چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا

لباسیسم باطن و ظاهر در جامعه


لباسیسم باطن و ظاهر در جامعه

با تامل در نظام آفرینش و کائنات موجود در این دایره ی فهم و ادراک در می یابیم که همه موجودات دارای لباس باطن و لباس ظاهرند

با تامل در نظام آفرینش و کائنات موجود در این دایره ی فهم و ادراک در می یابیم که همه موجودات دارای لباس باطن و لباس ظاهرند . در زبان شعر به این مقوله(لباسیسم باطن و ظاهر) فرم و محتوا می گویند. مهم این جاست که چگونه این لباس ظاهر و باطن در یک موجود اعم از انسان و ... شکل و بارور می شود . فلاسفه در مباحث فلسفی خود بر اصالت وجود و اصالت ماهیت تاکید دارند و اعتقادشان بر این است که انسان نخست به وجود می آید و بعد از وجود ، ماهیت آن بر اساس سیر تکاملی عمرش شکل می گیرد و برخی دیگر بر این باورند که انسان اول ماهیت می گیرد و بعد از آنست که وجودش در عالم امکان نمایان می شود . سعدی شیخ شیراز در مطلع غزل معروف تن آدمی شریف است ... می فرماید :

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی به جسم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

در واقع شیخ بزرگ سعدی در این دوبیت ابتدا لباسیسم ظاهر آدمیت را بیان می کند و بعد به لباسیسم باطن انسان اشاره دارد . می توان پنداشت که سعدی ظاهر و باطن انسان را مکمل و به بیانی دیگر لازم و ملزوم همدیگر می دانند . در این دوبیت سعدی متناقض نماست (پارادکس ) و با مهارت خاصی توانسته مقوله ای بنام "وحدت اضداد را در ابیاتش ایجاد کند . بیدل دهلوی می فرماید :

جامه ی آزادی ساده نیست بر خود دوختن

سرو را زین آرزو در جمله اعضاء سوزن است

بیدل دهلوی (رحمه الله)در این بیت تاکید بر لباس ظاهر دارد و برای بدست آوردن این لباس، درخت سرو را برای جامعه تصویر می کند که چگونه و با چه رنج و مشقتی توانسته راست قامتی و آزادی و خرمی خود را بدست آورد . سرو تنها درختی است که لباسش از جنس سوزن است و بیدل در مصرع دوم کاملا" این فهم را برای مخاطب تصویر می کند و می خواهد که به مخاطب بگوید : اگر می خواهی آزاد و راست قامت بمانی ، لباس ظاهرت باید مثل سرو باشد. با کمی دقت در لباس سوزنی سرو در می یابیم که رویکرد رفتاری این درخت بر خلاف رویکر د رفتاری سوزن است . چرا که مقوله ی سوزن که در این بیت آمده ، به معنی رنج و مشقت در زندگی معنوی و اجتماعی است که درخت سرو برتن خود پذیرفته و برعکس رویکرد رفتاری سوزن به نمایش می گذارد . به بیانی دیگر سوزن های لباس سوزنی سرو روبه بیرون است ، با این که سوزن در تن می رود و رویکرد رفتاری اش درونی است ، ولی در تن درخت سرو معکوس جلوه می نماید ! دیگر نکته سیما و نفس آدمی است که این دو در جهت سیر تکاملی انسان بسیار موثر و کارگشایند . چه این که بدون یکی آن دیگری میسور نیست . البته هر کدام از این دو نیز نیاز به پوست اندازی دارند و اگر چه در معنی عامیانه از آن ها به ظاهر و باطن آدمی یاد می کنند ، ولی هر کدام دارای لباسی متفاوتند . به بیانی می نوان گفت لباس سیما و لباس نفس .

برای بدست آوردن نفس انسانی ، آدمی بایستی به آن لباس حقیقی دست یابد و لباس های واقعی جوابگو نیست . لباس سیما نیز برگرفته از همان لباس نفس می باشد که در چهره ی انسان تصویر می شود . از دیگر مواردی که دارای لباسیسم ظاهر و باطن است . می توان گفت خودنمایی طبیعت در چهار فصل سال است که به اشکال مختلف و متفاوت تصویر می شود و از خودنمایی آدم ها در جامعه به مراتب بشتر است و همین خودنمایی را آدمیان از طبیعت تبعیت می کنند . طبیعت در تربیت جامعه نقش اساسی دارد و یکی از این نقش ها لباسیسم ظاهر و باطنی است . به عنوان مثال لباس ماه فروردین در فصل بهار خود نمادی بارز برای الگو برداری و جامعه پذیری جامعه به شمار می آید و یا فصل پاییز که در شکل گیری و انضباط لباس ظاهری و با طنی افراد تاثیر اساسی دارد . در فصل زمستان برف ، لباس زمین است و یا لباس کوه و در پاییز برگ های رنگارنگ درختان خود نمادی از یک الگو طبیعی برای جامعه می باشند .

