پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

زمین در خطر است ۱


ما همگی در سیاره خاكی زندگی می كنیم كه به اندوخته آسیب پذیر هوا, خاك و آب وابسته است برای ایمنی خودمان, ناگزیریم آن را در امنیت و صلح از نابودی نجات دهیم و این هم فقط با مراقبت و كار و به بیان دیگر با عشقی كه به این سیاره خاكی یعنی زمین آسیب پذیر خود می ورزیم امكان پذیر خواهد بود سطح این سیاره خاكی حدود ۵۱۰ میلیون كیلومتر مربع بوده و تقریباً ۵ میلیارد سال از عمر آن می گذرد نزدیك به ۳۶۰ میلیون كیلومتر مربع آن را اقیانوس ها و دریاها پوشانیده اند و تنها ۱۴۸ میلیون كیلومتر مربع آن, خشكی است

این سیاره خاكی با این عظمت و با چنین امكاناتی قریب به ۳ میلیارد سال محل زندگی انواع جانوران بوده است و چه بسا انواع جدید كه جای انواع قدیمی را گرفته است. نكته مهم در این تحولات این بود كه بیوسفر (یعنی هوا، آب، خاك، جانداران) همواره به خود قائم بود و در آن موازنه ای پویا وجود داشت. با پیدایش نوع آدمی و افزایش جمعیت آدمیان رفته رفته حالت موازنه پویای بیوسفر دستخوش تغییر شد. برای انسان های اولیه كه تعداد آنها بین ۶ تا ۱۰ میلیون برآورد می شد و با شكار حیوانات و صید ماهی و گردآوری میوه ها و دانه ها زندگی خود را می گذراندند، گویی همه چیز برای همیشه در روی زمین وجود داشت. اما امروز كه جمعیت جهان در هر ۳۵ سال دو برابر می شود و با این نرخ افزایش در سال ۲۰۰۵ میلادی جمعیت به بالای ۷ میلیارد نفر خواهد رسید، دشواری زندگی آینده در روی زمین منحصر به افزایش تعداد آدمیان نیست.

هر فرد كه به دنیا می آید به مقداری مواد كانی و انرژی نیاز دارد كه باید از منابع طبیعی تامین شود. اما نیاز به انرژی، براساس آنچه كه دیده می شود در همین مدت عملاً هفت برابر می شود و تكنولوژی با سرعتی كه پیشرفت می كند منابع طبیعی را چنان مسرفانه خرج می كند كه این منابع به زودی یكی بعد از دیگری ته می كشند. محیط زندگی توسط انسان های مصرفی چنان آلوده شده است كه نه تنها فرآیندهای طبیعی قادر به ترمیم آن نیست، بلكه موازنه پویای میان چهار ركن بیوسفر را به هم زده است. اینها هشداری است برای همه افراد بشر تا هركس خود را مسئول سالم سازی گوشه ای از محیط زندگی بداند و در این راه همكاری كند. در این میان، جمعیت جهان نیازی به بحث و جدل ندارد بلكه این یك واقعیت هشداردهنده است: كنترل جمعیت بدون كنترل فرآیندهای تكنولوژیك آشكارا ناكافی است و این كنترل باید با شناخت بیوسفر و اصول زندگی در حالت تعادل باشد و در این برنامه ریزی باید به سرنوشت كل محیط زیست آدمی در طولانی مدت، حداقل به اندازه هدف های اقتصادی كوتاه مدت، توجه شود.

همچنانكه می دانیم نوع آدمی با استفاده از نیرویی كه در اختیار گرفت، توانست به زندگی رونق ببخشد و بر تعداد افراد خود بیفزاید. به چنین كاری نیز دست زد اما قدرتی كه كسب شد همیشه خردمندانه به كار نرفت و در صورتی كه ما از این قدرت و فناوری، درست استفاده كنیم، حیات خواهد توانست روی این سیاره آبی ادامه یابد و همه افراد نوع آدمی به آینده خود امیدوار باشند. اما به هرجای كره زمین پا می نهیم درمی یابیم كه با سرعت كافی به سوی خردمندی لازم نمی رویم، این است ریشه مشكل محیط زیست.

• نبودن آگاهی كافی

مشكلات ناشی از رشد جمعیت، عدم كنترل تكنولوژی و عدم كنترل استفاده از زمین همه و همه تا حدودی زاییده جهل مداوم درباره كره خاكی ماست. اگرچه علم در بعضی از زمینه ها پیروزی های بزرگی كسب كرده است و به كمك فناوری امكان آن را یافته كه آدمی چند ماشین را در سطح كره ماه پیاده كند یا اتم را بشكافد اما در زمینه های دیگر دانش ما كم است، شناخت طرز كار دقیق اجتماعات پیچیده گیاهی و حیوانی را به تازگی آغاز كرده ایم.

