جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

خطوط قرمز گفتاری از نظر امیر مؤمنان علی ع


خطوط قرمز گفتاری از نظر امیر مؤمنان علی ع

امیر مؤمنان علی ع پیشوای بزرگ اسلام و وصی و خلیفه رسول الله ص الگوی بزرگ انسانیت است

امیر مؤمنان علی(ع) پیشوای بزرگ اسلام و وصی و خلیفه رسول الله(ص) الگوی بزرگ انسانیت است. بهره گیری از ایشان باید فراتر از شناخت شناسنامه ای باشد یا فراتر از این باشد که بخواهیم او را واسطه شفاعت قرار دهیم تا از روی محبت ما را به بهشت برد، بلکه می بایست کاری کنیم که شیعه ایشان شده و خود واسطه شفاعت محبان باشیم؛ چرا که اگر بتوانیم شیعه باشیم و بتوانیم امتیاز صددرصدی را کسب کنیم دیگر نیازی نیست که با نمره ضعیف در انتظار باشیم و چشمان ما در اعراف به ایشان و دیگران دوخته شود تا با تبصره ای ما را به بهشت برند.

از جمله اموری که باید آن حضرت را در آن به عنوان الگوی خود قرار دهیم و زندگی خود را براساس آن ساماندهی کنیم، چگونگی سخن گفتن و چه گفتن و چه نگفتن است؟ چرا که بسیاری از مشکلات بشر از همین زبان و سخن گفتن برمی آید و ساماندهی سخن براساس اصولی که آن حضرت بیان می کند، می تواند راهکاری مناسب برای برطرف کردن مشکلات و یا حتی عدم ورود به آن مشکلات باشد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به فرهنگ و سنت و سیره آن حضرت(ع) بر آن است تا بخشی از شیوه های گفتاری مطلوب و مناسب از نظر آن حضرت را بیان کند.

جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت از مهم ترین اصول اخلاقی عقلانی که همگان بر آن اتفاق دارند اصل صداقت و راستی است. صداقت هر چند که به معنای مطابقت قول و گفتار با واقع و حقیقت است، ولی گاه با قید دیگری چون مطابقت قول و گفتار با واقعیت یا حقیقت همراه با اعتقاد است؛ چرا که گاه کسی سخنی را می گوید و از چیزی خبر می دهد که واقعیت و حقیقت است، ولی خودش بدان اعتقاد و اذعان نداشته و تصدیق نمی کند و در حقیقت برخلاف باور و اعتقاد خویش سخنی را بر زبان می راند. چنین شخصی از نظر ناظری که از درون او خبری ندارد، انسان صادق و راستگو شناخته می شود، اما کسی که از باطن او خبر دارد و می داند که این سخن و خبری که می دهد برخلاف اعتقاد اوست، می داند که این شخص انسان دروغگوئی است؛ چرا که برخلاف اعتقاد خود سخنی می گوید که از نظر خودش باطل و دروغ است.

خداوند در سوره منافقون نقل می کند که منافقان در نزد پیامبر(ص) رفته و گفتند: ما شهادت می دهیم که شما رسول خدا هستی. این گزاره هر چند از نظر واقع و حقیقت درست است و خبری صادق می باشد ولی منافقان در این سخن دروغگو هستند و صداقت ندارند؛ چرا که اعتقاد قلبی و باطنی ایشان این است که پیامبر خدا(ص) پیامبر نیست. از نظر آنان این خبر دروغ است و نمی تواند آن حضرت پیامبر خدا باشد؛ اما با این حال خبر می دهند که پیامبر(ص) پیامبر خداست و بر آن شهادت می دهند.

پس نوعی دروغگویی آن است که انسان خبری را می دهد که برخلاف اعتقاد و باورش است. این نوع اخبار و سخن گفتن، زشت و قبیح است و عقل و اصول اخلاقی اجازه نمی دهد تا انسان چیزی را بگوید که خلاف اعتقاد اوست.

