جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
فرزندخوانده می خواهید, شجاع باشید
شاید بسیاری از زوجهای نابارور فکر کنند همین که با هم به توافق برسند که بخواهند کودکی را به فرزندخواندگی بپذیرند، کافی است و بعد از آن تنها کار مهمی که پیشرو دارند گرفتن تائیدیه از بهزیستی است، اما بسیاری از روانشناسان و مشاورانی که از نزدیک با مقوله فرزندخواندگی در ارتباط بودهاند، نظر دیگری دارند.
آنها میگویند فرزندخوانده گرفتن هم برای خودش آداب و رسومی دارد. زوجی که میخواهد کودکی را به فرزندخواندگی بپذیرد، باید خود را برای این تغییر بزرگ و مهم آماده کند؛ تغییری که با بایدها و نبایدهایی در مقوله فرزندخواندگی همراه است.
به این بهانه با دکتر سیدحسن علمالهدایی، روانشناس و استاد دانشگاه فردوسی مشهد به گفتوگو نشستیم. دکتر علمالهدایی، معاون امور اجتماعی اسبق سازمان بهزیستی نیز بوده که در سالهای خدمت خود تجربههای فراوانی در مقوله فرزندخواندگی و چالشهای پیشروی آن داشته است.
آقای دکتر! خانوادهای که قرار است کودکی را به فرزندخواندگی بپذیرد، در اولین گام چگونه باید خود را برای این شرایط آماده کند؟
پدر و مادر چه خود دارای فرزند باشند و چه سرپرستی کودکی را قبول کرده باشند باید ویژگیهایی داشته باشند که از لحاظ شخصیتی، فکری، روحی، روانی و سلامت جسمی امکان رشد و تربیت صحیح را برای فرزندخوانده فراهم کنند، در ضمن چون کودکی که به فرزندخواندگی پذیرفته میشود، در مقایسه با کودکان عادی شرایط حساستری دارد، والدین برخی ملاحظات رفتاری را در ارتباط با فرزندخواندهها باید رعایت کنند.
وضع مالی زوجها تا چه اندازه در صلاحیت آنها برای فرزندخواندگی مهم است؟
هر چند موضوع توان اقتصادی زوجی که متقاضی فرزندخوانده هستند یکی از عوامل تعیینکننده است، اما به این نکته مهم توجه داشته باشید که این توان اقتصادی حتما نباید در سطح بسیار عالی باشد، زیرا هماکنون ما موارد متعددی از خانوادههای عادی را میبینیم که با این که والدین از نظر اقتصادی در وضع معمولی یا حتی پایینی هستند، اما فرزندان آنها تحصیلاتشان را تا مقاطع عالی ادامه میدهند.
آنچه مهم است این که اگرچه ما معتقدیم زوجی که تمایل به گرفتن فرزندخوانده دارند حتما نباید از نظر اقتصادی دارای شرایط ایدهآل باشند، به هر حال باید از حداقلها نیز برخوردار باشند، چون باید بخشی از اموال خود را به نام فرزندخوانده کنند.
آیا زوجهایی که از نظر سطح تحصیلات و شغل در جایگاه بالایی از جامعه قرار دارند برای داشتن فرزندخوانده نسبت به سایر متقاضیان صلاحیت بیشتری دارند؟
سطح تحصیلات والدین چه بخواهند فرزندخوانده داشته و چه خود صاحب فرزند شده باشند، در تربیت فرزند تاثیرگذار است، اما این که بگوییم اگر زن و شوهر هر دو استاد دانشگاه، پزشک یا مهندس باشند پس محیط خانوادگی آنها محیط مناسبی برای تربیت فرزند است، استدلال قطعیت یافتهای نیست.
گاهی میبینیم یک سرایدار مدرسه فرزندانش تا درجه عالی از تحصیلات دانشگاهی پیش میروند و در مقابل آنها، خانوادهای هم وجود دارد که پدر و مادر دارای تحصیلات عالی هستند، اما فرزندشان پس از گرفتن دیپلم رغبتی به ادامه تحصیل ندارد و ترجیح میدهد شغل آزاد را دنبال کند.
البته ما تاثیرگذاری سطح تحصیلات والدین را در این که تلاش بیشتری برای تربیت فرزندان خود بهکار میبرند، انکار نمیکنیم. به هرحال مهم این است که آنها والدین خوبی باشند و احساس کنند، میتوانند فرزندخوانده خود را به نحو مطلوبی تربیت کنند و تمام تلاش خود را برای رشد شخصیت او در ابعاد مختلف تحصیلی، اجتماعی و روحی و روانی به کار ببرند.
هماکنون یکی از مهمترین مواردی که در قانون فرزندخواندگی روی آن تاکید میشود، نداشتن سوءپیشینه زوجهای متقاضی فرزندخواندگی است، اما به نظر میرسد در این زمینه نقص قانونی وجود دارد. این که اگر این سوءپیشینه به دلیل جرم غیرعمد مانند تصادف رخ داده باشد به نظر شما آیا این عادلانه است که آن خانواده برای همیشه صلاحیت داشتن فرزندخوانده را از دست بدهد؟
در مقوله سوءپیشینه به هر حال تصمیمگیری نهایی به عهده قاضی پرونده است. زمانی میبینیم این سوءپیشینه در مورد جرمهای بسیار محرز مانند قتل، اختلاس، آدمربایی، سرقت مسلحانه است که در این شرایط قطعا والدین صلاحیت داشتن فرزندخوانده را ندارند، چون ناهنجاریهای اخلاقی آنها میتواند روی تربیت کودکی که به فرزندخواندگی داده شده، تاثیر منفی بگذارد.
درخصوص جرایم غیرعمد مانند تصادف که به آن اشاره کردید، اگر قاضی پرونده تشخیص دهد نوع جرم و سابقه محکومیت آن روی تربیت فرزندخوانده تاثیر منفی نخواهد گذاشت، همچنان این زوج میتوانند صلاحیت پذیرفتن فرزندخوانده را داشته باشند.
به نظر بنده نیز قانون باید در زمینه جرایم غیرعمد استثنا قائل شود، در ضمن بیشتر از این که گذشته زوج متقاضی فرزندخواندگی مهم باشند شرایط حال آنها مهم و قابل بررسی است.
آیا لازم است خانوادهای که فرزندخواندهای میپذیرد، شهر یا محلهای را که در آن زندگی میکند را (حتی برای مدتی کوتاه) تغییر دهد؟
معمولا زوجهایی که کودکی را به فرزندخواندگی میپذیرند به دو دلیل ممکن است ترجیح دهند محل زندگی خود را تغییر بدهند. اول از ترس انگ زدن مردم درباره این که کودک خودشان نیست و فرزندخوانده آنهاست و دیگر این که نارسایی جسمی و مشکلی را که موجب شده آنها نتوانند فرزندی به دنیا بیاورند، از دیگران پنهان کنند.
متاسفانه چون ما ایرانیها با برخی واقعیتها درست و منطقی مواجه نمیشویم، همین مساله زمینهای میشود برای برخی برخوردهای نادرست از سوی اطرافیان و نگرانیهایی برای والدینی که کودکی را به فرزندخواندگی پذیرفتهاند، در حالی که اگر این تابوها شکسته شود و زوجی که کودکی را به فرزندی قبول میکند از این کار نهتنها شرمسار نباشد بلکه مورد تشویق اطرافیان هم قرار بگیرد، دیگر هیچ زوجی به تغییر محل زندگی پس از قبول کودکی به فرزندخواندگی حتی فکر هم نخواهد کرد.
به نظر شما آیا والدین باید بستگان و اطرافیان خود را در جریان این که کودکی را به فرزندخواندگی پذیرفتهاند، قرار دهند و در واقع آنها را در این زمینه توجیه کنند؟
مهمترین نکتهای که یک زوج باید در مقوله فرزندخواندگی به آن توجه کنند این است که آنها در درجه اول باید خودشان آمادگی روحی و روانی لازم را برای پذیرفتن فرزندخوانده پیدا کرده باشند.
از طرفی تجربه سالها فعالیت بنده در بهزیستی این توصیه را به والدینی که دارای فرزندخوانده هستند، میدهد که اگر بستگان و اطرافیان زوجی که کودکی را به فرزندخواندگی گرفتهاند متوجه این موضوع نشده باشند پس به اطلاعرسانی نیاز نیست، اما برای فامیل درجه یک مانند پدر و مادر زوج یا بستگانی که میزان ارتباط با آنها بیشتر از سایر فامیل است بهتر است این موضوع گفته شود و به نظر بنده حتی زوج باید در این زمینه با این افراد صحبت و در نحوه برخورد با فرزندشان آنها را توجیه کنند.
نکته مهم این که رفتار والدینی که فرزندخوانده دارند در نحوه برخورد اطرافیان با این کودک بسیار تاثیرگذار است، چرا که رفتار والدین خود میتواند الگویی برای رفتار بستگان و اطرافیان این خانواده باشد.
آقای دکتر! با توجه به سابقه طولانی فعالیت در بهزیستی و لمس موضوع فرزندخواندگی و چالشهای پیشروی آن، به نظر شما آیا طی این سالها مقوله فرزندخواندگی در جامعه ما و در برخوردهای مردم جاافتاده است؟
بنده با وجود سالها سابقه کار در بهزیستی و لمس از نزدیک مشکلات و چالشهای موجود در بحث فرزندخواندگی باید بگویم متاسفانه هنوز در اجتماع این موضوع بخوبی جانیفتاده و باید فرهنگ برخورد با مقوله فرزندخواندگی و نحوه رفتار با این کودکان در جامعه ارتقا پیدا کند.
نگرانی از بابت این که این فرزند آیا مشروع است یا نه، تلاش برای تغییر محل زندگی و پنهان کردن موضوع از اطرافیان از ترس برخوردهای نادرست همه نمونههایی از همین نگرشها و باورهای نادرستی است که هنوز نسبت به مقوله فرزندخواندهها و کودکان پرورشگاهی در جامعه وجود دارد.
پوران محمدی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
عراق دانشگاه تهران انتخابات حسن روحانی مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت دولت سیزدهم چین رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی
ایران بارش باران تهران هواشناسی یسنا هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم سیل شهرداری تهران
سهام عدالت قیمت خودرو قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار خودرو بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران ارز
عمو پورنگ لیلا بلوکات سریال موسیقی پردیس پورعابدینی تلویزیون عفاف و حجاب صداوسیما مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل گوگل تبلیغات ناسا دبی
خواب فشار خون کبد چرب