چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ماندگار ترین اتابک


ماندگار ترین اتابک

مروری بر کارنامه محمدعلی کشاورز در سینمای ایران

محمدعلی کشاورز حدود هفت سال پس از ورود جدی به عالم تئاتر، وارد کار بازیگری سینما شد. طبیعتا در آن دوره که حجم و شدت رویکرد نسل جوان جامعه به سمت بازیگری به اندازه حالا نبود، تعداد بازیگران حرفه‌ای نیز کمتر بودند و به تبع آن بازیگرانی در نوع خود حرفه‌ای چون کشاورز، انتظامی، نصیریان و عده دیگر انگشت‌شمار حق انتخاب بسیاری داشتند. اما کشاورز پس از چند سالی حضور در تئاترهای مختلف برای اولین بار در سینما در ۱۳۴۳ در فیلم «شب قوزی» به کارگردانی فرخ غفاری که کشاورز معتقد بود پایه‌گذار سینمای مدرن در ایران است به ایفای نقش پرداخت. «شب قوزی» که اقتباسی از یکی از داستان‌های هزار‌ویک شب است تبدیل به یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سینمایی قبل از انقلاب و البته تاریخ سینمای ایران شد، اگرچه با اکران نامناسب شکست سختی در گیشه خورد. در این فیلم کشاورز نقش یک قاچاقچی در پوشش سلمانی را بازی می‌کند و خود فرخ غفاری در نقش شاگردش ظاهر می‌شود. «زمزمه محبت» در ۱۳۴۴ دومین فیلم کشاورز به کارگردانی «امیر شروان» بود که به دلیل مضمون و نگاه تلخی که به زندگی روزمره مردم داشت، توقیف شد و تنها پس از انقلاب برای مدت کوتاهی رنگ اکران به خود دید. همان سال کشاورز در اثری از یکی دیگر از کارگردانان موج نوی سینمای ایران یعنی «ابراهیم گلستان» بازی کرد. «خشت و آینه» که به انتخاب اغلب منتقدان جزو پنج فیلم برتر سینمای قبل از انقلاب و یکی دیگر از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است، داستان مردی است که کودکی را می‌یابد و در تلاشی مذبوحانه برای یافتن والدینش، نهایتا کودک را به آسایشگاه سالمندان می‌سپارد. فیلم همچنان که از ظاهرش بر می‌آید در گیشه شکست خورد و خود کشاورز نیز بعد از دیدن فیلم معتقد بود که ریتم آن کند است.

● آقای هالو

کشاورز پس از آن چند سالی به کار تئاتر پرداخت تا اینکه در ۱۳۴۹ با بازی در فیلمی از یکی دیگر از کارگردانان خوش‌آتیه آن دوران سینمای ایران یعنی «داریوش مهرجویی» به نام «آقای هالو» به سینما بازگشت. «آقای هالو» از نخستین هجویه‌های تاریخ سینمای ایران است که به زندگی یک شهرستانی ساده‌دل (نصیریان) می‌پردازد که به امید یک زندگی بهتر به تهران می‌آید، اما پس از تحمل درد و رنجی فراوان به شهرش برمی‌گردد. کشاورز در این فیلم نقش دوست شهرنشین و سودجوی نصیریان را بازی می‌کند. این تنها همکاری کشاورز و مهرجویی بود.

«صادق کرده» در ۱۳۵۱ حاصل همکاری کشاورز با دیگر کارگردان جوان و خوش‌آتیه آن دوران یعنی «ناصر تقوایی» بود که در آن کشاورز نقش یک رییس پاسگاه را بازی می‌کرد که به دنبال یک قاتل سریالی راننده‌های کامیون در یک جاده بین‌شهری است. دقت بیش از حد تقوایی با توجه به مضمون عامه‌پسند، فیلم را به اثری مورد قبول از طرف تماشاگران و منتقدان تبدیل کرد و در نتیجه فیلم گیشه موفقی داشت. این فیلم بعد از «آقای هالو» دومین همکاری کشاورز و عزت‌الله انتظامی محسوب می‌شد.

