یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بازندگان زیبا سایمون کوپر


بازندگان زیبا سایمون کوپر

ایمان به مسئله ای ماورای پیروزی

در آخرین یک‌شنبه آخرین جام‌جهانی جمعیت فراوانی در خیابان اونتر دن لیندن برلین گرد هم آمده بودند. صدها هزار نفر با در دست داشتن پرچم آلمان ساعت‌‌ها در این خیابان منتظر بودند تا از تیم‌ملی کشورشان گرم‌ترین استقبال ممکن را بکنند و شاید بتوان این استقبال را بزرگ‌ترین استقبال از یک بازنده و شکست‌خورده در طول تاریخ دانست. آلمان در جام‌جهانی که در خاک خودش برگزار می‌شد تنها به مقام سومی بسنده کرد، اما برای آلمان‌ها این مسئله اهمیتی نداشت و آنها اولین طرفداران فوتبال جهان شدند که به مسئله‌ای ماورای پیروزی ایمان دارند. اگر تیم‌ملی آلمان در فینال وین در یک‌شنبه شب به پیروزی برسد یا نرسد برای اکثر طرفداران آلمانی این مسئله اهمیت چندانی نخواهد داشت و اکنون شاهد این هستیم که هواداران سایر کشورها هم به چنین رویکردی رو آورده‌اند و باید گفت مرحله جدیدی در تاریخ فوتبال در حال شکل‌گیری است. آلمان عادت دارد همیشه پیروز باشد. زمانی گری‌لینه‌کر در توصیف فوتبال گفت: «فوتبال یک بازی بیست‌و‌دو نفره است که در انتها آلمان همیشه پیروز می‌شود.» اما ژرمن‌ها به ندرت به زیبایی و با نمایش یک فوتبال دلچسب به پیروزی می‌رسند. دیوید وینر که یک نویسنده فوتبالی است، می‌گوید آلمان در جام‌های جهانی برگزار شده همیشه نقش یک جانی و تبهکار را داشته است. او می‌گوید: «آلمان همان آدم بده است که تیم‌های زیبا را می‌کشد. جام‌جهانی بدون آلمان مثل جنگ ستارگان است، بدون «دارشاویدر» است.» (دار شاویدر فرمانده نیروهای اهریمنی در فیلم جنگ ستارگان است)

اما بسیاری از آلمان‌ها دوست ندارند «دارشاویدر» باشند. هفته‌نامه روشنفکری «دای‌زیت» از این احساس آلمان‌ها با واژه «سیجسم» (شرم از پیروزی) یاد می‌کند. ‌آلبرت سونتاگ جامعه شناس آلمانی می‌گوید: «تیم‌های بد آلمان که در سال‌های ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ بسیار هم زشت بازی می‌کردند و به فینال‌های این جام‌ها راه یافتند واقعا شرمی برای فوتبال بودند.» وقتی تیمی همواره پیروز می‌شود آنگاه پیروزی کمتر اهمیت پیدا می‌کند. برند هولزبنین که در سال ۱۹۷۴ همراه با آلمان به دومین قهرمانی جهان همراه با این تیم دست یافت، اولین قهرمانی ژرمن‌ها در سال ۱۹۵۴ را بر این موفقیت ترجیح می‌دهد. او می‌گوید: «زمانی‌که پسربچه‌ای بودم فینال ۵۴ را از تلویزیون نگاه می‌کردم، در آن زمان تلویزیون در همه جا وجود نداشت. بازیکنان آن زمان بت‌های من بودند. ۱۹۵۴ سمبل برخاستن ققنوس از خاکستر بود، اما قهرمانی ۱۹۷۴ کمتر اهمیت داشت. الان شما به سختی به یاد می‌آورید که چه تیم‌هایی در جام ۱۹۹۰ حضور داشتند.» در جام ملت‌های اروپا هم وضعیت همین‌گونه است. آلمان‌ها از ۱۰ فینال گذشته اروپایی اکنون ششمین فینال خود را تجربه می‌کنند. سونتاگ می‌گوید: «امروز ما شاهد برگزاری تورنمنت‌های مختلفی هستیم، اما آنچه از فوتبال در ذهن‌ها باقی مانده بازندگان صحنه‌های بزرگ است. برای مثال پلاتینی در سویا، کرویف در مونیخ، اوه‌سیلر در ویمبلی. برای مدت‌ها درباره این اتفاقات بحث می‌شد.» یورگن کلینزمن که به عنوان بازیکن همراه با تیم‌ملی آلمان قهرمان اروپا و جهان شد و در سال ۲۰۰۴ هدایت تیم‌ملی کشورش را برعهده گرفت سعی کرد لذت و جذابیت را وارد فوتبال آلمان کند. او نشان داد می‌توان حمله کرد و اگر هم تیم باخت این شکست اهمیتی نداشته باشد. فدراسیون فوتبال آلمان (DFB) که با شش میلیون عضو بزرگ‌ترین سازمان ورزشی در روی زمین است در ابتدا در خصوص این امر شک فراوانی داشت. سپس نوبت به جام‌جهانی ۲۰۰۶ رسید.

آلمان‌ها عاشق تیم‌ملی فوتبال کشورشان شدند. در یک بازی آلمان حدود یک میلیون آلمانی از یک صفحه بزرگ تلویزیونی در Fan zone برلین به تماشای مسابقه تیم محبوبشان نشستند. حتی زمانی‌که آلمان در مرحله نیمه‌نهایی به ایتالیا باخت تعداد کمی از آلمان‌ها ناراحت شدند. آن شب پلیس برلین تعدادی از طرفداران آلمان را از رودخانه «اسپری» بیرون کشید. اشتباه نکنید این افراد قصد خودکشی نداشتند و فقط مشغول شادی بودند.

یوآخیم لو جانشین یورگن کلینزمن گفته می‌خواهد با یک فوتبال زیبا قهرمان یورو ۲۰۰۸ شود. زمانی‌که آلمان به زشت‌ترین شکل ممکن اتریش ضعیف‌ترین تیم‌ جام را با یک گل پشت سر گذاشت لو نتیجه حاصله را برای توجیه عملکرد بد تیمش استفاده نکرد، بلکه از فوتبال بد تیمش شکایت کرد. در این جام بارها و بارها شنیدیم که آلمان‌ها گفتند باید سخت‌تر تلاش کنیم و باید بیشتر بجنگیم. یکی از مسوولان تیم ملی ترکیه قبل از بازی نیمه‌نهایی با آلمان گفت: «این تیم اصلا از تیم‌های خوب تاریخ فوتبال آلمان نیست.» و این حقیقت دارد، اما این تیم بدون شک زیباترین و تحصیل‌‌کرده‌ترین تیم‌ آلمان است. زمانی‌که لوکاس پودولسکی دو گل به لهستانی زد که در آن بزرگ شده بود و به خوشحالی نپرداخت این حرکتش به مذاق بسیاری از طرفداران خوش آمد. با این تیم آلمان می‌توان به شادی پرداخت و حتی همدردی کرد. به همین دلیل است که آلمانی‌های بیشتری نسبت به جام ملت‌های قبلی، یورو ۲۰۰۸ را نگاه کردند و اکنون جمع شدن هزاران آلمانی هنگام پخش بازی‌های این تیم در fan mile به یک سنت جدید در این کشور تبدیل شده است. سونتاگ می‌گوید: فوتبال فقط احساس است، احساسات مردم در چنین جمع‌های بزرگی بیشتر از زمانی است که تیم پیروز می‌شود و برای اسپانسرها هم این مسئله بهتر است. شما با تیمی که چون آلمان ۱۹۸۲ که در جهان به مقام دوم رسید اما هیچ‌کس با آن همدردی نکرد چه می‌خواهید بکنید؟

در هر حال پیروزی در سطح فوتبال بین‌المللی در اولویت قرار دارد، اما در این قرن معانی جدیدی وارد فوتبال شده‌اند. قبل از جام‌جهانی گذشته بازیکنان ایتالیایی به رهبری جنارو گاتوزو با هم هم‌قسم شدند، چه ببرند و چه ببازند سعی کنند چهره بهتری از فوتبال ایتالیا را به معرض دید جهانیان بگذارند. یا در یورو ۲۰۰۸ زمانی‌که سوئد از گردونه رقابت‌ها کنار رفت آنچه هواداران این تیم را بیش از پیش ناراحت کرد عملکرد بد و خسته‌کننده تیمشان بود و نه حذف آنها.

مبارزه برای زیبا و بهترین بودن تنها این تردید را در میان ناظران فوتبال به اثبات می‌رساند که اروپایی‌ها در برابر تلفیقی از بی‌گناهی، افول و انحطاط به زانو درآمده‌اند، اما در هر حال شکست تراژیک و احتمالی آلمان در یک‌شنبه‌شب برای بسیاری از ژرمن‌ها اهمیتی نخواهد داشت.

ترجمه: مینا شرفی

فایننشال تایمز



همچنین مشاهده کنید