چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
از طغیان به طاعت
![از طغیان به طاعت](/web/imgs/16/152/o1g0i1.jpeg)
متكلمان مسلمان، شیعه و سنی، در رهیافت خود به مسأله نبوت و متكلمان شیعه در مسأله امامت از «قاعده لطف» سود جستهاند.محكمترین دلیل متكلمان بر وجوب بعثت انبیا و وجود امامان و حتی غیبت حضرت ولی عصر(ع)، قاعده لطف است.
از دیدگاه ایشان حق تعالی با لطفورزی به بندگان، ایشان را به تكالیف فردی و اجتماعی آشنا میسازد و آنها را در راه بندگی دستگیری و كمك میكند. حقیقت قاعده لطف و حدود آن از دیر زمان در میان متكلمان بحث انگیز بوده است. اكنون نیز برخی پا را فراتر نهاده، حدود اختیارات فقیهان را نیز با قاعده لطف اثبات میكنند. این مقاله گزارشی است از دیدگاه متكلمان درباره حقیقت لطف و حدود و جایگاه آن و نیز دلایل موافقان و مخالفان و سیر تاریخی.
● چیستی قاعده لطف
شاید اولین متكلم شیعی كه این واژه را به عنوان یك اصطلاح به كار برد، شیخ مفید باشد. او در بیان وجوب بعثت انبیا و تقریر قاعده لطف میگوید: «لطف، براساس حكمت، بر خداوند واجب است و آن حقیقتی است كه مكلف را به اطاعت نزدیك و از معصیت دور میكند».(۱)
وی در پاسخ این سؤال كه چرا لطف بر خداوند واجب است میگوید: «چون غرض از تكلیف بندگان، اطاعت است و اطاعت متوقف بر لطف است؛ از این رو لطف بر خداوند واجب است».(۲)
شیخ مفید همچنین میگوید: «متكلمان در تعریف لطف آوردهاند: لطف آن است كه بندگان را به فرمانبرداری خداوند نزدیك و از معصیت دور میكند؛ البته به گونهای كه بندگان بدون آن نیز قدرت بر اطاعت دارند، اما بالطف به اطاعت نزدیك میشوند و چنان نیست لطف بندگان را بیاختیار به اطاعت وا دارد.
وجوب لطف از اختصاصات عدلیه، اعم از معتزله، امامیه و زیدیه است و اشعریان با آن مخالفاند. انكار لطف در میان معتزله به شبربنالمعتمر نیز نسبت داده شده است اما گویا در مباحثهاش با معتزلیان از رأی خود برگشته است. معتزله دلیل لطف را عدل الهی میدانند و معتقدند كه اگر خداوند به بندگان لطف نكند به آنها ظلم كرده است. اما امامیه لطف را به واسطه صفات الهی، همچون جود و كرم، بر خداوند واجب میدانند و از نظر ایشان نبودن لطف با عدل خداوند منافات ندارد».(۳)
● دو نوع لطف: محصِّل و مقرّب
متكلمان لطف را بر دو نوع تقسیم كردهاند. شیخ طوسی میگوید: «لطف بر دو قسم است:
۱) لطف محصّل كه عبارت است از آنچه كه فعل واجب را ایجاد میكند. به این لطف توفیق نیز گفته میشود؛
۲) لطف مقرّب و آن لطفی است كه بندگان را به اطاعت نزدیك میكند».(۴)
محقق حلی در بیان تقسیم لطف میگوید: «معتزله لطف را دو قسم دانستهاند: قسم اول: آنچه باعث میشود مكلف، اوامر الهی را اطاعت كند كه آن را توفیق مینامند و یا آنچه باعث میشود كه معصیت را ترك كنند كه آن را عصمت مینامند؛ قسم دوم: آنچه كه بندگان را به اطاعت نزدیك و انگیزههای بندگان را در اطاعت تقویت میكند».(۵)
علامه حلی در تفسیر دو گونه لطف و دلیل آن آورده است: «لطف آن است كه بندگان با آن به طاعت نزدیك و از معصیت دور میشوند و این همان لطف مقرّب است. لطف محصّل آن است كه براساس آن، اطاعت از روی اختیار از بندگان سر میزند و اگر این لطف نباشد، اطاعت از بندگان سر نمیزند.
لطف بر خداوند واجب است؛ چرا كه در غیر این صورت نقض غرض لازم میآید. بیان ملازمه آن است كه هرگاه شارع مقدس بداند كه مكلف از وی اطاعت نمیكند مگر به واسطه لطف، پس اگر به وی لطف نورزد، نقض غرض كرده است؛ مانند این كه شخصی كسی را میهمان كند و میداند كه اگر آداب خاصی را رعایت نكند، وی دست به غذا دراز نمیكند؛ در این صورت اگر آن ادب را به جا نیاورد، نقض غرض كرده است».(۶)
● مخالفان قاعده لطف
مخالفان، كه عمدتاً اشعری مذهباند، قاعده لطف را دارای اشكالاتی دانستهاند. از جمله اشكالات این است كه هر فعلی كه در نظر عقل حَسَن است، تا آن گاه كه موانع آن به طور كامل شماره نشود، به ضرورت تبدیل نمیشود و عقل نمیتواند به این موانع دست یابد.
مخالفان در تبیین این اشكال گفتهاند: هر فعلی برای وجود یافتن، نیازمند طی دو مرحله است: ۱. مرحله اقتضا؛ به این معنا كه فعل باید در ذات خود دارای حُسن باشد؛ ۲. مرحله عدم مانع؛ یعنی برای وجود یافتن یك شیء، موانع آن باید برطرف شود. در قاعده لطف عقل ممكن است مرحله اول، یعنی مرحله اقتضا را دریابد، اما مرحله دوم، یعنی نبود موانع، دست نیافتنی است.