بعد از غفاری، گلستان، مهرجویی و تقوایی، این بار کشاورز تجربه دیگری را در کنار یکی دیگر از خوش‌آتیه‌ترین کارگردانان سینما از سر گذراند. «رگبار» ساخته بهرام بیضایی که به طور قطع یکی از بهترین کارهای او و بهترین کارهای تاریخ سینمای ایران است، در سال ۱۳۵۱ ساخته شد. در این فیلم «پرویز فنی‌زاده» نقش معلمی به نام حکمتی را بازی می‌کند که بر سر علاقه و عدم علاقه به خواهر یکی از شاگردانش (با بازی پروانه معصومی)‌گیر کرده و در این بین، کشاورز که همکار اوست قصد دارد دخترش را قبل از اینکه حکمتی بیشتر به خواهر شاگردش علاقه‌مند شود به او قالب کند. کشاورز این فیلم را بهترین و خالص‌ترین اثر بیضایی می‌داند.

● «صحرای تاتارها»؛ سینمای بین‌الملل

پس از این فیلم، کشاورز در چند فیلم کمتر شناخته‌شده بازی کرد. «قصه ماهان» ساخته جواد طاهری در ۱۳۵۲ فیلم بعدی کشاورز بود که در آن نقش مرشدی را برعهده داشت که عاشقی را دعوت به رسیدن به عشق الهی از مسیر عشق زمینی‌اش می‌کند. بخشی از انگیزه کشاورز برای بازی در این فیلم تامین هزینه تحصیلش در انگلستان بود. سپس در همان سال کشاورز در «خورشید در مرداب» بازی می‌کند که ساخته محمد صفار، منتقد سینمای همان دوران است و البته اثری در سینمای بدنه و همسو با ذایقه روز مخاطب مبنی بر خیانت ناموسی و انتقام از کار درمی‌آید.

در ۱۳۵۵ یکی از معدود محصولات مشترک سینمای ایران و کشورهای اروپایی تولید می‌شود که علاوه بر ستارگانی همچون «مکس فون سیدو»، «جولیانو جنما» و «فیلیپ نواره» (بازیگر نقش آلفردو در «سینما پارادیزو») بازیگرانی ایرانی چون «سعید کنگرانی» و «محمدعلی کشاورز» نیز در آن حضور دارند. «صحرای تاتارها» آخرین ساخته کارگردان ایتالیایی «والریو زورلینی» در ارگ بم فیلمبرداری شد و به داستان سربازانی می‌پردازد که وظیفه دارند از پادگان‌شان در مقابل تاتارهای مهاجم مراقبت کنند. به‌رغم ساخت فیلم در ایران و اینکه نام «بهمن فرمان‌آرا» در بین تهیه‌کنندگان به چشم می‌خورد، اما نامی از ایران یا هیچ‌کدام از کمپانی‌های فیلمسازی در شناسنامه این فیلم به عنوان تهیه‌کننده دیده نمی‌شود. در همین سال کشاورز در «وقتی که آسمان بشکافد» نیز حاضر شد که همه کارهای آن را فتح‌الله منوچهری یک‌تنه انجام داده بود. این فیلم که اولین و آخرین بازی کشاورز در کنار «فرامرز قریبیان» بود یک شکست کامل بود؛ دستمزدها پرداخت نشد و فیلم هم در مواجهه با دوران رکود سینمای ابتدای ۵۶ در صف اکران ماند و در نهایت هم هرگز اکران نشد.

● «شطرنج باد» و اصلانی

«شطرنج باد» فیلم خوش‌ساخت «محمدرضا اصلانی» دیگر فیلمی بود که کشاورز در ۱۳۵۵ بازی کرد. فیلم اصلی‌ترین حضورش در جشنواره فیلم تهران بود و اکران محدودی داشت. داستان فیلم به درگیری یک خانواده در فضایی قجری بر سر میراث می‌پردازد و کشاورز نیز در این فیلم نقش یک تاجر قجری بدذات را ایفا می‌کند.

کشاورز در همان سال در فیلم «شام آخر» ساخته «شهریار قنبری» نیز بازی کرد. شهریار قنبری شاعری بود که تحصیلات سینمایی نداشت و به پشتوانه پدرش حمید قنبری، از هنرمندان قدیمی تئاتر سینما و تلویزیون که عضو هیات‌مدیره سندیکای هنرمندان بود، موفق شد این فیلم را بسازد. فیلم داستان یک مثلث عشقی است که کشاورز در آن نقشی فرعی دارد.