گاه انسان چیزی را یقین دارد که واقعیت است و آن واقعیت و حقیقت را خبر می دهد. چنین شخصی انسانی صادق و راستگو است. اما گاه دیگر، انسان چیزی را یقین ندارد یا درباره آن شک و تردید دارد، در اینجا اگر خبری ظنی و گمانی را بگوید این گونه سخن گفتن نیز نادرست و زشت است؛ چرا که خبری می دهد که خود بدان یقین و قطع ندارد و شنونده گمان می کند که خبری صادق و قطعی است. این نیز، فریب خود است و هم فریب دیگری که می بایست ترک شود.

اما گاه انسان چیزی را به قطع و یقین می داند و بر حقیقت و واقعیت بودن آن اعتقاد دارد و آن را می گوید. این خبر و سخن گفتن، هرچند که از باب قول سدید (نساء، آیه ۹؛ احزاب، آیه ۷۰) است و می بایست انسان این گونه سخن بگوید، ولی آیا انسان می تواند هر قول و سخن راست و درستی را بگوید یا این که در گفتن هم محدودیت ها و مرزها و خطوط قرمزی است؟

اصولا انسان باید همواره راست بگوید و دروغ گویی به هر شکل و قالبی، امری زشت و قبیح از نظر عقلی، و حرام و گناه از نظر شرعی است. (مجادله، آیه ۲، آل عمران، آیه ۶۱؛ اعراف، آیه ۶۶؛ توبه، آیه ۴۳)

اما با همه این دعوت به راست گویی و ملعون دانستن دروغ و دروغگویی، آیا هر راستی باید گفته شود؟

در ضرب المثل ایرانی آمده است که جز راست نباید گفت ولی هر راست نشاید گفت. به این معنا که هر وقت سخنی گفته می شود همواره بر محور صداقت و راستی باشد و سخن دروغ بر زبان جاری نشود، ولی این دلیل نمی شود که انسان هر راستی را بگوید، حتی اگر این راست از بهترین شکل و نوع سخن راست و خبر راست باشد؛ یعنی از مواردی باشد که شخص به قطع و یقین و حتی علم شهودی و حضوری می داند که این مطابق با حقیقت و واقعیت است و معتقد به آن باشد و این اعتقاد هم مطابق با واقع باشد.

ولی این چنین راستی را نیز نباید همیشه گفته شود؛ زیرا مصالحی است که باید در بیان راستی مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که خداوند با علمی که دارد ستار است و به سبب مصالحی حقایق راستی را نمی گوید و افشا نمی کند و حتی درباره منافقاتی که به عنوان صحابه دور پیامبر(ص) گرد آمده بودند، آنان را در بیان رسوا نکرد بلکه تنها با بیان علایم خواست تا هوشیاری مومنان واقعی برانگیخته شود.

پس اگر جز راست نباید گفت ولی شایسته نیست که هر خبر راستی را گفت و به دیگران رساند؛ چرا که لازم است مصالح شخص یا جامعه یا نظام را درنظر گرفت. برخی در رسانه ها معتقدند و شعار می دهند که حقیقت را باید گفت و مردم رادر جریان حقایق و واقعیت ها گذاشت. این ها با این عنوان که دانستن حق مردم است، اخباری را مطرح می کنند که به شخص یا جامعه ضرر می رساند. اطلاع رسانی درباره اموری چون تجاوز و دزدی و فحشاء هرچند که بیان حقایق و واقعیت های اجتماعی است ولی از باب تشییع فاحشه و گسترش و ترویج آن است و نمی توان به صرف اینکه دانستن حق مردم است و ما نیز جز راست نمی گوییم، مسائل تجاوز و قتل و غارت در صفحات یک و دو روزنامه ها تیتر یک شود یا صفحات حوادث و ویژه نامه های خاص تولید کرد و با جزئیات، حقایق تلخ و زشت را نوشت و بیان کرد؛ چرا که این گونه بیان حقایق و راست گویی جز تشییع فاحشه و گسترش منکرات در جامعه ثمری ندارد و گناهی بزرگ و نابخشودنی است. (نور، آیه ۱۹)