در فصل تابستان لباسیسم ظاهری افراد بر اساس آب و هوا شکل می گیرد ، چه این که در بندر عباس و یا بوشهر مردمان این خطه نوع پوشش ظاهریشان با مردمان اردبیل در همین فصل متفاوت است و البته در هر فصلی نوع پوشش های ظاهری در بین مردم متفاوت است ،چه این که آب و هوا و موقعیت و شرایط طبیعی و اقلیمی هر منطقه ای در هر فصلی تعیین کننده لباس ظاهری مردم آن منطقه است . بنابراین فصول سال در لباسیسم ظاهری مردم تاثیر بسزایی دارند . لباسیسم باطنی افراد نیز در فصول سال بر اساس روحیات باطنی طبیعت شکل می گیرد . پراکسیس های رفتاری طبیعت و فصول سال اعم از آواز جنگل ، رودخانه و دریا و امواج پر تلاطم دریا و اوازها ی متعددجانوران در زهدان در یا خود بیانگر شکل گیری لباسیسم باطنی افراد می شود . کویر و رفتارهای متفاوت روحی و روانی کویر که در اقصی نقاط ایران دیده می شود بخش وسیعی از لباسیسم شعری ، موسیقایی ، هنری و ..جامعه را شکل می دهند . اغلب آهنگسازان بوسیله ی همین رویکرد های رفتاری طبیعت آهنگ سازی کرد ه اند و به اصطلاح لباسیسم باطنی طبیعت و جامعه را آفریده اند . این لباسیسم ظاهر و باطن که ذکر آن رفت در میان مردم نیز مشهود است. ولی نوع و چگونه شکل گیری آن بستگی به بستر ها و محل زیست محیط دارد و دیگر نکته ادوار تاریخی و فرهنگی جامعه می باشد که این مهم را تثبت می کند .

با تورق تاریخ به عقب و وارد شدن به دایره ی زمانی و مکانی ازمنه های تاریخ و مثلا زمان هخامنشیان و حرکت روبه جلو تا مثلا قرن سیزدهم هجری ، آنچه مبرهن است و در این ازمنه ها پیداست ، نشانه ها و نمادهایی از لباسیسم باطنی است و این مهم را می توان درزبان و ادبیات ایران زمین جستجو کرد . به مانند لباسیسم باطنی ی زبان شعر رودکی یا فردوسی و یا لباسیسم باطنی ی زبان شعری مولانا و ابوسعید ابی الخیر و سعدی و حافظ...ولی با حرکت تاریخ و چرخش طبعت گون تاریخ که در پیچ و تاب های جاده عمر بشر عبور کرد و به امروز زسیده ، می توان گفت که امروز دیگر لباسی جز لباسیسم ظاهری وجود ندارد و به تعبیری دنیا دنیای ظواهر است . گفتمان مدرن و پست مدرن و شاید گفت با نضج و بارور شدن رنسانس و پیامدهای آن تا به امروز در جوامع ایستا و جوامع در حال گذار آنچنان بمب باران تبلیغاتی لباسیسم ظاهر را در تن و اذهان عموم آغاز کرده که دیگر هرنفس و هرنفسی نیاز به لباس ظاهر دارند .

وقتی به دنیای مجازی سفر می کنیم و به اصطلاح این کامپیوتر روشنفکر را روشن می کنیم ، حتی علم و دانش نیز لباسسم ظاهری است و این قدر ظاهر آرایی در این دنیای مجازی وجود دارد که دیگر دنیایی به نام دنیای حقیقی بی معناست و مثلا" می گویند بروید تو گوگل سرچ کنیدو صد سال تنهایی گابریل مارکز را بخوانید و یا بروید شمس تبریزی خودمان را بخوانید . وقتی سرچ می کنید مع الاسف با دنیایی پر از ظواهر مشوش و تحریک کننده تصادم داریم که دچار تشتت افکار می شویم و هدف اصلی نیز به فرعی رانده می شود . این دنیای نمادها و نمود ها که با مولفه های خاص خود سردمدار و سکاندار جامعه شده اند ، تنها لباسیسم ظاهری ما را شکل می دهند که با آن لباسیسمی که موضوع مقاله و در بخشی از متن مقاله به آن پرداختیم ، از زمین تا آسمان فرق دارد ....!!؟ چون جامعه ی دیروز لباسیسم ظاهر و باطن چامعه را آفرید و قله های بی بدیل خود نمادی ازاین فرایند هستند و جامعه امروز لباسیسم مغلط را که با روح و روان جامعه واز جنس جامعه و انسان نیست ، خلق نمود و به انسان ها گفت فقط نگاه کنید و انتخاب کنید اما بدون اراده و اختیار . و جامعه ی فردا نیز آبادی ی ناکجا آبادی است که مدغدغین جامعه روشنفکری جهان در حال پروسه مند کردن آنند ....!!؟؟

عابدین پاپی