یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
زبان فارسی از آشوب تا سامان
١ . درآمد :زبان فارسی یا فارسیی ِدَری، ستون ِاستوار تاریخ و فرهنگ و شناخت نامهی ِایرانیان، افغانان، تاجیكان و برخی تیرههای فارسی زبان در دیگر كشورهای آسیای باختری و مركزی و سرمایهی ِمشترك معنویی ِملّتها و تیرههای یاد كرده است. این زبان، شاخهای از زبانهای ایرانی است كه خود به شاخهی بزرگترِگروه ِزبان های هندو- ایرانی می پیوندد و در كلید واژههای زبان شناختی، از آن به نام فارسیی نو یاد میشود ( در برابر فارسیی ِ باستان / كهن، زبان روزگارِ هخامنشیان كه نوشتههای اندك شماری به خطّ ِ میخی از آن بر جا مانده است و فارسیی میانه، زبان روزگار پارتیان/ اشكانیان كه پهلویك / پهلویی ِ شمالی/ پهلویی اشكانی / پارتی وپارسیك / پهلویی ِجنوبی / پهلوییِ ساسانی، كه شمار بیشتری سنگ نوشته و كتاب به دبیره (خطّ) پهلوی ازآن در دست داریم.
این زبان (فارسی) درزمان ساسانیان، همچون گویشی از زبان رایج روزگار (پهلوی) و همانا با تاثیرپذیری ازدیگرزبانهای كهن ایرانی شكل گرفت ١ و به تدریج نیرومند شد و در دوران ِپس از اسلام، با از رواج افتادن زبان پهلوی، به صورت زبان مشترك رایج درایران و سرتاسر سرزمینها و تیرههای ایرانی (فراگیر ِ افغانستان و فرازْرود یا آسیای ِ میانهی ِ كنونی و بخشهایی از پاكستان و هندوستان كنونی) درآمد و تا دوسده تنها زبان گفتاری باقی ماند و اگر هم چیزی بدان نوشته شده بوده باشد، به دست ما نرسیده است. ٢
بالیدن و گسترش و كمال یابی زبان فارسی از سدهی سوم هجری و براثربه فرمانروایی رسیدن دودمانهای ایرانی تباردر گوشه و كنار ایران زمین، به ویژه درخراسان و سیستان و ری و كاهش نسبیی قدرت و نفوذ گماشتگان دستگاه خلافت بغداد، شتاب بیشتری گرفت و با نگارش و نشر رسا لهها و كتابها و دیوانهای زیاد، دربرابرزبان عربی (كه از سوی ایران گشایان عرب و دست نشاندگان آنان به عنوان زبان رسمیی درباری ودیوانی به ایرانیان تحمیل شده بود) قد برافراشت و به زودی عرصهی اندیشه وادب وهنر و فرهنگ را از آن زبان بیگانه بازپس گرفت.
با پدیدارشدن شماری شاعران ِ شاهنامه سرا و در نقطهی اوج آنها حكیم ابوالقاسم فردوسیی توسی و سرایش شاهنامهی بزرگ او كه نقطهی عطفی بود در تاریخ زبان و فرهنگ ما زبان فارسی به تمام معنی، زبان گفتار و نوشتار همهی ایرانیان و ایرانی تباران و ایرانی فرهنگان شد و تمام تلاشهای نهادِ خلافت و كارگزاران ایرانی نمای آن برای بازگردانیدن آبِ رفته به جوی و رسمی و پایدار نگاه داشتن زبان عربی به جایی نرسید و ایرانیان بر خلاف بیشتر سرزمینها و كشورهای تسخیرشده ازسوی تازیان همچنان ایرانی و فارسی زبان باقی ماندند؛ یعنی درواقع، فارسی زبان ماندند تا ایرانی بمانند. "تخم ِ سخن"ی كه دهقان فرزانهی توس پراگند، بارورشد و در درازنای هزارهی گذشته، گلزاری پرشكوه و باغی انبوه ازدستاوردهای فرهنگیی فارسی زبانان در گسترهی بزرگی از درهی سِند در خاور تا میانرودان و آسیای كِهین درباختر و از خلیج فارس در جنوب تا مرزهای روسیّه در شمال پدیدآمد.
