سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

« و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست »


« و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست »

خیلی فرق است میان این «اسب حیوان نجیبی است» با «آن اسب حیوان نجیبی است»

خیلی فرق است میان این «اسب حیوان نجیبی است» با «آن اسب حیوان نجیبی است»!

متوجه منظورم نشدید؟ حق دارید! توضیح می دهم.

سهراب سپهری عزیز در آن شعر معروف و یگانه اش می رسد به اینجا که:

«من نمی دانم که چرا می گویند

اسب حیوان نجیبی است

کبوتر زیباست

و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست

گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد

چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید»

اما یک وقت هم هست که یک نفر بعد از عملی می گوید: «اسب حیوان نجیبی است! به همان اندازه که میان آن دو «اسب» فاصله هست، میان «فیلم آقای کاهانی» و سینمای «نجیب» ایرانی و اسلامی هم فاصله هست! فتأمل جیداً!

از این رو، اما فیلم پرحاشیه آقای کاهانی با عنوان - نسبتاً- عجیب و غریب «اسب حیوان نجیبی است» به روی پرده رفته و بالاخره پس از مدتها حاشیه و فراز و فرود پیرامونی به مخاطبان سینمایی ایران عرضه شده است.

«اسب حیوان نجیبی است»، پنجمین فیلم سینمایی کاهانی و پس از فیلم هایی همچون «آدم»، «آنجا»، «بیست» و «هیچ» تجربه جدیدی در کارنامه او محسوب می شود.

فیلمی که به لحاظ ساخت و پرداخت و همچنین میزانسن های سینمایی و نیز قصه و روایت اساسا کاری متفاوت به حساب می آید و این تفاوت شاید بیش از هر چیز در نوع خود فرمی باشد که کاهانی برای روایات فیلمش انتخاب کرده است، فرمی نه چندان مأنوس و شناخته شده برای مخاطبان سینمایی ایران.

فیلم «اسب حیوان نجیبی است» داستان دفرمه و فانتزی یک ذهنیت مالیخولیایی است که تلاش کرده فضای فیلمش را با شخصیت ها و کاراکترهایی به ظاهر هجوآلود نزدیک کند و با دستاویز قراردادن هجو، به پدیده های اجتماعی نگاهی دیگر اندازد.

اما حقیقت آن است که نه تنها این اتفاقات در فیلم نیفتاده است بلکه مجموعه این چیدمان و وقایع و تدارکات سینمایی کارگردان فیلم را به مجموعه تصاویری پرت، درهم ریخته و مشطط و ناگیرا تبدیل کرده که از پس کمترین و کوچکترین ارتباط گیری و درگیرشدن با مخاطب درنیامده است.

در حقیقت می توان گفت فیلم «اسب حیوان نجیبی است» تصوری مخدوش و ، ذهنیت های خام و پرداخت نشده کارگردان آن است و شاید در مقام مقایسه با فیلم های قبلی همچون «آدم» و «بیست» و حتی فیلمی مثل «هیچ» که اساسا داستانی نداشت و یک پیچش روایی سطحی بود در مقام پایین تری قرار می گیرد و بنابراین مقایسه می توان گفت؛ «اسب حیوان نجیبی است» در کارنامه نه چندان پروپیمان عبدالرضا کاهانی یک سقوط و افت تمام عیار و کامل و نابودکننده به حساب می آید.

«اسب حیوان نجیبی است» در هیچ کدام از وجوه پرداخت سینماییش نتوانست به موفقیتی هرچند نسبی نایل آید نه فیلم نامه چفت و بست دار و محکمی دارد و نه بازی های روان و قابل اطمینانی و نه کارگردانی یک دست و هدفمندی و شاید تنها نکته ای که دراین فیلم با دقت و حساسیت مورد توجه سازنده بوده انگ ها، نیش و کنایه ها و دیالوگ ها و جلوه های شبه سیاسی و تابوشکنانه فیلم است که البته در آن حیطه هم کار نهایتا به تکرار مکررات و پرداخت کلیشه ای شبه طنزهای نازل و مبتذل انجامیده است.

شاید لازم باشد عبدالرضا کاهانی با عنوان فیلم سازی جوان و مستعد یک تجدیدنظر اساسی چه در فرم و پرداخت فیلمنامه ای و روایی فیلم هایش و چه در مضامین، مفاهیم و محتواهای مدنظرش به انجام رساند و شاید گوشه هایی از توانمندی های احتمالی او را به ظهور و بروز رساند و الا ساخت فیلم هایی همچون «اسب حیوان نجیبی است» تنها به سقوط یکپارچه و همه جانبه و تأسف برانگیز او سرعت می بخشد و دیگر هیچ؟!