یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نواندیشی دینی پرده از چهره دین برداشتن است


نواندیشی دینی پرده از چهره دین برداشتن است

دکتر شهلا باقری, دکترای جامعه شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت معلم تهران می باشند

دکتر شهلا باقری، دکترای جامعه‌شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت معلم تهران می‌باشند. ایشان در عرصه جامعه‌شناسی سیاسی تالیفاتی چون "سیاست، دین، زن" را دارا بوده و در حال حاضر مسئولیت گروه علمی زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عهده داشته، به عنوان مشاور امور زنان وزیر کار و امور اجتماعی در شورای فرهنگی اجتماعی زنان حضور رسمی دارند، مصاحبه‌ی زیر در رابطه با بررسی جریان‌های نواندیشی دینی گروه دیدگاه فارس با ایشان است که ارائه می‌گردد:

▪ با توجه به تعاریف متنوع جریان‌های فکری و سیاسی از نواندیشی دینی، تعریف شما از نواندیشی دینی چیست؟

ـ مجموعه روشها، فنون، تمهیدات و تدابیری که به فهم دین کمک می‌کند و از آن حیث که برای ابداع روش‌های فهم، ابتکار بکار برده شده است و این ابتکار و ابداع قبلا نبوده و اخیرا، بوجود آمده است، نواندیشی نامیده شده می‌شود. "نو"‌ است چون قبلا نبوده است و جدید بوجود آمده است و چون این نوآوری در مسیر فهم دین بکار گرفته شده است "نواندیشی‌دینی" نام گرفته است. نواندیشی دینی از جنس خلق ایده و تفکر نوین است که برای فهم دین بکار گرفته می‌شود و آفرینش جدید محتاج ضابطه‌مندی و چارچوب گذاری موثر و مطمئن برای تشخیص سره از ناسره است که این ضابطه‌مندی را ما تحت عنوان روش‌ها و فنون نام‌گذاری کردیم.

▪ آیا در دین مجالی برای نواندیشی وجود دارد؟ و اگر دارد آیا امکان عرضه مفاهیم تازه در دین وجود دارد؟

ـ با تعریفی که از نواندیشی دینی ارایه کردیم این مجال وجود دارد البته این مجال، به این مفهوم نیست که در اصل دین و جوهر مذهب، تغییر حاصل می‌شود بلکه به این مفهوم است پرده از روی چهره دین برداشته شود و یا لایه‌ای از لایه‌های فهم دین کنار زده شود و یا عمق بیشتری در اقیانوس فهم دین پیموده شود.

لذا اگر مفاهیم تازه هم مطرح می‌شود که حتما لازم است طرح شوند، مفاهیمی هستند که آمده‌اند با زبان روز مردم آن جامعه معارف عمیق‌تر را بیان کنند، لذا به یک معنی در تفاسیر دینی و احکام دینی مطابق با مقتضیات زمانی و مکانی، امکان آفرینش مفاهیم جدید وجود دارد تا عمق بخشی به معرفت دینی را ممکن کنند. فی‌المثل ما امروزه در عرصه فهم منطق حرکت‌های فرهنگی جوامع محتاج مدل‌های توسعه حرکت هستیم که از درون دین استخراج شده باشد و در عین حال به فهم‌ حرکت‌ها، فعالیت‌ها و جریانات فرهنگی معاصر کمک کند.

▪ به نظر شما در چه شرایطی نواندیشی دینی را می‌توان فرایندی مثبت تلقی کرد؟ و در چه شرایطی انحراف و بدعت دینی محسوب می‌شود؟

ـ رسیدن به نقطه تعادل و قرارگرفتن در این مسیر ما را مطمئن می‌کند. لذا تعریف مختصات این نقطه تعادلی لازم است. به عبارت دیگر می‌توان گفت، نواندیشی دینی وقتی می‌تواند در مسیر درست خود قرار بگیرد که نگاه به جوهر و اصول دین و پایه‌ها و ارکان دین را فراموش نکند و آن را همواره مدنظر قرار داده باشد و از آن انحراف و اعوجاجی حاصل نکند. ولی در شرایطی انحراف و بدعت محسوب می‌شود که رشد خود را بر مبنای ریشه‌های خود قرار ندهد و با غفلت از ریشه‌ها، در سرزمینی دیگر بخواهد جوانه‌ای بزند و رویش داشته باشد و از اصل بیفتد . منطق نوشدن در دین پذیرفته شده است. "هر زمان نو می‌شود و دنیا و ما بی‌خبر از نوشدن اندربقا"

به عبارت دیگر منطق حرکت و تغییر و عدم سکون در دین پذیرفته شده است و مطابق با فلسفه‌ اسلامی و حکمت اسلامی، تکثرها موضوعیت دارند ولی نکته مهم آنجاست در خدمت فهم وحدت است و فهم وحدت واحد در گرو فهم اجزاء و نشانه‌های واحد با کثرت‌هاست.

▪ برخی می‌گویند تولید اندیشه‌های نو در حوزه مفاهیم دینی امکان پذیر نیست و تنها می‌توان به بازکاوی اندیشه‌های گذشته مشغول بود. نظر شما چیست؟

ـ با توضیحاتی که قبلا بیان شد تولید و آفرینش مفاهیم نو برای اصل دین امکان‌پذیر و بسیار لازم و حیات‌بخش است و حتی می‌توان گفت که قدم اول آن است که فرد با اندیشه‌های گذشته و مفاهیم قبلی در حوزه فهم دین، آشنایی کامل داشته باشد و از کاربست مفاهیم در زمان خودشان مطلع‌ باشد تا بتواند با درک نیازهای روز، مفاهیم‌عمیق‌تر را بیافریند. البته خیلی‌ها هستند که تاریخ را خوب می‌شناسند ولی آینده پژوه خوبی نیستند. شناخت تاریخ اندیشه‌ها لازم است ولی کافی نیست. آنچه به این شناخت باید اضافه شود، درک منطق تغییر و تحولات یا به عبارت دیگر استخراج الگوی حرکت در تاریخ است و مدل‌های توسعه فکر و اندیشه موضوعیت پیدا می‌کند.

▪ به نظر شما معیار ثابت و اساسی ما برای سنجش مفاهیم جدید و میزان نزدیکی و یا دوری آن مفاهیم اصلی دین چه می‌تواند باشد؟

ـ شاید بتوان این طور گفت که نواندیشی در بخش احکام دین، نباید از تعبد و روحیه بندگی فرد کم کند، بلکه باید آن را به اوج برساند، ماهیت دین اسلام،‌ تسلیم در برابر امر خداوندی است و حکم دینی، متابعت و سرسپردگی مخلوق به خالق و بنده به سرور مولای خود است. لذا حکم دینی و احکام دین مبین اسلام، ابلاغ دستور خالق به مخلوق است و روحیه تسلیم و کرنش را می‌طلبد و استغناء و گردن‌کشی را برنمی‌تابد.

اما در بخش دیگر دین که بعد شناختی دین یا اعتقادات و باورهای دینی را در برمی‌گیرد، نواندیشی دینی و معیار عدم عدول از مسیر صحیح یا ملاک عدم انحراف از جوهره دین در این بخش، تتبع و روحیه جستجوگر خاضع در برابر حقیقت است. پرسشگری ضابطه‌مند و قاعده‌مدار به همراه عشق و علاقه وافر به کشف حقیقت، جوهر فعالیت صحیح دینی در این بخش است. به همین دلیل است که در بعد شناختی دین، اصول دین قرار می‌گیرد که از دید اسلام، تحقیقی است و تقلیدی نیست. پرهیز از غرض‌ورزی در برابر حقایق و صاف‌کردن آیینه‌دل برای تابیدن حقیقت در آن از ضروریات است. مهمتر آن که تلاش و کوشش برای کشف حقایق وظیفه تک تک افراد مسلمان تلقی می‌شود و کس دیگر یا چیز دیگر، جایگزین آن نمی شود. در این راستا مفاهیم نو و جدید خلق می‌شوند و به عبارتی با فرآیند بازتولید مفاهیم دینی اتفاق می‌افتد و به گردش می‌افتاد.

▪ به نظر شما خطری که در نواندیشی دینی وجود دارد چیست؟

خطری که فرآیند نواندیشی را تهدید می‌کند خروج از مسیر تعادل فهم دین است. وقتی باز تولید مفاهیم دینی از سازوکار تعیین‌شده اساسی آن خارج می‌شود و جوهره تعیین دینی را به مخاطره می‌افکند. وقتی روحیه پرسشگری، تحقیق و تتبع غیر مغرضانه از بین می‌رود و روحیه تعبد و بندگی تضعیف می‌شود و خود محوری و خودخواهی حاکم می‌شود و استغناء و گردن‌کشی در برابر مخلوق اعیان می‌گردد و خرد خود بنیاد پدیدار می‌گردد، ما با انحراف از مسیر مواجه شده‌ایم راهی که برای پرهیز از انحرافات غیرعمدی وجود دارد آن است که روش‌شناسی خلق ایده، نظر و اندیشه را شفاف کنیم و با فرمول‌بندی آنها، مسیر دید همگان را برای طی مسیر درست باز کنیم وقتی مسیر تولید اندیشه شفاف و اعیان باشد، انحراف از مسیر هم شفاف و قابل تشخیص خواهد بود.

