دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

طوطیان شکرخوار تلویزیون


طوطیان شکرخوار تلویزیون

گزارشی از جایگاه اجرا و گویندگی در صدا و سیما

در رویکردی تاریخی به اجرا و مجری‌گری شاید بتوان با کمی اغماض تاریخ پدایش این فن را برابر با اولین تمایلات آدمی برای ایجاد ارتباطی دوسویه با دیگری و بیان دیدگاه‌ها و جهان ذهنی او دانست. آنچه بی‌شک قابل اثبات است رابطه‌ای است مبتنی بر انسان با فرد یا افرادی دیگر که برای دستیابی به اهداف مختلف دست به ایجاد چنین ارتباطی می‌زند تا دیگران را با خود در نوع نگرشی خاص و عقایدی معین همراه کند.

شیوه این رفتار و راه‌های دسترسی به چنین توافقی سراسر به هوش و آگاهی و توانمندی‌های گفتاری، مردم‌شناسی و درک مناسب فرد از مفاهیم زیبایی‌شناختی بستگی دارد اینکه چگونه بتواند ظرافت‌های فکری خود را در مسیری درست و با شیوه‌ای منطقی برای دیگران شرح دهد تا آنها عقاید او را بپذیرند و با او همقدم شوند توانمندی هوشمندانه‌ای است که هر کس توان آن را ندارد. اگرچه در ابتدا با شیوه‌ای به این اندازه حساب شده مواجه نبوده‌ایم اما افراد بدون آنکه بدانند با آگاهی از چنین اموری می‌توانستند بر افکار عمومی جمعی که در آن حضور داشتند تاثیر بگذارند. رهبران مذهبی برای پیروان‌شان، صاحبان مشاغل برای کارمندان خود و بزرگان خانواده‌ها برای فرزندان و اقوام دست به سخنرانی می‌زدند و بی‌آنکه بدانند نخستین تجربه‌های مجری‌گری را رقم زدند. اقدام برای جلب افکار اطرافیان و نیاز به تایید از سوی دیگران امری عمومی است که امروزه به عنوان یک توانمندی و فن مورد بررسی قرار گرفته است. همه ما در مفهومی عام‌تر زمان‌هایی که نیاز به حمایت فردی داریم با کمک از شیوه‌هایی مناسب می‌کوشیم باورهای خود را در بهترین و مناسب‌ترین قالب ممکن برای مخاطب خود باز گوییم تا احتمال همراهی او با ما تا آن جا که ممکن است افزایش یابد.

این تلاش در ترغیب دیگران برای سهیم شدن در مشترکات مادی و معنوی و دیدن جهان از منظر نگاه ما بنیانگر فن مجری‌گری در رسانه‌های قدرتمند امروز است. شناخت چنین توانمندی در افرادی خاص و قابلیت پذیرش از سوی توده مردم سبب شده است تا صاحبان رسانه‌ها با مقوله اجرا به نحوی متفاوت مواجه شوند. یک مجری تلویزیونی در هر کجای جهان که باشد می‌داند که برای جذب مخاطب و برای ایجاد ارتباطی مناسب با او باید او را به خوبی بشناسد، سلایقش را بداند و خود را تا حد ممکن به معیارهای دیداری و ارزشی او نزدیک کند تا بتواند به بیان دیدگاه‌های خود و رسانه‌ای که برای آن فعالیت می‌کند، بپردازد. ابرقدرت‌ها بر پایه ایجاد ارتباط و تفاهم مشترک بنا نهاده شده‌اند و مجریان آگاه و توانا با علم بر تاثیرگذاری مناسب بر افکار عمومی می‌توانند بزرگ‌ترین کانال‌های ترویج عقاید سیاستمداران و رسانه‌های وابسته به آنها باشند.