شنیده ها و دیده هایی که نباید شنیده و دیده شود

مشکل اساسی بسیاری از افراد در جامعه به ویژه رسانه ها این است که از ادبیات و فرهنگ رسانه اسلامی دور هستند؛ زیرا پیش از آنکه رسانه ای را در اختیار گیرند، فقه رسانه را نخوانده اند و مسایل فقه رسانه اسلامی را نشنیده و دوره ای را نگذرانده اند. همان گونه که امیرمؤمنان علی(ع) و معصومان(ع) به افراد بازاری می گفتند که اول فقه بیاموزید سپس به کار دادوستد مشغول شوید تا گرفتار حرام و گناه در معامله نشوید؛ در کار رسانه و روزنامه نگاری و خبرنگاری نیز می بایست نخست فقه رسانه را یاد گرفت تا براساس تکالیف الهی و وظایف آن کار کرد.

همان گونه که در فقه رسانه بر این نکته تأکید می شود که جز راست نباید گفت و هر راست نشاید گفت، هم چنین باید دانست که اصلا جایز نیست که براساس شنیده ها و دیده ها که در آن شک و تردید و ظن و گمان هست، اخبار را تهیه و گزارش کرد.

در بسیاری از صفحات روزنامه ها بخش اخبار ویژه و دیگه چه خبر یا دیده ها و شنیده ها وجود دارد که بخشی از آنها براساس فقه رسانه اسلامی نیست؛ چرا که اخبار بسیار مهمی در آن مطرح می شود که بیشتر تصور و خیال و گمانه زنی این شخص و آن شخص خبرنگار یا نویسنده است و براساس آن، جو جامعه ملتهب می شود و از شایعه بودن به شکل خبر تبدیل می شود؛ زیرا چیزی که رسانه ای شود حتی شایعه با اصل و ریشه دروغ به عنوان یک خبر صادق مطرح شده و مردم با آن به عنوان خبر، رفتار و نتیجه گیری می کنند.

خداوند از اینکه انسان سخنی را براساس ظن و گمان بگوید و از قول سدید به دور باشد و بی برهان و مدرک و دلیل و حجت سخن بگوید، ناخشنود است و حتی این روش را در زندگی، روشی نادرست می داند که انسان را از حقیقت دور کرده و به گمراهی می اندازد. انسان می بایست همواره با دلیل محکم سخن بگوید و خبرش راست و مبتنی بر قطع و علم باشد. پس چگونه ما به خود اجازه می دهیم که شنیده ها و دیده های ظنی و گمانی خود را به عنوان خبر قالب کرده و به خورد مردم بدهیم.

هر چیزی که می دانی مگو

این ضرب المثل ایرانی که می گوید: جز راست نباید گفت و هر راست نشاید گفت، ریشه در فرهنگ قرآنی و اسلامی دارد. به عنوان نمونه حضرت امیرمؤمنان علی(ع) در وصیت و سفارش خود به فرزندش می فرماید: یا بنی اجعل نفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک فأحبب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لها و لا تظلم کما لا تحب أن تظلم و أحسن کما تحب أن یحسن الیک و استقبح من نفسک ما تستقبحه من غیرک و ارض من الناس بما ترضاه لهم من نفسک و لا تقل ما لا تعلم و ان قل ما تعلم و لا تقل ما لا تحب أن یقال لک؛ فرزندم! خود را میان خویش و دیگران میزانی بشمار پس آنچه برای خود دوست می داری برای جز خود دوست بدار و آنچه تو راخوش نیاید برای دیگری هم ناخوش شمار و ستم مکن چنان که دوست نداری بر تو ستم رود و نیکی کن چنان که دوست می داری به تو نیکی کنند. آنچه را از جز خود زشت می داری برای خود زشت بدان و از مردم برای خود آن را بپسند که از خود در حق آنان می پسندی. هر آنچه را که می دانی نگو و اگر چه آن چیزی که می دانی کم و اندک باشد و هر آنچه را که دوست نداری درباره ات گفته شود درباره دیگران مگو. (نهج البلاغه، نامه ۳۱)

آن حضرت همچنین فرمود: و لا تقل ما لا تعلم بل لا تقل کل ما تعلم و لاتقل ما لا تحب ان یقال لک؛ آنچه نمی دانی مگو! بلکه هر آنچه می دانی، اظهار مکن! نیز حرفی را که دوست نداری به تو بگویند، مگو! (نهج البلاغه، صبحی صالح، ص ۳۹۷، و نیز همان، قصار ۳۷۴)

در همین راستا در آیات قرآنی نیز این معنا مورد تأکید قرار گرفته بطوری که در آیه ۳۶ سوره اسرا می فرماید: ولا تقف ما لیس لک به علم، ان السمع و البصر والفواد کل اولئک کان عنه مسئولا از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن (بازگو نکن) چرا که گوش وچشم و دل، همه در برابر خدا مسئولند.

در روایتی آمده است که مردی خدمت رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: همه وظایف خود را به خوبی انجام می دهم ولی یک گناه را نمی توانم ترک کنم و آن رابطه نامشروع است. اصحاب از این سخن برآشفتند. حضرت فرمود: شما کاری نداشته باشید، من می دانم چگونه با او بحث کنم. آنگاه فرمود: شما مادر، خواهر و به طور کلی ناموس دارید؟ جوان عرض کرد: آری. رسول خدا(ص) فرمود: آیا می پسندی دیگران با ناموس و محارم تو چنین روابط نامشروع داشته باشند؟ عرض کرد: خیر. حضرت فرمود: پس چگونه حاضر می شوی دست به چنین کار نادرستی بزنی؟ جوان سر به زیر افکند و عرض کرد: دیگر تعهد می کنم دنبال چنین گناهی نروم. (زین العابدین قربانی، اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی، ص ۲۷۴)

بسیاری از مشکلات مردم در جامعه امروز این است که سخن بسیار می گویند و کمتر عمل می کنند. هر کسی هر چیزی را می داند، می خواهد بگوید بلکه حتی چیزهایی را نمی دانند و شک و تردید دارند می گویند و این موجب شده که هم خودشان و هم دیگران به دردسر بیفتند.

مشکل اینجاست که در گذشته به سبب فقدان وسایل ارتباطی این سخن در یک محدوده کم انتشار می یافت و آثار زیانبار و مخرب کمتری داشت، ولی امروز به سبب وجود فن آوری های جدید و ابزارهای ارتباطی متنوع به سرعت از طریق پیامک و تلفن همراه و اینترنت و روزنامه ها و رسانه های گفتاری و شنیداری و نوشتاری پخش می شود و آثار آن بیشتر و گسترده تر است و گاه امنیت روانی جامعه را به خطر می اندازد و مشکلاتی را برای مردم ایجاد می کند در حالی که این سخن هیچ پایه و اساسی ندارد، بلکه حتی اگر داشته باشد مگر لازم است که انسان هر خبر راستی را بگوید که موجب تشویش اذهان و اضطراب در جامعه می شود؟

در آیات قرآنی آمده است که اگر خبر راست است و به جامعه و امنیت مردم صدمه می زند نباید گفته شود و اگر شخصی خبری را شنیده یا دیده که درباره محتوا و آثار اجتماعی و روانی آن شک و تردید دارد آن را به رهبران جامعه اطلاع دهد پیش از آنکه پخش و انتشار دهد چرا که ممکن است مسئولان درباره آن تدابیری بیندیشند. (نساء، آیه ۸۳)

به هر حال، توجه به خطوط قرمز در گفتار و نوشتار می بایست مورد توجه قرار گیرد و حتی هر راستی شایسته گفتن نیست چه رسد که براساس دیده ها و شنیده ها اخبار ارائه و یا تحلیل شود که موجبات تشویش جامعه و اضطراب مردم و سلب اعتماد عمومی جامعه می شود. در این میان بر اصحاب رسانه، امر دشوارتر است؛ زیرا باید نخست فقه رسانه را بیاموزند بعد در میدان عمل وارد شوند.

علیرضا شعاعی



همچنین مشاهده کنید