کشاورز بعد از «شام آخر» در «این گروه محکومین» ساخته «هادی صابر» بازی کرد. داستان مردی که به همسرش شک دارد و بالاخره نیز جانش را بر سر این شک می‌گذارد. کشاورز در این فیلم نیز نقشی فرعی برعهده داشت. فیلم در اوایل سال ۵۷ اکران شد و فروش خوبی نداشت. «کاروان‌ها» ساخته «جیمز فارگو» محصول مشترک ایران و آمریکا در ۱۳۵۷ یکی دیگر از آثاری است که در واقع با بودجه ایران و به قصد بین‌المللی کردن بازیگران آن ساخته شد که به دلیل ضعف در تمامی اجزا با شکست در اهداف و نیز در گیشه مواجه شد. در این فیلم کشاورز با «آنتونی کویین»، «کریستوفر لی» و «بهروز وثوقی» همبازی بود و داستان دختری را روایت می‌کرد که زندگی‌اش را در شهر رها می‌کند تا با مردم بدوی زندگی کند. کشاورز در این فیلم که در بیابان‌های اطراف اصفهان فیلمبرداری شد نقش یکی از روسای قبایل افغان را بازی می‌کند.

● «برزخی‌ها»ی جنجالی

پس از انقلاب و در ۱۳۶۰ کشاورز در فیلم «دست شیطان» به کارگردانی «حسن زندباف» ظاهر می‌شود. فیلم با فضایی پلیسی، داستان گروهی خرابکار را روایت می‌کند که قصد بمب‌گذاری در نقاط مختلف شهر را دارند. کشاورز در نقش یکی از مامورانی که به دنبال کشف این توطئه‌ها هستند، ظاهر می‌شود. فیلم به‌رغم اعتراضات، اثری آبرومندانه بود که با فروش قابل قبولی روبه‌رو شد.

«برزخی‌ها» در ۱۳۶۱ ساخته ایرج قادری، یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران و اولین فیلمی است که کشاورز پس از نزدیک به دو دهه حضور در سینما، در آن در کنار محمدعلی فردین، ناصر ملک‌مطیعی و ایرج قادری ظاهر می‌شود. فیلم به داستان عده‌ای از زندانیان که در کوران انقلاب از زندان گریخته‌اند، می‌پردازد که در برخورد با پیری کاردان از کرده خود پشیمان شده و به مردم انقلابی می‌پیوندند. جنجالی که برخی مطبوعات به سرکردگی کیهان به پا کردند، به حدی بود که فیلم پس از تنها دو هفته اکران از پرده پایین آورده شد و در نهایت نیز حجت‌الاسلام معادیخواه، وزیر ارشاد وقت از سمت خود استعفا کرد. کشاورز در همان سال در «گرداب» ساخته حسین دوانی نیز بازی کرد که به موضوع فقر و اعتیاد می‌پرداخت. این فیلم هرگز اکران نشد.

«کمال‌الملک» در ۱۳۶۳ سرآغاز دوران کاری مشترک کشاورز با علی حاتمی است. حاتمی فیلم را در وقفه‌ای که در زمان ساخت سریال «هزار دستان» رخ داد، ساخت و کشاورز در نقش اتابک یکی از ماندگارترین حضورهای سینمایی‌اش را رقم می‌زند. فیلم دیگر او در این سال یک اکشن با محوریت قاچاق موادمخدر به نام «طائل» ساخته محمد عقیلی است. فیلم اثری تجاری است که چندان نیز ماندگار نمی‌شود.

● کفش‌های میرزا نوروز

یک سال بعد کشاورز در فیلمی از محمد متوسلانی که از کمدین‌های مشهور سینمای قبل از انقلاب بود، بازی می‌کند؛ «کفش‌های میرزا نوروز» که فیلمنامه‌اش را داریوش فرهنگ نوشته است. داستان مردی (با بازی نصیریان) که کم مانده کفش‌های اوراقش سرش را به باد بدهند. کشاورز در این فیلم نقش حاکمی را بازی می‌کند که به خاطر آزار و اذیت‌های میرزا نوروز عاصی می‌شود. او در همین سال در یک کمدی موفق دیگر به نام «مردی که موش شد» ساخته احمد بخشی بازی می‌کند. فیلم داستان مرد متمولی است که تلاش می‌کند از زیر پرداخت مالیات شانه خالی کند. فیلم اگرچه اثر متوسطی است اما بازی کشاورز در نقش اول و تیپ‌های مختلفی که با توجه به پیشینه تئاتری‌اش به خوبی از پس ارایه آنها برمی‌آید، باعث می‌شود فیلم به یکی از بهترین آثار بازیگر تبدیل شود.