▪ وظیفه اندیشمندان مسلمان داخلی برای تحقق انتقال مفاهیم دینی چیست؟

ـ درک شرایط و مقتضیات زمان و عصری که محقق مسلمان در آن به سر می‌برد وظیفه بسیار اساسی و ضروری تلقی می‌شود. بدون آن نوگرایی فهم دین بی‌معنی است و عقیم و بی‌اثر می‌ماند. تفقه در جغرافیایی فرهنگی و سیاسی عصر حاضر و تشخیص نیازمندی‌های بشر امروز دین و فهم خلاء ها و نقصان جامعه بشری، وظیفه اندیشمند مسلمان امروز را به خوبی نشان می‌دهد. محقق مسلمان برای تحقق کارآمدی دین در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وظیفه خطیری را امروزه به عهده دارد و علاوه بر شناخت شرایط به مهندسی شرایط هم نیازمند است و ما معتقدیم که هم عنصر شناخت و هم سازوکارهای تغییر و ایجاد حرکت در جامعه همگی در متن دین اسلام وجود دارد.

▪ آیا می‌توان نواندیشی دینی را ضابطه‌مند کرد؟

در پاسخ به سوال قبلی شما که ملاک‌های سنجش مفاهیم جدید و دوری و نزدیکی آن با مفاهیم اصیل دینی مورد سوال بود، این سوال هم پاسخ خود را دریافت می‌کند. ضابطه‌مندی نواندیشی دینی، استانداردسازی خلق و آفرینش مفاهیم جدید است و خوب است اینجا اشاره نمایم که ضابطه‌ خلق اندیشه نو در علوم (science) امروز با عناوینی همچو نظریه theory و سرمشق‌های نظری Paradigm وجود دارد و لازم است که در علوم دینی هم، این ضوابط برای درک عموم دانشگاهیان و متفکرین و علاقمندان، بداهه‌سازی شود تا امکان تولید نظر و فکر ضابطه‌مند و قاعده مدار بوجود بیاید.

▪ در چه شرایطی می‌توان در روند نواندیشی دینی موفق بود؟ انسان موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟

ـ در روند نواندیشی دینی انسان موفق، انسانی است که قبل از هر چیز خضوع دل خویش را برای دریافت حقیقت، محقق کرده باشد و درعین حال روحیه پرسشگری و تحقیق‌گری خود را از دست نداده باشد وتشنه حقیقت باشد. یادمان باشد که انسان نواندیش دینی یک کارآفرین فکری است و یک انسان خلاق در حوزه تفکر و اندیشه است.

▪‌ چه راهکاری جهت نواندیشی دینی پیشنهاد می شود؟ تجربه‌گرایی در دین یا ....؟

ـ نواندیشی دینی به مفهوم ذهنیت انگاری مطلق نیست و حتی تجربه‌گرایی را در عرصه‌هایی می‌طلبد و اساسا با دریافت تجربی و حسی محیط پیرامون بعضا توانسته نیازمندی‌های جامعه و فرهنگ خودش را درک کند و حالا در یک دور جدید و برای پاسخ به این خلاءها و نواقص پیرامونی، دست‌اندرکار ساماندهی فکر و نظریه‌پردازی شده است. تولید نظریه‌ برای توضیح دقیق‌تر متغیرها و عوامل بیرونی و محیطی و نقش آنها در رقم زدن وقایع و جریانات بکار می‌آید. لذا توضیح مبسوط این عوامل و نقش آنها در خلق مسایل و پدیده‌ها و جریانات از منظر دین، کاری است که یک نو اندیش دینی باید به آن برسد و لذا امروزه تولید فکر و نظریه در عرصه شناخت انسان و در حیطه علوم انسانی از منظر دین، از اوجب‌ واجبات یک نو اندیش مسلمان است و باید به جد دنبال شود و حوزه و دانشگاه هم این سازوکارها را به کمک یکدیگر طراحی کنند و زمینه را برای گفتمان‌های اندیشه‌ای و نظریه‌پردازی علمی هموار کنند.



همچنین مشاهده کنید