اشتباهاتی كه در مورد بعضی آفت زداها و در استفاده از آن كرده ایم از جمله د.د.ت، یا سوءاستفاده ای كه قدرت های بزرگ از اتم كرده اند (به صورت ابزار جنگی) به صورتی تخفیف داده شده اند. از این گذشته بیشتر آگاهی كه ملتی كسب می كند عموماً در دسترس دیگر ملت ها قرار نمی گیرد و كسب بعضی از انواع آگاهی ها مثل اندازه گیری اثرات فعالیت آدمی بر تركیب اتمسفر یا آب اقیانوس به عهده یك ملت به خصوص نیست و یك ملت بدون همكاری سایر ملت ها نمی تواند موفق شود. برای نمونه دریای خزر میان كشورهای ایران، روسیه، قزاقستان، تركمنستان و آذربایجان مشترك است. نبود یك عزم عمومی میان این كشورها برای سالم سازی آن و استفاده اصولی، آن را به دریایی آلوده تبدیل كرده است كه هیچ كشوری آن را متعلق به خود نداند. متاسفانه انسان های امروزی برای به دست آوردن محصول بیشتر از ناحیه های بزرگ تر تمایل روزافزون به اختصاص دادن زمین بیشتری برای «تك كشت» یعنی كشت مداوم تنها یك گیاه در آنها دارند و این كار عدم توازن مصنوعی می آفریند و باعث فرسایش و فقر بیش از حد زمین شده است. برای نمونه در فاصله شهر بوكان و میاندوآب در حاشیه رودخانه مشهور «تتهو» زمین های كشاورزی بیش از ۴۰ سال به كشت چغندرقند اختصاص داده شد (به علت درآمد بالای آن) و اكنون بازدهی زمین ها از بین رفته و فرصتی برای ترمیم به زمین ها داده نشد.از طرف دیگر اگر آدمی به ارزش های زیستی انواع موجودات آگاه می بود ارزش این نكته خیلی مهم می بود. كشف آنتی بیوتیك ها وابسته به وجود كپك پنی سیلیوم از طبیعت بود و شناخت عامل Rh در خون از بررسی نوعی میمون (رزوس) حاصل شده است. این موارد همگی نشان می دهد زندگی در این كره خاكی در ارتباط و تعامل با همدیگر است.

• نگاه تاریخی به مسائل

زیست محیطی

اضمحلال بسیاری از تمدن های قدیمی ناشی از شكست آنها در كار استفاده از زمین بوده است از جمله شور شدن سطح خاك ها باعث نابودی تمدن های سند و بین النهرین گردید.