هرچه بیشتر از تاریخ پیدایش نخستین رسانه‌ها می‌گذرد نقش حساب شده و علمی مجریان در رسانه‌ها و سرمایه‌گذاری برنامه‌ریزان رسانه در این باب افزایش می‌یابد. اگر در ابتدا ما تنها شاهد حضور تصنعی و نمایشی افرادی با چهره‌هایی بسیار زیبا و جذاب بوده‌ایم این روزها بیشتر شاهد فعالیت مجریانی توانا، آگاه و مسلط به حوزه‌های تخصصی در اجرا هستیم زیرا تهیه‌کنندگان و صاحبان رسانه دیگر به نقش ارزشمند مجریان واقف شده‌اند و بیش از آنکه به دنبال افرادی با جذابیت‌های صرفا ظاهری بروند به دنبال چهره‌هایی صمیمی، باورپذیر و ملموس برای اقشار عمومی هستند تا توسط آنها به ترویج و تبلیغ خود بپردازند و آنها می‌دانند که بعد از رعایت درست اصولی که در ادامه به آن می‌پردازیم می‌توان مطمئن بود که تا حد قابل قبولی مردم یک جامعه آن طور می‌اندیشند، آن طور می‌پوشند و آن طور زندگی می‌کنند که رسانه‌ها از طریق مجریان خود به آنها تزریق کرده‌اند. ویژگی‌های یک مجری خوب

آنچه سبب می‌شود یک مجری از سوی مخاطبان مختلف با سلایقی متفاوت، محبوب و دلنشین به چشم آید و بتواند در ایجاد رابطه‌ای موثر و دوسویه ظاهر شود فاکتورهایی است که بعضی از آنها در حوزه آموزه‌های علمی او قرار می‌گیرد و بعضی دیگر جزء ویژگی‌های فردی و شخصیتی او به حساب می‌آید.تسلط بر دایره واژگانی مناسب، ادای درست و بی‌نقص کلمات، قدرت ایجاد ارتباطی صمیمانه و صادقانه با مخاطب، توانایی در طنزپردازی، درک و پردازش مسائل روز فرهنگی و اجتماعی، انعطاف و داشتن صدا و چهره‌ای مناسب بخشی از آن دسته خصوصیاتی است که یک مجری، خصوصا در تلویزیون باید دارا باشد.

فرزاد جمشیدی مدرس و مجری موفق صدا و سیما معیارهای انتخاب مجری خوب را در سراسر دنیا چنین معرفی می‌کند: «فردی با پوشش و چهره‌‌ای مناسب، اطلاعات عمومی کافی، مسلط به قلمرو واژگانی، هنرشناس و در حد و اندازه‌های یک الگوی رسمی و همه‌گیر برای مردم جامعه اش.» به نظر می‌آید فردی می‌تواند الگویی تمام‌عیار برای مردم جامعه‌اش باشد که در ابتدا فرهنگ و خواست‌های آن مردم را به خوبی بشناسد و در ادامه بداند از چه دریچه‌ای باید با آنها سخن بگوید تا به درک متقابل و درست مفاهیم مورد نظرش نایل شود. صرف‌نظر از گذراندن دوره‌های آموزشی و تخصصی برای توانمندی‌های اجرا که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، یک مجری موفق شخصی است که مطالعات روزانه مشخصی داشته باشد و با حال و هوا و خواست‌های جامعه‌اش آشنا باشد، بداند جوانان جامعه چه علاقه‌مندی‌هایی دارند و دل مشغولی‌های روزانه آنها چیست و همچنین بداند که در حال حاضر مهم‌ترین معضلات در محدوده مسائل فرهنگی و اجتماعی آنها حول چه محوری در جریان است. پوشش مورد قبول مردم را بشناسد تا بتواند آنها را در سوق دادن به سوی ارزش‌های مورد پذیرش رهنمون شود. اینها و بسیاری موارد دیگر بخش‌هایی از آگاهی‌های روزانه و معمول یک مجری است تا با کمک آن بتواند هوشمندانه برنامه‌ای را به سوی درست و صمیمانه هدایت کند و نتایج مطلوب و ارزشمندی را به دست آورد.

● گذراندن دوره‌های تخصصی

همه چیز با یک تست صدا آغاز می‌شود. اگر متخصصان صدابردار و پیشکسوتان تشخیص دهند صدایی مناسب است و قابلیت پرورش دارد آن وقت یک دانشجوی گویندگی به حساب می‌آییم و اجازه ورود به اولین دوره کلاس گویندگی را داریم. دوره‌ای که در آن با مباحث پایه و شناخت ابتدایی انواع صداها، شناخت مخرج صحیح ادای حروف، تنفس درست و افزایش حجم ریه آشنا می‌شویم. در این دوره تمرینات عملی بسیاری وجود دارد تا بتوانیم در ابتدا اشکالات تنفسی و کلامی خود را برطرف کنیم و سپس با تمرینات مداوم بر متن‌های مختلف ادبی، تاریخی، ورزشی و... مسلط شویم. پس از سپری کردن دوره نخست در صورت کسب نمره مناسب و توانا شدن به مهارت‌های لازم، در دوره‌های تخصصی و پیشرفته به آموزش ژانرهای مختلف اجرا و ظرافت‌های هر شاخه می‌پردازیم تا با آگاهی از همه آنها یک گرایش را با توجه به علاقه‌مندی و استعداد خود به عنوان حرفه انتخاب کنیم.

چنین انتخاب آگاهانه‌ای صرف‌نظر از پیشرفت‌های روزافزون در این حرفه این امکان را هم فراهم می‌کند تا پس از گذشت چند سال و کسب تجربه‌ای مفید در آن زمینه خاص، حرفی برای گفتن داشته باشیم و بتوانیم از دستاوردهای خود نکات قابل توجهی را به دیگران و تازه‌کارها گوش زد کنیم. یک مجری خوب می‌داند که صدایش در چه دسته‌بندی از صدا‌ها قرار دارد، می‌داند که نباید ادا در بیاورد و می‌داند که باید برنامه‌ای را مناسب با اطلاعات تخصصی و توان حرفه‌ای خود انتخاب کند و او همه اینها را در دوره‌های آموزشی - تخصصی آموخته است. علاوه بر این یک مجری خوب می‌آموزد که حتی زمانی که در ارتباطات روزانه خود با مردم در تعامل است باز هم باید درست و بی‌نقص و شمرده سخن بگوید. او در دوره‌های گویندگی صدایش را تربیت کرده است، شیوه مناسب ارتباطی را آموخته و با قدرت مردم‌شناسی که دارد تلاش می‌کند با هر فردی بهترین شیوه ارتباطی را برگزیند تا بهترین نتیجه حاصل شود. این دوره‌ها به دانشجویان این امکان را می‌دهد تا ابتدا به شناختی مناسب از خود و توانایی‌های خود برسند و در قدم بعد بتوانند بهترین راه‌های استفاده از این توانمندی را به دست آورند.

پس از آنکه همه دوره‌های مورد نظر طی شد و یک نفر توانست قدم‌های درست را تا انتها‌ بردارد زمان نخستین تجربه‌ها فرا می‌رسد. اکنون فرد به عنوان مجری تازه‌کار در استودیو حاضر می‌شود تا با بهره‌گیری از تمام دوره‌ها و آموزه‌هایی که پشت سر گذاشته است خود را محک بزند و ببیند که چند مرده حلاج است و چه اندازه می‌تواند تئوری‌های آموخته شده را به کار بندد. مرحله‌ای که خیلی‌ها تا مدت‌های مدید در آن می‌مانند و اگر باز راهنمایی‌های بجای مدرسان و پیشکسوتان نباشد نمی‌توانند از آن به راحتی پا فراتر نهند. چون بین آموزه‌های دوره‌های گویندگی هر چه قدر هم که عملی باشد تا تجربه عینی اجرا و ارتباط با مردم خیلی فاصله است. اگر چه فرد در دوره‌ها می‌آموزد که باید شفاف، ساده و بی‌تکلف، شمرده و از جنس مخاطبان خاص هر برنامه‌ای با آنها صحبت کند اما زمانی این مطلب را به خوبی درک می‌کند که به عنوان یک مجری در برنامه‌ای حضور داشته باشد و تهیه‌کننده از او بخواهد که مثلا به جای فلان کلمه از کلمه‌ای مناسب‌تر استفاده کند. پس می‌بینید که برای یک گوینده و یا مجری هرگز دوره آموزش به پایان نمی‌رسد بلکه او همراه با تغییرات روز اجتماع و سلایق و خواست‌های مخاطبانش باید خود را به روز کند تا با چنین شناختی از مردم بتواند راهکارهای مناسب و اهداف برنامه‌سازان را برای ارتقای سطح کیفی زندگی و تفکر افراد جامعه به بهترین شکل ممکن عملی سازد. یک مدرس صدا و مجری تلویزیون می‌گوید: «در کشوری مانند کانادا ۴۸ دانشکده هنر ارتباطات فعالیت می‌کند که از این تعداد ۳۱ دانشکده در زمینه اجرای برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی مشغول تدریس به هنرجویان هستند. هر کسی در زمینه خاصی آموزش می‌بیند و این طور نیست هر کسی که دوست داشته باشد برنامه‌ای را اجرا کند، در تلویزیون از او استفاده کنند اما در ایران این اتفاق نمی‌افتد و هر مجری بنا به سلیقه تهیه‌کننده اقدام به اجرای برنامه که خارج از تخصص اوست می‌کند.» وی می‌افزاید: «البته این مشکل به مدیران و مسوولان صداوسیما برنمی‌گردد و بیشتر متوجه تهیه‌کنندگان است زیرا برنامه‌سازان ما آنقدر بی‌توجه شده‌اند که نمی‌توانند تشخیص دهند کدام مجری برای فلان برنامه مناسب است. به همین دلیل بسیار اتفاق می‌افتد که یک کارگردان مجری برنامه می‌شود، یا یک کارشناس تبدیل به بهترین مجری.»

● انواع صداها

در یک نوع دسته بندی از صداها ما با سه دسته مواجه هستیم:

۱) صدای سینه

۲) صدای سر

۳) صدای گلو

گلو را می‌توان عنصر اصلی باروری صدا دانست. همان بخشی که بی‌بی‌سی از آن به عنوان جعبه صدا یاد می‌کند. یک گوینده باید به خوبی اهمیت این ناحیه از دستگاه صوتی خود را بداند. ارزشمندی تارهای صوتی و طریقه مراقبت و استفاده درست از آنها یکی از مهم‌ترین وظایف و تمریناتی است که یک گوینده هرگز نباید از آن غافل شود. تمرینات برای افزایش حجم صدا در گلو و قدرتمند کردن تارهای صوتی از آن دست تمریناتی است که یک گوینده نمی‌تواند آن را ترک کند. گلو جایگاه ادای شفاف و درست بسیاری از حروف و کلمات است و یک گوینده خوب می‌داند که صدایی که از تارهای صوتی حاصل شود چه اندازه صدای مناسب و دلنشینی است. و یک صدابردار هم زمانی می‌تواند از صدای گوینده به تمامی راضی باشد که او علاوه بر ادای درست و مناسب کلمات، با تقویت تارهای صوتی خود صدایی رسا و وسیع از حنجره تولید کند. صدای سر و سینه جزء معدود صداهایی است که اگر کسی بخواهد می‌تواند آن را تبدیل به صدای گلو کند، تا صدایی شفاف، نافذ و زیبا داشته باشد اما گمان نکنید که کار آسانی است. اینکه می‌گویند یک مجری برای تقویت صدا و توانمندی‌های مربوط به آن باید در فضایی باز و آزاد متن بخواند و بلند بلند حرف بزند تا آنجا که گلو درد شود و باز بعد از مدت کوتاهی استراحت، تمرینات را از سر بگیرد، آسان نیست اما نتیجه‌اش حیرت‌آور است. پس از مدتی انجام این تمرینات فرد می‌بیند که صدایش به کلی صدای دیگری است. آن صدای ملال‌آور و خسته و ضعیف حالا به صدایی گسترده، عمیق و دلنشین تبدیل شده است...

● دسته‌بندی مجریان تلویزیونی

ما در یک نوع دسته‌بندی با سه گروه از مجریان در تلویزیون روبه‌رو هستیم:

۱) مجری- بازیگر

۲) مجریان پیشکسوتی که از رادیو به تلویزیون آمده‌اند

۳) تازه کارها

مجریان به عنوان رابطان مستقیم رسانه، پیام‌آوران فرهنگی جامعه هستند و درست به همین دلیل است که باید بدانند در چه جایگاه ویژه‌ای ایستاده‌اند و در چه طبقه اطلاعاتی باید قرار بگیرند و دسته‌بندی درست خود را بدانند تا برنامه‌سازان با توجه به این دسته‌بندی و نیاز برنامه در دست تولید خود به سراغ مناسب‌ترین فرد یا افراد بروند تا برنامه از لحاظ اجرا در امان باشد و ما شاهد همخوانی اجرا و محتوا باشیم. اما آنچه به وضوح شاهدش هستیم بی‌توجهی به چنین تقسیمات و رعایت چنین دسته‌بندی‌هایی است. صبح که تلویزیون را روشن می‌کنیم مجری آرام و متینی را می‌بینیم که بیشتر مناسب برنامه ادبی شبانگاهی است یا زمانی‌که تنها چند دقیقه از آغاز یک برنامه می‌گذرد و شما کانال تلویزیون خود را عوض می‌کنید، چون مجری اعصابتان را خرد کرده است، همه اینها نشانه‌هایی است برای نوعی بی‌سامانی؛ به نظرتان ریشه این آشفتگی و بی‌نظمی در کجاست؟ عدم وجود مجریان کارآمد و دسته‌بندی درست آنها، حضور افرادی بی‌تخصص و تنها به دلایل روابط دوستانه و خانوادگی و بی‌توجهی بعضی برنامه‌سازان به اهمیت انتخاب مجری مناسب شاید بتواند دلایل اساسی برای این بی‌نظمی به حساب آید. از برنامه‌های حساب‌شده‌ای که بینندگان را بر سر ذوق می‌آورد و از مجریان موفقی که با مخاطبانشان در ارتباطی دوسویه و موثر قرار دارند فاکتور بگیرید، چون تعدادشان کمتر از آن چیزی است که بتوان به آن استناد کرد.

ظاهر مناسب مجریان

این‌بار اجازه دهید به سراغ معیارها نرویم، این بار بگذارید مسئله را از این سوی قضیه ببینیم؛ چند درصد مجریان تلویزیونی ما به عنوان الگوهای رفتاری، پوششی و سخنوری افرادی مناسب هستند؟ مدیران و برنامه‌سازان گویا رسانه را دست‌کم گرفته‌اند، و اهمیت چنین مسئله‌ای را از یاد برده‌اند یا شاید بیش از پیش در تقلای تهیه برنامه‌های تولیدی هستند و از کیفیت و نحوه اجرا غافل مانده‌اند! «امیرحسین مدرس» این موضوع را آفتی در صداوسیما می‌داند و اظهار می‌کند: «اجرای برنامه در تلویزیون و رادیو کاملا متفاوت است. بسیاری از مجریان موفق رادیو که به تلویزیون آمده‌اند، در سیما موفق نبوده‌اند و برعکس این قضیه هم شاید اتفاق افتاده است. شاید افرادی که در رادیو بوده‌اند، ظاهر مناسبی برای کار در تلویزیون را نداشته باشند و بیننده هم نتواند با آنها ارتباط برقرار کند. اما متاسفانه نه برنامه‌سازان و نه مدیران به این جزئیات توجه نمی‌کنند و با این سهل‌انگاری‌شان رسانه را به بازی می‌گیرند.»

یک مجری برای آنکه جلوی دوربین شبکه‌های سراسری ظاهر شود باید حداقل‌هایی را دارا باشد. یعنی او باید حداقل نوع پوشش، حداقل گفتار مورد پذیرش مخاطب و حداقل رفتار مناسب رسانه‌ای را بداند تا بتواند در مقابل مردم حرفی برای زدن داشته باشد اما آنچه این روزها شاهدش هستیم، حضور هرازگاهی افرادی است که در جایگاه مجری برنامه‌های تلویزیونی به جای آنکه مخاطب را جذب کنند بیشتر آزار‌دهنده هستند. نوع کلام‌شان، برخوردهای نادرست با میهمانان برنامه، فرم نشستن و نگاه کردن آنها و در مجموع حضورشان به عنوان یک مجری هیچ محلی از اعراب ندارد و جالب‌تر آنکه باز هم در برنامه‌های بعدی بعضی برنامه‌سازان شاهد حضور معیوب نامجریان هستیم در حالی‌که مجریان خوبی را از دست داده‌ایم!!! مجریانی که مردم دوستشان داشتند و آنها هم زبان و نیاز مردم را خوب می‌دانستند اما اکنون در خانه نشسته‌اند یا مشغول کار دیگری هستند و یک برنامه‌ساز یا تهیه‌کننده ترجیح داده است به جای آن مجری یکی از دوستانش را به تلویزیون بیاورد که غیر مسوولانه‌ترین و مخرب‌ترین نوع برخورد است. ولی چه می‌شود گفت مثل خیلی چیزهای دیگر باید این را هم دید و با تاسف از کنارش گذشت و دعا کرد که زود‌تر اوضاع و احوال درست شود.

● زمینه‌های تخصصی کار اجرا

برای مجریانی که می‌خواهند به صورت کاملا حرفه‌ای و ماندگار اجرا داشته باشند، انتخاب یک زمینه تخصصی کاری امری بسیار مهم است تا ضمن برخورداری از مهارت‌های روز افزون در آن زمینه خاص بتوانند خود را به عنوان مجری آن ژانر به مخاطبان و برنامه‌سازان بشناساند. اما اینکه چگونه می‌شود چنین انتخابی انجام داد و اصولا چه شاخه‌هایی وجود دارد خب، جای بحث بسیار است. یک مجری در آغاز راه شاید نداند که صدا، لحن و ویژگی‌هایش بیشتر مناسب اجرای چه برنامه‌هایی است اما در ادامه با شناخت درست شاخه‌های موجود و کمک از استادان و پیشکسوتان ناگزیر است برای فعالیت حرفه‌ای خود یک زمینه را به صورت زمینه تخصصی کاری انتخاب کند. گرچه در حال حاضر چنین توجهاتی در صدا و سیما به چشم نمی‌خورد و ما یک روز مجری برنامه خانوادگی را می‌بینیم که بعد از کمی تقلا و ایجاد روابط جدید سازمانی مجری اخبار شده و این در حالی است که او نه فرد مناسب برای یک برنامه خانوادگی با مخاطبان خاص خودش است و نه خوب اخبار می‌گوید. و باید این را یادمان باشد که همین سهل‌انگاری‌ها و بی‌توجهی به مسائلی چنین مهم یکی از دلایل اساسی بی‌رغبتی عموم نسبت به برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی است. در یک دسته‌بندی شاید بتوان لیست مهم‌ترین زمینه‌های اجرا را اینگونه نوشت:

۱) سیاسی – اجتماعی،

۲) علمی- آموزشی،

۳) فرهنگ و هنر،

۴) معارف و امور دینی،

۵) ورزشی،

۶) تاریخی

۷) مسابقات و سرگرمی

در تمام دنیا حاکمیت‌ها رسانه‌ها را به عنوان ابزاری برای گسترش فرهنگ و یکسان‌‌سازی مردم به کار می‌برند، با این حساب مجری در تلویزیون تنها یک فرد نیست، بلکه شخصیتی در یک بافت فردی شغلی اجتماعی است که مستقیما با تک‌تک افراد اجتماع ارتباط دارد؛ او تنها با مردم سلام و خداحافظی نمی‌کند، او اگر جایگاه خود را بشناسد، باید بتواند با افکار، عواطف و لایه‌های درونی‌تر زندگی مردم ارتباط برقرار کند و تاثیری عمیق و ماندگار بگذارد.

● زاویه ارتباط مجریان با مردم ضعیف است

متاسفانه ما با عدم‌شناخت کافی اکثر مجریان فعلی صداوسیما از رویکردهای درست ارتباطی، هنجاری و زیبایی‌شناسی مواجه هستیم. در تمام دنیا مجری‌گری بر این سه اصل استوار است اما متاسفانه مجریان ما تلاشی برای کسب مهارت‌های بیشتر، گسترش دایره واژگانی خود و افزایش میزان ساعات مطالعه روزانه ندارند که این خود مهم‌ترین دلایل اساسی ضعف در اجراست. کمرنگ شدن حضور پیشکسوتان و توجه به تولید کمی برنامه‌ها، سبب می‌شود که بیش از پیش به مقوله حائز اهمیت اجرا بی‌تفاوت شویم و مجریانی مقلد داشته باشیم؛ مجریانی که بیشتر به پزهای رفتاری موردپسند مردم می‌اندیشند به جای آنکه تلاش کنند خود را به فکر مخاطبان‌شان نزدیک کنند. امیر حسین مدرس یکی از مجریان جوان صدا و سیماست که این روزها کمتر شاهد حضورش هستیم؛ او معتقد است که بعضی از برنامه‌سازان؛ خلاقیت‌های اجرایی را ادا می‌دانند و با آن مخالفت می‌کنند در حالی‌که این مخالفت برنامه را به ورطه تکرار و کسالت سوق می‌دهد. و آنچه به عینه این روزها می‌بینیم هم جز این نیست؛ یا اجراهای تکراری و خسته‌کننده یا تغییر نامناسب ژانر کاری مجریان بدون توجه به دانسته‌های مرتبط خود و توانمندی‌هایشان! و از سوی دیگر مجریان موفقی که اجرا را رها کرده‌اند. ژاله صادقی یکی از موفق‌ترین مجریان توانای تلویزیون علت عدم‌برقراری ارتباط درست مجری با مخاطب را تفکرات و خواست‌های نادرست نسل جدید مجریان می‌داند. او می‌گوید این روزها همه می‌خواهند یک مرتبه معروف شوند و به جای مطالعه و تحقیق در حوزه‌های مختلف بیشتر ادا در می‌آورند و فکر می‌کنند این عامل محبوبیتشان می‌شود... و تاسف برانگیز است که هیچ‌کس جلوی این روند را نمی‌گیرد.

گلبو فیوضی