«ستاره دنباله‌دار» در ۱۳۶۵ به کارگردانی سیروس کاشانی‌نژاد پروسه ساختی را که از چهار سال قبل شروع کرده بود، در شرایطی تمام کرد که نتیجه‌اش به‌رغم حضور کسانی چون مشایخی، خوروش، والی و زنجانپور در کنار کشاورز، اثری آشفته بود و به همین خاطر به سرعت فراموش شد. یک سال بعد «جمیل» ساخته دیگر احمد بخشی نیز که پس‌زمینه‌ای سیاسی داشت نیز به همین سرنوشت دچار شد.

«جعفرخان از فرنگ برگشته» یکی دیگر از همکاری‌های علی حاتمی و کشاورز بود. فیلم سال ۶۳ تولید و اکرانش منوط به تغییرات گسترده شد. وقتی علی حاتمی زیر بار این تغییرات نرفت تهیه‌کننده با اعمال نفوذ در فارابی کارگردانی را به محمد متوسلانی سپرد و متوسلانی نیمی از فیلم را دور ریخت و با طرح داستانی جدید دوباره مشغول فیلمبرداری شد که اگرچه انتظامی حاضر به همکاری با تیم جدید شد، اما کشاورز که فقط حاتمی را در مقام کارگردان قبول داشت، از همکاری با متوسلانی سر باز زد و در مجموع آنچنان که پیش‌بینی می‌شد، نسخه‌ای که در ۱۳۶۶ اکران شد فیلمی غیرقابل دفاع بود.

● ایستگاه «مادر»

«گل سرخ» ساخته حمید تمجیدی در ۱۳۶۸ با محوریت مواد مخدر اثر شکست خورده دیگری است که علت اصلی شکستش ناآشنایی سازنده آن با مدیومی است که به آن پرداخته و رفتارش با مساله مواد مخدر و قاچاقچیان نیز کاملا کلیشه‌ای است. در همین سال کشاورز یکی دیگر از بهترین آثارش را با علی حاتمی تجربه می‌کند؛ «مادر». کشاورز به خوبی از پس دیالوگ‌های مطنطن حاتمی بر می‌آید و نقشی ماندگار را رقم می‌زند. اما با بدشانسی در جشنواره فجر با خسرو شکیبایی «هامون» مواجه می‌شود و جایزه بهترین بازیگر را به او می‌بازد. فیلم، گیشه‌ای کاملا موفق را تجربه می‌کند.

«جست‌وجوگر» در همان سال چرخش محمد متوسلانی از آثاری مثل «کفش‌های میرزا نوروز» به سمت فیلم‌هایی با مضامین عرفانی بود اما فاصله او با این نظام فکری باعث شد اثر اگرچه از تکنیک خوبی برخوردار بود اما از مضمون خوبی برخوردار نشود و به علت هزینه بالای ساخت فروش نسبتا خوبش نیز نتواند خرج آن را برگرداند. «پول خارجی» ساخته رخشان بنی اعتماد نیز همبازی شدن دوباره کشاورز با نصیریان است که به داستان کارمند مفلسی می‌پردازد که پرپر شدن رویای به دست آوردن ۵۰هزار دلار، کارش را به تیمارستان می‌کشاند. فیلم که با توجه به مناسبات آن دوران ساخته شده اکنون کمی کهنه به نظر می‌رسد. کشاورز سال ۱۳۶۹ در «جست‌وجو در جزیره» ساخته مهدی صباغ‌زاده نیز حضوری کوتاه و فرعی دارد.

در ۱۳۷۰ کشاورز این بار کار در کنار مخملباف را در «ناصرالدین شاه‌آکتور سینما» تجربه می‌کند؛ نقشی که بی‌شباهت به اتابک «کمال‌الملک» نیست و خوب نیز از کار در می‌آید اما او در همین سال نیز برای آخرین بار در کنار حاتمی قرار می‌گیرد. «دلشدگان» غمنامه علی حاتمی بر موسیقی ایرانی بود که در اکران نیز فروش قابل قبولی داشت. «آقای بخشدار» ساخته خسرو معصومی با پس زمینه فساد دستگاه‌های دولتی نیز دیگر فیلم کشاورز در همین سال بود که توفیق چندانی کسب نکرد.

«یک مرد یک خرس» ساخته مسعود جعفری جوزانی، «خسوف» ساخته رسول ملاقلی‌پور و «چهارشنبه عزیز» ساخته حمید تمجیدی سه فیلمی بودند که کشاورز سال ۱۳۷۱ در آنها به ایفای نقش پرداخت. «یک مرد یک خرس» فیلمی برای مخاطب کودک و نوجوان و «چهارشنبه عزیز» نیز یک کمدی جمع جور بود که کشاورز به گفته خودش صرفا بر مبنای رفاقتش با تمجیدی در آن بازی کرده بود. «خسوف» نیز تنها همکاری کشاورز با ملاقلی‌پور، ملودرامی تلخ بود که در بین فیلم‌های ملاقلی‌پور کمتر به یاد مانده است.

● نوبت کیارستمی

شاید در میان نام‌های کارگردانان بزرگ سینمای ایران تا آن روز فقط نام کیارستمی در فهرست کسانی که کشاورز با آنها کار کرده خالی بود که با «زیر درختان زیتون» در ۱۳۷۲ او نیز به این فهرست اضافه شد. کیارستمی در معدود استفاده‌هایش از بازیگر حرفه‌ای نقش یک کارگردان مستند را به کشاورز داد که به رابطه دختر و پسری که محور داستان فیلم هستند علاقه‌مند می‌شود. تجربه‌ای که تاثیرش بر کشاورز به حدی بود که گفت معتقد است کیارستمی پرقدرت‌ترین کارگردان ایرانی است.

«نگاهی دیگر» ساخته حسین مختاری در کنار «روز واقعه» ساخته شهرام اسدی، دو فیلمی هستند که کشاورز در ۱۳۷۳ به ایفای نقش در آنها پرداخت. کشاورز سال بعد در «غزال» ساخته مجتبی راعی و «دام» ساخته جلال مهربان ایفای نقش کرد که هر دو ملودرام‌هایی اجتماعی با رگه‌هایی جنایی پلیسی بودند و هیچ‌کدام موفقیتی در پی نداشتند. «روزی که خواستگار آمد» ساخته فریال بهزاد در ۱۳۷۵ نیز یک فیلم کمدی است که کمابیش چنین وضعیتی دارد و موفقیتی برای کشاورز محسوب نمی‌شود.

«لژیون» ساخته سید ضیاالدین دری که ساختش در ۷۳ شروع شده و کنار گذاشته شده بود بالاخره چهار سال بعد بخت تکمیل شدن را یافت و این مساله در کنار چهارسال دیگر انتظار برای اکران و آن‌هم به طور محدود از فیلم یک شکست کامل ساخت.

کشاورز بعد از آن در ۱۳۸۱ در «به من نگاه کن» ساخته دیگر شهرام اسدی به ایفای نقش پرداخت. فیلم راجع به رنج‌های یک دختر در زندگی روستایی‌اش است. این فیلم نیز با همه جنجال‌هایش در زمان ساخت و اکران شکست دیگری در گیشه بود.

پس از «مزرعه آفتابگردان» ساخته فریدون حسن‌پور در ۱۳۸۲، «فرزند صبح» ساخته بهروز افخمی در ۱۳۸۷ آخرین اثر سینمایی است که تا به حال محمدعلی کشاورز در آن حضور داشته است. او در این فیلم نقش حاج‌علی‌اکبر معلم دامغانی دوست و همدم امام(ره) را بر عهده داشته است.

محمدعلی کشاورز ماندگار‌ترین اتابک و مشاور همیشگی سینمای ایران است. شاید کمتر فیلمی از او سراغ داشته باشیم که در آن ایفاگر نقش اول بوده باشد. اما در همان معدود فیلم‌ها نیز به خوبی توانایی خود را نشان داده و اگر این روزها کمتر در سینمای ما دیده می‌شود، به واقع به این علت است که به اذعان خود او دیگر کمتر نقشی در خور او یافت می‌شود. اتفاقی که کمابیش برای دیگر بزرگان و قدمای سینمای ما نیز افتاده است.

داوود زادمهر