بعضی از تمدن های بزرگ قدیمی هم براساس تولید اضافی غله با استفاده از تكنیك آبیاری در كشاورزی به وجود آمده اند كه این تمدن ها به «تمدن های آبی» مشهور بوده اند كه رومی ها در این كار مشهور بودند. در پرو هم «اینكاها» نظام آبیاری استادانه ای ابداع كرده اند تا به امروز كه انسان ها تمایل زیاد به شهرنشینی دارند و این تشدید شهری شدن به صورت مصیبتی درآمده كه دو اثر مهم بر محیط دارد. یكی اثر آن بر بیرون شهر كه باعث تشدید آلودگی است و از شهرها به خارج گسترش می یابد، دوم بر درون شهرهاست، از جمله استفاده از زمین در شهر كه از ارزش اقتصادی بیشتری برخوردار است. شهر، به تدریج اراضی كشاورزی، جنگل و مراتع ملی را می بلعد و مشكلات روحی و روانی و اخلاقی ای به وجود می آورد كه در حال حاضر مسائل مربوط به شهری شدن خارج از كنترل حكومت هاست و برای آنكه به صورتی توفیق آمیز حل گردد نیاز به عزم جهانی دارد. اما این فكر كه چگونه زندگی كنیم و از جنگل و طبیعت چنان بهره برداری شود كه همیشه مورد استفاده باشد با كندی بسیار به ذهن آدمی راه یافت به طوری كه جبران آن دشوار است. در اروپا زودتر به این موضوع پرداختند. در فرانسه و بریتانیا در قرن هفدهم این فكر به وجود آمد. به سال ۱۶۶۴ «جان اولین» بنیانگذار انجمن پادشاهی لندن كتابی تحت عنوان جنگل یا مقاله ای در باب درختان جنگلی انتشار داد و اندیشه احداث جنگل را پیشنهاد كرد و «كولبر پنجم» وزیر لویی چهاردهم در فرانسه فرمان ۱۶۶۹ جنگل فرانسه را صادر كرد و به لزوم خودداری از نابود كردن جنگل های فرانسه و برنامه مناسب برای استفاده از زمین اشاره كرد و جنگلبانی به صورت یك شغل درآمد. این تلاش و كوشش ها بدان معنی نیست كه مواهب صنعت و تكنولوژی و كشاورزی جدید را رها كنیم بلكه بدان معنی است كه جریان كار را چنان تغییر دهیم كه آثار نامطلوب كنترل و یا از بین برده شوند.لازم است اضافه شود یكی از بی سروصداترین آثار عملیات مخرب كشاورزی جدید، از میان رفتن تنوع وراثتی در گیاهان و حیوانات اهلی و اجداد وحشی آنها است كه در برابر حمله بیماری های گوناگون یا آفت ها بسیار آسیب پذیر هستند و آسیب وارد به محیط زیست آدمی واكنش خاص خود را به دنبال دارد كه به زیان دیدن قدرت باروری و تضعیف كیفیت محیط می انجامد.اثر آدمی بر محیط طبیعی چند دهه اخیر در جامعه ایران ویران كننده بوده است.برای مقابله با نابودی ناگهانی گله های بزرگ بز های وحشی كه در دشت و كوه های ما به سر می برند، ویرانی جنگل هایی كه زمانی بی پایان به نظر می رسیدند، قطع درختان و آتش سوزی خشكسالی های چند سال اخیر و گردبادهای شنی كه امروز در مركز ایران می تازد، به حمایت سیاسی و اجتماعی گسترده از حفظ و احیای محیط طبیعی نیاز است. تباهی چنان سریع بوده كه آغاز كردن فرآیندهای ترمیم و اداره محیط زیست به همان اندازه آشكار است و چنانكه به همین منوال بدون مسئولیت زیست محیطی به پیش رویم انقراضی در پیش داریم بدون جانشینی، گرایشی خواهد بود به سوی فقر جهانی كه در گذشته نبوده است. حاصل اینكه تلاش گسترده برای حفاظت و احیای محیط طبیعی پدید می آید كه صورت های گوناگون می تواند داشته باشد كنترل جمعیت، احداث پارك ها و منابع ملی، اداره خردمندانه حیوانات و گیاهان وحشی، بررسی وسایل كشت و احیای مجدد ناحیه هایی كه در گذشته ویران شده اند، استفاده اصولی از زمین كه باید برای مقاصد عالی تر به كار رود، گسترش صلح و امنیت جهانی، آماده كردن فكر و روان مردم برای جذب اطلاعات بهتر برای نگهداری بهتر زمین، حداقل رفاه زندگی برای همگی یا به قولی حداقل معاش برای حداكثر آن. برنامه های بین المللی كه غرض از آنها فراهم آوردن شالوده علمی محكم تری برای استفاده اساسی و حفظ محیط زیست است جان تازه ای گرفته تا مردم را وادار به انجام آن كنند و سودهایی كه از آن به دست آمده بسیار كمتر از تباهی فزاینده محیط زیست آدمی بوده اند. اما اقتصاد و سیاست بیشتر با نتیجه ای سروكار دارد كه در مدتی كوتاه حاصل می شود، كه گرفتاری است برای قدرت تولید و سلامت محیط زیست آدمی. آشكار است كه امروزه جامعه ما قادر نیست استفاده هایی كه مردم از زمین می كنند به صورتی كارا كنترل كند، از جمله دستگاه های ملی قانونگذاری و ترازهای سیاسی پایین تر فقط در سال ۱۳۸۲ ه.ش در سطح شهرهای ایران هزاران هكتار از اراضی كشاورزی و مراتع ملی كاربری خود را توسط جنگلبانی، شهرداری و شوراها از دست دادند و كاربری مسكونی یافتند و اغلب این زمین ها به تعاونی های مسكونی تحویل داده شدند كه متاسفانه در بسیاری از شهرها عملاً این تعاونی ها كاذب بودند و وارد چرخه دلال بازی شدند. امروزه به اندازه ای مناسب اطلاعات علمی و زیست محیطی در دسترس است ولی اطلاعات جامعه شناختی و انسان شناختی فراهم نیست. اگر می توانستیم به شیوه ای شبانان خود را متوجه كنیم كه به اندازه ظرفیت چراگاه هایشان از آن استفاده كنند، میلیون ها هكتار زمین كه در حال حاضر دارند به بیابان تبدیل می شوند را نجات می دادیم.