علامه حلی در جواب این اشكال گفته است: «موانع برای ما مشخص و منتفی است».(۷)
اردبیلی در حاشیه خود بر «شرح تجرید»، سخن علامه حلی را كامل میكند و میگوید: «منظور از وجوب لطف این نیست كه هر چه برای بندگان خوب است، بر خداوند واجب است؛ چرا كه مفاسد این قول بسیار است. بلكه منظور از وجوب در این جا به گونه موجبه جزئیه است و آن در جایی است كه وجودِ مفسده منتفی باشد. از همین رو خواجه طوسی عبارت خود در این باب را با «قد» همراه كرده است؛ یعنی تعیین وجود اصلح، فیالجمله واجب است و این وجود اصلح باید به گونهای باشد كه به حد ضرورت برسد».(۸)
حاج ملاهادی سبزواری نیز وجوب وجود اصلح را با قیدی همراه میكند و میگوید: «وجود اصلح در جایی واجب است كه با مصلحت كل نظام هستی در تعارض نباشد».(۹)
مهندس مهدی بازرگان اشكال دیگری را مطرح كرده است: «مشكل قاعده لطف و كلاً ادلهای كه مبتنی بر تعیین تكلیف برای خداوند براساس صفات و اسمایی كه برای خداوند قائلیم از قبیل عدالت، احسان، ربوبیت و... این است كه این ادله بر فهم ناقص خودمان مبتنی است؛ یعنی گاه ما برای خداوند مسألهای را مصداق عدالت میدانیم در صورتی كه واقعیت ندارد؛ نظیر دلیل مرحوم میرزا طاهر تنكابنی بر تیمور تاش كه میرزا به او گفت من به یك دلیل اثبات میكنم كه خداوند عادل نیست و آن این كه موجودی همچون تو خلق كرده است.
این دلیل مثل آیین نامه نوشتن برای خداوند است. پس بهتر است برای درك، یا لااقل قبول وحی، به جای آن كه سراغ منبع اصلی رفته، در ذات و صفات و پرتوهای وجود خدا جستوجو كنیم، از سطح نازل بشری خودمان، كه البته خیلی پست و نازل است ولی در عوض محسوس و سهل القبول است، شروع نماییم».(۱۰)
استاد شهید مرتضی مطهری نیز همین اشكال را به گونه دیگری مطرح كرده میگوید: «سبك كلامی در استدلال بر نبوت صحیح نیست، چه از آن جهتی كه انكار نظام علت و معلول است و چه از نظر این كه انسان بخواهد خداوند را محكوم یك قاعده و قانون كرده باشد كه خداوند این كار را میكند و اگر نكند، خلاف كرده است؛ یعنی تحت انگیزه این كار را میكند. اصلاً واژه «برای»، كه معنایش حكم انگیزه را داشته باشد، با واجب الوجود بودن و با این كه خودش تحت تأثیر هیچ علتی قرار نداشته باشد، منافات دارد».(۱۱)
در پاسخ اشكال مهندس بازرگان و استاد شهید مطهری میتوان گفت كه اگر انسانها همان گونه كه یكدیگر را ملزم به رعایت برخی قوانین میكنند و یا برخی مدیران و اربابان، رعیت را به مقرراتی محدود میكنند، بخواهند خداوند را نیز محدود بسازند، در این صورت این محدودیت با واجب الوجود بودن خداوند ناسازگار است. به تعبیر دقیقتر خداوند از بیرون ذات خود تحت تدبیر و یا محدودیت هیچ علت و معلول و یا انگیزهای قرار نمیگیرد و آیه شریفه «لا یُسأل عما یفعل و هم یُسألون»(۱۲) به این جهت اشاره دارد.
اما نسبت به اسما و صفاتی كه مقتضای ذات الهی است، میتوان خداوند را تحت تدبیر نظام علت و معلولی دانست و این امر، هیچ منافاتی با واجب الوجود بودن ذات حق ندارد؛ چرا كه علتی بیرون از ذات، وی را محدود نساخته است.
صادق محمودی
پی نوشتها
۱. شیخ مفید، النكت الاعتقادیه، ص ۳۴.
۲. همان.
۳. شیخ مفید، الاوائل من المقالات، ص ۴۴.
۴. شیخ طوسی، الاقتصاد، ص۷۷.
۵. محقق حلی، المسلك فی اصول الدین، ص ۱۰۱.
۶. علامه حلی، كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۵۲.
۷. علامه حلی، شرح تجرید الاعتقاد، ص ۳۵۲.
۸. مولی احمد اردبیلی، الشرح الجدید للتجرید، الحاشیه علی الاهیات، دفتر تبلیغات اسلامی، ص۱۶۸.
۹. حاج ملاهادی سبزواری، اسرار الحكم، ص ۳۵۵.
۱۰. مهدی بازرگان، بعثت (مجموعه آثار-۲-)، نشر قلم، ص۱۵۵.
۱۱. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ،۴ ص ۳۷۲.
۱۲. انبیاء/ ۲۳.
۱۳. طه/ ۱۳۴.
۱۴. قصص/ ۴۷.
۱۵. محقق لاهیچی، گوهر مراد، ص ۳۴۸.
۱۶. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ،۴ ص ۳۷۲.
۱۷. ر.ك: محقق لاهیجی، سرمایه ایمان، انتشارات الزهرا، ص۶۲و ۶۱ (با تصرّف).
۱۸. نهایه الدرایه، ج ،۲ ص ۱۲۶.
۱۹. سید محمد باقر صدر، بحوث فی علم الاصول، ج،۴ ص۱۳۸.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست