سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

آی عشق آی عشق, چهره آبی ات پیدا نیست


آی عشق آی عشق, چهره آبی ات پیدا نیست

اتفاق مهم موسیقی, کنسرت گروه دوستی به آهنگسازی حسین علیزاده و خوانندگی شهرام ناظری بود

بیش از هر چیز نام گروه، تصویری متفاوت را در ذهن موسیقی‌دوستان تداعی می‌کند. نامی که شاید در این سال‌ها بزرگ‌ترین خلأ در موسیقی ایرانی بوده است. «دوستی» نامی است که حسین علیزاده و شهرام ناظری آن را با هوشمندی تمام برای گروهشان انتخاب کرده‌اند. «دوستی» در واقع برخلاف چیزی است که در چندسال گذشته بین هنرمندان بزرگ کشور ما جریان داشته است. در چند سال گذشته اخبار و شایعات و حرف و حدیث‌ها در مورد اختلاف بزرگان موسیقی تا حدی بود که دیگر به نظر نمی‌رسید این هنرمندان بتوانند بار دیگر در کنار همدیگر جمع شوند و آثار ماندگاری مانند آثار گروه چاووش و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی خلق کنند.

بیست و سه سال پیش زمانی که گروه چاووش آخرین کنسرتش را در تالار وحدت به روی صحنه برد، این نگرانی به وجود آمد که با پراکنده شدن کانون چاووش و منحل شدن مرکز حفظ و اشاعه موسیقی که در آن زمان محل گردهمایی بزرگ‌ترین موسیقیدانان آن دوره بود، چه بلایی به سر موسیقی اصیل ایرانی می‌آید؟ آیا باز هم این هنرمندان در کنار یکدیگر جمع می‌شوند و دوران طلایی چاووش را تکرار می‌کنند؟ بعد از آن هنرمندان گروه چاووش همچون شجریان، لطفی، علیزاده، ناظری، کامکارها و... هرکدام به یک سمتی رفتند و گروه‌های مستقلی را تشکیل دادند. پرویز مشکاتیان گروه عارف را تشکیل داد که تا همین چند سال پیش از درگذشتش فعالیت می‌کرد. لطفی گروه شیدا را تشکیل داد که بعد از چندسال و با مهاجرت لطفی به خارج از کشور منحل شد و بعد از بازگشت او دوباره راه‌اندازی شد. شجریان با نوازنده‌ها و آهنگسازان مختلفی کار کرد و آلبوم‌های زیادی را روانه بازار کرد. کامکارها گروه خانوادگی شان را تشکیل دادند. اما هیچ وقت دوباره جمع چاووش که در واقع ترکیبی از گروه‌های عارف و شیدا بود، کنار هم جمع نشدند.

سال‌ها بعد از آن ماجرا، با برگشت لطفی به ایران و آشتی شجریان و مشکاتیان، این بحث دوباره پیش آمد که هنرمندان بزرگ موسیقی سنتی بار دیگر در کنار یکدیگر جمع شوند و گروهی را تشکیل دهند که مانند گروه چاووش بتواند دوران طلایی برای موسیقی ایرانی رقم بزند. اما برخلاف تمام نظرها و بحث‌ها این اتفاق نیفتاد؛ تا دیروز صبح که خانه هنرمندان میزبان اعلام خبری مهم برای موسیقی ایرانی بود. در این نشست خبری، حسین علیزاده و شهرام ناظری که هسته اصلی گروه جدیدی به نام«دوستی» را تشکیل می‌دهند اعلام کردند که قصد دارند تا گروهی مانند گروه چاووش را بازسازی کنند و بزرگان موسیقی را در کنار هم جمع کنند. تا به حال در این گروه چهره‌های بزرگی مانند سعید فرج‌پوری، اردشیر کامکار، پژمان حدادی، سیامک جهانگیری و... جمع شده‌اند.

وقتی دونام حسین علیزاده و شهرام ناظری در کنار هم قرار می‌گیرد، دیگر نیازی به نوشتن مقدمه درمورد اهمیت این دور هم جمع شدن نیست. علیزاده و ناظری هر کدام در جایگاه خودشان از مشهورترین و البته محبوب‌ترین موسیقیدان‌های سنتی هستند که اتفاقا هر دو هم به نوآوری در موسیقی سنتی اعتقاد زیادی دارند. این را می‌شود در آثاری که این دو از ابتدای دهه هفتاد که گروه چاووش منحل شد و هر کدام از این هنرمندان راه خودشان را گرفته‌اند، بیشتر دید. حسین علیزاده در شیوه آهنگسازی و نوازندگی تار توانست شیوه جدیدی را پایه ریزی کند که تبدیل به یک الگو برای هنرجویان جوان شد و شهرام ناظری نیز در شیوه آوازخوانی توانست تا ساختارشکنی‌هایی را انجام دهد. کنسرت «ترنمی در هوای بی‌چگونگی» هم چنین فضایی دارد. فضای متفاوت از آنچه که تا به حال گوش شنونده موسیقی ایرانی به آن عادت دارد.

