یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شادی و تبسم, اکسیر آرامش


شادی و تبسم, اکسیر آرامش

هیجانات روحی و روانی به اشکال مختلف بروز می کند عواطف انسانی تحت تأثیر عوامل درونی و بیرونی تحریک می شود اگر این عوامل, عواملی باشد که عواطف و احساسات انسان را جریحه دار سازد, به دو حالت غم و گریه بروز می کند

در مقاله حاضر نویسنده با استناد به برخی آیات قرآن به بررسی علل و عوامل پیدایش شادی و خنده در میان انسانها می پردازد و پاره ای از موارد پسندیده و ناپسند آن را مورد اشاره قرار می دهد که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● گریه و خنده واکنش حالات درونی

هیجانات روحی و روانی به اشکال مختلف بروز می کند. عواطف انسانی تحت تأثیر عوامل درونی و بیرونی تحریک می شود. اگر این عوامل، عواملی باشد که عواطف و احساسات انسان را جریحه دار سازد، به دو حالت غم و گریه بروز می کند. غم، حالتی درونی است و فرد در این حالت خود را جمع می کند و همانند ماری، در دور خویش چمباتمه می زند. زانوی غم بغل کردن در عمل، شکل بیرونی آن است که بیانگر فشار و تنگناهای روحی و روانی است که بر فرد وارد می شود. شخص به این روش می کوشد تا از شدت فشار بکاهد. این حالت چمباتمه زدن و زانو بغل کردن و گوشه گیری، نشانه ای از فشاری است که بر درون شخص و روان وی وارد می شود. اگر فشارهای درونی و بیرونی، شدید باشد و یا افزایش یابد به شکل گریه در شخص خودنمایی می کند. در حقیقت غم و اندوه هر اندازه تشدید شود گریه نیز افزایش می یابد و گاه به شکل شوک، فرد را چنان مبهوت از خود بی خود می کند که دیگر نمی تواند واکنشی نشان دهد. پیامدهای شوک های غم بار، گاه جنون و دیوانگی و یا حیرت و سرگردانی است. از این رو دیده می شود که شخص در اثر شدت فشارهای روانی و روحی، از هرگونه واکنشی ناتوان می ماند و مبهوت و حیرت زده به گوشه ای خیره می شود و گاه شدت آن موجب می شود تا خنده های وحشتناکی از خود بروز دهد. این ها نشانه هائی از دیوانگی است که بر اثر شدت فشارهای اندوهبار پدید می آید که گاه مقطعی و گاه پایدار می باشد.

خنده، درست، واکنشی متضاد غم و گریه است. از این رو گفته اند: خنده ضدگریه، حالتی در انسان است که به دلیل شعف و خوش حالی و بشاشت پیدا می شود و در آن حالت، لب های انسان و دهان وی به حرکت در می آید و در بیش تر اوقات این حالت با آواز و صدای مخصوصی همراه است. (لغت نامه دهخدا ج۶ ص۸۷۶۴)

به سخنی دیگر واکنش احساسی و عاطفی انسان نسبت به علل و عوامل شادی بخش و مفرح به شکل خنده و واژگانی بی اختیار، بروز می یابد. شخص با توجه به کمی یا زیادی عوامل تحریکی، واکنش نشان می دهد. از این رو گاه به شکل سرور و بشاشیت چهره و گاه دیگر به شکل تبسم و لبخند و گاه سوم به شکل خنده های ریز و بلند است.

● سرور قلبی و تبسم، از اوصاف مؤمنان

از اوصاف مؤمنان که در قرآن بیان شده سرور قلبی و باطنی و تبسم و لبخند در چهره و ظاهر است. سرور و شادی یکی از نشانه های آرامش و اطمینان روحی و روانی شخص می باشد. هر چند که ممکن است در آن حالت او در آسایش و رفاه نباشد ولی نوعی آرامش خاص که بیرون از عوامل آسایش و رفاه است وی را دربرمی گیرد و موجب می شود که مسرور باشد.

سرور باطنی و آرامش از اهداف بشریت است و می کوشد تا با مبارزه با عوامل ضدآرامشی، زمینه آرامش و سرور را در خود فراهم آورد.

سرور، امری باطنی است و ارتباط تنگاتنگی با روح و روان شخص دارد و به یک معنا امری شخصی و فردی تلقی می شود ولی تبسم و لبخند که بازتاب ظاهری و بیرونی آن می باشد امری اجتماعی است و تأثیرات آن در حوزه ارتباطی و رفتارهای اجتماعی ظاهر می شود. از این رو از صفات مؤمن در حوزه امور اجتماعی و رفتارهای جمعی و هنجاری، تبسم و لبخند است.

مومن می بایست همواره در جامعه به گونه ای ظاهر شود که لبخند و تبسم بر لبان داشته و بشاشت و شادابی از چهره وی آشکار باشد.این روش تاثیر بسیار مهمی در جلب و جذب دیگران و تصحیح رفتارهای آنان داردو جامعه را به سوی آرامش سوق می دهد.

اگر افراد جامعه با چهره های شاد و خوش حال در میان جمع حاضر شوند به طور ناخودآگاه آثار آن در جامعه به جای خواهد ماند که مهم ترین آن همان آرامش است که جامعه بشری به عنوان هدف برتر خواهان آن است و معنا و مفهوم خوش بختی را با حضور آرامش و آسایش می شناسد.

● شادی، مطلوب انسان

از نظر اسلام و تحلیل قرآنی، بهشتی ها انسان های مسرور و شادانی هستند بنابراین سرور و شادی به عنوان یک ویژگی بشری می بایست مورد توجه و خواسته انسان در دنیا باشد؛ زیرا انسان چیز هایی را که در این دنیا نتوانسته به دست آورد می کوشد در آخرت به بهترین وجه به دست آورد. از این رو شادابی و شادی و سرور به عنوان مطلوب وی مطرح می باشد. و لذا می بایست در دنیا مطلوب وی باشد و شخص باید در به دست آوردن آن همت کند.

اهتمام به شادی به معنای این است که شخص عوامل و علل شادی بخش را بشناسد و در پی آن باشد؛ زیرا شادی و سرور، حالتی عاطفی و احساسی و بیرون از اختیار انسان است و انسان تنها می تواند عوامل و علل آن را ایجاد کند. بنابراین اگر گفته می شود که انسان باید در جست وجوی شادی باشد به معنای جست وجوی علل و عوامل شادی آفرین است.

● علل و عوامل خنده و شادی

از نظر قرآن مهم ترین علت ایجاد خنده، تعجب و شگفتی انسان است. این مسئله ای است که همگان از آن آگاه هستند و شکی دراین که شگفتی و تعجب از علل و عوامل خنده زاست وجود ندارد.

شخصی که با رخداد و یا گفتاری غیرمنتظره رو به رو می شود بی اختیار می خندد. بارها پیش آمده که شما از جمله و یا کلام یک کودک به خنده بیفتید و حتی دچار خنده های شدید شوید.

در هنگام ترس ها و غم های شدید نیز این حالت رخ می دهد. علت این خنده ها این است که شخص، شنیدن چنین کلمات یا گفتاری را از کودکی خرد، انتظار نداشته است؛ از این رو بی اختیار واکنش نشان می دهد و می خندد.

در داستان حضرت سلیمان(ع) و شاه مورچگان نیز علت لبخند حضرت، شگفتی وتعجب بوده است؛ زیرا او، انتظار کلامی این گونه و تحلیلی این چنین را از یک مورچه نداشت. وی که کلام جانوران را می دانست، در هنگام عبور لشکرش، از ملکه مورچگان شنید که می گوید: به خانه های خویش در آیید تا سلیمان و لشکریانش شما را نکوبند در حالی که شما را احساس نمی کنند و از وجود شماآگاه نیستند. سلیمان از این سخن ملکه مورچگان لبخندی زد.(نمل آیات ۱۸ و ۱۹)

به نظر می رسد علت شگفتی آن حضرت، تعلیل مورچه بوده است؛ زیرا مورچه بیان می کند که حضرت سلیمان و لشکر وی از وجود شما در زیر پای خویش بی خبرند.این موجب می شود تا حضرت، ناخودآگاه واکنش عاطفی و هیجانی از خود نشان دهد و لبخند بزند.

ازآن جایی که پیامبران هرگز با صدای بلند نمی خندند، و لذا واکنش ایشان، به صورت لبخند و تبسم بیان شده است.

قرآن بیان می کند که مشرکان هنگامی که خبر قیامت را شنیدند و این که رستاخیزی خواهد بود و از هر کس بازخواست می شود و مردگان دوباره برانگیخته و زنده می شوند شگفت زده شده و همین عاملی برای خنده آنان شد: ازفت الازفه افمن هذا الحدیث تعجبون و تضحکون؛ هنگام قیامت رسید آیا ازاین سخن و گفتار شگفت زده شده و می خندید. (نجم آیه ۵۷ و ۵۸ و ۶۰). کافران نه تنها از برپایی قیامت که با باورهای آنان در تضاد است شگفت زده شدند بلکه خنده های بلندی کردند.

● مژده و بشارت، عامل خنده

از دیگر عواملی که قرآن برای خنده بر می شمارد بشارت و مژده است که می تواند موجب شگفتی باشد و به علت همین شگفتی ساز بودن، موجبات خنده و تبسم و سرور و شادی فرد را فراهم آورد. هر چه مژده و بشارت شگفت زاتر باشد و شخص انتظار کم تری از آن داشته باشد واکنش وی شدیدتر خواهد شد.

البته به نظر می رسد که باید تفکیکی میان شادی و خنده انجام شود. به این معنا که بشارت عاملی در ایجاد سرور و شادی است ولی آن چه عامل خنده می شود بشارت شگفتی زاست که شگفتی در حقیقت خنده را پدید آورده است. ازاین رو گفته می شود بشارت و مژده را نمی توان عامل خنده دانست بلکه بشارت گاه موجب شگفتی می شود و این شگفتی برخاسته از بشارت است که موجب می شود تا شخص به شکل خنده بدان واکنش نشان دهد. از این رو نمی توان گفت که بشارت خود عامل مستقیم خنده است بلکه عاملی غیر مستقیم در ایجاد آن است.

در داستان حضرت ساره همسر ابراهیم (ع) آن چه موجب خنده وی شد، این بود که بشارت فرزند دار شدن به وی داده شد. زیرا او در سنی نبود که امکان بچه دار شدن برایش فراهم باشد؛ چنان که همسر او نیز در سن شیخوخیت قرار داشت.

قرآن در آیه ۷۰ و ۷۱ سوره هود از واکنش ساره به شکل خنده سخن می گوید ولی در آیه ۲۹ سوره ذاریات از همین واکنش به «صکت و جهها» تعبیر می کند که بیانگر سیلی زدن به چهره خویش از روی شگفتی است. بنابراین بشارت موجب می شود تا شخص واکنش دوگانه خنده و سیلی به چهره زدن را از خود بروز دهد و افزون بر خنده با واکنش های فیزیکی دیگری آن را همراه کند. البته این همراهی، واکنشی ناخودآگاه و طبیعی است.

این تحلیل رسمی از علت خنده ساره همسر حضرت ابراهیم (ع) است که در بیش تر کتاب های تفسیری وارد شده است.

● خنده استهزاءآمیز کافران نسبت به مؤمنان

از دیگر عوامل شادی و خنده که قرآن بدان اشاره می کند ایمان مؤمنان است که موجب خنده کافران می شود. (مطففین ۲۹ و ۳۴) این را نیز می بایست به مسئله شگفتی ارتباط داد.

از نظر کافران، ایمان به خدا و یا رستاخیز و بازگشت مردگان، امری خنده دار است و موجبات خنده کافران را فراهم می آورد. این خنده شاید به سبب طبیعی باشد که همان شگفتی از رستاخیز است که مؤمنان بدان ایمان دارند و یا به سبب تمسخر و استهزا باشد که دیگر خنده ای غیرطبیعی و استهزایی است. به نظر می رسد که خنده کافران نسبت به ایمان مؤمنان از مصادیق خنده های استهزائی و غیرطبیعی است و نمی توان آن را به عنوان عامل خنده برشمرد.

نکته قابل توجه آن که کافران همواره رفتار مؤمنان را به جهت استهزا و تمسخر، موجبات خنده برمی شمارند تا به این روش آنان را اذیت کنند و به روح و روان آنان آزار رسانند. خنده های استهزایی فرعونیان در برابر معجزات حضرت موسی(ع) (زخرف آیه ۴۶ و ۴۷) و یا خنده های استهزایی مشرکان هنگام نزول وحی (نجم آیه ۵۹ و ۶۰) و خنده های تکذیب کنندگان آیات الهی (مؤمنون آیه ۱۰۵ تا ۱۱۰) و خوش حالی و خنده منافقان (توبه آیه ۸۱ و ۸۴) تنها برای ایذا و آزار مؤمنان است و ریشه در عوامل طبیعی ندارد.

از آن چه گفته شد می توان نتیجه گرفت که عامل اصلی خنده تنها شگفتی انسان می باشد که موجبات واکنش های طبیعی و هیجانی انسان را فراهم می آورد.

البته ایمان و مسایل دیگری می تواند عامل سرور و شادی باشد ولی به عنوان عامل خنده نمی توان از آن ها یاد کرد.

نکته ای که در آیات قرآنی می توان از آن استفاده کرد این است که خنده با صدای بلند به عنوان یک واکنش طبیعی مطرح است که در برابر شگفتی ها و عوامل تعجب انگیز صورت می گیرد. با این همه پیامبران اهل تبسم و لبخند هستند و از خنده های بلند پرهیز می کنند.

به هرحال از نظر قرآن خنده امری طبیعی و واکنشی عادی به امری است که شگفتی شخص را به دنبال دارد. از این رو نمی توان آن را امری پسندیده و یا ناپسند برشمرد. ولی ایجاد عوامل شگفتی مانند آن چه که فرشتگان کردند نشان می دهد که امری پسندیده است. در داستان ابراهیم(ع) دیده می شود که چگونه فرشتگان با رفتار خویش شرایطی را فراهم می آورند که پیرزنی را می خندانند و دل وی را شاد و مسرور می سازند. آنان از همان آغاز به گونه ای رفتار کردند تا شرایطی برای خنده و واکنش شدید حضرت ساره فراهم آید. از اینرو خود را به شکل انسانی ناشناس در می آورند به گونه ای که حتی پیامبر خدا(ع) که به ملکوت آسمان و زمین آگاه است آنان را نشناسد و نتواند تشخیص دهد که انسان نیستند. گروهی می آیند و بر او وارد می شوند و می گذارند تا برود و گوساله ای فربه را بکشد و آن گاه غذا برای این گروه بزرگ آماده شود ومی گذارند تا خوراک گوساله آماده شده و سفره انداخته شود ولی دست به خوراک گوساله نمی برند به گونه ای که موجبات ترس ابراهیم(ع) را فراهم می آورند. آن گاه که آن حضرت می ترسد و می بینند که کار به جای حساس کشیده می شود مسئله را لو می دهند و چهره واقعی خویش را آشکار می کنند و این گونه است که حضرت ساره را می خندانند. بنابراین فراهم آوردن شرایط شادی دیگران امری خوب است که فرشتگان نیز بدان اقدام کرده اند. مشروط بر آن که در آن معصیت پروردگار نباشد.

علی جواهردهی



همچنین مشاهده کنید