ازمیان همهی قومهای كهنی كه در نخستین موجهای جهان گشاییی تازیان نومسلمان در سدههای یكم و دوم هجری، به هر روی به جرگهی پیروان اسلام درآمدند، ایرانیان درنگاهبانی از زبان و فرهنگ و كیستیی قومیی خویش، یگانه بودند. دیگر قومهای ساكن درمنطقهای گسترده از میانرودان تا درهی نیل و بقیّهی سرزمینهای شمال آفریقا با همهی پیشینهی فرهنگها و تمدّنهای دیرینهی خود، زبان عربی را همراه با دین اسلام پذیرفتند یا از سر ناگزیری بدان گردن نهادند و امروزه از آنها به منزلهی "كشورهای عربی!" و "جهان ِعرب!" یاد می شود و بسیاری از آنان درعربی مآبی كاسهی گرمتر ازآش شدهاند و بیشتراز عربهای اصلیی ساكن ِ نجدِ حجاز، سنگ ِ عرب بودن خود را برسینه میزنند!
زنده یاد مُحی الدّین عالم پور روزنامه نگار تاجیك در سفری به مصر، هنگام دیدار با یكی از استادان ایران شناس آن كشور، از وی پرسیده بود:
"چه شد كه شما مصریان با آن پیشینهی هزاران سالهی تمدّن وفرهنگتان زبان عربی را پذیرفتید و عرب شدید وحتّا نام صَوتُ الْعَرَب مِنَ القاهِرَه را برای رادیو كشورتان برگزیده اید ؟" استادِ آگاه وهوشمندِ مصری، درپاسخ به عالِم پورگفته بود:
"ما عرب شدیم؛ بدین علّت كه فردوسی و شاهنامه نداشتیم!"
نكتهای كه آن استاد مصری برآن تاكید ورزیده بوده، بنیادی و بسیار پراهمیّت است و نقش ِ كلیدی وسازندهی فردوسی و دیگر اندیشه ورزان و فرزانگان تاریخ ما را در پایدارنگاه داشتن ِ زبان و ادب و فرهنگ و درنتیجه، مَنِش و كیستیی ایرانی، به خوبی نشان میدهد.
٢. زبان فارسی در پویشی هزارساله
زبان فارسیی دَری از روزگاركودكی و خامیاش دریك هزار وچهارصد سال پیش از این تا به امروز(كه نسبت بدان روزگار، زبانی رشید و پخته و بَرومند شده)، در فرآیند رویش و بالش و كمالیابیاش، مرحلههای گوناگون و پیچ وخمها واُفت وخیزهای بسیاری را از سر گذرانده و درواقع، تابعی ازمجموع ِ تاریخ ِ پُرتَنِش ِاجتماعی و سیاسیی ِ میهن ما بوده است.
از ساختارها و شیوه وشگردهای زبان گفتاریی مردم فارسی زبان درگوشه و كنار سرزمینهای پهناور زیستگاه آنان در دورههای گوناگون این هزاره آگاهیی چندانی نداریم٣؛ امّا در دست بودن بخشی از مُرده ریگ شاعران و نویسندگان فارسی زبان، این امكان را به ما میدهد كه چندی و چونیی آنها را بررسیم و تصویر به نسبتِ روشنی از فرآیند دیگردیسی ی این زبان ازآغاز تا امروز و تاثیرگذاریی سازههای گوناگون درساخت وبافت آن به دست آوریم و با برخورداری از چنان پشتوانهای، شیوهی برخورد با گُفتمان زبان دراین روزگار را كه از هرزمانی پیچیدهتر است طرح بریزیم.٤
دریك جمع بندی و نتیجه گیریی كلّی درحدّ گفتاری كوتاه، میتوان گفت كه زبان فارسی فاصلهی هزارساله را سامانمند و آسان نپیموده؛ بلكه در رَوَند ِ تكامل تاریخیی خود، دچار آشوبها و آسیبهای فراوان شده است. دراین راه نَوَردیی ِ دراز و دشوار، پویندگانی همچون رودكی، بلعمی، فردوسی، بیهقی، بیرونی، ابوعلی سینا، خیّام، نظامی، مولوی، سعدی، حافظ و دیگران بودهاند كه با ژرفا كاوی درگنجینهی زبان و فرهنگ و ادب نیاكان و رویكرد به بایستگیهای زمانهشان، كوشیدهاند تا كولبار خود را ازمیراث پیشینیان و آفرینش خویش هرچه سرشارتر سازند و به پسینیان بسپارند و در راه ِ كمال بخشی به زبان ارجمند فارسی و فرهنگ والای مادران و پدران، چراغ رهنمون آیندگان باشند.٥ آنان اگرچه در روزگار جهان شمولیی زبان عربی و گرمیی بازارعربی مآبیی فاضل نمایان میزیسته و بخشی از اثرهای خود را ناگزیر بدان زبان نوشتهاند، درهنگام فارسی نویسی، بنیاد وساختار زبان خویش را پاس داشته و به وارونهی رفتار زبانیی برخی از هم روزگاران دیرآمدهی ما، هرگزعربی دانی را وسیلهی فاضلنمایی و فخرفروشی قرارنداده و پهنهی زبان فارسی را تاختگاه عربی مآبی و چیستان نویسی و ملقمهی "عربیفارسی"عرضه داشتن، نكردهاند.
امّا كسان دیگری به پیروی از خواستهای فرومایهشان و درپایگاهِ كارگزاری وگماشتگیی فرمانروایان بیگانه یا بیگانه سرشتان خودینما، ارج ِ نیاگان را نادیده گرفته و نوشتههایی چون تاریخ وَصّاف، ظفرنامهی تیموری، دُرّهی نادره و جز آن را از خود برجای گذاشتهاند كه لكّههای سیاهی دركارنامهی تاریخیی زبان فارسی به شمارمیآیند. این گروه از قلم به دستان (و در واقع قلم به مُزدان) با شیوههای نگارش غیرطبیعی و پرتكلّف و پیچیدهی خود، به تدریج زبان شاداب و شكوفا و پویای فارسیی سدههای سوم تا هفتم هجری را از فرآیندِ تكامل طبیعی و رشد سالم خود دوركردند و زبانی ایستا وعلیل و پژمرده را جای گزین آن گردانیدند و میراث شوم آنان از نسلی به نسلی و از قرنی به قرنی انتقال یافت تا به آستانهی عصركنونی رسید و درپشتِ دروازههای تاریخ عصر جدید ایران، با شگفتی زدگی و پرسش بزرگِ اندیشه ورزان و نوجویان ِ روزگار رو به روشد.
هرگاه زبان فارسی یا بهتر بگوییم آنچه تا پیش ازآغاز جنبش نوجوییی دو سدهی اخیر به نام "زبان فارسی" شهرت داشت، به همان نژندیی بیمارگونه و نابهنجار، به زندگانیی بی رمق خود ادامه میداد، هرگز از پس ورزیدن خویشكاریهای امروزینش برنمیآمد و بیگمان دربرابر نیازهای فزایندهی كنونی وفراگیریی زبانهای جهان شمول و نیرومند كنونی رنگ میباخت و زوال میپذیرفت.
امّا ازآن جا كه زبان هرملّت با دیگرنهادهای زندگیی اجتماعی وسیاسیاش پیوندی انداموار دارد، همهی جُنب وجوشهای نوجویان و رهایی خواهان و دوستداران پیشرفت و پویاییی جامعه، در زبان آنان نیز بازمیآید و انگیزهی دیگردیسی و نوگردیدن آن میشود، درجامعهی ایران و در میان همهی فارسی زبانان نیز در دو سدهی پشتِ سر، شاهدِ پدیداری و پیشرفت گام به گام چنین فرآیندی بوده و دیدهایم كه زبان علیلِ میرزا بنویس های درباری و دیوانی و سنگواره های دخمه های خاموش تاریخ، به زبان زنده و پرخون و پویای شعر و داستان و نمایشنامه و زبان روشن و استوار و رهنمون دانش و پژوهش امروز دیگرگون شده وكاركردهای بسیار گستردهتر و متفاوت با گذشته یافته است و تازه درآغاز راهیم.
٣. گرایش آرمان خواهانه به ایران باستان و سَرِه نویسی
دربرابرایستایی و پوسیدگیی نهادهای گوناگون اجتماعی و سیاسی و فرهنگی درجامعهی ایران كه بیمارگونگیی زبان آشوب زدهی فارسی برآیندِ آشكارآن بود، از نیمهی دورهی قاجار، كسانی به جست و جوی راه رهایی برآمدند و درعرصههای گوناگون به تكاپو برای روشنگری و تلاش به منظوربازیافتن كیستیی از دست رفته و ساختن جامعهای نو پرداختند.
درحوزهی زبان، این كوشش و كُنِش با الهام گیری از پارهای آگاهیها دربارهی نوسازیی اجتماعی و فرهنگی درسرزمینهای غربی ازعصر نوزایش (رنسانس) بدین سو، از یك طرف و تاثیرپذیری ازگرایش آرمانی به ایران باستان ازطرف دیگر، آغازشد. گویی گِرهِِ روانیی ناشی از شكست خوردگی و خوارمایه شدگی در برابر تازش تازیان به ایران ساسانی، پس از بیش از یك هزاره، جان و روان پریشان این آرمان خواهان را در تنگنا و فشار گذاشته بود و آرمانشهر و آرامشگاه خیا لیی خود را درآن سوی رویداد قادسیّه می جستند.
پویندگان این راه، بی آن كه تحلیل ودریافتی ژرف و فراگیراز انگیزههای واپس ماندگیی جامعهی ایران و تیره روزیی ایرانیان داشته باشند، همهی كاسه و كوزهها را بر سر نابهنجاریهای زبان و خطّ ِ فارسی میشكستند و گمان میبردند كه با پالودن زبان فارسی از وامواژههای عربی و تغییر خطّ كنونی به خطِ لاتین، یكباره درهای زندگانیی نو و بهروزی و كامروایی به روی ایرانیان گشوده خواهد شد و ایران خواب زده و واپس مانده از كاروان پیشرفت و تمدّن، یك شبه به جرگهی كشورهای پیشرو جهان درخواهدآمد!
یكی از پرشورترین گرایندگان ِنخستین به این شیوهی نگرش، شاهزاده جلال الدّین میرزا، مشهور به پور خاقان، پنجاه و پنجمین پسر فتخعلی شاه (١٢٤٣- ١٢٨٩ ه. ق.) بود. وی كه در انجمن فراموشخانه با كسانی همچون میرزا ملكم خان هم نشینی وهم سوییی فكری داشت، بعدها با میرزا فتحعلی آخوندزاده -كه ازهواداران سرسختِ عربی زدایی از زبان فارسی و تغییر خطّ بود -- نامه نگاری و داد وستد فكری برقراركرد. او كتابی در زمینهی تاریخ ایران و در واقع -- دربیان آرمان ایران دوستانهی خود به نگارش درآورد و آن را به پیروی از فردوسی (در نامیدن خاستگاه و پشتوانهی شاهنامه) نامهی خسروان نامید.٦ نگارنده دردیباچهی كتاب، خواست وهدف خود را به روشنی بازگفته است:
"... روزی در اندیشه افتادم كه از چیست كه ما ایرانیان زبان نیاگان خویش را فراموش كرده ایم و با این كه پارسیان درنامه سرایی وچكامه گویی به گیتی فسانهاند، نامهای در دست نداریم كه به پارسی نگاشته شده باشد. اندكی برنابودی زبان ایرانیان دریغ خوردم و پس از آن خواستم آغازنامهی پارسی كنم. سزاوارتر از داستان پادشاهان پارس نیافتم. از این روی كوشیدم كه سخنان روان ِ به گوش آشنا نگارش رود تا بر خواندگان دشوار نباشد."٧
زبان نامهی خسروان چنان كه ازهمین نمونهی كوتاه پیداست زبانی است شُسته رُفته و روان و خالی از واژگان عربی و در تقابل كامل با زبان دیوانی و رسمی و نوشتههای ادبی و تاریخیی زمان نویسنده. میتوان كار شاهزادهی قاجار را نخستین گام بلند در راهِ ساده كردن زبان فارسی و رهایی بخشیدن آن از بَختَكِ عربی مآبی و پیچیده نویسیی چندین سدهی پشتِ سر نویسنده و سرآغازی بر كاربُردِ زبانی آزادتر و طبیعیتر در دورههای پس از اودانست.
جلیل دوستخواه
برگرفته از: منزلگاه واژه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان حسین امیرعبداللهیان سازمان همکاری اسلامی دولت سیستان و بلوچستان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم مجلس حسن روحانی
سیل یسنا تهران هواشناسی شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
هوش مصنوعی خودرو بانک مرکزی قیمت خودرو قیمت دلار مسکن قیمت طلا تورم دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
تلویزیون صدا و سیما جهان مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه روسیه آمریکا ترکیه انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان لیگ برتر باشگاه استقلال بازی باشگاه پرسپولیس علی خطیر جواد نکونام بایرن مونیخ
آیفون اینستاگرام دیابت اپل ناسا عکاسی تبلیغات موبایل گوگل
کبد چرب فشار خون