● نکته مهم در این ترکیب این است که علیزاده و ناظری

هر کدام در نوع خودشان از پیشگامان ساختارشکنی و نوآوری در موسیقی ایرانی هستند، اما با این حال سبک آنها کاملا با هم متفاوت است. شاید پیش از اینکه کنسرت «ترنمی در هوای بی‌چگونگی» در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی به اجرا دربیاید، هیچ کس تصورش را هم نمی‌کرد که این دو هنرمند با اختلاف‌های فنی که با هم دارند بتوانند به زبان مشترکی برسند. به علاوه اردشیر کامکار، سعید فرج‌پوری، محمد فیروزی، پژمان حدادی، بهنام سامانی، سیامک جهانگیری و روزبه رحیمی، نوازندگان حاضر در این کنسرت، چهره‌هایی هستند که هر کدام در حوزه خودشان از تاثیرگذارترین هنرمندان محسوب می‌شوند و هر کدام قابلیت این را دارند که کار کاملا متفاوتی را ایجاد کنند. چگونه می‌شود این حجم نوآوری و تفاوت را در کنار هم جمع کرد، چیزی بود که گروه دوستی پاسخ آن را در اجرای شب‌های گذشته‌اش داد. گروه «دوستی» این کنسرت را به «هـ. لف. سایه» به‌خاطر «نقش بزرگی که در روند اندیشه نسل امروز موسیقی ایران داشته»، تقدیم کرده است. آنها در بروشور کنسرتشان عنوان کرده‌اند:

«یاران، دلتنگ، تشنه‌لب، در جست‌وجوی هم، چو پرگار به یک نقطه رسیدند، به دوستی، به عشق، به نوازش آهنگی که از دیرباز طنین‌انداز بود. دو یار دیرین، سال‌ها در کنار هم، آثاری به یادگار گذاشتند که در تمام این دوران، تا به امروز، دوستی و همدلی‌شان باقی است. شهرام ناظری، حسین علیزاده، با یاران دیگر در کنار هم قرار می‌گیرند تا دیگر بار نغمه دوستی سردهند. گروه «دوستی» در نخستین‌ گام به شوق پرویز مشکاتیان و یاد عزیزش نغمه‌ای از او می‌نوازد و می‌خواند،باشد که پیام دوستی را، همصدا و همدل سر داده تا یاران دیگر در این مسیر همراه شوند.»

در بخش اول برنامه با تشویق تماشاگران، شهرام ناظری، حسین علیزاده و پژمان حدادی به روی صحنه آمدند و کنسرت «در هوای بی‌چگونگی» را با بداهه‌خوانی و بداهه‌نوازی آغاز کردند. در ابتدا حسین علیزاده تارش را به دست گرفت و نواخت، بعد از دقایقی تک‌نوازی تار، پژمان حدادی با تمبک همراهی‌اش کرد و سرانجام شهرام ناظری، شعری از نیما یوشیج را خواند؛ ‌شعرهایی که بنا بر اعلام گروه، با توجه به حس لحظه انتخاب می‌شد: «ری‌را.... ری‌را....

دارد هوای آن که بخواند

در این شب سیا.

او نیست با خودش.

او رفته با صدایش، اما

خواندن نمی‌تواند.

یک شب، درون قایق، دلتنگ

خواندند آن‌چنان

که من هنوز هیبت دریا را

در خواب

می‌بینم.»

ناظری در یک حرکت غیرمنتظره گریزی زد به اشعار احمد شاملو: «همه

لرزش دست و دلم

از آن بود

که عشق پناهی گردد،

پروازی نه

گریزگاهی گردد.

آی عشق آی عشق

چهره آبی‌ات پیدا نیست

آی عشق‌ آی عشق

رنگ آشنایت پیدا نیست....»

در بخش پایانی بخش اول کنسرت گروه «دوستی»، تصنیف «به کجا چنین شتابان» از ساخته‌های زنده‌یاد پرویز مشکاتیان با شعری از محمدرضا شفیعی‌ کدکنی به اجرا درآمد. با استراحتی کوتاه، گروه دوستی بخش دوم کنسرت خود را در دستگاه راست پنجگاه و با قطعاتی چون مقدمه راست، تصنیف نقاش‌چین، زنگ شتر، صورتگر نقاش، عاشق‌کش،‌ ساقیا و بی‌گاه از مولانا را بر اساس ساخته‌های شهرام ناظری و علیزاده برگزار کردند. این گروه همچنین ساز و آوازهایی را در این بخش از کنسرت خود اجرا نمودند.

علی اصغر رضوی



همچنین مشاهده کنید