان، پرونده ۱۵، ص ۱۹

۱۶ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ۱۵۵، ص ۶۸

۱۷ـ احمد علی مسعودی (انصاری ، پس از سقوط (تهران؛ مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ، ۱۳۷۱) ص ۵۵

۱۸ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۲، ص ۴۶

۱۹ـ همان ، پرونده ۱۶۲ ص ۱۶۵-۱۵۱

۲۰ـ همان ، پرونده ۱۶۲ ص ۸۲-۸۱

۲۱ـ همان ، پرونده ۱۵۴ ص ۱۱

۲۲ـ همان ، پرونده ۱۶۲ ص ۲۴۹-۲۴۷

۲۳ـ همان ، پرونده ۱۶۲ ص ۱۲۵-۱۲۴

۲۴ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۲ ص ۲۷۸-۲۷۲

۲۵ـ همان ، پرونده ۱۶۶ ، ص ۸۶

۲۶ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۴۵ ص ۲۰۴-۲۰۳

۲۷ـ همان ، پرونده ۱۶۸، ص ۲۴۰

۲۸‌ـ احتمالا مبلغ ۱۵ میلیون ریال صحیح می‌باشد

۲۹ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۳ ، ص ۳۱۲-۳۱۱

۳۰ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۵۴ ص ۴۳

۳۱ـ مسعود بهنود ، از سید ضیاء تا بختیار ( تهران: بی‌نا ، ۱۳۶۸) ص ۵۴۵

۳۲ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۶ ، ص ۴۰

۳۳ـ‌آرشیو ، اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۶ ص ۶۵-۵۸

۳۴ـ جلال عبده، چهل سال در صحنه ( تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا،‌۱۳۶۷) ص ۵۷۴

۳۵ـ همان ، پرونده ۶۴ ، ص ۱۹۸

۳۶ـ همان ، پرونده ۶۴ (ص ۱۹۸)

۳۷ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده انفرادی یحیی عدل، کد شماره ۱۶۷ ص ۱۷۳

۳۸ـ همان، پرونده ۱۵۰ ، ص ۲۰۵

۳۹ـ همان ، پرونده ۱۶۴ ص ۲۳۵، ۲۳۴

۴۰ـ اسناد لانه جاسوسی آمریکا، احزاب سیاسی ایران (تهران : مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۱۳۶۶ ) ص ۴۲

۴۱ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۶ ص ۲۳۵-۲۳۴

۴۲ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۵۵ ص ۱۱-۸

۴۳ـ همان ، پرونده ۱۶۴ ص ۲۲۲-۲۲۱

۴۴ـ همان ، پرونده ۱۵۴ ص ۸۱-۶۹

۴۵ـ همان ، پرونده ۱۵۴ ص ۷۹

۴۶ـ ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه فرشته سرلک تهران: نشر گفتار ، ۱۳۷۱ ) صص ۴۸۶-۴۸۵

۴۷ـ جلال عبده، چهل سال در صحنه (تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۶۸) ص ۵۷۴

۴۸ـ مسعود بهنود، از سید ضیاء تا بختیار (تهران: بی‌نا، ۱۳۶۸) ص ۵۴۵

۴۹ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۴ ص ۲۳۵-۲۲۴

۵۰ـ همان ، پرونده ۱۶۳ ص ۸-۷

۵۱ـ همان ، پرونده ۱۶۶ ص ۱۲۲-۱۲۱

۵۲ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۴ ص ۲۰۵-۲۰۴

۵۳ـ همان ، پرونده ۱۶۴ ص ۲۵۱-۲۵۰

۵۴ـ همان پرونده ۱۶۴ ص ۲۲۰-۲۱۹

۵۵ـ‌ همان پرونده ۱۶۴ ص ۲۰۳=۲۰۱

۵۶ـ حسین تبریزنیا، علل ناپایداری احزاب سیاسی ایران (تهران: مرکز نشر بین‌الملل، ۱۳۷۱) ص ۲۸۶

۵۷ـ یوسف مازندی، ایران ابرقدرت قرن (تهران، نشر البرز ، ۱۳۷۳) ص ۵۵۶

۵۸ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ۱۵۵ ص ۲۳۸-۲۳۷

۵۹ـ عبدالرحیم ذاکر حسین ، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰) ص ۳۰۳

۶۰ـ سپهر ذبیح، تاریخ جنبش کمونیستی در ایران،‌ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی (تهران : مؤسسه مطبوعاتی عطایی، ۱۳۶۴) ص ۳۶۲

۶۱ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۳۹ ص ۳۹

۶۲ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۷ ص ۵۱

۶۳ـ‌ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۷ ص ۵۰

۶۴ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۷ ص ۵۱

۶۵ـ به نقل آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۶۷ ص ۵۰

۶۶ـ به نقل از آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ۱۵۵ ص ۶۸

۶۷ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ۱۳۹ ، ص ۳۹

۶۸ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی پرونده ۱۵۵ ص ۲۴۲

۶۹ـ پیتر آوری ، پیشین ، ص ۷۹

۷۰ـ اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی (تهران: طرح نو، ۱۳۷۱) ج ۱. ص ۳۵۲

۷۱ـ آرشیو اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده ۱۳۹ ص ۴۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.