چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
پایان تلخ برای عاشقان نقاره
اطراف ارگ سلطنتی در تهران قاجاری، سردر و عمارات زیادی وجود داشت که مهمترین آنها «سردرنقارهخانه» بود. این سردر از سمت شرق به دیوار انبار، از سمت غرب به دیوار چینهای به گلوبندگ و خیابان جلیلآباد و از سمت جنوب به حصار جنوبی ارگ منتهی میشد. سردر نقارهخانه شبیه دروازه خیابان باب همایون بود که با اتاقکی سه در پنج نقارهچیها طبل، کرنا و بوقهای خود را طبق دستورات و برنامههای حکومتی یا به مناسبتهای خاص مثل عید نوروز یا اعیاد مذهبی در بالای آن به صدا در میآوردند. سردر نقارهخانه در واقع شبیه دروازهای بود که شهر را به ارگ سلطنتی مرتبط میکرد و نگهبانان ارگ شب را در نقارهخانه سپری میکردند. این دروازه شبها پس از به صدا در آمدن شیپور ارگ بسته میشد و تا کسی نام مخصوص شب را نمیگفت نمیتوانست وارد ارگ شود، در دروازه را باز نمیکردند و تا صبح سربازان کشیک میدادند. ناصر نجمی مولف کتاب «تهران در یکصد سال پیش» نقارهچیها را اینگونه معرفی کرده است: «مردانی که کلاهی از پوست سیاه و سرخ که یراقدوزی شده بود بر سر داشتند و نیم تنههایشان سرخ رنگ بود، سر و دست و یقه نیمتنهها نیز از پوست سیاه و دکمههای برنجی شیر و خورشید داشتند.»
در نقارهخانه، همهروزه سه نوبت نقارهچیها طبل مینواختند. دو نوبت به هنگام طلوع و غروب خورشید و نوبت آخر یکساعت از شب گذشته شده، نواخته میشد و طبل خبردار زده میشد. معمولا طبال هنگام نواختن طبل به دور خود میچرخید تا صدای آن به تمام قسمتهای شهر برسد. البته محدوده تهران در آن روزگار کوچک بود که صدای طبل به گوش عموم میرسید. ناگفته نماند که طبل زدن از سنتهای دیرین در ایران است.
● زنان و نقارهخانه
سنت دیگری که از نقارهخانه در اذهان برجای مانده، برگزاری کوزهشکنی در شبهای چهارشنبهسوری بود که به نیت شکستن و نابود کردن گرفتاریها، نحوست سال گذشته، کوزهای کهنه را از بالای نقارهخانه به پایین میانداختند. همچنین رسم بود بچهها کوزههای جادو جنبل زنان برای نابود کردن دشمن، هوو یا بختگشایی را از بالا به پایین پرتاب کنند. دکتر هانریش بروژ آلمانی که در دوران ناصری در دارالخلافه زندگی میکرد، رسومات چهارشنبهسوری با نقارهچیها را اینگونه توصیف کرده است: «زنها، دختران رسیده و دمبخت خود را با چادر و چاقچور و روبنده آراسته میکردند و به طرف سردر نقارهخانه راه میافتادند. زنها عقیده دارند اگر موقعی که نخستین چوب نقارهچیها به طبل میخورد از زیر سردر یک مرتبه به این طرف و یک مرتبه به آن طرف بروند، بخت دخترانشان گشوده خواهد شد و فورا برای آنها خواستگار خواهد آمد ولی به شرط آنکه درست در همان لحظه که نخستین چوب به طبل بخورد در زیر سردر باشند و نقارهچیها به زحمت صف زنان را شکسته و خود به بالای سردر نقارهخانه میرسانند.»
● از ارگ تا میدان مشق
زمانی که سردر نقارهخانه در میدان ارگ تخریب شد، نقارهچیها به علت علاقه و شوق زیادی که به کار نقارهزدن داشتند در محل جدیدی که سردر میدان مشق بود برای خود بساط نقارهخانه چیدند. در اواخر دوره قاجاریه در سر در میدان مشق، یکی دو اتاق تعبیه شده بود که نقارهچیها به همان ترتیب گذشته در داخل آن اتاقها نقاره میزدند. البته تفاوتش با سردر نقارهخانه ارگ آن بود که فقط در دو نوبت پیش از طلوع خورشید و بعد از غروب نقاره زده میشد. متاسفانه دولتهای وقت که چندان دلخوشی از نقارهچیها نداشتند، حقوق و مواجب آنان را قطع کردند تا نقارهها به دنبال شغل و پیشه دیگری بروند اما باز نقارهچیها به دلیل علاقه و دلبستگی خود به نقارهزنی بدون حقوق کار خود را دو بار در همان اتاقهای سردر میدان مشق در پیش گرفتند تا جایی که سردمداران در اتاقهای نقارهخانه را گل گرفتند و مانع از زدن نقاره شدند. با ویران شدن نقارهخانه در ارگ و سر در میدان مشق، دفتر نقاره و نقارهچی برای همیشه در تهران بسته شد.
البته در زمینه انتقال سردر نقارهخانه به سردر میدان مشق، روایت دیگری وجود دارد. سلیمان بهبودی، پیشکار رضاخان در دفترچه خاطرات خود نوشته است: «خاطرم هست یک روز غروب در باغ مشغول قدمزدن با رضاخان بودیم که ملاحظه کردم او به سمت معینی توجه کرده و پس از مدتی تامل پرسید: مگر نقاره نمیزنند؟ عرض کردم: از وقتی سردر نقارهخانه را خراب کردهاند نقارهزنی موقوف شده است. وی گفت: بگویید سردر جدید باغ ملی جای مناسبی برای این کار است و باید مثل سابق نقارهزنی برقرار شود و از فردا مشغول شوند. من نمیدانستم نقارهزنی مربوط به کدام سازمان است، با رییس نظمیه مطلب را در میان گذاشتم. نظمیه با زحمت توانست معلوم کند که نقارهزنی مربوط بوده به وزارت داخله و بعد از آنکه موقوف شده و اجزا و اعضای آن با سمت پیشخدمتی و کارمند در ادارات تابعه وزارت داخله مشغول خدمت شدهاند، ولی هر طور بود در اجرای امر، شب بعد نقاره به صدا درآمد و شنیدند و فرمودند موقوف نشود و همیشه دایر باشد.»
فرزانه نیکروح متین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست