یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا

دختران حوا برای فرزندان آدم


دختران حوا برای فرزندان آدم

مدتی است که موج جدید سریال های سیما به راه افتاده, از یک سو شبکه یک با «میلیاردر» وارد عرصه شده و از آن طرف شبکه دو سریال خوش ساخت «یه تکه زمین» را در چنته دارد, اما از نظر تاخر زمانی و اقبال مخاطب این شبکه تهران است که با «دختران حوا» از بقیه پیشی گرفته است, سریالی که پیرنگ کهنه و نخ نمایِ پیدا کردن پدر و مادر واقعی بعد از سال ها را در فرمی جدید بیان می کند

مدتی است که موج جدید سریال‌های سیما به راه افتاده، از یک سو شبکه یک با «میلیاردر» وارد عرصه شده و از آن طرف شبکه دو سریال خوش ساخت «یه تکه زمین» را در چنته دارد، اما از نظر تاخر زمانی و اقبال مخاطب این شبکه تهران است که با «دختران حوا» از بقیه پیشی گرفته است، سریالی که پیرنگ کهنه و نخ نمایِ پیدا کردن پدر و مادر واقعی بعد از سال‌ها را در فرمی جدید بیان می‌کند. حسین سهیلی‌زاده که در چند مقطع با آثاری مثل «ترانه مادری» و «دلنوازان» مورد توجه قرار گرفت؛ حالا در موقعیتی نوک حمله سریال‌های سیما در مبارزه با رقبای جدی ماهواره‌ای است که اثرش این ظرفیت را داشت خیلی بهتر از این‌ها باشد. هرچند قصه محوری دختران حوا به شدت تکراری است و نیاز مبرمی به داستانک‌های پشتیبانی‌کننده جذاب دارد اما قصه‌های فرعی آن از قبیل ازدواج، قتل، اخاذی، عشق، فقر و... تقریباً وبال گردن داستان اصلی هستند و به جای جذاب‌تر کردن سریال باعث افت خط اصلی ماجرا و کشدار شدن سریال می‌شود.

در این بین یکسری از ابهامات جدی هم در ماجرا وجود دارد که با توجه به تمام نشدن سریال طبیعی است. در این بین چند نکته نخ نما در سریال به شدت توی چشم است، از جمله همان ماجرای قدیمی خانواده‌های پولدار و از هم گسیخته، فوران عشق در خانواده‌های متوسط که با حقوق کارمندی فرزندانشان را بزرگ کرده‌اند و سرنوشت محتوم و منجر به خلافکاری فرزندان طبقات فرودست جامعه. بازی‌های سریال هم یکدست نیست، امیرحسین رستمی تلاش نافرجامی دارد تا در یک نقش منفی و جدی بدرخشد اما جز بُهت، نگاه‌های خیره و ادای مقطع دیالوگ‌ها کار دیگری انجام نمی‌دهد، نیما شاهرخ شاهی هم بعد از «پارک وی» جیرانی اصلاً قدر خودش را ندانست و به راحتی در یک زمان محدود دو سریال را با یک گریم بازی می‌کند، اما پوریا پورسرخ به خوبی نقش یک لمپن پایین شهری را بازی می‌کند و از آن شخصیت لوکس دیگر آثارش فاصله گرفته است.

شخصیت پردازی‌ها هم دم دستی هستند، شیوا که بر مبنای فرمول سریال‌های این‌چنینی شخصیت محوری و مثلاً قهرمان ماجرا است بسیار منفعل است و همیشه انتظار می‌کشد حوادث او را به جلو ببرند، در کل در عالم رفاقت از کار و زندگی می‌زند، به‌طور کلی از محل کارش مرخصی دائم دارد، همین‌که سرمی‌رسد می‌فهمد اتفاقی افتاده و دوباره از محل کارش خارج می‌شود، تقابلش با برادر شوهر مرموزش هم صرفاً برای کش دادن سریال است، از طرفی هر چه‌قدر شخصیت دو دختر از ۳ دختر اصلی درگیر ماجرا اتوکشیده و سفید طراحی شده، گیلدا فوران انواع رفتارهای مجرمانه و سخیف است بدون ذره‌ای ظرافت زنانه و... راستی این سریال یک خط داستانی فرعی با درونمایه کلید اسرار هم دارد، دکتر جوانی که به خاطر موفقیتی شغلی و مالی ازدواج پنهانی‌اش با عشق واقعی زندگی‌اش را پنهان می‌کند تا زمینه انتقام او یعنی عوض شدن جای بچه‌ها در بیمارستان را فراهم کند و حالا دامادش با همان انگیزه‌ها در حال انواع و اقسام خیانت‌ها به اوست!! با این همه اگر بپذیریم که دختران حوا بهترین نباشد و در حد پربیننده‌ترین بماند تازه ابتدای افسوس خوردن به حال دیگر سریال‌هاست.

نویسنده: سید مصطفی صابری